Notice: Unexpected clearActionName after getActionName already called in /var/www/fawz/w/includes/context/RequestContext.php on line 338
ادبیات در افغانستان - ویکی‌زندگی پرش به محتوا

ادبیات در افغانستان

از ویکی‌زندگی
ادبیات کودکان افغانستان
کتاب ادبیات کودکان افغانستان

ادبیات در افغانستان؛ آثار مختلف ادبی تولیدشده در افغانستان.

ادبیات در افغانستان، همواره تحت تأثیر تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قرار داشته است. این سرزمین که روزگاری مهد شکوفایی ادبی با چهره‌هایی چون فردوسی، جامی و نوایی بود، در دوران معاصر دگرگونی‌های عمیقی در عرصه ادبیات را دیده است. جنگ‌ها، ناآرامی‌ها و مهاجرت‌های گسترده، موجب ظهور گونه‌های نوین ادبی از جمله ادبیات مقاومت و مهاجرت شده است. ادبیات مقاومت با بازتاب مبارزات مردم در برابر اشغال و ستم، و ادبیات مهاجرت با پرداختن به مفاهیمی چون غربت، حسرت وطن و چالش‌های هویتی، هر یک به شیوه‌ای خاص به بازتاب شرایط اجتماعی و سیاسی این سرزمین پرداخته‌ است. این تحولات اگرچه ناشی از شرایط دشوار بوده، اما به غنای ادبیات معاصر افغانستان افزوده و آن را به آیینه‌ای تمام‌نما از تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین تبدیل کرده است. ارتباط دیرینۀ این سرزمین با مراکز فرهنگی ایران و هند نیز در شکل‌گیری این ادبیات نقشی اساسی ایفا کرده است. ادبیات زنان در افغانستان مسائل حقوقی، اجتماعی و فرهنگی آنان را برجسته ساخته و در سال‌های اخیر با ظهور نویسندگان زن، گسترش چشمگیری یافته است. ادبیات کودک در قالب داستان‌ها و اشعار ساده، مفاهیم اخلاقی و ملی را به کودکان منتقل کرده و تاریخچۀ کوتاه در این کشور دارد. ادبیات عامیانه شامل ضرب‌المثل‌ها، قصه‌های فولکلور و ترانه‌های محلی بوده که ریشه در فرهنگ مردمی دارد و سبک زندگی، باورها و آداب سنتی جامعۀ افغانستان را بازتاب می‌دهد. ادبیات پشتو به‌عنوان بخش مهمی از میراث فرهنگی افغانستان، با شعرا و نویسندگانی همچون خوشحال خان ختک، همواره در کنار ادبیات فارسی به حیات پویای خود ادامه داده و در بیان هویت قومی و ملی نقش داشته است.

پیشینه ادبیات در افغانستان

سرزمین افغانستان به‌عنوان یکی از خاستگاه‌های کهن زبان و ادبیات فارسی شناخته می‌شود و همواره میزبان شعرا و ادیبان بزرگ بوده است. دورۀ غزنویان از مشهورترین ادوار تاریخی در این زمینه محسوب می‌شود.[۱]

بر اساس منابع معتبر، در دربار سلطان محمود غزنوی حدود ۴۰۰ شاعر برجسته گرد آمده بودند که از جمله این شعرا می‌توان به عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، زینی علوی، فردوسی طوسی، منشوری سمرقندی، کسایی مروزی و غضایری رازی اشاره کرد. 

افزون بر این، ارتباط میان مراکز ادبی ایران و هند از طریق افغانستان صورت می‌گرفت. پس از دورۀ غزنویان، عصر حکومت تیموریان در هرات به‌عنوان یکی از درخشان‌ترین دوره‌های ادبیات فارسی در افغانستان شناخته می‌شود. در این دوره، شاعران و نویسندگان بزرگی فعالیت داشتند که از جمله آ‌ن‌ها می‌توان به عبدالرحمن جامی اشاره کرد. وی در ۸۱۷ ق در خُردجرد (خرگرد) شهر جام متولد شد و سپس به دربار تیموریان در هرات، در دوران سلطان حسین بایقرا، پیوست. آرامگاه وی نیز در همین شهر واقع است. 

همچنین شخصیت‌های برجسته دیگری همچون میرخواند (مؤلف روضۀ الصفا)، کمال‌الدین بهزاد (نقاش شهیر)، امیر علی‌شیر نوایی، و شعرایی مانند قاسم الانوار، کاتبی نیشابوری، عارفی هروی و حسین واعظ کاشفی در این دوره می‌زیسته‌اند.[۲] 

ادبیات افغانستان در دوران معاصر

در دوران معاصر، غالب پژوهشگران دورۀ حبیب‌الله خان را آغازگر دورۀ معاصر شعر و ادب در افغانستان می‌دانند، هرچند برخی دیگر، آغاز آن را با تأسیس نخستین دولت مستقل افغانستان توسط احمدشاه درانی، در نظر می‌گیرند. در دورۀ او، به‌دلیل تمرکز بر جنگ و سیاست، ادبیات چندان رشد نکرد اما با انتصاب «تیمور درانی» به قدرت، آرامش نسبی برقرار و توجه بیشتری به شعر و ادب شد. تیمور به پیروی از حافظ، بیدل و صائب غزل می‌سرود و کارهای دیوانی را هم به شعرایی، مانند عایشه درانی، محمدرضا برنابادی، الله‌وردی حیرت و میرهوتک افغان می‌داد. علاقه‌مندی پادشاهانی چون تیمور و شاه‌شجاع به شعر و ادب، سبب مهاجرت شاعران ایرانی به دربار افغانستان شد و بر غنای ادبیات فارسی این سرزمین افزود. پس از مرگ تیمور و بروز جنگ داخلی، وضعیت کشور متلاطم و ناامن شد.[۳]

در دوران شیرعلی خان، با اصلاحات سید جمال‌الدین، فرهنگ و ادب افغانستان دوباره رشد کرد، اما پس از حملۀ انگلیس و جنگ‌های بعدی، کشور در وضعیت بحرانی قرار گرفت. پس از مرگ دوست‌محمد خان و تا مرگ عبدالرحمان خان، وضعیت فرهنگی و ادبی در پایین‌ترین سطح بود و شاعران برای ادامه فعالیت مهاجرت می‌کردند. حبیب‌الله خان در دوران او، مدارس نوین راه انداخت و حلقۀ ادبا تشکیل داد. در دوران امان‌الله‌، وضعیت همچنان ناپایدار بود و پس از کودتای داودخان و سپس کودتای حزب دموکراتیک خلق ۱۹۷۸م بسیاری از شعرا و نویسندگان وطن مهاجر شدند و شعر مهاجرت شکل گرفت.[۴]

سبک‌های ادبی در افغانستان

در دوران حکومت سامانیان، سبک «ماوراءالنهر» با ویژگی‌های ساده‌نویسی رواج داشت. با ظهور غزنویان، سبک «خراسانی» گسترش یافت و در عصر سلجوقیان، سبک «عراقی» جایگاه برجسته‌ای پیدا کرد. در دورۀ تیموریان هند، سبک «هندی» بر شعر و ادبیات افغانستان تأثیر گذاشت. در دوران معاصر نیز سبک «نیمایی» علاوه‌بر ایران، در افغانستان رواج یافته است. 

در عهد حکومت تیموریان هند، سبک «هندی» بر ادبیات فارسی در افغانستان و آسیای مرکزی سیطره داشت. میرزا عبدالقادر بیدل، از پایه‌گذاران مکتب هندی، به همراه غالب دهلوی از شاعران برجسته پارسی‌گوی این دوره محسوب می‌شوند که در دربار تیموریان هند می‌زیستند. بیدل در افغانستان از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار است و سنت «بیدل‌خوانی» از دیرباز در این کشور رواج داشته است. 

از دورۀ امیر دوست‌محمد خان به بعد، شاعرانی ظهور کردند که با الهام از سبک‌های «خراسانی» و «عراقی»، این شیوه‌ها را در افغانستان احیا کردند. اگرچه این جریان به گستردگی توجه به سبک «هندی» نبود، اما تاکنون تداوم یافته و نمونه‌های ارزشمندی از شعر کلاسیک را به ادبیات افغانستان افزوده است.[۵]

شعر نو در افغانستان

بارق شفیعی - شاعر - نویسنده
بارق شفیعی، شاعر و نویسنده افغانستان

شعر نو در افغانستان سابقه چندان طولانی ندارد و به‌طور عمده متأثر از شعر «نیمایی» و شعر معاصر ایران شکل گرفته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که شعر نو در ادبیات افغانستان همواره با چالش‌هایی مواجه بوده و نتوانسته همپای شعر کلاسیک پیشرفت کند. حتی در دوران پیش از انقلاب نیز این قالب شعری به‌طور عمده محدود به محافل روشنفکری باقی مانده بود.[۶]

پایه‌گذاران شعر نو در افغانستان را می‌توان شاعرانی چون آیینه، الهام، بارق شفیعی، توفیق، محمد فارانی و سلیمان لایق دانست که هرکدام نمونه‌هایی از این سبک ارائه کرده‌اند. نکته قابل توجه این است که بسیاری از شاعران نوپرداز افغانستان، کار خود را با سرودن شعر به سبک‌های سنتی آغاز کرده‌اند و این موضوع در آثار آنها به‌صورت برجسته دیده می‌شود.

تأثیرپذیری شعر نو افغانستان از شاعران ایرانی مانند فریدون مشیری، نادر نادرپور و نصرت‌الله رحمانی به‌طور کامل محسوس است. یکی از دلایل این تأثیرپذیری را می‌توان در ساختار این اشعار جستجو کرد که علی‌رغم نوگرایی، از وزن و قافیه سنتی بهره می‌بردند. شاید همین ویژگی باعث شده که شعر سپید و اشعار بی‌قافیه در افغانستان کمتر مورد اقبال قرار گیرد، چون مخاطبان افغان هنوز آمادگی پذیرش کامل این گونه‌های شعری را ندارند.[۷]

ادبیات داستانی در افغانستان

ادبیات داستانی، آثار نوشتاری به مفهوم مدرن در افغانستان است که از تخیل نویسنده شکل می‌گیرد، شخصیت‌ها در آن می‌توانند واقع‌گرا، نمادین یا حتی فانتزی باشند و درون‌مایه داستان‌ها اغلب به مفاهیم عمیقی مانند عشق، مرگ، جنگ، عدالت یا هویت، معطوف می‌شود.[۸]

  1. تاریخچۀ داستان‌نویسی در افغانستان به سبک امروزی به حدود صدسال قبل بر می‌گردد. اولین کسی که داستان به مفهوم امروزی را در افغانستان معرفی کرد محمود طرزی بود. او در نشریۀ سراج‌الاخبار نخستین‌بار مباحث داستانی را مطرح کرده و اولین آثار داستانی غربی را عرضه کرد.[۹]
  2. از ۱۹۱۹م در دورۀ امان‌الله، چندین روزنامه و مجله در کابل و دیگر شهرها شروع به فعالیت کردند که قطعات داستانی هم در آنها منتشر می‌شد، اما دو نشریه «نسیم سحر» و «معرّف معارف» به‌طور عمده مطبوعات ادبی محسوب می‌شدند.[۱۰]
  3. «جهاد اکبر» از مولوی محمدحسین نخستین داستان با تعریف مدرن بود که در افغانستان توسط ماهنامۀ «معرف معارف» در ۱۲۹۸ش منتشر شد. جهاد اکبر داستان مبارزۀ مجاهدان افغانسانی علیه انگلستان در قرن نوزدهم میلادی است. سپس «تصویر عبرت» نوشتۀ عبدالقادر افندی در ۱۳۰۱ش، «ندای طلبۀ معارف» نوشتۀ غلام‌محی‌الدین انیس در ۱۳۰۲ش، «مکالمات روحانی در خصوص حیات حقیقی» از سلطان‌محمد فرزند بهادرخان لوگری و «جشن استقلال در بلیویا» از مرتضی‌احمد محمد‌زایی در ۱۳۰۶ش منتشر شد. «لوحۀ وفا» نوشتۀ غلام‌حضرت شایق جمال و کتاب آموزشی «ندای طلبۀ معارف» نوشتۀ محی‌الدین انیس نیز در این دوره چاپ شدند.[۱۱]
  4. در دهۀ ۱۳۳۰ش نویسندگان جدیدی وارد میدان شده و آثاری پدید آوردند که شاخص‌های داستان امروزی را دارا بودند و توانستند در عرصۀ ادبیات نقش بازی کنند.[۱۲] دهۀ چهل شمسی نقطۀ عطفی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان به شمار می‌رود. تدوین قانون اساسی جدید موجب آزادی مطبوعات شد و چاپ داستان در جراید اوج گرفت. کتب چاپ خارج، به‌ویژه از ایران، وارد افغانستان می‌شد. در این دوره اغلب روزنامه‌ها و مجلات معتبر و پرتیراژ، حداقل یک داستان کوتاه در هر شماره، به چاپ می‌رساندند.[۱۳]
  5. بعد از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ش تلاش برای ترویج ادبیات سرخ در کشور (که از قبل آغاز شده بود)، شدت یافت. نویسند‎گان داخل کشور به دو گروه تقسیم ‎شدند، گروهی به نفع رژیم حاکم قلم ‎زدند و گروه دیگر تلاش کردند به دور از سیاست‌های حاکم، استقلال خود را حفظ کنند.[۱۴] این دوره تعدادی از نویسندگانی که به خارج از کشور مهاجر شده بودند، سعی کردند ادبیات مقاومت را بنیاد نهند. به مرور زمان، ادبیات مقاومت تقویت و نسل جدیدی از نویسندگان به‌خصوص در ایران به داستان‌نویسی روی آوردند. بعد از سقوط دولت نجیب‌الله و آغاز جنگ‌های داخلی در کابل و سپس پیدایش طالبان به رهبری ملا عمر، تعداد بیشتری از نویسندگان به کشورهای مختلف مهاجرت کردند و به عرصۀ ادبیات ضد جنگ روی آوردند.[۱۵]
  6. بعد از سقوط طالبان در ۱۳۸۰ش عدۀ زیادی از داستان‌نویسان به وطن برگشتند و در شهرهای مختلف از جمله کابل مشغول فعالیت‌های ادبی شدند. در دهۀ هشتاد و نود شمسی افراد جدیدی به نویسندگی روی آورده و فصل جدیدی از داستان‌نویسی را به زبان فارسی و دری در کشور رونق دادند، اما تسلط مجدد طالبان در ۱۴۰۰ش موجب شد تا اکثریت نویسندگان قدیمی و جدید راهی دیار غربت شوند.[۱۶]

دوره‌های ادبیات داستانی افغانستان

  1. از ۱۲۹۸ تا ۱۳۰۸ش؛ همزمان با استرداد استقلال افغانستان از بریتانیا در ۱۲۹۸ش نخستین داستان‌واره‌ها به سبک امروزی منتشر شد. این تلاش‌های اولیه گرچه با داستان‌نویسی متداول در دنیا تفاوت بسیاری داشت، اما آغازی بود برای ترویج ادبیات داستانی.[۱۷]
  2. از ۱۳۰۸ تا ۱۳۲۸ش؛ در ۱۳۱۰ش محی‌الدین‌ انیس، اولین بیانیۀ رسمی داستان‌نویسی افغانستان را در دفاع از داستان منتشر کرد و اولین داستان کوتاه معاصر افغانستان منتشر ‌‌شد. انتشار چند نشریۀ غیر دولتی، تاسیس دانشکدۀ ادبیات دانشگاه کابل در ۱۳۲۳ش، تأسیس انجمن تاریخ افغانستان در ۱۳۲۱ش، تأسیس انجمن دایره‌المعارف آریانا در ۱۳۲۷ش و همچنان افزایش شمار افراد باسواد، داستان‌نویسان را به ایجاد ساختار جدید و شیوۀ بیان متفاوت و نوآوری‌ وادار کرد.[۱۸]
  3. از ۱۳۲۸ تا ۱۳۴۲ش؛ نویسندگان‌ این دوره، ابتدا به ‌بازنویسی و نقل افسانه‌ها و قصه‌های مردمی پرداختند که هیچ کدام دارای ویژگی‌های داستانی نبودند. این افراد کم‌کم از افسانه‌ فاصله گرفته و سعی کردند با رویکرد اجتماعی و بیشتر فقرنگارانه واقعیت‌های روزگار خود را بازتاب بدهند. در این دوره نثر ساده و فصیح در ادبیات داستانی رواج پیدا کرد.[۱۹] در این دوره گروهی از نویسندگان، انجمنی با عنوان «ویش زلمیان» (جوانان بیدار) تأسیس کردند. برخی از نویسندگان این انجمن در آثار خود به سوسیالیسم گرایش داشتند و به مضامینی چون صلح، میهن‌دوستی، اهمیت نیروی کار و برابری زنان و مردان می‌پرداختند و قهرمان آثار خود را از میان افراد ساده و مردمی برمی‌گزیدند. عبدالرؤف بینوا (۱۲۹۲-۱۳۴۶ش) رییس انجمن، گل‌پادشاه الفت، قیام‌الدین خادم (۱۲۹۱-۱۳۶۱ش) و ضیاء قاری‌زاده (۱۳۰۰ش) از افراد مهم این انجمن بودند. محمد‌صابر روستا باختری نویسنده داستان‌های «پنجره» (۱۳۴۴ش) و ‌ «در سپیدی صبح» (۱۳۵۲ش) از مهم‌ترین نویسندگان دهۀ ۳۰ شمسی است.[۲۰]
  4. از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ش؛ با آغاز دهۀ دموکراسی، فضای باز سیاسی و اجتماعی، فعالیت مطبوعات آزاد و توسعۀ صنعت نشر، نویسندگان جدیدی پا به عرصه گذاشتند. با تشکیل احزاب سیاسی متمایل به چپ، رئالیسم وارد داستان‌نویسی افغانستان ‌شد. نویسندگانی چون عبدالکریم میثاق، اسدالله حبیب و اکرم عثمان به ترویج رئالیسم سوسیالیستی ‌پرداخته و داستان‌های کارگری و دهقانی پدید آوردند. فضای آن دوره به پیشرفت ادبیات داستانی سرعت بیشتری ‌بخشید و داستان‌کوتاه رونق یافت.[۲۱] داستان‌نویسان این دوره به‌شکل نیمه‌ حرفه‌ای وارد جریان ادبیات شده و جایگاه داستان‌کوتاه را در ادبیات معاصر افغانستان تثبیت کردند.[۲۲]
  5. از ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ش؛ با کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ش، رئالیسم سوسیالیستی در سایۀ‌ حمایت حکومت مورد توجه قرار گرفت. در ۱۳۵۹ش «اتحادیۀ نویسند‌گان جمهوری دموکراتیک افغانستان» به وجود ‌آمد. تشکیل این اتحادیه (با هدایت و بودجۀ دولت و به تقلید از اتحادیه‌های مشابه در جمهوری‌های شوروی) زمینه را برای گردآمدن نویسندگان در یک نهاد علمی و فرهنگی فراهم کرد. ارتباط با رادیو و تلویزیون، حضور در دانشگاه‌ها، مکتب‌ها و پادگان‌های نظامی، برگزاری شب‌های شعر و قصه، ارتباط گسترده با جراید، فراهم‌بودن زمینۀ چاپ و نشر و کمک‌های دولتی موجب شد تا آثار زیادی در این دوره نوشته و چاپ شود. [۲۳] در این دوره آثار بسیاری از ادبیات شوروی ترجمه و به افغانستان منتقل شد. برخی از اعضای اتحادیه‌ با عنوان‌ «نویسندگان مترقی» و «انقلابی» آثار شعاری و آرمان‌خواهانه تولید کردند که شخصیت‌ها تبدیل به قهرمانانی شده و جریان حوادث را به سود خود پیش می‌بردند. نویسند‌گانی چون اسدالله حبیب با «داس‌ها و دست‌ها» (کابل ۱۳۶۲ش)، مجموعۀ «گذرگاه آتش» (کابل ۱۳۶۲ش) و چند اثر دیگر، ببرک ارغند با «حق خدا و حق همسایه» (کابل ۱۳۶۲ش)، «دفترچۀ سرخ» (کابل ۱۳۶۳ش)، «شراب، دشت الوان» (کابل ۱۳۶۵ش) و چند مجموعه داستان دیگر. گرچه بین نویسندگان حزبی این دوره، آثار خوبی تولید نشد، اما نویسندگان خارج از حزب خلق توانستند آثار قابل قبولی نوشته و در مطبوعات و به‌صورت کتاب منتشر کنند. این افراد با استفاده از امکانات اتحادیۀ نویسندگان به نمادگرایی روی آورده و آثار خوبی تولید کردند. برخی از نویسندگان نیز در این دوره مجبور به مهاجرت از کشور شدند.[۲۴]
  6. از ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۴ش؛ در این دوره ادبیات مهاجرت در کشورهای مختلف پدید آمد. در ایران ابتدا نویسندگانی که از کشور خارج شده و به کشورهای دیگر مهاجرت کرده بودند شعله‌های ادبی مهاجرت را روشن کردند و سپس افرادی تحت تاثیر ادبیات آن کشور به داستان‌نویسی گرایش یافته و ادبیات مهاجرت و سپس ادبیات مقاومت را رونق بخشیدند.[۲۵]

انواع ادبیات داستانی در افغانستان

از آغاز ادبیات داستانی در افغانستان تاکنون، حدود ۳۰۰ جلد کتاب شامل داستان کوتاه، رمان، نقد، ترجمه و دربارۀ داستان در کشور و خارج از کشور منتشر شده است. بیشتر این آثار شامل داستان کوتاه و بخشی رمان است. بهترین آثار داستانی کشور بعد از ۱۳۸۰ش در داخل و خارج از افغانستان چاپ شده است.[۲۶]

ترجمه‌ها

نخستین ترجمه‌های داستانی توسط محمود طرزی صورت گرفت. بعد از آن، اغلب خوانندگان و نویسندگان افغانستانی از آثار مترجمان ایرانی استفاده می‌کردند. در دهۀ ۱۳۴۰ش ترجمۀ رمان‌های فرانسوی، انگلیسی و روسی وارد افغانستان ‌شد. آثار نویسندگان شوروی و بلوک شرق مورد توجه برخی از احزاب قرار داشت و در کشور ترویج و تبلیغ می‌شد. به‌خصوص، آثار پوشکین و تولستوی از جایگاه ویژه‌ای در مطبوعات افغانستان برخوردار بودند. در دهۀ هشتاد و نود شمسی توجه به ترجمه بیشتر شد و برخی از آثار خوب نویسندگان خارجی در کابل منتشر شد، اما در کلیت، افغانستان در طول تاریخ در حوزه ترجمه به ایران و تا حدودی به پاکستان متکی بوده است.[۲۷]

رمان و داستان کوتاه

گرچه نخستین آثار داستانی در افغانستان با رمان آغاز شده است، اما داستان‌نویسان کشور در کلیت، بیشتر به داستان کوتاه گرایش داشته‌اند. در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی اولین نسل از رمان‌نویسان دست به خلق رمان زدند. این وضعیت در دهۀ شصت تداوم یافت و در دهه‌های هشتاد و نود شمسی به شکوفایی رسید.[۲۸]

پژوهش‌ها دربارۀ ادبیات داستانی افغانستان

در ارتباط با ادبیات داستانی افغانستان در چند دهۀ اخیر برخی افراد آثاری تدوین کرده و به‌صورت کتاب و مقاله منتشر کرده‌اند، از جمله «سپیده‌دم داستان‌نویسی» از ناصر رهیاب، «فرهنگ داستان‌نویسی افغانستان» و «تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان» از محمدی، «داستان‌ها و دیدگاه‌ها» از حسین فخری، «سیماها و آواها» از نعمت حسینی، «نثر دری افغانستان» از علی رضوی و «ادبیات دری در نیمۀ نخستین سدۀ بیستم» از اسد‌الله حبیب.[۲۹]

ادبیات داستانی افغانستان در سنجش با ادبیات داستانی کشورهای دیگر، سابقۀ زیادی ندارد. فضای آشفتۀ سیاسی و دگرگونی مداوم قدرت در افغانستان، مشکل چاپ و انتشار کتاب و بی‌سوادی مردم از موانع مهم پیشرفت ادبیات داستانی افغانستان بوده است. همچنین گسترش نیافتن نقد داستان[۳۰] و عدم استقبال عمومی از ادبیات داستانی، موجب ضعف این گونه ادبی در افغانستان شده است.[۳۱]

درون‌مایه ادبیات داستانی افغانستان

در طول صدسالۀ گذشته ادبیات داستانی افغانستان مضامین مختلفی را دستمایۀ کار خود قرار داده است. نخستین آثار داستانی دارای مضامین اجتماعی، پایداری و اخلاقی بوده است. در نیمۀ اول قرن چهاردۀ شمسی مسایل اجتماعی مهم‌ترین درون‌مایه برای داستان‌نویسان بوده است. در دهۀ چهل شمسی رئالیسم سوسیالیستی نیز توسط نویسندگان ترویج و مظالم حاکمان، زحمات خلق کارگری و مشکلات اجتماعی در ادبیات داستانی مطرح شد. بعد از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ش ادبیات سرخ تحت تأثیر داستان‌نویسان شوروی تبلیغ و ترویج و آثاری در این زمینه تولید و منتشر شد. بخش دیگری از درون مایه‌های داستانی کشور مهاجرت، جنگ و ضد جنگ بوده است. همچنین برخی نویسندگان در آثار خود به مسایل و مشکلات جوامع انسانی و انسان نوعی نیز پرداخته‌اند.[۳۲]

ادبیات داستانی افغانستان در مهاجرت

بعد از کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ش، مهاجرت نویسندگان افغانستان آغاز شد. حجم قابل توجهی در کشورهای مختلف پراکنده شدند.[۳۳] برخی از آنها بعد از مهاجرت، نویسندگی را رها کردند و برخی بعد از سال‌ها سکوت دوباره به نگارش روی آوردند. در بین مهاجرین افغانستانی در ایران از اواخر دهۀ شصت شمسی تعدادی در مشهد و برخی در قم به داستان‌نویسی پرداختند.

این نویسندگان جزو نخستین گروه از مهاجران افغانستان در ایران محسوب می‌شوند که به‌طور جدی به داستان‌نویسی روی آوردند و داستان‌های‌ این افراد در مطبوعات و بعد‌ها به‌صورت مجموعه منتشر شد. این‌ افراد، نخست به نوشتن داستان‌های تبلیغی مشغول بودند ولی به‌زودی از این نوع نوشتن دست کشیدند و به ادبیات ضد جنگ روی آوردند. بعدها دومین گروه در ایران وارد نویسندگی شده و با استفاده از تجربیات گروه نخست و با توجه به محیط مساعد ادبی در ایران با ادبیات ایران و جهان آشنا شدند. این افراد به‌شدت از ادبیات داستانی ایران متأثر بودند.[۳۴]

نوگرایی و نوجویی در داستان و به کارگیری عناصر نو از ویژگی‌های مهم این نویسندگان است. این نویسندگان جدا از نوشتن از جنگ، آوارگی و مهاجرت به زندگی انسان نوعی نیز پرداخته‌اند. بعد از سقوط طالبان در ۱۳۸۰ش بسیاری از این نویسندگان به کشور بازگشتند و آثار خود را در کابل منتشر کردند.[۳۵] در طی سال‌های اخیر آثار داستانی زیادی در خارج از کشور منتشر شده‌اند.[۳۶]

داستان‌نویسی زنان و کودکان افغانستانی

ماگه رحمانی نخستین بانوی داستان‌نویس افغانستان، در عرصه سیاست و مطبوعات نیز فعال بوده است. بهترین داستان‌نویسان زن در ایران پرورش یافته و به نظر کارشناسان آثار خوبی تولید کرده‌اند.[۳۷] داستان‌نویسی برای کودکان در ادبیات افغانستان با تأخیر آغاز شد و نخستین داستان‌ها در دهۀ پنجاه شمسی پدید آمد. در دورۀ حزب دموکراتیک خلق با تأسیس ادبیات کودک در اتحادیۀ نویسندگان، داستان‌نویسی برای کودکان رونق گرفت و آثاری به چاپ رسید که مضامین آنها ترویج ادبیات سرخ و تحکیم پایه‌های قدرت رژیم بود. بیشترین آثار داستانی برای کودکان در دهه‌های هشتاد و نود شمسی با مضامین آموزشی، حقوق بشری و زندگی امروزی نوشته و به چاپ رسید.[۳۸]

ادبیات مقاومت افغانستان

ادبیات مقاومت نوعی از ادبیات است که با هدف پایداری در برابر نظام حاکم استبدادی و در واکنش به تجاوز نیروهای خارجی، نبود آزادی فردی و اجتماعی، قانون‌گریزی وقانون‌ستیزی ایجاد شده است و به توجیه حقانیت اعتراض، دعوت به مقاومت و توصیف فاجعه می‌پردازد. ادبیات مقاومت به نام ادبیات پایداری نیز یاد شده است. جان‌مایۀ این آثار مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همۀ حوزه‎‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و ایستادگی در برابر جریان‌های ضد آزادی دانسته شده است.[۳۹]

پیشینه ادبیات مقاومت افغانستان

مضامین پایداری همواره در تاریخ زندگی بشر وجود داشته و کمتر دوره‌ای را می‌توان یافت که زندگی انسان از مضامین پایداری بی‌بهره باشد، اما این مضامین، بسته به شرایط سیاسی و اجتماعی در برخی دوره‌ها پررنگ‌تر بوده است. برای نمونه در ایران‌زمین «شاهنامه»‌ها از مصادیق مهم ادبیات پایداری به‌شمار می‌رود؛[۴۰] اما نخستین‌بار غسّان کنفانی نویسنده و منتقد فلسطینی در ۱۹۶۶م در اثر خود به نام «ادبیات مقاومت در فلسطین اشغالی، ۱۹۴۸-۱۹۶۶» عنوان ادبیات مقاومت را برای توصیف ادبیات فلسطین در مبارزه با اسرائیل به کار برد[۴۱] و بعدها در جنگ ایران و عراق و در افغانستان نیز به کار رفت. در افغانستان سابقۀ ادبیات پایداری را به دوران جنگ‌های اول افغان ـ انگلیس و اکبرنامه، سرودۀ حمید کشمیری (۱۲۲۲ش) و جنگ‌نامه، سرودۀ مولانا محمد‌غلام آخوند‌زاده (۲۳۳۲ش) بازمی‌گردانند.[۴۲] اگرچه در ادبیات عامیانۀ افغانستان نمونه‌های زیادی از ادبیات پایداری به‌خصوص توسط اقلیت‌های محروم در دوره‌های مختلف دیده می‌شود.[۴۳] در دورۀ عبدالرحمن که مناطق هزاره‌جات مورد حمله و چپاول نیروهای دولتی قرار گرفت، ادبیات عامیانۀ پایداری مردم هزاره به اوج خود رسید.[۴۴] در موارد دیگری نیز ادبیات عامیانۀ مردم گویای ظلم و ستم شاهان و حکام به مردم است که در دوبیتی‌ها، مخته‌ها، مثل‌ها و مانند آنها جلوه‌گر شده است که از مشهورترین آنها «مخته گل‌مامد» با مطلع زیر است:

شار كابل غوغا شده/بيرق سرخ بالا شده/ بچی سقو پاچا شده/اربون تو گل‌مامد ما[۴۵]

در ادبیات رسمی نیز افراد مختلفی در شرایط اختناق صدای خود را بلند کرده‌اند؛ شاعرانی چون سرور جویا، عبدالهادی داوی، باقی قایل‌زاده و طالب قندهاری از آن جمله‌اند.[۴۶] از بزرگ‌ترین ادیبان پایداری دوره‌های قبل، سید اسماعیل بلخی (۱۲۹۹-۱۳۴۷ش) را می‌توان نام برد که به‌عنوان بنیانگذار ادبیات پایداری افغانستان شناخته می‌شود. سرودۀ زیر، از آثار بلخی است:[۴۷]

حاجتی نیست به پرسش که چه نام است این‌جاجهل را مسند و بر فقر مقام است این‌جا
علم و فضل و هنر و سعی و تفکر ممنوع‌آنچه در شرع حلال است‌، حرام است این‌جا
فکرِ مجموع در این قافله‌، جز حیرت چیست‌؟زان که اندر کف یک فرد زمام است این‌جا
بلخیا! نکبت و ادبار ز سستی پیداست‌چارۀ این‌همه یکباره قیام است این‌جا


ادبیات مقاومت در دوران معاصر

ادبیات مقاومت افغانستان در دوران معاصر با کودتای حزب کمونیست در ۷ ثور ۱۳۵۷ش به یک جریان تبدیل شد. نخستین‌بار در ۱۳۶۳ش برخی از شاعران مقیم هرات که به مشهد مهاجرت کرده بودند در گلشهر یک مجمع فرهنگی ایجاد کردند. در همان سال‌ها فدایی هروی مجموعۀ سرود خون را منتشر کرد. در سال‌های اولیۀ دهۀ ۱۳۶۰ش شب شعر و برنامه‌های مختلط سیاسی و ادبی گاهی توسط احزاب و مراکز مختلف همانند حزب‌الله هرات در مشهد اجرا می‌شد و در آنها برخی از شاعران چون برات‌علی فدایی هروی، سعادت‌ملوک تابش، نورالله وثوق، علی‌احمد زرگرپور، علی حکیمی هروی، نظام‌الدین شکوهی، اسحاق حسینی و محمد‌آصف فکرت شعر می‌خواندند.[۴۸]

انجمن اسلامی شعرای انقلاب اسلامی افغانستان در ۱۳۶۵ش توسط همین شاعران تشکیل شد، اما موفقیت زیادی به دست نیاورد. در فعالیت‌های فردی ادبیات مهاجرت، سیدعسکر موسوی (ع.کابلی) را پیشرو در ادبیات مقاومت مهاجرت نامیده‌اند که در سال‌های اولیۀ دهۀ شصت شمسی مجموعه «شعر سرخ» را در ایران منتشر کرد. سعادت‌ملوک تابش نیز موفق به انتشار ۵ مجموعه از اشعار خود در سال‌های دهۀ شصت شمسی شد.[۴۹] آثار پراکندۀ شاعران مهاجر نخستین‌بار در مجموعۀ «ضریح آفتاب» (مجموعه شعر شاعران خراسان)، سپس در مجموعۀ «هوای حرم»، «نافلۀ باران» و «فصل‌نامۀ فراق» منتشر شد و توجۀ ادیبان ایران را به‌خود جلب کرد. نخستین مجموعۀ شعر شاعران مقاومت افغانستان با عنوان «اشک قلم» با آثار ۳۸ نفر شامل سروده و قطعۀ ادبی در ۱۳۶۹ش از سوی انجمن اسلامی شعرای مهاجر افغانستان در مشهد و اولین مجموعۀ داستان مقاومت مهاجران در ۱۳۵۷ش منتشر شد.[۵۰]

اهداف و انواع ادبیات مقاومت افغانستان

هدف از خلق ادبیات پایداری، ایجاد حرکت و انگیزه در جامعه و بالا‌بردن روحیۀ ‌مبارزه و مقاومت است. برخی آثار دارای پیام جهانی و فرامرزی بوده و مخاطبان آنها از مرزهای یک کشور می‌گذرد و دردهای نوع بشر را بازگو کرده و آینده‌ای روشن را نوید می‌دهند.[۵۱] ادبیات مقاومت افغانستان شامل آثار منظوم و منثور است که هر کدام به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شود. ادبیات مقاومت به اشکال شعر، سرود، ترانه، افسانه، قصه، دوبیتی، رباعی، نمایشنامه‌، داستان كوتاه و بلند، قطعۀ ادبی، طنز، حسب‌حال، نامه‌ و خاطرات تجلی کرده و حس پایداری را در جامعه ترزیق کرده است؛ که از میان آنها شعر، داستان و خاطره، جایگاهی برتر دارند.[۵۲]

1. شعر: بخش مهمی از ادبیات مقاومت افغانستان را انواع شعر تشکیل می‌دهد. شعر مقاومت بسیار کاربردی و محتواگرایانه است که نمونه‌های بارز آن در اشعار بسیاری از شاعران به‌چشم می‌آید و به‌شکل سرود، ترانه، دوبیتی، رباعی، قصیده و شعر‌نو سروده شده است. صاحب‌نظران، شعر سال‌های جهاد علیه نظام مارکسیستی و متجاوزان روسی را بهترین مصداق «شعر مقاومت افغانستان‌» دانسته‌اند‌.[۵۳]

2. داستان: داستان‌نویسان در داخل و خارج از افغانستان کمی دیر‌تر از شعر، آثار قابل اعتنایی بیشتر به‌صورت داستان کوتاه منتشر کردند.[۵۴] نخستین مجموعۀ داستان مقاومت به‌نام «مهاجران فصل دلتنگی» با ۱۴ داستان از ۱۲ نویسنده در ۱۳۷۵ش توسط حوزۀ هنری در تهران منتشر شد.[۵۵] قبل از آن، آثار گوناگونی از نویسندگان افغانستان در برخی از مطبوعات مهاجرین چون هفته‌نامۀ وحدت و هفته‌نامۀ فریاد عاشورا منتشر شده بود.[۵۶]

3. خاطره: خاطره‌نویسی مقاومت ابتدا در مطبوعات به‌صورت قطعات کوتاه نمود یافت. بعدها با تلاش برخی از فرهنگیان افغانستان مجموعه‌های مستقلی از خاطرات جهاد مردم افغانستان منتشر و با استقبال خوب خوانندگان مواجه شد؛ اما این جریان هنوز نتوانسته در جامعه اثر‌گذار باشد. در سال‌های اخیر نوشتن خاطرات به‌صورت سرگذشت‌نامه‌ها نیز کمی متداول شده است. عبدالرحیم فهیمی، حمزۀ واعظی، محمد‌حسین فیاض، محمود رضایی، قهار عاصی و سید فضل‌الله قدسی از نخستین کسانی هستند که در این زمینه آثاری تدوین کرده‌اند.[۵۷]

ویژگی‌ها و جغرافیای ادبیات مقاومت

بهره‌گیری از نماد، چهرۀ انسانی عام داشتن، مشتركات ادبی، زبانی، فكری، ترسیم چهرۀ رنج‌كشیده و مظلوم مردم، دعوت به مبارزه، بیان جنایت‌ها و بیدادگری‌ها، توصیف و ستایش جان‌باختگان و شهیدان، القای امید به آینده و پیروزی موعود، ستایش آزادی و آزادگی، ستایش سرزمین خود، طرح بی‌هویتی جامعۀ مهاجران و طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی از ویژگی‌های عمدۀ ادبیات مقاومت افغانستان است.[۵۸]

ادبیات مقاومت افغانستان از نظر جغرافیایی به سه کانون مهم تقسیم می‌شود که هر یک در این جریان ادبی نقش مهمی دارند:

داخل کشور

با وجود اختناق حاکم در داخل کشور، نوعی ادبیات پایداری به مرور زمان در شهرهای بزرگ شکل گرفت و برخی از شاعران و نویسندگان افغانستان در گروه‌ها و تشکل‌های مختلف به مقابله و مقاومت علیۀ حاکمیت وقت برخاستند. این مخالفت‌ها در مواردی آشکار و در بیشتر موارد با استفاده از نمادها و استعاره‌ها شکل گرفت و در بین مردم نفوذ کرد. از افراد داخل کشور می‌توان واصف باختری، قادر مرادی، رهنورد زریاب، صبورالله سیاسنگ، لطیف ناظمی، پرتو نادری، عبدالقهار عاصی، داوود سرمد، حیدر لهیب، شبگیر پولادیان، خالده فروغ، لطیف پدرام، افسر رهبین، محمود فارانی، رونق نادری، سمیع حامد، رازق رویین، اسدالله حبیب و مظفر باختری را نام برد.[۵۹] قهار عاصی سروده است:[۶۰]

این ملّت من است که دستان خویش رابر گرد آفتاب کمربند کرده ‌است‌
این مشت‌های اوست که می‌کوبد از یقین‌دروازه‌های بستۀ تردید قرن را

ایران

در ایران دو گروه در ادبیات مقاومت نقش بازی کردند؛ نسل پیشکسوت همچون سعادت‌ملوک تابش و برات‌علی فدایی و نسل جدیدی که با توجه به فضای تنفسی و امکانات موجود فرهنگی در ایران زمینه را برای رشد خود مساعد دیدند و در نتیجه شاعران و نویسندگان بسیاری در این فضا پرورش یافتند. با گسترش این فضا نه فقط ایران به کانون ادبیات مقاومت که به مرکز ادبیات و هنر افغانستان تبدیل شد. فضل‌الله قدسی، سیدابوطالب مظفری، محمد‌کاظم کاظمی، سید نادر احمدی، محمد‌شریف سعیدی، سعادت‌ملوک تابش، فائقه جواد مهاجر، سید فاضل محجوب، میرحسین مهدوی، علی یعقوبی، محمد‌تقی اکبری، محمد‌سرور تقوی، محمود جعفری، محسن سعیدی، سید حیدر علوی‌نژاد ، محمد‌حسین فیاض و سید ضیاء قاسمی از بین شاعران و سید اسحاق شجاعی، جواد خاوری، علی پیام، سید میرزا‌حسین بلخی، محمد‌حسین محمدی، محمد‌اسحاق فیاض، علی‌نقی میرحسینی، عبدالملک شفیعی، سلطان‌زاده، حیدربیگی و تقی واحدی از بین داستان‌نویسان در دهۀ هفتاد شمسی جریان ادبیات مقاومت را رونق داده و آثار زیادی به چاپ رساندند.[۶۱] سرودۀ زیر، نمونه‌ای از این آثار است:[۶۲]

گر بگیرد امشب از دستم تبرزین مرا جشن می‌گیرند فردا روز آیین تدفین مرا
تکیه بر بازوی مردی باید امشب داد و بس‌جز تفنگ آری‌، که دارد تاب تأمین مرا؟
من نبودم‌، آسمان یکباره خالی شد ز ماه‌کم‌کمک زین کهکشان چیدند پروین مرا
ترس‌ِ سر، چندی است دارد سر به راهم می‌کندبشکن ای سنگ اجل خوف بلورین مرا
فصل تزویر است و چاه نابرادر پیش روکو فرامرزی که گیرد از عدو کین مرا؟


پاکستان و کشورهای دیگر

ادبیات مقاومت افغانستان در پاکستان و کشورهای غرب‌ با یگدیگر شباهت دارد و در واقع این ادبیات توسط کسانی شکل گرفت که از داخل کشور به آن مناطق مهاجرت کرده بودند و در آن کشورها جریانی از نسل‌های جدید مهاجرین ایجاد نشد. در واقع شاعرانی که به این کشورها کوچیدند واپسین بارقه‌های شعر افغانستان در آن مناطق بودند و با وفات یا مهاجرت این افراد ادبیات افغانستان نیز از آن کشورها کوچید. خلیل‌الله خلیلی شاخص‌ترین چهرۀ ادبیات مقاومت افغانستان در این دسته بود. برخی افراد مرتبط با احزاب سیاسی همانند عبدالاحد تارشی و دلجو حسینی در نشریات مهاجر آثاری منتشر می‌کردند، اما در ادبیات مقاومت ماندگار نشدند. بعدها در دورۀ طالبان از حدود ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰ش به‌دلیل مهاجرت بسیاری از چهره‌ها به پاکستان، ادبیات مقاومت در آن کشور ظهور و بروز جدی یافت. پرتو نادری، خالده فروغ، واصف باختری، عبدالسمیع حامد،[۶۳] گلنور بهمن، ذبیح‌الله آتش، پرویز کاوه، وحید وارسته، حسین فخری، خالد نویسا وعزیز‌الله نهفته از جمله افرادی بودند که در دورۀ اول طالبان در پویایی ادبیات مقاومت در پاکستان نقش داشتند. در سایر کشور‌ها از حمیرا نکهت دستگیر‌زاده، زلمی باباکوهی، پروین پژواک، بهار سعید، سرور آذرخش، فوزیه رهگذر، نوذر الیاس، حضرت وهریز، هارون راعون و کریمه ملزم می‌توان نام برد[۶۴] شعر ذیل نمونه‌ای از کوشش ادبی در این کشورها است:[۶۵]

وطندار دلیر من‌! بنازم چشم مستت راوطن در انتظار بازوی کشورگشای توست‌
به خاک افکن‌، به خون تر کن‌، به بادش ده‌، در آتش سوز!از این بدتر چه می‌باشد که دشمن در سرای توست‌؟
نگاه آرزومند وطن سوی تو می‌بیندکه روز امتحان‌ِ خنجر جنگ‌آزمای توست‌
ز فریاد تفنگت جز صدای حق نمی‌آیدز خیبر تا مدینه گوشها وقف صدای توست‌
چه زیباتر از این نقشی که بیند دیدۀ تاریخ‌که تو خنجر به کف‌، دشمن فتاده زیر پای توست‌
خداجویی‌، وطن‌خواهی سرافرازی و آزادی‌به خون شیرمردان نقش بر روی لوای توست‌


دوره‌های زمانی

از اوایل دهۀ شصت تا اوایل دهۀ هفتاد شمسی دورۀ اوج ادبیات مقاومت در افغانستان است و در این دوره آثار زیادی خلق شده است. بعد از سقوط دولت کمونیستی و استقرار احزاب جهادی در کابل در ۱۳۷۱ش و به‌خصوص بعد از آغاز جنگ‌های داخلی ادبیات ضد جنگ در کنار ادبیات مقاومت در بین ادیبان افغانستان رونق گرفت. بعد از ظهور و بروز طالبان و به‌ویژه بعد از ۱۳۷۵ش ادبیات پایداری در برابر افراط‌گرایی، جهل و خود‌کامگی داخلی ظهور کرد و آثار خوبی در این زمینه پدید آمد. با سقوط طالبان در ۱۳۸۰ش و ظهور نسل جدیدی از ادیبان، ادبیات کشور وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره علاوه‌بر ادبیات پایداری و ضد جنگ که بسیار کم‌رونق بود، موضوعات دیگری چون عشق، زندگی، هویت، زن، آزادی، حقوق بشر و مشکلات فکری انسان امروز به ادبیات راه یافت.[۶۶]

آثار ادبیات مقاومت افغانستان

کتاب‌ها

به مرور زمان در ارتباط با ادبیات مقاومت کتاب‌های زیادی پدید آمد که مرکز این تراوش‌ها در ایران و در بین ادیبان مقیم این کشور بود. از جمله «شعر مقاومت افغانستان» دفتر اول به کوشش محمدکاظم کاظمی و محمدآصف رحمانی در ۱۳۶۹ش «شعر مقاومت افغانستان» دفتر دوم به کوشش سید ابوطالب مظفری و سید نادر احمدی، «مردان برنو» مجموعه شعر سیدنادر احمدی، «شانه‌های زخمی پامیر» به کوشش محمد‌حسین جعفریان،[۶۷] «سوگنامۀ بلخ» مجموعه اشعار سید ابوطالب مظفری، «پیاده آمده بودم» مجموعه شعر محمد‌کاظم کاظمی، «زمرد و اژدها» به کوشش سید فضل‌الله قدسی، «ستارۀ شب دیجور» یادنامه سید اسماعیل بلخی به کوشش شجاعی، «میدان هوایی گردیز»، «بدرود خاک اولیا» به کوشش حمزۀ واعظی، «سنگر شیخ تراغ»، «زیر آسمان کابل» از محمد‌حسین فیاض، «آغاز یک پایان» از قهار عاصی، «در پگاه بلخاب» و «برفکوچ» به کوشش عبدالرحیم فهیمی، «میراث شهرزاد» و «مهاجران فصل دلتنگی» به کوشش سیداسحاق شجاعی، «سنگ ملامت» به کوشش جواد خاوری و علی پیام، «دست‌های خالی» و «خاکستر صدا» از سید فضل‌الله قدسی، «سورۀ بچه‌های مسجد» شماره ۴۳ به کوشش جواد جزینی و «سورۀ بچه‌های مسجد» شماره ۴۴ به کوشش بلخی، محمدی و بومان.[۶۸] تعدادی از آثار نیز به تحلیل ادبیات مقاومت پرداخته است، از جمله «مقدمه‌ای بر ادبیات مقاومت افغانستان» نوشتۀ لطیف پدرام و «بررسی شعر مقاومت افغانستان» رسالۀ فوق‌لیسانس فضل‌الله زرکوب در دانشگاه فردوسی مشهد.[۶۹]

مجلات

خاستگاه جراید مرتبط با ادبیات مقاومت افغانستان نیز ایران بوده است و آغازگر آن را نشریۀ پیام مهاجر در ۱۳۵۸ش با اشعار حماسی ع.کابلی (سید عسکر موسوی) می‌دانند که بعدها با نام «شعر سرخ» به‌صورت کتاب چاپ شد.[۷۰] در دهۀ شصت شمسی جراید دیگری نیز آغاز به‌کار کردند و از جمله مجلۀ حبل‌الله وابسته به کانون انتشارات سید جمال‌الدین اسد‌آبادی که حدود ۱۵ سال منتشر شد، پیام مستضعفین نشریۀ سازمان نصر، هفته‌نامۀ وحدت وابسته به حزب وحدت اسلامی افغانستان که داستان بلند «رفیق روسی‌ام» از محمد‌اسحاق فیاض اولین‌بار در این هفته‌نامه به نشر رسید.[۷۱]

گلبانگ (اولین نشریۀ ادبی مهاجرین افغانستان)، فصل‌نامۀ دُرّ دری وابسته به مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان، هفته‌نامۀ فریاد عاشورا وابسته به تبیان، هفته‌نامۀ بنیاد وحدت وابسته به حزب وحدت جناح اکبری، فجر امید از حرکت اسلامی افغانستان و مجلۀ امین وابسته به بنیاد امین. در این دوره جراید بسیار دیگری نیز بودند که در انعکاس ادبیات مقاومت کمابیش نقش داشتند همانند پیام خون از حزب جمعیت اسلامی افغانستان، استقامت از حرکت اسلامی افغانستان، فصلنامۀ سراج از مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان، ماهنامۀ صراط و هفته‌نامۀ همبستگی.[۷۲]

تشکل‌ها

انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان اولین کانون ادبیات مقاومت در ایران بود که در شهر مشهد و متشکل از شاعران قدیمی مهاجر از شهر هرات و برخی از شاعران نسل بالیده در ایران در دهۀ شصت شمسی تشکیل شد. بعدها در اواخر دهۀ شصت دفتر ادبیات مقاومت افغانستان در مشهد با مسئولیت محمد‌کاظم کاظمی و سپس در شهر قم با همکاری حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی شکل گرفت. این دفتر در چهار حوزۀ شعر، داستان، خاطره و ادبیات کودک فعال بود و آثار ماندگاری پدید آورد. نسل‌های بعدی ادبیات مقاومت اغلب از دفتر ادبیات تأثیر گرفتند. در ۱۳۷۶ش موسسه فرهنگی دُرّ دری با حمایت مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان تشکیل شد که تا هنوز فعال است و سهم عمده‌ای در پرورش ادیبان نسل‌های بعدی مقاومت دارد. بعدها «کانون ادبی کلمه» در قم و «خانۀ ادبیات افغانستان» در تهران و اصفهان نیز به رونق ادبیات پایداری کمک شایانی کردند.[۷۳]

همایش‌ها

در دهۀ شصت و هفتاد شمسی همایش‌ها، نشست‌ها، کنگره‌ها و شب‌های شعر بسیاری در ایران و گاهی در برخی از کشورهای دیگر برگزار می‌شد که اغلب بازتاب‌دهندۀ ادبیات مقاومت بود؛ «کنگرۀ شعر و قصه طلاب سراسر کشور» و «مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان» در گسترش ادبیات مقاومت افغانستان سهم بسیاری داشتند. «کنگرۀ شعر و قصه طلاب سراسر کشور» هر ساله توسط حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شد و ادیبان و شاعران مهاجر در آن حضور فعالی داشتند. «مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان» هر سال توسط نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان به‌صورت مستقل و یا ذیل «مجمع علمای شیعه و سنی افغانستان» تشکیل می‌شد و تا ۱۳۸۰ش ادامه یافت.[۷۴]

ادبیات مقاومت غرب کابل

ادبیات مقاومت غرب کابل به مجموعه آثار ادبی و شعری اطلاق می‌شود که با الهام از مبارزات سه‌سالۀ مردم هزاره و شیعه به رهبری عبدالعلی مزاری در کابل، خلق شد و مفاهیم عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی و هویت‌جویی هزاره‌ها را بازتاب می‌دهد. این جریان ادبی با تبدیل رنج‌های جمعی به زبان هنرمندانه، همزمان نقش تاریخی مقاومت را ثبت کرد و هم به ابزاری برای بیداری اجتماعی تبدیل شد.[۷۵] زیرا مقاومت سه‌سالۀ غرب کابل به رهبری عبدالعلی مزاری، نقطه عطفی در تاریخ معاصر افغانستان محسوب می‌شود که دستاوردهای سیاسی و اجتماعی بی‌نظیری برای قوم هزاره به همراه داشت. این مقاومت موجب تقویت خودباوری در میان هزاره‌ها شد و آنها را به‌عنوان یک نیروی سیاسی مؤثر در صحنه کشور تثبیت کرد. همچنین این دوره، هزاره‌ها را در سطح بین‌المللی معرفی کرده و راه را برای مشارکت گسترده‌تر آنان در ساختارهای سیاسی کشور هموار ساخت.[۷۶]

ویژگی‌های ادبیات مقاومت غرب کابل

ابوطالب مظفری، از شاعران برجستۀ معاصر افغانستان، حضور عبدالعلی مزاری در مقاومت سه‌سالۀ غرب کابل را نقطه عطفی در شکل‌گیری شعر و ادبیات پایداری می‌داند و معتقد است که نگرش عموم شاعران، که جریان شعر عدالت‌خواهی را پس از شهادت مزاری پدید آوردند، به‌طور عمده مثبت بوده است. به نظر وی پیش از مقاومت سه‌سالۀ غرب کابل، ادبیات افغانستان بیشتر حالت انتزاعی و فردگرایانه داشت و به موضوعاتی دور از واقعیت‌های جامعه و تاریخ مردم می‌پرداخت. در آن دوران، شاعران کمتر به رنج‌های مردم و مسائل اجتماعی توجه نشان می‌دادند؛ اما مقاومت غرب کابل به رهبری عبدالعلی مزاری و سپس ظهور طالبان، گروهی از شاعران را به سمت سرایش شعری سوق داد که امروزه تحت عنوان «شعر عدالت‌خواهی» شناخته می‌شود.  

این جریان ادبی، شعر را از انزوای فردی و بی‌اعتنایی به واقعیت‌های اجتماعی رهایی بخشید و شاعران را به سمت بازتاب حقایق زندگی مردم سوق داد. عبدالعلی مزاری با پرداختن به موضوع بی‌عدالتی، ستم و ظلم، که بخش گسترده‌ای از جامعه را تحت تأثیر قرار داده بود، الهام‌بخش شاعران شد. امروزه شعر عدالت‌خواهی به یکی از جریان‌های قدرتمند ادبیات افغانستان تبدیل شده است. این گونه شعری به‌طور عمده حول محور اندیشه‌های عبدالعلی مزاری شکل گرفته است؛ در این نوع ادبیات مزاری، به‌عنوان رهبری معرفی شده که راه مبارزه با ستمگری را نشان داد و با یاران خود فرهنگ ایثار و فداکاری را در جامعه نهادینه کرد. این اقدامات به‌عنوان سرآغاز و الگویی برای شاعران عمل کرد تا به سرودن اشعار عدالت‌خواهانه روی آورند.[۷۷]

ادبیات مهاجرت افغانستان

ادبیات مهاجرت به‌طور کلی به آثاری اشاره دارد که خارج از مرزهای یک کشور خلق شده‌اند. این مفهوم به سه شکل جزئی‌تر تعریف می‌شود: نخست، ادبیات در مهاجرت که تحت تأثیر فضای ادبی و فرهنگی کشور میزبان شکل می‌گیرد.[۷۸] در تعریف دیگر، ادبیات مهاجرت، به ادبیاتی گفته می‌شود که به مسائل و دغدغه‌های انسان مهاجر می‌پردازد و پیامدهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و هویتی ناشی از مهاجرت را بازتاب می‌دهد. علاوه‌بر این، نوع دیگری از ادبیات مهاجرت وجود دارد که ادبیات پسااستعماری نامیده می‌شود. این نوع ادبیات در واکنش به سلطه‌های فرهنگی و سیاسی، به‌ویژه تقابل میان شرق و غرب و سلطۀ فرهنگی غرب بر شرق، شکل گرفته است.[۷۹]

پیشینه ادبیات مهاجرت افغانستان

ادبیات مهاجرت افغانستان سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. شاعران و ادیبان بسیاری از این سرزمین به مناطق دیگر مهاجرت کرده‌اند و در مقابل، ادیبان زیادی نیز از دیگر مناطق به این سرزمین مسافرت کرده‌اند. اوج ورود ادیبان به این سرزمین در دوره‌های غزنوی و تیموری بوده در حالی‌که اوج خروج از آن پس از حمله مغول و در تاریخ معاصر، پس از کودتای ۷ ثور/اردیبهشت ۱۳۵۷ خورشیدی رخ داده است. بحران ناشی از کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان، منجر به آوارگی گستردۀ مردم به خارج از کشور و پدید آمدن ادبیات مهاجرت در دوران معاصر شد.[۸۰]

به باور پژوهشگران بستر اصلی رشد و گسترش ادبیات مهاجرت افغانستان جمهوری اسلامی بوده و سابقۀ این ادبیات در ایران به اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۱۳۵۷ش بر می‌گردد. در اسفند آن سال اولین شمارۀ نشریۀ کانون مهاجر با عنوان پیام مهاجر (اولین نشریه مهاجرین در ایران) با تأثیرپذیری از فضا و گفتمان انقلاب اسلامی ایران و جهاد و مبارزه با حاکمیت کابل، در قم، منتشر شد که تعدادی از طلاب شیعیان افغانستان مشغول به تحصیل در حوزه علمیه قم در آن قلم می‌زدند. پیام مهاجر از همان اولین شماره دارای اشعار انقلابی بود و در هر شماره‌ای از آن نشریه، اشعاری تحت عنوان «شعر سرخ» منتشر می‌شد.[۸۱]

در مشهد نیز افرادی چون سعادت‌ملوک تابش و فدایی هروی از همان سال‌ها اقدام به ترویج ادبیات مهاجرت در قالب شعر فارسی کردند. کمی بعدتر نورالله وثوق، علی‌احمد زرگرپور، علی حکیمی هروی، نظام‌الدین شکوهی، اسحاق حسینی و محمد‌آصف فکرت که از هرات به مشهد مهاجرت کرده بودند، اشعاری در مورد مشکلات مهاجرت به زبان فارسی سرودند.[۸۲] در ابتدای دهۀ ۱۳۶۰ش شب شعر و برنامه‌های مختلط سیاسی و ادبی توسط برخی احزاب و مراکز فرهنگی در مشهد اجرا می‌شد.[۸۳]

روند رشد ادبیات مهاجرت

در اواخر دهۀ شصت شمسی در برخی مطبوعات ایرانی، آثاری از نسل دوم مهاجرین افغانستانی به چاپ می‌رسید. آثار پراکندۀ شاعران مهاجر نخستین‌بار در مجموعۀ «ضریح آفتاب» (حوزه هنری، ۱۳۶۸ش)، سپس در مجموعۀ «هوای حرم» (حوزه هنری، ۱۳۶۹ش)، مجموعۀ «نافلۀ باران» (حوزه هنری، ۱۳۶۹ش) و مجموعۀ «فصل‌ فراق» (حوزه هنری، ۱۳۶۹ش) منتشر شد و توجه ادیبان ایرانی را به‌خود جلب کرد. اولین مجموعۀ شعر شاعران مهاجر افغانستان با عنوان «اشک قلم» با آثار ۳۸شاعر شامل سروده و قطعۀ ادبی در ۱۳۶۹ش از سوی انجمن اسلامی شعرای مهاجر افغانستان منتشر شد.[۸۴]

در بخش خاطرات و قطعۀ ادبی، اولین آثار مهاجرین در همان اواخر دهۀ پنجاه در برخی از نشریات همانند پیام مهاجر منتشر شده است. اولین شبه‌داستان‌های مهاجرین به‌صورت پراکنده در اوایل دهۀ شصت در برخی از مطبوعات مهاجرین منتشر شده‌اند، اما ادبیات داستانی مهاجرت، در اواسط دهۀ شصت همزمان با دوران دفاع مقدس، از درون همان آثار قبلی بوجود آمد. در اواخر دهۀ شصت فعالیت این بخش گسترش یافت که در سال ۱۳۷۵ش منجر به انتشار اولین مجموعۀ ادبیات داستانی مهاجران شد.[۸۵]

در دیگر کشورها بار ادبیات مهاجرت را کسانی به دوش داشتند که از افغانستان و ایران یا مواردی از پاکستان به آن کشورها مهاجرت کرده بودند، اما در آن کشورها نسل‌های جدید مهاجرین به شعر و داستان روی نیاوردند و جریان جدیدی ایجاد نشد.[۸۶]

اهداف ادبیات مهاجرت

هدف از پردازش ادبیات مهاجرت، در ابتدا انعکاس مشکلات مهاجرت است. نویسنده یا شاعر مهاجر از وطن، اقوام، خویشاوندن و خانوادۀ خود جدا شده و در یک کشور دیگر و گاه بدون ادغام اجتماعی، گرفتار تنهایی و بی‌کسی می‌شود. ادیب، قلم به‌دست گرفته و تلاش می‌کند مسائل و مشکلات خود را در جامعۀ جدید انعکاس بدهد. انعکاس غربت، آوارگی، تنهایی، فقدان منزلت اجتماعی، فشارها و محرومیت‌ها اولین هدف از تولید ادبیات مهاجرت است.[۸۷]

هدف دیگر خلق ادبیات مهاجرت، کنار آمدن با چالش‌های پیرامون است. ادیب می‌کوشد از طریق ادبیات، راه‌ها و شیوه‌هایی برای مواجهه با مشکلات مهاجرت بیابد و از این طریق، رنج ناشی از مسائلی مانند فقر، بی‌خانمانی، تضادهای فرهنگی و اجتماعی و بی‌هویتی ناشی از بی‌وطنی را تسکین دهد.

هدف دیگر ادبیات مهاجرت، جست‌وجوی راه‌هایی برای ساختن آینده‌ای مطلوب است. ادیب از زمان حال فراتر رفته و تلاش می‌کند راهکارهایی بیابد که در آینده از مشکلات کمتری رنج ببرد. این آینده‌نگری ممکن است شامل اقامت دائم، کسب تابعیت و ادغام اجتماعی در کشور میزبان، مهاجرت به مناطق دیگر، یا بازگشت به وطن اصلی باشد.[۸۸]

انواع ادبیات مهاجرت افغانستان

ادبیات مهاجرت افغانستان شامل آثار منظوم و منثور است که هر کدام به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شود. ادبیات مهاجرت به اشکال شعر، سرود، دوبیتی، رباعی، نمایشنامه‌، داستان کوتاه و بلند، قطعۀ ادبی، طنز، حسب‌حال، نامه‌ و خاطرات تجلی کرده است؛ [۸۹] که از میان آنها شعر، داستان و خاطره، جایگاه برتری دارند.

شعر

بخش بسیار مهمی از ادبیات مهاجرت افغانستان را انواع شعر تشکیل می‌دهد. شعر مهاجرت بسیار کاربردی و محتواگرایانه است که نمونه‌های بارز آن در اشعار بسیاری از شاعران به‌چشم می‌آید و به‌شکل سرود، ترانه، دوبیتی، رباعی، قصیده و شعر‌نو سروده شده است.[۹۰]

داستان

اولین مجموعۀ داستان مهاجرت به‌نام «مهاجران فصل دلتنگی» با ۱۴داستان از ۱۲نویسنده در ۱۳۷۵ش توسط حوزۀ هنری در تهران منتشر شد.[۹۱] قبل از آن، آثار گوناگونی از نویسندگان افغانستان در برخی از مطبوعات مهاجرین چون هفته‌نامۀ وحدت و هفته‌نامۀ فریاد عاشورا منتشر شده بود.[۹۲]

در طول دهۀ هفتاد شمسی، در این زمینه آثار زیادی تولید و در نشریات، وب‌سایت‌ها و به‌صورت کتاب منتشر شد. در ارتباط با مهاجرت رمان‌هایی نیز نوشته شده است از جمله «زمستان» از سید ضیا قاسمی و «اینک دانمارک» از محمد‌آصف سلطان‌زاده و حتی بادبادک‌باز از خالد حسینی.[۹۳]

خاطره

خاطره‌نویسی دربارۀ مهاجرت سابقۀ طولانی ندارد و در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفت. با این حال، در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ش، آثار محدودی در نشریات مهاجران منتشر شد. در دهۀ ۸۰ش با گسترش وبلاگ‌نویسی، فضایی برای نوشتن خاطرات شخصی از مهاجرت فراهم شد و بسیاری از جوانان تجربیات خود را در وبلاگ‌ها به اشتراک گذاشتند. همچنین، در برخی وب‌سایت‌ها مانند تسنیم و دیاران نیز مطالب پراکنده‌ای در این زمینه وجود دارد. برخی اشخاص در کتاب‌های خاطرات خود به مهاجرت نیز پرداخته‌اند. «کتاب وطن‌دار» از محمد‌سرور رجایی (خاطرات مهاجرت به ایران) از جمله آثار مکتوب در این زمینه است که در ۱۴۰۱ش در تهران توسط جام‌جم منتشر شده است.[۹۴] همچنین «از هری‌رود تا زاینده‌رود» از داوود عرفان نیز خاطرات مهاجرت به ایران است.[۹۵]

جغرافیای ادبیات مهاجرت

ادبیات مهاجرت افغانستان از نظر جغرافیایی به چهار کانون مهم تقسیم می‌شود که هر یک در این جریان ادبی کم‌وبیش نقش دارند:

ایران

در ایران، ابتدا مهاجرانی به ادبیات مهاجرت پرداختند که در افغانستان نیز به ادبیات گرایش داشتند، اما به‌تدریج نسل جدیدتری نیز به این گونۀ ادبی توجه کردند که متولد افغانستان بودند، ولی سابقۀ فعالیت ادبی نداشتند.[۹۶]

شعر و ادبیات مهاجرت افغانستان در ایران در محتوا و شکل تحت تأثیر ادبیات ایران بعد از انقلاب اسلامی قرار داشته است. نخستین ارتباطات شاعران مهاجر با شاعران ایرانی در حوزۀ هنری مشهد شکل گرفت و شاعران جوان و انقلابی دو کشور با یکدیگر آشنا شدند. در اشعار این شاعران مضامینی مطرح شد که تا آن زمان در شعر فارسی بی‌سابقه یا کم‌سابقه بود، از جمله دفاع مقدس، نگاه نوین به واقعه عاشورا و دیگر وقایع مذهبی چون مبعث، غدیر، نیمه شعبان، عدالت‌خواهی اسلامی، گرایش به جهان‌وطنی اسلامی و تغییر مسیر مدح شاهان به ستایش پیامبر اسلام، اهل‌بیت، پشگامان دین، مراجع دینی، قهرمانان ملی و ارزش‌های اخلاقی چون شهادت، ایثار، نوع دوستی و برادری دینی. در فرم شعر، بیشترین تأثیر از شعر نئوکلاسیک دیده می‌شد، در حالی که شعر مهاجرت در آن سال‌ها به‌طور عمده در قالب‌های کلاسیک سروده می‌شد.[۹۷]

در ادبیات داستانی، مهاجران تحت تأثیر ادبیات داستانی ایران به نگارش داستان روی آوردند، در حالی که پیش از آن هیچ سابقه‌ای در این زمینه نداشتند. داستان‌های مهاجرت از نظر فرم و محتوا، به‌ویژه در توجه به معنویت، ارتباط نزدیکی با ادبیات انقلاب اسلامی ایران داشتند. کانون‌های ادبی مهاجران در ایران در شهرهای مختلفی چون مشهد،[۹۸] قم، تهران، اصفهان، اراک و محلات فعال بودند و اشخاص معروفی در این کانون‌ها پرورش یافتند.[۹۹]

پس از سقوط طالبان به رهبری ملا عمر در سال ۱۳۸۰ش، بسیاری از شاعران و نویسندگان مهاجر به میهن خود بازگشتند، در حالی که برخی دیگر به کشورهای غربی و اروپایی عزیمت کردند. امروزه، برخلاف گذشته، شمار کمی از شاعران و نویسندگان افغانستانی در ایران ساکن هستند. همان‌گونه که ادیبان افغانستانی از داخل افغانستان به نقاط مختلف جهان پراکنده شده‌اند، ادیبان مهاجر پرورش یافته در ایران نیز به سراسر دنیا آواره گشته‌اند.[۱۰۰] بعد از سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان تعدادی از اهل ادب به ایران نیز برگشتند. اما با تعطیل‌شدن بخشی از کارها و نشریات، دیگر فرصت سال‌های گذشته فراهم نیست.[۱۰۱]

پاکستان

شاعران افغانستانی که به پاکستان کوچیدند واپسین بارقه‌های شعر و ادبیات مهاجرت افغانستان در آن مناطق بودند و با وفات یا مهاجرت این افراد، ادبیات افغانستان نیز از آن کشور کوچید. خلیل‌الله خلیلی شاخص‌ترین چهرۀ ادبیات افغانستان از این دسته بود. برخی افراد مرتبط با احزاب سیاسی همانند عبدالاحد تارشی و دلجو حسینی نیز در نشریات مهاجرین در پاکستان آثاری منتشر می‌کردند.

بعد از آغاز جنگ‌های داخلی بین دولت مجاهدین به ریاست برهان‌الدین ربانی و احزاب مخالف چون حزب وحدت اسلامی به رهبری عبدالعلی مزاری، حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و جنبش ملی اسلامی به رهبری عبدالرشید دوستم در ۱۳۷۱ش و به‌خصوص در دورۀ طالبان به رهبری ملا عمر از حدود ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰ش، بسیاری از چهره‌های ادبی به پاکستان مهاجرت کردند. در نتیجه ادبیات مهاجرت در پاکستان یکدفعه به‌صورت جدی ظهور کرد. اما تداوم و پایداری نداشت؛ چون برخی از این اشخاص بعد از سقوط طالبان در سال 1380ش به کشور بازگشتند و برخی در همان سال‌ها به کشورهای مختلف دنیا مهاجرت کرده و دیگر بازنگشتند.[۱۰۲]

اروپا و آمریکا

بعد از کودتای ۱۳۵۷ش، ادیبان افغانستان در کشورهای اروپایی به‌صورت پراکنده حضور یافتند و در همان زمان آثاری را در آن کشورها تولید کردند که نمونۀ فعال آنها حلیم تنویر در هلند و عتیق رحیمی در فرانسه بود. بعد از سقوط نجیب‌الله تعداد دیگری به مهاجرین اولیه در آن کشورها ملحق شدند. در آنجا هم جریان قابل توجه شکل نگرفت. برخی از این افراد بعد از سقوط طالبان به کشور بازگشتند.[۱۰۳]

همچنین در آمریکا و کانادا نویسندگان و شاعرانی از دورۀ اول مهاجرت زندگی می‌کردند و نشریاتی نیز داشتند.[۱۰۴] یکی از این افراد عارف فرمان ساکن سوئد است که فضای پسا استعماری را در رمان سبز، سرخ و آبی به تصویر کشیده است و دوگانه غرب و شرق را صورت‌بندی کرده است.[۱۰۵] تعداد قابل توجهی پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۴۰۰ش به آن کشورها مهاجرت کردند. چون در کشورهای مختلف پراکنده هستند، درخشش جریانی ندارند.[۱۰۶]

آثار ادبیات مهاجرت افغانستان

کتاب‌ها

اولین کتابی که در حوزۀ ادبیات مقاومت و مهاجرت در ایران چاپ شده است مجموعۀ «شعر سرخ» ع. کابلی (سیدعسکر موسوی) است که در‌ ۱۳۵۸ش در ایران (قم) منتشر شد. به مرور زمان کتاب‌های زیادی به‌خصوص در ایران به چاپ رسید از جمله «شعر مقاومت افغانستان» دفتر اول در ۱۳۶۹ش، «شعر مقاومت افغانستان» دفتر دوم، «مردان برنو» از سیدنادر احمدی، «سوگنامۀ بلخ» از سید ابوطالب مظفری، «پیاده آمده بودم» از محمد‌کاظم کاظمی، «صبح در زنجیر» به کوشش کاظمی، «خاکستر صدا» از فضل‌الله قدسی، «وقتی کبوتر نیست» از شریف سعیدی، «مهاجران فصل دلتنگی» و «میراث شهرزاد» به کوشش سیداسحاق شجاعی، «سنگ ملامت» به کوشش جواد خاوری و علی پیام، [۱۰۷] مجموعه داستان «جای خالی گلدان» از تقی واحدی، ۱۳۸۲ش و مجموعه داستان «تویی که سرزمینت این‌جا نیست» از محمد‌آصف سلطان‌زاده.[۱۰۸]

مجلات و نشریات

خاستگاه جراید مرتبط با ادبیات مهاجرت افغانستان نیز ایران اسلامی بوده است و آغازگر آن نشریۀ پیام مهاجر در ۱۳۵۸ش.[۱۰۹] نخستین داستان‌های چاپ‌شده مهاجرین در ایران در نشریۀ جوالی (ارگان بخش کارگری کانون مهاجر) منتشر شده است. داستان «مرگ در غربت» در شمارۀ دوم نشریۀ جوالی (سنبله/شهریور ۱۳۵۸ش)، داستان «چشم به راه» در شمارۀ سوم آن نشریه (حوت/اسفند ۱۳۵۸ش) و داستان «در کوره پزخانه» در شمارۀ چهارم آن نشریه (سرطان/مردادماه ۱۳۵۹ش) از نویسنده یا نویسندگان نامعلوم نشر شده است. در شمارۀ ۱۹ این نشریه (میزان/مهرماه ۱۳۵۹ش) داستان‌واره گرگ و در شمارۀ ۲۶ (سرطان/تیرماه ۱۳۶۰ش داستان (خاطره‌ای) با عنوان «جمعه سرخ» نشر شده است.[۱۱۰]

نشریه پیام مستضعفین که اولین شمارۀ آن در ماه سرطان/تیرماه ۱۳۵۸ش منتشر شده است، به ادبیات توجه ویژه داشت و از شمارۀ دوم (اسد/مرداد ۱۳۵۸ش) چاپ اشعار حماسی را آغاز کرده و تا آخرین شمارۀ خود ادامه داده است. این مجله در شماره‌های۶۷ و ۶۸ (جوزا و سرطان ۱۳۶۶ش)  نخستین مرتبه داستانی با عنوان «مرثیۀ عشق» به چاپ رسانده است. در شماره‌های ۶۹ و ۷۰ (سرطان ۱۳۶۷ش) نیز دو داستان با عنوان‌های «دختر قهرمان» و «شاگرد ممتاز» چاپ کرده است.[۱۱۱]

مجلۀ حبل‌الله از نشریات اولیۀ مهاجرین در ایران از اولین شمارۀ خود در ۱۳۶۳ش با چاپ شعر، داستان و خاطره به ادبیات توجه ویژه داشته است. این مجله در هر شماره اشعاری به چاپ می‌رساند، اما چاپ داستان را از شمارۀ ۳۸ و در ماه اسد/مردادماه ۱۳۶۶ش با چاپ «داستان روستا» آغاز کرد و بعد از آن به‌صورت تقریبی در هر شماره داستانی از نویسندگان مقیم ایران از جمله تقی واحدی را چاپ کرده است.[۱۱۲]

بعد از آن هفته‌نامۀ وحدت وابسته به حزب وحدت اسلامی افغانستان، در این راه پیشگام بوده است.[۱۱۳] در دهۀ هفتاد شمسی، نشریات ادبی متعددی در ایران پدید آمدند که به ادبیات مهاجرت و ادبیات مقاومت افغانستان پرداختند. از جمله این نشریات گلبانگ (نخستین نشریه ادبی مهاجران افغانستان)، فصل‌نامۀ دُرّ دری، فصل‌نامۀ سراج، خط سوم، بامیان، بلاغ، هفته‌نامۀ فریاد عاشورا، هفته‌نامۀ بنیاد وحدت، ماهنامۀ صراط، هفته‌نامۀ همبستگی، فجر امید، و مجلۀ امین است که در بازتاب ادبیات مهاجرت به‌صورت مستقیم و غیر مستقیم نقش داشتند. مجلۀه ادبیات معاصر نیز از سال ۱۳۹۴ش در کابل فعال شد که بخش‌های آن به ادبیات مهاجرت اختصاص یافته است.[۱۱۴]

علاوه‌بر آن، نشریات دیگری همچون پیام خون (از حزب جمعیت اسلامی افغانستان)، استقامت (از حرکت اسلامی افغانستان)، ارمغان فرهنگ (پیشاور، ۱۳۷۶ش)، خراسان (آمریکا، ۱۳۶۶ش)، زرنگار (کانادا)، دانا (پیشاور، ۱۳۷۳ش)، دیوه (آلمان، ۱۳۷۴ش)، سپیدی (پیشاور، ۱۳۶۳ش)، نیز به ادبیات مهاجرت و مقاومت توجه نشان دادند.[۱۱۵]

تشکل‌های ادبیات مهاجرت افغانستان

نخستین‌بار در ۱۳۶۳ش توسط شاعران مهاجر یک مجمع فرهنگی در گلشهر مشهد ایجاد شد.[۱۱۶] در ۱۳۶۵ش انجمن اسلامی شعرای انقلاب اسلامی افغانستان توسط اعضای مجمع گلشهر تشکیل شد. در ۱۳۶۸ش جمعی از شاعران جدید با برخی از شاعران قدیمی، انجمن شاعران انقلاب اسلامی افغانستان را در مشهد بنیاد نهادند.

در اواخر دهۀ شصت دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان، در مشهد با مسئولیت محمد‌کاظم کاظمی و سپس در شهر قم و تهران در اوایل دهۀ هفتاد شمسی با حمایت حوزۀ هنری تشکیل شد. نسل‌های بعدی ادبیات مهاجرت اغلب از دفتر ادبیات تاثیر گرفتند. در ۱۳۷۶ش موسسه فرهنگی دُرّ دری با حمایت مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان تشکیل شد که تا هنوز فعال است و سهم عمده‌ای در پرورش ادیبان نسل‌های بعدی مهاجرت دارد.

بعدها «کانون ادبی و فرهنگی کلمه» در قم، «خانۀ ادبیات افغانستان» در تهران، «خانۀ ادبیات مستقل افغانستان» در اصفهان، «انجمن آیینی مشکات» در تهران، «انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان» در قم، تشکیل شدند. «مرکز تعاون افغانستان» در پاکستان، «اتحادیه فرهنگی صلصال» در سوئد و تشکلات پراکنده‌ای در کانادا، آمریکا، اروپا و استرالیا نیز در رونق دادن به ادبیات مهاجرت کمک کردند.[۱۱۷]

همایش‌ها

در دهۀ شصت و هفتاد شمسی همایش‌ها، نشست‌ها، کنگره‌ها و شب‌های شعر بسیاری در ایران و گاهی در برخی از کشورهای دیگر برگزار می‌شد که اغلب بازتاب‌دهندۀ ادبیات مهاجرت و مقاومت بود؛ «کنگرۀ شعر و قصه طلاب» و «مجمع شعر انقلاب اسلامی افغانستان» توسط نماینده‌گی رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان، در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شد.[۱۱۸] بعدها جشنوارۀ قند پارسی در تهران که نهمین دور‌ۀ آن در ۱۳۹۶ش در تهران، جشنوارۀ هزار و یکشب که ششمین دورۀ آن در ۱۳۹۶ش در کابل و جشنواره‌های پراکنده دیگری در شهرهای مختلف جهان برگزار شده است.[۱۱۹]

وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌ها

برخی وب‌سایت‌های ادبی در حوزۀ معرفی ادبیات افغانستان و ادبیات مهاجرت فعال هستند، از جمله «وطن ادب» و «کابلستان». [۱۲۰]

ادبیات زنان در افغانستان

ادبیات زنان افغانستان از رابعۀ بلخی تا امروز، با موانع تاریخی و اجتماعی مواجه بوده، اما شاعران معاصری مانند حمیرا نکهت دستگیرزاده و خالده فروغ با نگاهی اعتراضی و زنانه، مسیر جدیدی در بیان تجارب زنان گشوده‌اند. تحولات اخیر سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ چالش‌هایی در راه ادبیات زنان افغانستان ایجاد کرده است، اما در سال‌های اخیر تنوع مضامین و سبک‌ها در اشعار زنان دگرگونی‌های پایدار در ادبیات زنانۀ افغانستان ایجاد کرده است:

1. جایگاه تاریخی زنان در ادبیات فارسی

پژوهشگران ادبیات زنان افغانستان را روایتی از مقاومت در برابر محرومیت‌های تاریخی توصیف می‌کنند. در این میان رابعۀ بلخی (قرن چهارم) به‌عنوان نخستین زن شاعر پارسی‌گو که اشعاری چون «زشت باید دید و انگارید خوب/زهر باید خورد و انگارید قند» را سرود، تا شاعران دوره‌های بعد مانند مخفی بدخشی (سیده بیگم) که در قرن چهاردهم با شعری مانند «ندانم چون کنم یارب دل دیوانه‌ی خود را» به ابراز وجود پرداخت، زنان همواره مجبور به مبارزه با ساختارهای مردسالارانه بوده‌اند. این مبارزه در دوره‌های مختلف اشکال متفاوتی به خود گرفته است؛ از پنهان‌کاری در دوره‌های قدیم (استفاده از نام‌های مستعار) تا مقاومت علنی در دوره معاصر را شامل می‌شود. اسناد تاریخی نشان می‌دهد حتی در دربارهای سلطنتی مانند دورۀ گوهرشاد بیگم (قرن نهم) نیز زنان با محدودیت‌های جدی در عرصه ادبیات مواجه بوده‌اند.[۱۲۱]

2. چالش‌های هویتی و بیان هنری زنان

مطالعۀ درون‌مایۀ شعر زنان افغانستان نشان‌ می‌دهد که در این ادبیات تحول تدریجی از خودسانسوری تا بیان صریح اعتراضات رسیده است. در دوره‌های اولیه، شاعرانی چون رابعه بلخی و مخفی بدخشی مجبور به استفاده از استعاره‌های پیچیده برای بیان دردهای زنانه بودند. برای مثال، پژوهشگران شعر «مگر از دست خود آتش زنم کاشانۀ خود را» از مخفی بدخشی را نمونه‌ای از این خودسانسوری هنرمندانه می‌دانند. اما در دورۀ معاصر، نسل جدیدی از شاعران زن ظهور کرده‌اند که با صراحت بیشتری به بیان مسائل زنان می‌پردازند. محققان این تحول را نشان‌دهندۀ تغییر در ساختارهای اجتماعی و افزایش آگاهی‌های فمینیستی در جامعه افغانستان می‌دانند. با این حال، حتی در آثار معاصر نیز ردپای سنت‌های محدودکنندۀ به وضوح دیده می‌شود.[۱۲۲]

3. تحولات ادبی زنان در دوران معاصر

ادبیات زنان افغانستان در قرن حاضر شاهد فراز و نشیب‌های بسیاری بوده است. نویسندگان دورۀ طالبان (نیمۀ دوم دهه ۷۰) را تاریک‌ترین دوره برای فعالیت‌های ادبی زنان توصیف می‌کنند. در این دوره حتی مطالعۀ ادبیات نیز برای زنان ممنوع بود. اما پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱م، نسل جدیدی از شاعران زن مانند حمیرا نکهت دستگیرزاده، خالده فروغ و مهتاب ساحل پا به عرصۀ ادبیات گذاشته‌اند و با جسارتی بی‌سابقه به بیان مسائل زنان پرداخته‌اند. بررسی آماری نشان می‌دهد تعداد زنان شاعر در دو دهۀ اخیر حداقل ۵ برابر دورۀ قبل از طالبان افزایش یافته است. این شاعران با استفاده از فضای مجازی و رسانه‌های جدید، توانسته‌اند محدودیت‌های سنتی را تا حدی کنار بزنند. محور اصلی آثار این نسل، اعتراض به نابرابری‌های جنسیتی و پیامدهای جنگ است.

۴. آینده ادبیات زنان افغانستان

با وجود تمام پیشرفت‌ها، ادبیات زنان افغانستان هنوز با چالش‌های اساسی مواجه است. از یک‌سو، سنت‌های مردسالارانه و از طرف دیگر، شرایط سیاسی ناپایدار و همچنین محتوای برخی از این ادبیات با بن‌مایه‌های فکری و سبک زندگی مردم افغانستان، مانع رشد کامل این جریان ادبی شده است. اما نشانه‌هایی نیز وجود دارد: افزایش تعداد زنان تحصیل‌کرده، گسترش دسترسی به آموزش عالی و شکل‌گیری شبکه‌های ادبی زنان از جمله این عوامل مثبت محسوب می‌شود. شاعران جوانی مانند تکتم حسینی و کریمه شبرنگ نمایندۀ نسل جدیدی هستند که با تلفیق سنت و مدرنیته، راه جدیدی در ادبیات زنانه افغانستان گشوده‌اند.[۱۲۳]

5. زنان مشهور ادبیات افغانستان

- رابعه بلخی (قرن ۴ هجری)- نخستین شاعر زن پارسی‌گوی، معروف به مادر شعر پارسی در افغانستان.

- مخفی بدخشی (۱۲۵۵–۱۳۴۲ش)  - شاعر پارسی‌گوی و از زنان برجسته ادبیات افغانستان.  

- نادیا انجمن (۱۳۵۹–۱۳۸۴ش)  - شاعر جوان غزل و شعر نو، عضو انجمن ادبی مخفی در دوره طالبان.  

- محجوبه هروی (متولد ۱۲۸۵ش)  - شاعر و آموزگار، عضو انجمن ادبی هرات.  

- حمیرا نکهت دستگیرزاده (۱۳۳۹–۱۳۹۹ش)  - شاعر، نویسنده و حقوقدان، فارغ‌التحصیل ادبیات فارسی از بلغارستان.  

- لیلا صراحت روشنی (۱۳۳۷–۱۳۸۳ خورشیدی)  - شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار، بنیانگذار کانون رابعه بلخی.  

- پروین پژواک (متولد ۱۹۶۷م)  - شاعر و نویسنده مقیم کانادا، دارای چندین اثر چاپ شده.

این زنان با وجود چالش‌های اجتماعی و سیاسی، نقش مهمی در ادبیات افغانستان ایفا کرده‌اند.[۱۲۴]  

ادبیات عامیانه در افغانستان

ادبیات افغانستان به دو شکل متمایز تکوین یافته است: از یک‌سو ادبیات عامیانه که روحیات و ارزش‌های نظام قبیله‌ای در آن تجلی پیدا می‌کند و از سوی دیگر ادبیات رسمی فارسی که خاص طبقات فرهیخته و تحصیل‌کرده است. ادبیات عامیانه به‌عنوان بخشی از میراث شفاهی اقوام، از طریق روایت‌های سینه‌به‌سینه حفظ و انتقال یافته و کاربرد گسترده‌اش در میان تودۀ مردم موجب ماندگاری آن شده است. در مقابل، ادبیات رسمی با گونه‌های متنوعی چون حماسه، تراژدی، کمدی و شعر غنایی ظهور یافته است. ترانه‌های فولکلوریک نیز با درونمایه‌های گوناگون، به ویژه روایت‌های پهلوانی و مرثیه‌های قهرمانان ملی و محلی، در قالب‌های مختلفی چون تصنیف‌ها، امثال و حکم و لالایی‌ها در فرهنگ عامه نفوذ یافته‌ است. این دو جریان ادبی اگرچه از حیث ساختار و مخاطب تمایز دارد، اما هر یک به شیوه‌ای خاص در شکل‌دهی به هویت فرهنگی افغانستان نقش‌آفرینی کرده‌ است.[۱۲۵]

تنوع ادبیات عامیانه در افغانستان

تنوع قومی و زبانی در افغانستان موجب غنای کم‌نظیر ادبیات عامیانه شده است، به‌طوری که هر یک از اقوام هزاره، ازبک، تاجیک، پشتون، ترکمن و بلوچ دارای اشکال خاصی از ادبیات شفاهی هستند. از نظر محتوایی، درون‌مایه‌های عاشقانه و نگاه حماسی بیشترین کاربرد را در ادبیات عامیانه دارد. برای مثال از نظر حماسی و ادبیات عامیانۀ مقاومت در میان ازبک‌ها ترانه‌هایی به زبان ترکی جغتایی رواج دارد که برخی به علی‌شیر نوایی منسوب است، در حالی که تاجیکان با ترانه‌های مختلف از جمله کوتاه «میده» آشنا هستند. پشتون‌ها نیز در این زمینه از دیرباز با فرم شعری «لندی» آشنایی داشته‌اند. در مقابل، بلوچ‌ها با «شیر» به‌عنوان نوعی شعر حماسی و هزاره‌ها «مخته» به‌عنوان آیین سوگواری ترکیب‌یافته با شعر و موسیقی، اشکال منحصر به فردی از ادبیات مقاومت عامیانه را پرورش داده‌اند. مخته‌ها که به‌طور عمده توسط زنان اجرا می‌شود، با درونمایه‌های حماسی و تراژیک، به بازگویی داستان‌های پایداری و تشویق به مقاومت می‌پردازد. این سنت ادبی که مبتنی بر بداهه‌سرایی و توانایی‌های فردی اجراکننده است، نمونه‌های برجسته‌ای همچون مخته فیضوخان، نجف بیگ شیرو و گل محمدخان را در خود جای داده و از نظر ساختار شعری نیز از تنوع قابل توجهی برخوردار است.[۱۲۶]

ادبیات کودکان افغانستان

مفهوم ادبیات کودک

ادبیات کودک به آثار و نوشته‌هایی گفته می‌شود که توسط نویسندگان متخصص، برای کودکان تهیه ‌شود که در همۀ آن‌ها ذوق و سطح درک کودک مورد توجه قرار داشته باشد.[۱۲۷] این نوع ادبیات هم شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه، مانند لالایی‌ها، ضرب المَثل‌ها و قصه‌ها است و هم شامل ادبیات رسمی چون داستان‌ها، نمایشنامه‌ها، اشعار و نیز نوشته‌هایی در ارتباط با دین، دانش اجتماعی، علم آموزی و کاربردهای آن، هنر و سرگرمی را دربر می‌گیرد که نویسندگان و سرایندگان برای کودکان و نوجوانان پدید می‌آورند.[۱۲۸]

پیشنیۀ ادبیات کودک افغانستان

ادبیات کودک در سرزمین افغانستان ریشه در فرهنگ و ادبیات شفاهی دارد که با لالایی‌ها، قصه‌ها، مثل‌ها و سرودهای فولکلوریک شکل گرفته، تأثیر عمیقی بر تربیت و آموزش کودکان داشته و بخش بزرگی از میراث فرهنگی محسوب می‌شود. از همان ابتدا، ادبیات فارسی در هرجا وجود داشت با سروده‌های کودکانه نیز همرا که نشان‌دهندۀ اهمیت آموزش و تربیت کودکان در این زبان است. البته، در طول تاریخ، آثار ادبی به کودک بیشتر به عنوان «کوچک‌ترین بزرگسال» نگریسته می‌شد و توجه خاصی به نیازهای ویژۀ دنیای کودکی وجود نداشت. در قرن بیستم و با روی کار آمدن تحولات فکری و فرهنگی، این نگرش تغییر کرد و جایگاه مستقل برای ادبیات کودک شکل گرفت.[۱۲۹]

تحولات در دیدگاه و نشر ادبیات کودک 

  1. دورۀ نوآری ادبیات کودک: با روی کارآمدن امیر حبیب‌الله و آغاز فعالیت‌های نشریۀ «سراج‌الاخبار» تحت سرپرستی محمود طرزی، تحولی در نگرش به کودک و آموزش او شکل گرفت. طرزی به دنبال اصلاحات اجتماعی و بهره‌گیری از ادبیات برای تربیت کودکان، مجله «سراج الاطفال» را در ۱۲۹۷ش تأسیس کرد؛ مجله‌ای مستقل که به آموزش، سرگرمی و اخلاق کودکان می‌پرداخت و وارد مرحلۀ جدیدی در تبلیغ فرهنگ جداگانه برای کودک شد. در دهه‌های بیست و سی شمسی نشریات «انیس کودک» (د کمکیانو انیس و د کوچنیانو انیس)، «انیس اطفال» (د کوچنیانو غژ)، «مکتب» و «معرف و معارف» در کابل منتشر شد. در همان دوره جریدۀ «طلوع افغان» نیز برای کودکان مطالبی به چاپ می‌رساند.[۱۳۰] در این سال‌ها کتاب‌های خوبی به‌خصوص در حوزۀ تدوین کتب درسی برای صنوف اول تا ششم در معارف تدوین شد که زمینۀ خوبی برای یادگیری کودکان بود.[۱۳۱] پس از آن نشریاتی چند به‌صورت پراکنده و نامنظم در این حوزه به چاپ رسید تا این‌که در دهۀ شصت شمسی، توجه به ادبیات کودک با ایجاد بخش ادبیات کودک در اتحادیۀ نویسندگان افغانستان رشد چشمگیری کرد و آثار فراوانی در این گستره پدید آمد. در آن‌سال‌ها در کنار مجلۀ «انیس» که در کابل منتشر می‌شد، «انیس کودکان» هم به نشر می‌رسید که از مجلات مهم کشور در این حوزه بود. در آن دوره، مجلات دیگری در برخی از شهرها مانند هرات نیز منتشر می‌شد.[۱۳۲]
  2. دوره رشد و بالندگی (۱۳۳۰-۱۳۷۰): ادبیات کودک در این دوره به زبان‌های فارسی دری و پشتو به بلوغ نسبی رسید. آثاری چون «دهقان کوچک»، «افسانه‌های شیرین» و «کبوتران سپید صلح» منتشر شدند که نشان‌دهندۀ توجه فزاینده به نیازهای سنی کودکان بود. تشکیل بخش تخصصی ادبیات کودک در انجمن نویسندگان و انتشار مجلاتی مانند «فرهنگ مردم» از دستاوردهای این دوره محسوب می‌شود.
  3. چالش‌های محتوایی: علی‌رغم پیشرفت‌ها، بسیاری از آثار از تصاویر کلیشه‌ای کودک استفاده می‌کردند و به شیوه‌های سنتی آموزش اخلاقی متکی بودند. تنها معدودی از نویسندگان توانستند از این الگوها فاصله بگیرند و نگاهی نوین به دنیای کودک ارائه دهند.
  4. دوران افول (۱۳۷۰ به بعد): با تشدید جنگ‌های داخلی، ادبیات کودک به حاشیه رانده شد. اگرچه انتشار برخی مجلات مانند «انیس کودک» ادامه یافت، اما مراکز اصلی تولید محتوا به کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان منتقل شد.
  5. دروان بازگشت موقت (۱۳۸۰-۱۳۹۹): پس از تحولات ۱۳۸۰ش در افغانستان، فضای فرهنگی کشور شاهد احیای ادبیات کودک و نوجوان بود. در این دوره نشریات تخصصی متعددی مانند مجلۀ چاپ مجدد مجلۀ «انیس کودک»، «کودک»، «معرفت»، «افغانستان خانه من»، «روزنه زندگی» و «روشنی» فعالیت خود را آغاز کردند. نویسندگان و شاعرانی چون پروین پژواک با آثاری نظیر مجموعه داستان «نگینه و ستاره»، رمان «سلام مرجان» و مجموعه شعر «مرگ خورشید»، به همراه محمد سورو رجایی، محمدحسین محمدی، غلام‌حسین بومان و محمدکاظم محقق، نقش مؤثری در غنای ادبیات کودک این دوره ایفا کردند. این تحولات نشان‌دهندۀ فصل جدیدی در عرصه ادبیات کودک افغانستان بود که با تنوع موضوعی و حضور چهره‌های جدید همراه شد.[۱۳۳] برپایی نمایشگاه ویژۀ کتاب کودک به مناسبت هفتۀ کتاب، با همکاری وزارت اطلاعات و فرهنگ، انستیتوت گوته، دانشگاه کابل، پوستۀ حمایۀ اطفال و انجمن ناشران، در باغ بابر از فعالیت‌های مهم در ارتباط با ادبیات کودک در سال‌های اخیر در داخل کشور است.[۱۳۴]
  6. رکود کامل (۱۴۰۰ به بعد): با بازگشت طالبان در سال ۱۴۰۰ش ادبیات کودک مانند دیگر عرصه‌های فرهنگی به رکود کامل دچار شد. مهاجرت گسترده نویسندگان و محدودیت‌های شدید انتشاراتی، آینده این حوزه را با ابهام مواجه کرده است.[۱۳۵]

ویژگی‌های ادبیات کودکان افغانستان

ادبیات اولیۀ کودکان در افغانستان تا حدود دهۀ شصت شمسی اغلب دارای ویژگی‌های زیر بوده است:

  1. مطالب ارائه شده به نام کودکان و نه برای آنها؛
  2. نویسنده و یا شاعر سعی داشته است خامی، ناپختگی و بی‌تجربگی کودکان را اثبات کند؛
  3. ادبیات آن دوره شاهد متخصصین ادبیات کودک، شاعر و نویسنده کودکان (جز چند مورد) نبوده است؛
  4. در نیمۀ اول قرن چهاردۀ شمسی جز چند مورد نادر متون قابل استفاده برای کودکان تولید نشده است.[۱۳۶]

انواع ادبیات کودکان افغانستان

با این‌که ادبیات کودکان شامل طیف گسترده‌ای از انواع ادبی است، اما در افغانستان انواع ادبی برای کودکان بسیار محدود و فقط در سه ژانر زیر ارائه شده است:

شعر: بخش اعظمی از ادبیات کودکان به‌صورت شعر است که در مطبوعات، جراید و کتاب‌ها منتشر شده است. این اشعار در مواردی و به‌خصوص در اوایل دهۀ بیست و سی شمسی بیشتر با کلمات سنگین دارای همان ویژگی اشعار بزرگسالان بوده است.[۱۳۷]

داستان: داستان به‌دلیل داشتن خواص فراوان مورد توجه کودکان قرار داشته و در این زمینه آثار زیادی در کشو به چاپ رسیده است که بخشی از آنها ترجمه و برخی تولید نویسندگان داخلی بوده است.

ادبیات عامیانه: بخش عمده‌ای از ادبیات کودکان افغانستان همیشه شامل انواع ادبیات عامیانه بوده است که در آن سرزمین سابقۀ زیادی دارد. قصه‌ها، افسانه‌ها، لطیفه‌ها، اشعار و موارد مشابه به کرات در نشریات و به‌صورت کتاب برای کودکان چاپ شده و در اختیار آنان قرار گرفته است.[۱۳۸]

ادبیات کودک افغانستان در مهاجرت

در ارتباط با ادبیات کودکان افغانستان جدا از داخل کشور، در سال‌های مهاجرت در برخی از کشورهای دیگر نیز تا حدودی کار شده است، از جمله:

الف) جمهوری اسلامی ایران

1. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به‌خصوص با ایجاد حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، فعالیت‌های زیادی در ارتباط با ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران شکل گرفت و با توجه به وجود روحیۀ دینی و انقلابی در آن مرکز، زمینه برای ارتباط ادیبان مهاجر و حضور آنان در کلاس‌ها و جلسات حوزه فراهم شد. همین ارتباطات و تعاملات باعث شد که در ۱۳۷۰ش دفتر هنر و ادبیات افغانستان در حوزۀ هنری سازمات تبلیغات اسلامی خراسان تأسیس و برای اولین‌بار زمزمۀ ادبیات کودک و نوجوان میان مهاجران شنیده شود.

2. نخستین مجموعۀ مرتبط با کودکان و نوجوانان افغانستان، سورۀ بچه‌های مسجد ۳۹ است که توسط نویسندۀ ایرانی جواد جزینی تدوین و در ۱۳۷۵ش توسط انتشارات حوزه هنری تهران به نشر رسید. این مجموعه شامل مطالب متنوعی است که کار مشترک نویسندگان ایرانی و افغانستانی به شمار می‌رود. شعر، داستان، از میان کتاب‌ها، گلگشت، گزارش و مصاحبه از جمله آثار چاپ شده در این کتاب است که توسط نویسندگانی چون جواد جزینی، فاطمه شعبانی، سعید بیابانکی، محمدظاهر احمدی، محمدتقی اکبری، فائقه‌جواد مهاجر، سید ابوطالب مظفری، پیروز قاسمی، میترا صادقی، امید مددخواه، سید محمد علوی، رحیم مخدونی و سید حمید حسینی پدید آمده بود.

3. در بین ادیبان مهاجر محمدحسین محمدی، حسن نوروزی (بومان)، محمود رضایی، میلاد بلخی، موسی زکی‌زاده وبرخی دیگر از اولین کسانی بودند که در این زمینه مطالبی منتشر کردند و نشریۀ فریاد عاشورا در مشهد، اولین جریده‌ای بود که در آن زمان صفحه‌ای را با عنوان «باغچه» به ادبیات کودک و نوجوان اختصاص داده بود که از سوی بخش ادبیات کودک و نوجوان دفتر ابیات افغانستان مدیریت می‌شد. در آن صفحه مطالب گوناگونی چون داستان، شعر، افسانه، قطعۀ ادبی و... منتشر می‌شد. این صفحه تا مدتی تنها صفحه ویژه ادبیات کودک و نوجوان بود اما بعدها برخی از جراید دیگر هم به ادبیات کودک و نوجوان اقبال نشان دادند.

4. کوشش‌های دفتر برای گسترش ادبیات کودک نتایج ملموسی داشت که جمع‌آوری و تدوین سورۀ بچه‌های مسجد ۴۴ ویژۀ افغانستان از جمله آثار آن به شمار می‌رفت. این کتاب مجموعه‌ای است از شعر، داستان، گفتگو، افسانه، گزارش، خاطره، بازی محلی و قطعه ادبی و با آثاری از رهنورد زریاب، میرحسینی، میلاد بلخی، تقی اکبری، حسن نوروزی (بومان)، محمدحسین محمدی، موسی زکی‌زاده، محمدحسین فیاض، نورآقا همایون، حسن شکیب، شکیبا جوهری، حسن محمدی، محمود رضایی، خلیل امیری، حکیم بینش و شفیقه سهرابخانی که توسط محمدی، بومان و بلخی در اوایل دهۀ ۷۰ ش تدوین شد و در ۱۳۷۵ش توسط انتشارات حوزۀ هنری تهران در ۳۳۰۰ نسخه به چاپ رسید. این مجموعه اولین جُنگ ادبی مهاجرین به شمار می‌رود که برای کودکان و نوجوانان منتشر شده است. استقبال از این اثر، نقد و معرفی گستردۀ آن در جراید مهاجرین و نشریات ایرانی پشتوانۀ خوبی بود تا آثار بهتر و بیشتری در حوزه‌های مختلف ادبی منتشر شود.

5. سورۀ بچه‌های مسجد ۴۳ در اوایل دهۀ ۷۰ شمسی توسط محمدحسین محمدی تدوین شد و در ۱۳۷۷ش توسط انتشارات حوزۀ هنری تهران در ۱۵۰۰ نسخه به چاپ رسید، این کتاب دومین جُنگ ادبی مهاجرین در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان به شمار می‌رود که در آن آثار قابل ملاحظه‌ای گردآوری شده است. داستان، شعر، گزارش، افسانه، یاد و یادگارها، از میان کتاب‌ها، گفتگو، ادبیات عامیانه، افسانه و... از جمله مطالب قابل ذکر این مجموعه بود.[۱۳۹] در سال‌های بعد، این نوع فعالیت‎ها گسترش یافت و شاعران و نویسندگان بسیاری به تولید آثار در این زمینه پرداختند. نشریات زیادی منتشر شد و مراکزی نیز برای مدیریت این حوزۀ ادبی به فعالیت پرداخت.[۱۴۰]

ب) پاکستان

پاکستان بیشتر شامل چاپ و عرضۀ آثاری بود که توسط نویسندگان مهاجر در آن کشور و به‌خصوص در «مرکز تعاون افغانستان» و «نشریۀ صدف» منتشر می‌شد و نویسندگان ادبی جدیدی در آن کشور مجال بروز و ظهور نیافتند.[۱۴۱]

ج) آمریکا و کانادا

در امریکا و کانادا جدا از چاپ برخی از کتاب‌ها، در برخی از نشریات چون «زرنگار» نیز به‌صورت پراکنده مطالبی برای کودکان نشر شده است.[۱۴۲]

آثار ادبیات کودکان افغانستان

الف) نشریات

در ارتباط با ادبیات کودکان، جدا از «سراج الاطفال» توسط طرزی که ضمیمۀ جریدۀ سراج‌الاخبار بود، نشریات دیگری نیز در داخل کشور منتشر شده است از جمله:

پیشاهنگ، جهان کودک و روشنک در دوره ظاهرشاه، مجلۀ سلام‌سلام بچه‌ها که از سال ۱۳۸۸ش در هرات منتشر می‌شود، کودک افغان، همیاران، شاپرک، انیس کودک، «صدای کودک»،[۱۴۳]

اما بین مهاجرین در ایران نیز نشریات زیادی منتشر شده است. نخستین جریدۀ کودکان و نوجوانان توسط محمود رضایی به نام «شکوفه‌ها» در ماه سرطان/تیر ۱۳۷۳ش با همکاری میلاد بلخی در مشهد منتشر شد. این جریده در قطع رقعی، صفحه‌آرایی شد و با حدود ۲۰صفحه، حجم مناسبی داشت و به‌همین دلیل دارای تنوع قابل قبول بود. داستان، شعر، مقاله، گزارش، گفتگو، معرفی و جدول مطالب آن را تشکیل می‌داد.

دومین جریدۀ مخصوص کودکان مهاجر در ایران با عنوان «صدای کودکان» در تابستان ۱۳۷۳ش توسط محمدحسین محمدی و حسن نوروزی (بومان) در ۴ صفحه و در مشهد منتشر شد. مطالب این جریده عبارت بود از شعر، داستان، بازی محلی، خبر، جدول و اطلاعات عمومی. این جریده به‌صورت سیاه و سفید کپی شده و تیراژ محدودی داشت.

همصنفی جریدۀ مدرسۀ خودگردان شهید بلخی بود که با مدیرمسئولی علی عطایی نشر می‌شد. این جریده از ۱۳۷۶ش تا ۱۳۸۰ش به‌صورت سیاه و سفید منتشر می‌شد. این جریده از آنجا که وابسته به یک مدرسه بود، چاپ مباحث آموزشی در آن نقش پررنگی داشت.

ماهنامۀ غچی نخستین جریدۀ کودکان در قم بود که اولین شمارۀ آن به‌ ضمیمۀ هفته‌نامه همبستگی در سال ۱۳۷۷ش منتشر شد. این جریده به سردبیری محمدحسین محمدی و همکاری خانم بتول مرادی ماهیانه در ۱۲ صفحه و به صورت تک‌رنگ به‌مدت ۳ سال منتشر ‌شده است. در آن نشریه آثار مختلفی چون داستان، شعر، نقد، گفتگو، بازی محلی، افسانه، معرفی، مصاحبه، گزارش، نامه، قطعۀ ادبی، جدول، معلومات عمومی و سرگرمی درج شده  است. این جریده با توجه به حجم صفحات یکی از جراید موفق مهاجرین در آن دوره به شمار می‌رفت که در طی سه سال انتشار خود تأثیر مثبتی در پرورش استعدادهای ادبی فرزندان مهاجر داشت. غچی در ۱۳۷۹ش با توقف انتشار همبستگی به تاریخ ادبیات مهاجرت پیوست.

نشریۀ پرستوها کاری بود از دختران گلشهر، خانم‌ها بتول مرادی، بتول محمدی و سکینه محمدی که در ۱۳۷۷ش در مشهد منتشر می‌شد. این نشریۀ فرهنگی و ادبی مخصوص دانش‌آموزان مهاجر بود که در آن مطالب متنوعی چون داستان، شعر، قصه، مصاحبه، گزارش، نقد، گفتگو، بازی محلی، افسانه، معرفی، مصاحبه، گزارش، نامه، قطعۀ ادبی، جدول، معلومات عمومی، و سرگرمی درج می‌شد و شاعران و نویسندگان بسیاری با آن همکاری داشتند.

زنگ تفریح، یکی از جراید مهم مهاجرین به حساب می‌آید که در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان در ایران منتشر شده است. این نشریه توسط شاعر افغانستانی آقای محمدکاظم محقی و با سردبیری خانم فاطمه عباسی از سال ۱۳۷۸ش تا ۱۳۸۰ش در مشهد منتشر می‌شده است. داستان، شعر، یادداشت، معرفی، نقد، گزارش، قطعه ادبی و جدول از جمله مطالب این جریده بود. این نشریه در ۱۳۸۰ش تعطیل شد.

گلستانه نخستین جریدۀ مخصوص نوجوانان در قم بود که از سال ۱۳۷۹ش به‌عنوان ضمیمۀ هفته‌نامۀ وحدت در قطع مجله‌ای منتشر شده است. گلستانه با سردبیری محمدحسین محمدی و با همکاری بتول مرادی در ۸ صفحه نشر می‌شد. گلستانه بعد از ۶ شماره انتشار در ۱۳۸۰ش متوقف شد.

دوماهنامۀ «پرواز» یکی از جراید مطرح مهاجرین در حوزۀ کودک و نوجوان به حساب می‌آمد که از ۱۳۸۰ش و زیر نظر «اتاق فرهنگی افغانستان» در قم منتشر می‌شده است. این جریده به مدیریت محمدزکی سعیدی و با همکاری جمعی از فرهنگیان افغانستانی مقیم قم، با جلد رنگی در حدود ۵۰ صفحه منتشر می‌شد و از این جهت گام بلندی در جهت پرورش استعدادهای نوجوانان به شمار می‌رفت.

مجلۀ طراوت اولین جریدۀ مؤسسه فرهنگی آفتاب بود که در ۱۳۸۰ش برای کودکان و نوجوانان در تهران منتشر می‌شد. مدیرمسئول این ماهنامه محمدکریم مرادی و سردبیر آن محمدامین زواری بوده است. ماهنامۀ قاصدک تنها جریدۀ مستقل کودک و نوجوان بوده که در ۱۳۸۱ش در قم منتشر می‌شده است. از این جریده تنها ۴ شماره منتشر شده است.

مجلۀ باغ در ۱۳۹۱ش با همکاری جمعی از فرهنگیان در تهران، برای کودکان مهاجر و افغانستانی منتشر شد. مدیر مسئول این جریده محمدسرور رجایی بود. شمارۀ اول باغ در ۸ صفحه با قطع A5 و به‌صورت زیراکسی منتشر شد. این جریده به‌صورت دستی و الکترونیکی در ایران و افغانستان توزیع می‌شد. جریدۀ باغ از شماره ۵ به بعد انتشار منظمی داشت و به‌صورت حرفه‌ای طراحی و صفحه‌آرایی می‌شد.

ماهنامۀ «کودکان آفتاب» مجله‌ای است برای نوجوانان فارسی‌زبان دنیا. هدف از انتشار این مجله آماده ساختن نوجوانان برای پیشرفت، زندگانی بهتر و شادزیستن و آشنایی کودکان و نوجوانان فارسی زبان ایران و افغانستان با یکدیگر است. این مجله هر ماه در حدود ۴۰ صفحه تمام رنگی در قطع مجله‌ و با طراحی خوب در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دارد.

مجلۀ کاغذپران (به مدیرمسئولی احمد مدقق)؛ شهرزاد و دنیازاد (با مدیریت سید مرتضی شاهترابی)؛ «این‌ها» (دوماه‌نامۀ نوجوانان افغانستانی در ایران)، با صاحب‌امتیازی «خانۀ فرهنگ و ادب این‌ها» و مدیرمسئولی احمد مدقق و مجلۀ «هواباز» (توسط انجمن ادبیات کودک و نوجوان افغانستان) در ۱۴۰۳ش با مدیرمسئولی و سردبیری سید مرتضی حسینی شاهترابی در سال‌های اخیر منتشر شده‌اند.[۱۴۴]

ب) کتاب‌ها

در ارتباط با ادبیات کودکان آثاری در افغانستان و خارج از کشور منتشر شده است که بیشتر آنها مربوط به دو دهۀ اخیر شمسی است. کتاب‌های منتشر شده برای کودکان در چند بخش زیر قابل دسته‌بندی است:

1.   دورۀ اولیه (مواعظ): آثار اولیه در این زمینه کتاب‌هایی است که به صورت متفرقه در اوایل سدۀ چهاردۀ شمسی منتشر شده و از نظر ساختار تفاوت زیادی با ادبیات بزرگسالان نداشته است. محتوای این آثار اغلب پند، موعظه و شماتت کودکان و به‌خصوص تأکید بر نادانی و بی‌تجربگی آنها بوده است.

2.   دورۀ تجربه: در این دوره که از حدود ۱۳۳۰ش آغاز شد چند اثر ابتدایی نگارش و به چاپ رسید. این آثار گرچه دورۀ اولیه را پشت سر گذاشته بودند ولی برای رسیدن به مرحلۀ پختگی نیاز به کار بیشتر داشتند.

3.   دورۀ دموکراسی: در این دوره از ۱۳۴۲ش با تدوین آثار مناسب درسی برای کودکان توسط وزارت معارف، زمینه برای تدوین و انتشار آثار مناسب ادبی برای آنها فراهم و برای اولین‌بار چند اثر قابل قبول منتشر شد.

4.   دورۀ انقلاب سرخ‌: این دوره با کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ش آغاز و توجه به ادبیات کودک جدی گرفته شد. در نتیجه آثار خوبی در این حوزه تدوین و منتشر شد.

5.   دورۀ کمال: از ۱۳۸۱ش به بعد فعالیت‌های ادبی برای کودکان گسترش یافت و تشکل‌ها و مراکزی برای تدوین آثار برای کودکان تشکیل شد و در نتیجه آثار خوبی در این ارتباط تدوین و به چاپ رسید.[۱۴۵]

  تشکل‌های مرتبط با ادبیات کودکان افغانستان

نخستین تشکل ادبی برای کودکان در ۱۳۶۰ش در کابل ایجاد شد و بعدها در داخل و خارج از کشور تشکل‌هایی در جهت ترویج ادبیات کودکان فعالیت کردند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1. بخش کودکان انجمن نویسندگان افغانستان اوایل دهۀ شصت شمسی؛

2. واحد کودکان دفتر ادبیات افغانستان در مشهد از ۱۳۷۱ش؛[۱۴۶]

3. گروه گهواره (بعد از سقوط طالبان در ۱۳۸۰ش)؛

4. انتشارات کودکانه؛

5. خانۀ کودکان افغانستان در تهران؛

6. خانۀ کودکان افغانستان در قم؛

7. بنیاد ملی ادبیات کودکان افغانستان.[۱۴۷]  

افراد فعال در عرصۀ ادبیات کودک افغانستان       

- محمد‌آصف مایل: مایل در دهۀ سی شمسی در بخش تهیۀ کتب درسی برای اطفال فعالیت زیادی داشت.

- نادر موسوی: موسوی فعال فرهنگی ساکن ایران، مسئول خانۀ کودکان افغانستان، مدیر نشر آمو و بنیانگذار مجتمع فرهنگی آموزشی فرهنگ و سردبیر ماهنامۀ کودکان آفتاب است.

- غلام‌حیدر یگانه: یگانه در ۱۳۳۲ش در غور متولد شد و سپس به کابل رفت و در دهۀ شصت فعالیت‌های بسیاری در حوزۀ ادبیات و ادبیات کودک انجام داد.

- حسن طباف نوروزی: نوروزی از نویسندگان و شاعران مقیم ایران است که فعالیت خود را از دفتر ادبیات افغانستان آغاز کرده و آثار خوبی از او به چاپ رسیده است.

- احمد مدقق: از نویسندگان مقیم قم که در ارتباط با ادبیات کودکان، آموزش داستان و نقد فعال است.

- سید مرتضی شاه‌ترابی: از نویسندگان مهاجر مقیم شهر قم که در ارتباط با ادبیات کودکان، انتشار جراید و برگزاری همایش‌ها و جشنواره‌های ادبی فعالیت دارد.

- محمدکاظم محقی: محقی از فعالان حوزۀ ادبیات کودک در مشهد است.

- سید میرزاحسین بلخی: از نویسندگان مهاجر مقیم ایران و مسئول ادبیات کودکان دفتر ادبیات افغانستان در مشهد که در تدوین چند کتاب و همکاری با برخی از جراید کودکان نقش داشت.

- محمدحسین محمدی: محمدی از نویسندگان مطرح کشور است که دستی به ادبیات کودک نیز دارد. او علاوه بر مدیریت چند نشریۀ کودک و چاپ برخی از آثار کودکانه در مطبوعات، کتاب‌هایی نیز در این حوزه منتشر کرده است.

- محمد‌سرور رجایی: رجایی متولد ۱۳۴۷ش، مدیر‌مسئول نشریۀ کودکان «باغ» و از فعالان مطرح ادبیات کودک در ایران بود که در ۱۴۰۰ش بر اثر کرونا فوت کرد.

- عبدالحسین توفیق: توفیق در ۱۲۹۷ش در قندهار متولد شد و بعدها برای کار و زندگی به کابل رفت و در آن شهر آثار زیادی به چاپ رساند که برخی از آنها به کودکان اختصاص دارد.

- پروین پژواک: پژواک متولد ۱۳۴۵ش در کابل از شاعران مطرح کشور است که آثار خوبی برای کودکان منتشر کرده است.

- رازق رویین: رویین متولد ۱۳۲۹ش در مزارشریف، شاعر و نویسنده که در تدوین کتاب‌های درسی در وزارت معارف نقش داشت و کتاب‌های خوبی برای کودکان تدوین کرد.

- حضرت وهریز: وهریز از پایه‌گذاران گروه گهواره (گروه ترجمۀ کتاب برای کودکان افغانستان) است که در حوزۀ ادبیات کودک و انتشار کتاب فعالیت دارد.[۱۴۸]

ادبیات پشتو در افغانستان

ادبیات پشتو به دو بخش شفاهی (فولکلور) و مکتوب تقسیم می‌شود. ادبیات شفاهی پشتو از غنای قابل توجهی برخوردار است و شامل انواعی چون کیسه (قصه و افسانه)، چیستان، مَتَل (مَثَل)، لَندی (شعر کوتاه مشابه هایکو)، لوبه (ترانه‌های بازی)، چاربیته (چهاربیتی)، بگتئی، نیمکئی، بدل، اَلاهو (لالایی)، رباعی، ناری (نعره)، ساندی، سندری (سرود و ترانه) و غزل می‌شود.[۱۴۹] برخی پژوهشگران ریشه‌هایی از این ادبیات را به دوران وداها نسبت می‌دهند.[۱۵۰]

پیشینه ادبیات مکتوب پشتو

برخی محققان جملات کتیبه‌های داریوش بزرگ (سده پنجم پیش از میلاد) را به زبان پشتو مرتبط می‌دانند.[۱۵۱] در سده‌های میانی، عبدالحی حبیبی با انتشار «پَتَه خزانه» (گنج پنهان) ادعا کرد که این اثر در سده دوازدهم هجری توسط محمد هوتَک گردآوری شده و شامل شرح حال شاعران پشتوزبان از سده دوم تا یازدهم قمری است.[۱۵۲] البته بسیاری از پژوهشگران در اصالت این اثر تردید کرده‌اند و آن را اثر جعلی و کار نویسندگان قوم‌گرای پشتون می‌دانند. [۱۵۳] از نخستین آثار مکتوب پشتو می‌توان به تاریخ یوسفزیان اشاره کرد که راورتی از آن یاد کرده است.

آثار کلاسیک و عرفانی پشتو

خیرالبیان اثر بایزید انصاری (پیر روشان) از نخستین کتاب‌های مکتوب پشتو بوده که به سه زبان پشتو، فارسی و عربی نوشته شده و مشتمل بر آموزه‌های عرفانی است. میرزا خان انصاری، نواده پیر روشان، از شاعران برجسته عرفانی پشتو به شمار می‌رود. در مقابل، آخوند درویزه نَنگَرهاری با تألیف مخزن الاسلام به نثر مسجع، به مخالفت با عقاید پیر روشان پرداخت. این اثر بعدها توسط دیگران تکمیل شد و داستان‌هایی چون یوسف و زلیخا به آن افزوده شد.[۱۵۴]

ادبیات حماسی پشتو

ادبیات حماسی پشتو مشهور است و خوشحال خان ختک (۱۰۲۲–۱۱۰۶ قمری) مشهورترین شاعر پشتو بوده که اشعار آمیخته با روحیه حماسی و میهن‌پرستانه دارد. دیوان او شامل غزلیات، قصاید و اشعار حماسی می‌شود و آثاری چون بازنامه، فصول گلستان (ترجمه‌شده به پشتو با نام گلدسته)، سوات‌نامه و زنجیری از او باقی مانده است. فرزندان و نوادگان او نیز در گسترش ادبیات پشتو نقش داشتند؛ از جمله اشرف خان ختک، عبدالقادر (مترجم گلستان سعدی) و سکندر خان که لیلی و مجنون را به نظم پشتو درآورد.[۱۵۵]

تحولات ادبی پشتو در دوره‌های متأخر

در عصر احمدشاه درانی، شاعران و نویسندگانی مانند پیر کاکَر با نگارش معرفت‌الافغان (نخستین دستور زبان پشتو) به رشد این زبان کمک کردند. در سدۀ دوازدهم هجری، رحمان بابا (۱۰۴۲–۱۱۲۸ ق) با دیوان عرفانی خود به شهرت رسید. در دورۀ معاصر، انجمن پشتو تولنه در افغانستان و آکادمی پشتو در پاکستان نقش مهمی در حفظ و توسعه این زبان ایفا کردند. محققانی چون عبدالحی حبیبی، خادم، رشتین و عبدالرئوف بینوا در افغانستان، و پیرزاده عبدالله‌شاه و احمدشاه رضوانی در پاکستان، از پیشگامان این حرکت بودند.[۱۵۶]

جایگاه ادبیات پشتو در دوره معاصر

در عصر امیر شیرعلی‌خان، القاب و مناصب صدراعظم، وزیران، افسران و اصطلاحات نظامی به پشتو تغییر یافت. در دوران وی، کتاب‌های نظامی از انگلیسی به پشتو ترجمه و در مشق‌های نظامی به جای زبان فارسی از فرمان‌ها و اصطلاحات زبان پشتو استفاده شد.[۱۵۷] در زمان امیر عبدالرحمان‌خان، زبان پشتو به‌عنوان زبان رسمی نظامی و اداری قدرت بیشتر پیدا کرد.[۱۵۸] در دوران امان‌الله‌، انجمن پشتو مرکه تأسیس و کتاب‌های درسی به این زبان تدوین شد. در پاکستان نیز پژوهش‌های خاورشناسان اروپایی و تلاش‌های محققان محلی به غنای ادبیات پشتو افزود. امروزه پشتو به‌عنوان یکی از زبان‌های ملی افغانستان و پاکستان، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات و فرهنگ منطقه دارد.[۱۵۹]

پانویس

  1. پیرنیا ( مشیرالدوله) و اقبال آشتیانی، دوره تاریخ ایران، بی‌تا، ص۲۶۵.
  2. مولایی، محمدسرور شعر معاصر افغانستان، 1350ش، ص7.
  3. مولایی، محمدسرور شعر معاصر افغانستان، 1350ش، ص7.
  4. مولایی، شعر معاصر افغانستان، 1350ش، ص 8-9.
  5. مولایی، شعر معاصر افغانستان، 1350ش، ص 8-9.
  6. ملک جعفریان، شانه‌های زخمی پامیر، 1371ش، ص 141.
  7. مولایی، شعر معاصر افغانستان، 1350ش، ص 15-16.
  8. . رضوی غزنوی، نثر دری افغانستان، 1380 ش، ص415.
  9. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص21.
  10. . اسماعیل پور، دانشنامه ادب فارسی درافغانستان، 1381ش، ج3، ص383.
  11. . رضوی غزنوی، نثر دری افغانستان، 1356ش، ص18.
  12. . رهیاب، سپیده دم داستان نویسی، 1384ش، ص98.
  13. . فخری، داستان‌ها و دیدگاه‌ها، 1396ش، ص123.
  14. . پیام، «فراز وفرود نوگرایی در داستان‌نویسی افغانستان»، 1382ش، ص269.
  15. . رستگار، «نگاهی به ادبیات داستانی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.
  16. . امینی، «ادبیات داستانی؛ مظهر بی‌بنیه‌گی ادبیات افغانستان»، وب‌سایت پارسی‌بان.
  17. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص21.
  18. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص97؛ زریاب، «خمسۀ اولیه»، 1382ش، ص235.
  19. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص101؛ بیژن، نخستین داستان‌های معاصر دری، 1367 ش، ص15.
  20. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص100؛ زریاب، ازمدرن ساختن تا مدرن شدن، 1377ش، ص10.
  21. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص102؛ فخری، سیری در تحول داستان‌نویسی، 1377ش، ص22.
  22. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص99؛ فضایلی، تاثیر نظام‌های سیاسی و اجتماعی افغانستان بر ادبیات دری، 1384ش، ص189.
  23. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص98؛ رستگار، علی‌شیر، «تاملی بروضعیت داستان نویسی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.
  24. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص98؛ رستگار، علی‌شیر، «تاملی بروضعیت داستان نویسی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.
  25. . محمدی، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، 1388ش، ص105؛ شجاعی، «انعکاس صدای تفنگ در ادبیات داستانی افغانستان»، 1384ش، ص123.
  26. . «ادبیات داستانی افغانستان بیشتر تحت تاثیر نویسندگان عامه‌پسند ایران بوده تا نویسندگان جدی»، وب‌سایت کابلستان.
  27. . قویم، مروری برادبیات معاصر دری، 1395ش، ص171؛ گروه نویسندگان، ادبیّات داستانی در ایران زمین، 1391ش، ص55.
  28. . قویم، مروری برادبیات معاصر دری، 1395ش، ص165.
  29. . قویم، مروری برادبیات معاصر دری، 1395ش، ص177؛ حسینی، «وضعیت داستان و رمان‌نویسی در افغانستان»، وب سایت روزنامۀ ماندگار.
  30. . بیژن، «ما داستان نویس حرفه‌ای نداشته‌ایم»، 1382ش، ص227.
  31. . امینی، «ادبیات داستانی؛ مظهر بی‌بنیه‌گی ادبیات افغانستان»، وب‌سایت پارسی‌بان.
  32. . فخری، مجموعه مقالات سومین جشنواره ادبیات معاصر افغانستان، 1385ش، ص158؛ حسینی، سیماها و آواها، 1367ش، ص98.
  33. . شجاعی، میراث شهرزاد در افغانستان، 1384ش، 23 – 24. 19.
  34. . رستگار، «تاملی بروضعیت داستان نویسی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.
  35. . رستگار، «تاملی بروضعیت داستان نویسی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.
  36. . رستگار، «تاملی بروضعیت داستان نویسی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان.
  37. . رفیع‌زاده، نقش زنان نویسنده در ادبیات دیاسپورا یا ادبیات مهاجرت افغانستان، وب‌سایت ران.
  38. . آتشین‌جان، «سراج اطفال»، دانشنامۀ ادب فارسی‌، 1381ش، ج3، دانشنامه ص506؛ افضلی، نقد و بررسی ادبیات کودکان، وب‌سایت انجمن علمی، ادبی دانشجویان افغانستان.
  39. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص396؛ آریانپور، جامعه‌شناسی هنر، 1354ش، ص95.
  40. بهبودی، «ادبیات مقاومت»، 1371ش، ص35.
  41. کنفانی، ادبیات مقاومت در فلسطین اشغال شده1362ش، ص15.
  42. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص63.
  43. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، 1401ش، ص479.
  44. دلجو، ادبیات فولکلوریک هزارگی، 1394ش، ص94.
  45. شریعتی، فرهنگ شفاهی مردم هزاره، 1395ش، ص204.
  46. غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، 1389ش، ص634.
  47. بلخی‌، دیوان علامه شهید سید اسماعیل بلخی‌، ۱۳۸۱ش، ص188.
  48. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص64.
  49. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص65.
  50. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص65.
  51. آریانپور، جامعه‌شناسی هنر، 1354ش، ص96؛ سنگری، «ادبیات پایداری»، 1377ش، ص35.
  52. کاظمی، «شعر مقاومت در افغانستان»، 1384ش، ص121.
  53. کاظمی، «کارنامه شعر هجرت در ایران اسلامی»، 14، 1373ش، ص23.
  54. خاوری، پیام، سنگ ملامت، 1376ش، ص9.
  55. شجاعی، مهاجران فصل دلتنگی، 1375ش، ص7.
  56. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص399.
  57. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  58. زرکوب‌، «پیشینۀ شعر مقاومت افغانستان‌»، ۱۳۷۶ش، ص45.
  59. باختری‌، «دیروز، امروز و فردای شعر افغانستان‌»، ۱۳۷۳ش، ص35.
  60. عاصی‌، مقامۀ گل سوری‌، ۱۳۶۷ش، ص11.
  61. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص399.
  62. مظفری‌، سوگنامۀ بلخ‌، ۱۳۷۲ش، ص57.
  63. حامد، رازبن‌ها در فصل شگفتن گل انجیر، ۱۳۷۷ش، ص29.
  64. فخری، «هنر آسیاب هیچ سیاستی را نمی چرخاند»، 1376ش، ص2.
  65. خلیلی‌، اشک‌ها و خون‌ها، ۱۹۸۵ م‌، ص93.
  66. حیدربیگی، «شعر پسامقاومت افغانستان»، 1395ش، ص192.
  67. جعفریان، م. ملک، شانه‌های زخمی پامیر، 1371ش، ص122.
  68. بلخی و دیگران، سوره بچه‌های مسجد 44، 1375ش، ص97.
  69. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  70. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص398.
  71. فیاض، «رفیق روسی ام»، 1369ش، ص8.
  72. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص398؛ حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  73. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  74. حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، دانشنامۀ ادب فارسی‌ ویژه افغانستان‌، 1381ش، ص68.
  75. شریعتی سحر، «صبح قیامت؛ شهید مزاری در شعر شاعران»، 1، 1396ش، ص136.
  76. اعتمادی، «استاد شهید مزاری (ره)، مقاومت غرب کابل ودستآوردها»، وب‌سایت سروش صبا.
  77. «ادبیات پایداری در گفت و گو شفقنا با سید ابوطالب مظفری : حضور شهید مزاری در مقاومت سه سال جنگ غرب کابل را نقطه عطفی برای شعر و ادبیات پایداری»، خبرگزاری شفقنا.
  78. نیکوبخت و چهرقانی پرچلویی، «صورت و مضمون شعر مهاجرت افغانستان»، 1383ش، ص88.
  79. موسوی و حسینی، «فضای پسا استعماری در ادبیات مهاجرت افغانستان»، دو فصلنامه علمی پارسی معاصر، 1399ش، ص402.
  80. . کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، 1373ش، ص24.
  81. . کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، 1373ش، ص24.
  82. . کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، 1373ش، ص24.
  83. . حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص64.
  84. . کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، 1373ش، ص25.
  85. . حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص65.
  86. . کاظمی، «شعر مقاومت در افغانستان»، 1384ش، ص121.
  87. . نیکوبخت، «صورت و مضمون شعر مهاجرت افغانستان»، 1386ش، ص95؛ ثروتی، مویه‌های پامیر، شعر فارسی در افغانستان امروز، 1386ش، ص22.
  88. . نیکوبخت، «صورت و مضمون شعر مهاجرت افغانستان»، 1386ش، ص38.
  89. . کاظمی، «شعر مقاومت در افغانستان»، 1384ش، ص121.
  90. . کاظمی، «کارنامه شعر هجرت در ایران اسلامی»، 14، 1373ش، ص23.
  91. . شجاعی، مهاجران فصل دلتنگی، 1375ش، ص7.
  92. . فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص399.
  93. . کریمی، «نگاهی به تاریخ ادبیات معاصر افغانستان»، پاییز 1399ش، ص101.
  94. . رجایی، وطن‌دار، 1401ش، ص4.
  95. . عرفان، از هری‌رود تا زاینده‌رود، 1401ش، ص3.
  96. . کاظمی، «کارنامه شعر هجرت در ایران اسلامی»، 14، 1373ش، ص23.
  97. . کاظمی، «کارنامه شعر هجرت در ایران اسلامی»، 14، 1373ش، ص22؛ زرکوب‌، «پیشینۀ شعر مقاومت افغانستان‌»، 1376ش، ص58.
  98. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص399.
  99. بلخی، «سوره بچه‌های مسجد»، 1375ش، ص15؛ خاوری، پیام، سنگ ملامت، 1376ش، ص9؛ کریمی، «نگاهی به تاریخ ادبیات معاصر افغانستان»، 1399ش، ص101.
  100. حیدربیگی، «شعر پسامقاومت افغانستان»، 1395ش، ص192.
  101. حیدربیکی، «وضعیت ادبیات مهاجرت»، وب‌سایت حزب عدالت و آزادی.[۱]
  102. . فخری، «هنر آسیاب هیچ سیاستی را نمی‌چرخاند»، 1376ش، ص2.
  103. . حسینی، نخبگان صد سال اخیر افغانستان، 1402ش، ج1 و 2، ص12 و 13.
  104. . حسینی، نخبگان صد سال اخیر افغانستان، 1402ش، ج1 و 2، ص11 و 12.
  105. موسوی و حسینی، «فضای پسا استعماری در ادبیات مهاجرت افغانتسان»، 1399ش، ص408
  106. حیدربیکی، «وضعیت ادبیات مهاجرت»، وب‌سایت حزب عدالت و آزادی.
  107. . خاوری، سنگ ملامت، 1376، ص4؛ قدسی، خاکستر صدا، 1375ش، ص3؛ مظفری‌، سوگنامۀ بلخ‌، 1372ش، ص4.
  108. . خیالی خطیبی، «بازتاب وضعیت موقتی مهاجرت در زمان مکان روایی رمان‌های مهاجر افغان»، 1394ش، ص78.
  109. . فیاض، «رفیق روسی‌ام»، 1369ش، ص8.
  110. «کوره پزخانه»، شمارۀ چهار، 1359ش، ص1، 2 و 4.
  111. «داستان روستا»، 1366ش، ص42.
  112. «داستان روستا»، 1366ش، ص42.
  113. . فیاض، «رفیق روسی‌ام»، 1369ش، ص8.
  114. فیاض، «ادبیات مقاومت»، 1397ش، ص398؛ حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.  
  115. . تنویر، تاریخ و روزنامه نگاری افغانستان، 1378ش، ص607.
  116. . حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص64.
  117. . حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، 1381ش، ص67.
  118. . حجتی، «ادبیات مقاومت افغانستان»، دانشنامۀ ادب فارسی‌ ویژه افغانستان‌، 1381ش، ص68.
  119. . کریمی، «نگاهی به تاریخ ادبیات معاصر افغانستان»، پاییز 1399ش، ص99.
  120. . ادبیات معاصر افغانستان، وب‌سایت وطن‌ادب؛ فرهنگستان مجازی ادبیات و هنر افغانستان، وب‌سایت کابلستان.
  121. «جایگاه زن در ادبیات فارسی افغانستان»، وب‌سایت روزنامۀ 8 صبح.
  122. «جایگاه زن در ادبیات فارسی افغانستان»، وب‌سایت روزنامۀ 8 صبح.
  123. «جایگاه زن در ادبیات فارسی افغانستان»، وب‌سایت روزنامۀ 8 صبح.
  124. خزایی، «مشهورترین زنان شاعر افغانستان»، وب‌سایت سلام صدا.
  125. چهرقانی برچلویی، «مضامین پایداری افغانستان در ادبیات عامیانه»، 1383ش، ص39-42.
  126. چهرقانی برچلویی، «مضامین پایداری افغانستان در ادبیات عامیانه»، 1383ش، ص39-42.
  127. علی‌پور، آشنایی با ادبیات کودکان، 1379ش،  ص13.
  128. انوشه، دانش‌نامه‌ زبان و ادب فارسی، ۱۳۷۶ش، ج‌۲، ص‌۵۹.
  129. نیک‌طلب، «سیر تحول ادبیات کودک و نوجوان در افغانستان مقاله»، 1392ش، ص20-23.
  130. شریفی، ادبیات کودک در افغانستان، 1389ش، ص36.
  131. شریفی، «پویشی در پیدایی و روند رشد ادبیات کودک در افغانستان»، وب‌سایت وطن ادب.
  132. افضلی، «نقد و بررسی ادبیات کودکان»، وب‌سایت انجمن علمی، ادبی دانشجویان افغانستان.
  133. نیک‌طلب، «سیر تحول ادبیات کودک و نوجوان در افغانستان مقاله»، 1392ش، ص20-23.
  134. «نهادینه‌سازی ادبیات کودک در افغانستان؛ اهمیت موضوع در کجا است؟»، وب‌سایت روزنامۀ 8 صبح.
  135. شریفی، «پویشی در پیدایی و روند روشد ادبیات کودک در افغانستان»، وبلاگ ادب وطن.
  136. افضلی، «نقد و بررسی ادبیات کودکان»، وب‌سایت انجمن علمی، ادبی دانشجویان افغانستان.
  137. شریفی، «پویشی در پیدایی و روند رشد ادبیات کودک در افغانستان»، وب‌سایت وطن ادب.
  138. شریفی، «پویشی در پیدایی و روند رشد ادبیات کودک در افغانستان»، وب‌سایت وطن ادب.
  139. «پنجرۀ آفتابی»، فصل‌نامۀ پیامبر، شمارۀ 1، 1377ش، ص20.
  140. حیدربیگی، «شعر پسامقاومت افغانستان»، 1395ش، ص125؛ «شناسنامه»، شمارۀ 46، 1398، ص2؛ «شناسنامه»، شمارۀ 48، 1394ش، ص2؛ «شناسنامه»، شمارة اول، 1373ش، ص4؛ «شناسنامه»، شمارۀ اول، 1377ش، ص2؛ «سرمقاله»، شمارۀ اول، 1383ش، ص2. رهیاب، مجموعه مقالات، «زنگ تفریح» برای «هم­صنفی‌ها»، (آمادۀ چاپ)، ص98.
  141. خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، 1387ش، ص18.
  142. خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، 1387ش، ص19.
  143. تنویر، تاریخ و روزنامه نگاری افغانستان، 1378ش، ص83؛ افضلی، «نقد و بررسی ادبیات کودکان»، وب‌سایت انجمن علمی، ادبی دانشجویان افغانستان.
  144. حیدربیگی، «شعر پسامقاومت افغانستان»، 1395ش، ص125؛ «شناسنامه»، شمارۀ 46، 1398، ص2؛ «شناسنامه»، شمارۀ 48، 1394ش، ص2؛ «شناسنامه»، شمارة اول، 1373ش، ص4؛ «شناسنامه»، شمارۀ اول، 1377ش، ص2؛ «سرمقاله»، شمارۀ اول، 1383ش، ص2 و رهیاب، مجموعه مقالات، «زنگ تفریح» برای «هم­صنفی‌ها»، (آمادۀ چاپ)، ص98.
  145. «نهادینه‌سازی ادبیات کودک در افغانستان؛ اهمیت موضوع در کجا است؟»، وب‌سایت روزنامۀ 8 صبح.
  146. بلخی، سوره بچه‌های مسجد 44، 1375ش، ص15؛ جزینی، سوره بچه‌های مسجد 39، 1375ش، ص5.
  147. مدقق، «سرمقاله»، 1402ش، ص3.
  148. حسینی، نخبگان صد سال اخیر افغانستان، 1402ش، ج1 و 2، ص198، 217، 225، 243، 141 و 158.
  149. جیلانی، انوار الحق، پشتونامه، 1353ش، ج۱، ص۸۱-۸۶.
  150. بخاری فارغ، «پشتو ادب کی تاریخ»، 1971ش، ج۱، ص۳۴.
  151. جعفری، پشتو، 1346ش، ج۱، ص۵۲.
  152. حبیبی عبدالحی، مقدمه بر پته خزانه، محمد هوتک بن داوود، کابل، ۱۳۳۹ش.
  153. جعفری، «پشتو»، 1346ش، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.
  154. جعفری، «پشتو»، 1346ش، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.
  155. الفنستن، افغانان (گزارش سلطنت کابل)، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۸.
  156. الفنستن، افغانان (گزارش سلطنت کابل)، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۸.
  157. فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، 1371ش، ج۲، ص۶۳۵.
  158. میرحسین شاه، «پشتو در قرن نوزده و اوایل قرن بیست»، 1355ش، ج۱، ص۵2-۵3.
  159. اردو، دائرة المعارف اسلامیه، لاهور، 1963-1968م ج۵، ص۶۳۶.

منابع

  • آتشین‌جان، بابک، «سراج اطفال»، دانشنامۀ ادب فارسی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381ش.
  • آریانپور، امیرحسین، جامعه‌شناسی هنر، تهران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، 1354ش.
  • ادبیات داستانی افغانستان بیشتر تحت تاثیر نویسندگان عامه‌پسند ایران بوده تا نویسندگان جدی، وب‌سایت کابلستان، درج مطلب: 22 جدی 1397ش.
  • «ادبیات پایداری» در گفت و گو شفقنا با سید ابوطالب مظفری: حضور شهید مزاری در مقاومت سه سال جنگ غرب کابل را نقطه عطفی برای شعر و ادبیات پایداری»، خبرگزاری شفقنا، تاریخ بازدید: 22 اردیبهشت 1404ش.
  • «ادبیات معاصر افغانستان»، وب‌سایت وطن‌ادب، بازدید در تاریخ: 9 بهمن 1403ش.
  • اردو، دائرۀ معارف اسلامیه، لاهور، ۱۹۶۳-۱۹۶۸م.
  • الفنستن، مونث استوارت، افغانان (گزارش سلطنت کابل)، ترجمه محمد آصف فکرت، مشهد، ۱۳۷۶ش.
  • اسماعیل‌پور، مهبیز، «داستان‌نویسی در افغانستان»، دانشنامۀ ادب فارسی در افغانستان، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381ش.
  • اعتمادی، محمدعیوض، «استاد شهید مزاری (ره)، مقاومت غرب کابل ودستآوردها»، وب‌سایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 22 اردیبهشت 1404ش.
  • افضلی، خلیل‌الله، «نقد و بررسی ادبیات کودکان»، وب‌سایت انجمن علمی، ادبی دانشجویان افغانستان، درج مطلب: 3 خرداد 1391ش.
  • امینی، حمیدالله، «ادبیات داستانی، مظهر بی‌بنیه‌گی ادبیات افغانستان»، وب‌سایت پارسی‌بان، درج مطلب: 19 عقرب 1402ش.
  • انوشه، حسن، دانش‌نامه‌ زبان و ادب فارسی، تهران، سمت، ۱۳۷۶ش.
  • باختری، واصف، «دیروز، امروز و فردای شعر افغانستان»، مجله شعر، شمارۀ 14، 1373ش.
  • بخاری، فارغ، «پشتو ادب کی تاریخ»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، به کوشش فیاض محمود، لاهور، ۱۹۷۱م.
  • بلخی، سید میرزاحسین و دیگران، سوره بچه‌های مسجد، شماره 44، تهران، حوزه هنری، 1375ش.
  • بلخی، سیداسماعیل، دیوان علامه شهید سید اسماعیل بلخی، مشهد، سنبله، 1381ش.
  • بهبودی، هدایت‌الله، ادبیات مقاومت، کیهان فرهنگی، 1371ش.
  • بیژن، فرید، «ما داستان‌نویس حرفه‌ای نداشته‌ایم»، فصلنامۀ خط سوم، شمارۀ سه و چهار، 1382ش.
  • بیژن، فرید، نخستین داستان‌های معاصر دری، کابل، مطبعه دولتی، 1367ش.
  • «پنجرۀ آفتابی»، فصل‌نامۀ پیامبر، شمارۀ 1، 1377ش.
  • پیام، علی، «فراز و فرود نوگرایی در داستان‌نویسی افغانستان»، فصلنامۀ خط سوم، شمارۀ سه و چهار، 1382ش.
  • پیرنیا (مشیرالدوله)، حسن و اقبال آشتیانی، عباس، دوره تاریخ ایران به کوشش دکتر محمد دبیرساقی، تهران، انتشارات کتابخانه خیام، بی‌تا.
  • تنویر، محمدحلیم، تاریخ و روزنامه نگاری افغانستان، هلند، انستیتوت تحقیقات و بازسازی افغانستان، 1378ش.
  • ثروتی، بهروز، مویه‌های پامیر، شعر فارسی در افغانستان امروز، تهران، الهدی، 1386ش.
  • «جایگاه زن در ادبیات فارسی افغانستان»، وب‌سایت روزنامۀ 8 صبح، تاریخ درج مطلب: 13 تیر 1396ش.
  • جزینی، جواد، سوره بچه‌های مسجد 39، تهران، حوزه هنری، 1375ش.
  • جعفریان، م. ملک، شانه‌های زخمی پامیر، تهران، حوزه هنری، 1371ش.
  • جعفری، علی‌اکبر، پشتو، تهران، سخن، ۱۳۴۶ش.
  • جیلانی، انوار الحق، پشتونامه، لاهور، ۱۳۵۳ش/۱۹۷۵م.
  • چهرقانی برچلویی، رضا، «مضامین پایداری افغانستان در ادبیات عامیانه»، مجلۀ کیهان فرهنگی، شمارۀ 221، اسفند 1383ش.
  • حامد، عبدالسمیع، رازبن‌ها در فصل شگفتن گل انجیر، پشاور، انجمن آزاد نویسندگان، 1377ش.
  • حبیب، اسدالله، ادبیات دری در نیمۀ اول سدۀ بیستم، کابل، انتشارات دانشگاه کابل، 1366ش.
  • حبیبی عبدالحی، مقدمه بر پته خزانه، محمد هوتک بن داوود، کابل، ۱۳۳۹ش.
  • حجتی، حمیده، «ادبیات مقاومت افغانستان»، دانشنامۀ ادب فارسی ویژه افغانستان، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381ش.
  • حسینی، سید سکندر، «وضعیت داستان و رمان‌نویسی در افغانستان»، وب‌سایت روزنامۀ ماندگار، درج مطلب: 12 جدی 1396ش.
  • حسینی، سید موسی، نخبگان صد سال اخیر افغانستان، قم، صبح امید دانش، 1402ش.
  • حسینی، نعمت، سیماها و آواها، کابل، مطبعۀ دولتی، 1367ش.
  • حیدربیگی، حسین، «شعر پسامقاومت افغانستان»، فصل‌نامه ادبیات معاصر، کابل، 1395ش.
  • حیدربیگی، حسین، «وضعیت ادبیات مهاجرت»، وب‌سایت حزب عدالت و آزادی، تاریخ درج مطلب: 1 سرطان 1403ش.
  • خاوری، جواد و علی، پیام، سنگ ملامت، تهران، حوزه هنری، 1376ش.
  • خزایی، علی، «مشهورترین زنان شاعر افغانستان»، وب‌سایت سلام صدا، تاریخ درج مطلب: 15 ژانویه 2024م.
  • خلیق، صالح‌محمد، تاریخ ادبیات بلخ، کابل، انجمن نویسندگان بلخ، 1387ش.
  • خلیلی، خلیل‌الله، اشک‌ها و خون‌ها، اسلام‌آباد، رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، 1985م.
  • خیالی خطیبی، احمد، «بازتاب وضعیت موقتی مهاجرت در زمان مکان روایی رمان‌های مهاجر افغان»، فصلنامۀ مطالعات نقد ادبی، ش 40، پاییز 1394ش.
  • داستان روستا، حبل‌الله، شمارۀ 38، اسد/مردادماه 1366ش.
  • دلجو، عباس، ادبیات فولکلوریک هزارگی، کابل، مقصودی، 1394ش.
  • رجایی، محمدسرور، وطن‌دار، تهران، جام‌جم، 1401ش.
  • رستگار، علی‌شیر، «تاملی بروضعیت داستان‌نویسی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان، درج مطلب: 19 آذرماه 1388ش.
  • رستگار، علی‌شیر، «نگاهی به ادبیات داستانی افغانستان»، وب‌سایت ولسوالی پنجاب ولایت بامیان، درج مطلب: 18 مهرماه 1387ش.
  • رضوی، علی، نثر دری افغانستان، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1357ش.
  • رفیع‌زاده، سرو رسا، «نقش زنان نویسنده در ادبیات دیاسپورا یا ادبیات مهاجرت افغانستان»، وب‌سایت رانا، بازدید: 27 بهمن ماه 1403ش.
  • رهیاب، سید حسین، بلخاب: تاریخ، فرهنگ و اجتماع، قم، صبح امید دانش، 1401ش.
  • رهیاب، محمد ناصر، سپیده‌دم داستان‌نویسی، مشهد، ترانه، 1384ش.
  • زرکوب، فضل‌الله، «پیشینۀ شعر مقاومت افغانستان»، فصل‌نامۀ درّ دری، 1376ش.
  • زریاب، رهنورد، «از مدرن ساختن تا مدرن شدن»، فصلنامۀ در دری، شمارۀ پنجم، 1377ش.
  • زریاب، رهنورد، «خمسۀ اولیه»، فصلنامۀ خط سوم، شمارۀ سه و چهار، 1382ش.
  • سنگری، محمدرضا، ادبیات پایداری، نامۀ پژوهش، 1377ش.
  • شاهترابی، سید مرتضی، «سرمقاله»، مجلۀ هواباز، شمارۀ اول، 1383ش.
  • شجاعی، سید اسحاق، «انعکاس صدای تفنگ در ادبیات داستانی افغانستان»، فصلنامۀ کرامت، 1384ش.
  • شجاعی، سید اسحاق، مهاجران فصل دلتنگی، تهران، حوزۀ هنری، 1375ش.
  • شجاعی، سید اسحاق، میراث شهرزاد در افغانستان، تهران، عرفان، 1384ش.
  • شریعتی، سحر، حفیظ، «صبح قیامت؛ شهید مزاری در شعر شاعران»، مجلۀ عدالت و امید، شمارهۀ 1، 1396ش، ص136.
  • شریفی، محمد‌فاضل، ادبیات کودک در افغانستان، کابل، سعید، 1389ش.
  • شریفی، محمد‌فاضل، پویشی در پیدایی و روند رشد ادبیات کودک در افغانستان، وب‌سایت وطن ادب، بازدید: 11 بهمن 1403ش.1395ش.
  • «شناسنامه» مجلۀ باغ، شمارۀ 48، 1394ش.
  • «شناسنامه»، مجلۀ پرواز، شمارۀ 1، 1377ش.
  • «شناسنامه»، مجلۀ کودکان آفتاب، شمارۀ 46، 1398ش.
  • «شناسنامه»، نشریۀ صدای کودکان، شمارۀ 1، 1373ش.
  • عاصی، قهّار، مقامۀ گل سوری، کابل، انجمن نویسندگان افغانستان، 1367ش.
  • عرفان، محمدداوود، از هری‌رود تا زاینده‌رود، تهران، عرفان، 1401ش.
  • علی‌پور، منوچهر، آشنایی با ادبیات کودکان، تهران، تیرگان، 1379ش.
  • غبار، غلام‌محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، تهران، جنگل، 1389ش.
  • فارابی، پویا، «زمینه‌های نوگرایی و دیگرگونی ادبیّات معاصر فارسی دری»، نقد و آرمان، ش 2، 1995م.
  • فخری، حسین، «سیری در تحول داستان‌نویسی»، فصلنامۀ در دری، شمارۀ پنجم، 1377ش.
  • فخری، حسین، «هنر آسیاب هیچ سیاستی را نمی‌چرخاند»، دو هفته‌نامۀ گلبانگ، 1376ش.
  • فخری، حسین، داستان‌ها و دیدگاه‌ها، کابل، کانون اصلاحات، 1396ش.
  • فخری، حسین، مجموعه مقالات سومین جشنوارۀ ادبیات معاصر افغانستان، کابل، انجمن قلم افغانستان، 1385ش.
  • فرهنگستان مجازی ادبیات و هنر افغانستان، وب‌سایت کابلستان، بازدید در تاریخ: 9 بهمن 1403ش.
  • فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، مشهد، بی‌نا، ۱۳۷۱ش.
  • فضایلی، حسن، تاثیر نظام‌های سیاسی و اجتماعی افغانستان بر ادبیات دری، قم، چهارده معصوم، 1384ش.
  • فیاض، محمداسحاق، «رفیق روسی‌ام»، هفته نامه وحدت، 1369ش.
  • فیاض، محمدحسین، «ادبیات مقاومت»، دانشنامۀ هزاره، کابل، امیری، 1397ش.
  • قدسی، سید فضل‌الله، خاکستر صدا، تهران، حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1375ش.
  • قویم، عبدالقیوم، مروری بر ادبیات معاصر دری (1259-1380ش)، کابل، سعید، 1395ش.
  • کاظمی، محمدکاظم، «شعر مقاومت در افغانستان»، مجلۀ سوره، شمارۀ 24، 1384ش.
  • کاظمی، محمدکاظم، «کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی»، مجلۀ شعر، شمارۀ 14، 1373ش.
  • کریمی، کبری، «نگاهی به تاریخ ادبیات معاصر افغانستان»، فصل‌نامۀ رویکردهای پژوهشی در علوم اجتماعی، شمارۀ 23، پاییز 1399ش.
  • کوره پزخانه، نشریۀ جوالی، شمارۀ چهار، 1359ش.
  • کنفانی، غسان، ادبیات مقاومت در فلسطین اشغال شده، ترجمۀ موسی اسوار، تهران، سروش، 1362ش.
  • کیا، بیژن، «ادبیات مهاجرت و ادبیات در مهاجرت»، وب‌سایت گوهر مکتوب (انجمن داستان)، درج مطلب در تاریخ: 2 دیماه 1391ش.
  • گروه نویسندگان، ادبیات داستانی در ایران زمین، ترجمه پیمان متین، تهران، امیرکبیر، 1391ش.
  • محمدفاضل، شریفی، «پویشی در پیدایی و روند روشد ادبیات کودک در افغانستان»، وبلاگ ادب وطن، تاریخ بازدید: 18 اردیبهشت 1404ش.
  • محمدی، محمدحسین، تاریخ تحلیلی داستان‌نویسی افغانستان، تهران، چشمه، 1388ش.
  • محمدی، محمد‌حسین، سورۀ بچه‌های مسجد 43، تهران، حوزه هنری، 1377ش.
  • مدقق، احمد، «سرمقاله»، مجلۀ این‌ها، شمارۀ اول، 1402ش.
  • مظفری، سیدابوطالب، سوگنامۀ بلخ، تهران، حوزۀ هنری، 1372ش.
  • ملک جعفریان، م، ح، شانه‌های زخمی پامیر: جلوه هایی از ادبیات و هنر مقاومت افغانستان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1371ش.
  • موسوی، ام فروه و حسینی، مریم، «فضای پسا استعماری در ادبیات مهاجرت افغانستان؛ نمونۀ موردی: رمان سبز، سرخ و آبری عارف فرمان»، دو فصلنامه ادبیات پارسی معاصر، سال دهم، شمارۀ دوم، پاییز و زمستان 1399ش.
  • مولایی، محمدسرور، شعر معاصر افغانستان، تهران، رز، 1350ش.
  • میرحسین شاه، «پشتو در قرن نوزده و اوایل قرن بیست»، کابل، عرفان، ۱۳۵۵ش.
  • «نهادینه‌سازی ادبیات کودک در افغانستان؛ اهمیت موضوع در کجا است؟»، وب‌سایت 8 صبح، درج مطلب در تاریخ: 11 دلو 1403ش.
  • نیک‌طلب، پوپک، «سیر تحول ادبیات کودک و نوجوان در افغانستان مقاله»، مجلۀ کتاب ماه کودک و نوجوان، شمارۀ 187، اردیبهشت 1392ش، ص20-23.
  • نیکوبخت، ناصر، «صورت و مضمون شعر مهاجرت افغانستان»، پژوهش‌های ادب عرفانی، شمارۀ 3، پاییز 1386ش.