تجسس
تجسس، جستجو و کنجکاوی کردن در زشتیها، معایب و امور خصوصی دیگران.
واژۀ تجسس در لغت بهمعنای خبر جستن[۱] یا جستجو از باطن امور بوده و غالباً در امور شر استعمال میشود.[۲] این مفهوم در اصطلاح بهمعنای پرده برداشتن از اسرار و امور مخفی دیگران است که خداوند آن را با ستاریت خود پوشانده تا آشکار نشود و دل و دین انسان سالم بماند.[۳]
دیدگاه اسلام در حمایت از حریم خصوصی افراد
آیات متعددی از قرآن و سنت پیامبر خدا و امامان شیعه دلالت بر ضرورت رعایت حریم خصوصی افراد و حرمت نقض آن و ضمانت دنیوی و اخروی آن دارد. احکام مرتبط با حریم خصوصی که بهنوعی بر حقوق و آزادیهای فردی و حق حریم خصوصی دلالت دارند، از اصول و احکام مختلف اسلام قابل برداشت هستند.[۴] از جمله: 1. ممنوعیت تجسس و پیگیری عیوب دیگران؛[۵] 2. نکوهش سوءظن و وجوب حُسن ظن؛[۶] 3. غیبت؛[۷] 4. افشای اسرار مردم؛[۸] 5. اشاعۀ فحشاء و منکر؛[۹] 6. سخنچینی؛[۱۰] 7. ورود بدون اجازه به منزل افراد؛[۱۱] 8. استراق سمع و بصر؛[۱۲] 9. آزار، هجو، مسخره کردن و انتساب القاب ناروا؛[۱۳] 10. خیانت در امانت؛[۱۴] 11. هتک حرمت و آبروی مردم.[۱۵]
تجسس در آیات و روایات
فقیهان مسلمان با تکیه بر آموزههای اسلام، تجسس از اسرار، عیوب و حریم خصوصی افراد را یکی از محرمات مسلّم دانستهاند.[۱۶] خداوند در آیۀ 12 سورۀ حجرات، با فعل نهی «لاتجسّسوا» بهصراحت از تجسس در امور دیگران نهی کرده است. در روایات نیز بایستهها و وظایفی برای مؤمنان، بهمنظور نهی از تجسس بیان شده است؛[۱۷] از جمله: 1. توجیه کردن رفتار و کردار دیگران به نیکوترین وجه تا زمانی که خلاف آن ثابت نشده و اعتماد کردن به آنها؛[۱۸] 2. طرد و رد نکردن کسی که با انسان اظهار دوستی و محبت میکند به دلیل عیوب و گناهانش؛[۱۹] 3. ترک مجلس عیبجویان؛[۲۰] 4. توجه به عیوب خود.[۲۱]
انواع تجسس
علمای اخلاق و دینپژوهان با توجه به عمومیت نهی تجسس در آیۀ 12 سورۀ حجرات، اقسامی را برای آن ذکر میکنند: الف) تجسس نامشروع؛ مانند تجسس از حریم افراد و تجسس بر ضد نظام اسلامی.[۲۲] ب) تجسس مشروع؛ منابع دینی تجسس را در موارد ذیل جایز دانستهاند: 1. در امر ازدواج؛[۲۳] 2. از کودک، نوجوان و جوان توسط ولّی او؛[۲۴] 3. در مورد چیزی که افشای آن جایز است؛[۲۵] 4. به انگیزه و غرض شرعی و عقلایی صحیح؛[۲۶] 5. در مورد امام جماعت؛[۲۷] 6. در مورد کسی که خلاف شرع را علنی انجام میدهد و از فاش شدن عیوب و اسرار و گناهانش ابایی ندارد؛[۲۸] 7. در جهت حفظ آبروی افراد؛[۲۹] 8. در جهت تعیین وصی، قیم، وکیل در امر اولاد؛[۳۰] 9. تفحص حاکم و حکومت اسلامی؛[۳۱] 10. از احوال محرومان و افراد جامعۀ اسلامی؛[۳۲] 11. برای گزینش کارگزاران؛[۳۳] 12. برای کشف اخلاص و تعهد رعیت؛[۳۴] 13. تجسس از دشمنان داخلی[۳۵] و خارجی.[۳۶]
آثار تجسس
شناخت آثار تجسس نامشروع، سبب آشنایی با لطمات و پیامدهای این رذیلۀ اخلاقی میشود.[۳۷] از جمله این آثار تنهایی،[۳۸] نشانۀ جاهل بودن،[۳۹] نفرت،[۴۰] آشکار شدن عیوب،[۴۱] نزدیکی به کفر،[۴۲] مصون نبودن از خطا[۴۳] رسوایی زیاد،[۴۴] دوری از خدا،[۴۵] بدنامی دیگران[۴۶] و جنگیدن با خدا است.[۴۷]
پیامدهای اجتماعی تجسس
بنا بر حکم عقل و شرع، تمامی انسانها آزاد آفریده شدهاند و هیچکس یا گروه و نژادی بر دیگری برتری ندارد و حفظ کرامت و شخصیت افراد[۴۸] لازم است.[۴۹] خردمندان تجسس را بهدلیل آثار و پیامدهای منفی آن در جامعه، ناهنجاری عقلانی ناروا معرفی میکنند. دین اسلام هرگونه ناهنجاری برهم زنندۀ انسجام و بنیاد جامعه را مردود میداند. تجسس نامشروع با کمرنگ کردن اعتماد عمومی که از سرمایههای مهم جامعۀ انسانی است، سبب برهم زدن سلامت جامعه میشود. این در حالی است که بسیاری از شرایط رشد و تکامل انسان در بستر اجتماع محقق میشوند.[۵۰]
تجسس والدین از فرزندان
یکی از مسائل مهم در دین اسلام، تربیت کودک و نوجوان است. از آنجا که پدر و مادر مسئول تربیت فرزندان هستند و نوع تربیت اسلامی و صحیح، از واجبات و تکالیف شرعی آنها است، مقدمات این تربیت نیز به اتفاق علما، برای آنها واجب است. از جملۀ این مقدمات، تجسس والدین از فرزندان نابالغ برای کشف رذائل و زشتیها است که از موارد حرمت تجسس استثنا شده است.[۵۱]
درمان تجسس
علمای اخلاق برای درمان تجسس نامشروع راهکارهایی را ذکر کردهاند، از جمله: الف) در مرحلۀ اول شناسایی علتها است؛ تا ریشههای این رذیله اخلاقی در درون انسان شناسایی نشود، نمیتوان آن را درمان کرد. از جمله عوامل تجسس نامشروع در انسان سوءظن، حسد، کینهتوزی، دشمنی و تکبر است که اگر این رذایل از درون انسان پاک شود، نتایج آن نیز پاک خواهد شد. ب) از دیگر بازدارندههای این خصلت شیطانی، نپسندیدن این کار برای خود است، به گونهای که شخص راضی نیست دیگران در زندگی او تجسس کنند. پ) توجه به پیامدهای ناگواری که تجسس نامشروع برای اشخاص و جامعه به دنبال دارد. ج) آگاهی از کیفرها و عذاب الهی برای آن. د) از جمله مهمترین راه کارها برای برطرف کردن هر نوع رذیلۀ اخلاقی، تکرار عوامل بازدارنده است تا به ارادۀ الهی ریشۀ آن در وجود انسان خشکیده شود و روح انسان در پرتو فضایل، به آرامش برسد.[۵۲]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تجسس، وبسایت واژه یاب.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، 1403ق، ص123.
- ↑ شهید ثانی، کشف الریبه، [بیتا]، ص9.
- ↑ حائری و دیگران، تجسس، 1139ش، ص62.
- ↑ سورۀ حجرات، آیه 12.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، 1404ش، ج41، ص59.
- ↑ سورۀ حجرات، آیه 12.
- ↑ محمدی ریشهری، ميزان الحكمة، ج1، ص468.
- ↑ سورۀ یوسف، آیه 19.
- ↑ سورۀ قلم، آیه 11.
- ↑ سورۀ نور، آیات 27-29.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، 1404ش، ج41، ص660.
- ↑ سورۀ حجرات، آیه 11.
- ↑ سورۀ انفال، آیه 28.
- ↑ طبرسی، مستدرک الوسائل، [بیتا]، ج9، ص109.
- ↑ حائری و دیگران، تجسس، 1391ش، ص14.
- ↑ عبودی و دیگران، «جستاری در بایستهها و آثار تجسس از نگاه قرآن و کتب اربعه»، 1400ش، ص526.
- ↑ کلینی، الكافي، 1429ق، ج3، ص528.
- ↑ کلینی، الكافي، 1429ق، ج15، ص360.
- ↑ کلینی، الكافي، 1429ق، ج4، ص128.
- ↑ کلینی، الكافي، 1429ق، ج15، ص404.
- ↑ حائری و دیگران، تجسس، 1391ش، ص130.
- ↑ سورۀ بقره، آیه 187.
- ↑ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، 1413ق، ج2، ص619.
- ↑ حرعاملی، هدایة الامة الی احکام الأئمة، 1409ق، ج8، ص473.
- ↑ حرعاملی، هدایة الامة الی احکام الأئمة، 1409ق، ج8، ص425.
- ↑ برقی، المحاسن، 1371ق، ج8، ص319.
- ↑ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، 1413ق، ج2، ص24.
- ↑ عاملی، الجمل، 1413ق، ص82.
- ↑ حلّی، تذکرة الفقهاء، 1388ق، ج2، ص510-511.
- ↑ مشکینی، مصطلحات الفقه، 1386ش، ص129.
- ↑ حلّی، تذکره الفقهاء، 1388ق، ج1، ص437.
- ↑ سورۀ انعام، آیه 124.
- ↑ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، 1388ق، ج3، ص96.
- ↑ سورۀ منافقون، آیه4.
- ↑ سورۀ انفال، آیه60.
- ↑ عبودی و دیگران، «جستاری در بایستهها و آثار تجسس از نگاه قرآن و کتب اربعه»، 1400ش، ص526.
- ↑ کلینی، الكافی، 1429ق، ج4، ص77.
- ↑ محمدی ریشهری، ميزان الحكمة، 1389ش، ج2، ص356.
- ↑ محمدی ریشهری، ميزان الحكمة، 1389ش، ج8، ص332.
- ↑ علیزاده، تفسير أبي الجارود و مسنده، 1434ق، ص338.
- ↑ کلینی، الكافي، 1429ق، ج4، ص77.
- ↑ محمدی ریشهری، ميزان الحكمة، 1389ش، ج8، ص333.
- ↑ کلینی، الكافي، 1429ق، ج4، ص77.
- ↑ محمدی ریشهری، ميزان الحكمة، 1389ش، ج8، ص333.
- ↑ طوسی، تهذیب الأحکام، 1365ش، ج10، ص48.
- ↑ سورۀ حج، آیه38.
- ↑ سورۀ أسراء، آیه70.
- ↑ محمدى رىشهرى، حكمتنامه جوان، ص196.
- ↑ «واکاوی مفهومی و محدودههای تجسس در آیات و روایات»، وبسایت راسخون.
- ↑ حائری و دیگران، تجسس، 1391ش، ص191.
- ↑ «درمان صفت رذیلۀ تجسس»، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حضرت آیتالله مکارم شیرازی.
منابع
- ابنبابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، [بیجا]، [بینا]، 1403ق.
- برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دار الکتب الإسلامیه، 1371ق.
- بیات، محمدمهدی، «واکاوی مفهومی و محدودههای تجسس در آیات و روایات»، وبسایت راسخون، تاریخ بازدید: 2 شهریور 1401ش.
- حائری، محمدحسن و دیگران، تجسس، تهران، دانشگاه امام صادق، چاپ اول، 1391ش.
- حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آلالبیت، 1409ق.
- حرعاملی، محمد بن حسن، هدایة الامة الی احکام الأئمة، [بیجا]، [بینا]، 1409ق.
- حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقها، قم، مؤسسه آلالبیت علیهم السلام، 1388ق.
- «درمان صفت رذیلۀ تجسس»، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: 3 شهریور 1401ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 30 مرداد 1401ش.
- شرتونی، سعید خوری، اقرب الموارد، قم، منشورات آیتالله مرعشی نجفی، 1403ق.
- شهید ثانی، زینالدین بن علی، کشف الریبه، [بیجا]، [بینا]، [بیتا].
- عاملی، جعفر مرتضی، الجمل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413ق.
- عبودی، عبدالرحیم و دیگران، «جستاری در بایستهها و آثار تجسس از نگاه قرآن و کتب اربعه»، فصلنامه مطالعات قرآنی، شماره 48، زمستان 1400ش.
- علىزاده، علىشاه، تفسير أبيالجارود و مسنده، قم، دارالحديث، چاپ اول، 1434ق.
- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، قم، دارالحديث، چاپ اول، 1429ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، تهران، دارالکتب الإسلامیه، [بیتا].
- محمدى رىشهرى، محمد، حكمتنامه جوان، قم، دارالحديث، چاپ هشتم، 1389ش.
- محمدى رىشهرى، محمد، ميزان الحكمة، قم، دارالحديث، چاپ یازدهم، 1389ش.
- مشکینی، میرزا علیاکبر، مصطلحات الفقه، قم، الهادی، 1386ش.
- معتزلی، ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، تهران، [بینا]، 1388ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1404ق.
- نوری الطبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، [بیجا، [بینا]، [بیتا].