شیر
شیر؛ مایع سفید رنگ حاصل از پستانداران با کاربرد خوراکی.
شیر مایعی سفید رنگ و با طعمی شیرین است که از پستان نوع مادهی پستانداران ترشح میشود.[۱] از شیر، انواع مواد لبنی مانند ماست، پنیر و کشک بهدست میآید.[۲]
شیر در فرهنگ ایرانیان
زردشتیان در مراسم گوناگون، از جمله روز ششم فروردین سفره پهن کرده و در آن لیوانی از شیر به یاد وهمن امشاسپند قرار میدهند.[۳] آنّها در مراسم آفرینگان گاهنبار در کنار آتشدان، خوانچهای پهن کرده و در آن شیر، گل، میوه و آب قرار میدهند.[۴] زردشتیان یک روز بعد از مراسم عروسی به خانهی داماد رفته و خواهر عروس در ظرفی از جنس نقره، گیاه مَرو و شیر قرار داده و پای راست عروس و داماد را درون ظرف میشوید. به این مراسم «شیر و مَروی» گفته میشود.[۵]
در ابیانه، برخی به نیت علیاصغر (طفل شیرخواری از امام حسین که در کربلا به شهادت رسید)، شیر نذر کرده و در مراسم طلوعخوانی صبح روز عاشورا نذر خود را ادا میکنند.[۶]
در سمنان، تازه عروس برای آغاز کارهای خانهاش شیربرنج میپزد.[۷] در مینودر قزوین، یکی از همسایگان درگذشته، شیر و نشاسته پخته و برای صاحب عزا میبرد.[۸] در مناطق کوهستانی پاریز در روز چهلم از نوروز، مردم به خالکوه رفته و آش شیر میپزند.[۹]
مردم در اصطلاحات خود نیز از شیر استفاده میکنند. برای نمونه «شیرت خشک میشود» زمانی استفاده میشود که کسی زیادی عصبانی باشد و طرف مقابل برای تحقیر او این اصطلاح را استفاده میکند.[۱۰] مردم برای تنوع زیاد چیزی میگویند «از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا میشود».
غذاهای تهیه شده از شیر
در دوران صفویه، آشپزها از شیر، غذاهایی مانند شیربرنج، شیر و رشته، شیرپلاو و بریانپلاوشیر، طبخ میکردند.[۱۱] در دوران قاجاریه نیز از شیر، غذاهایی مانند ترخینه، قیماق، شیرپلو، حلوای ماست و یخ در بهشت تهیه میکردند.[۱۲] شاهسونها در غذاهایی مانند کلکه، بولاما، خشیل و اپکآشی از شیر استفاده میکنند.[۱۳] مردم تنکابن از مخلوط آب پنیر و شیر، غذایی بهنام «لور» طبخ میکنند.[۱۴] در گیلان در غذاهایی مانند دمیشیر، آش کویی و بنیهکدو از شیر استفاده میکنند.[۱۵] در رودبار از شیر، شکر و آرد نوعی نان بهنام «شیرنن» تهیه میکنند.
شیر در طب قدیم
شیر در طب سنتی، بر اساس نوع، سن، غذا و زمان زاد و ولد حیوان، ماهیت سهگانه دارد: جبنی (ماده و جوهرپنیری)، مایی (ماده و جوهر آبی) و دسمی (ماده و جوهر چربی).[۱۶] در طب قدیم، مخلوط شیر و کندر برای رفع کبودی چشم مفید دانسته شده است.[۱۷] شیر شتر باعث افزایش رطوبت بدن سالخوردگان، زیبایی پوست، از بین رفتن خارش و درمان بواسیر میشود. شیر بز برای درمان سرفه و سل، مفید است.[۱۸] شیر برای دفع سم گیاهان و جانوران،[۱۹] درد چشم و ضعف دید موثر است.[۲۰]
شیر در ادبیات فارسی
رد پای شیر در اشعار فارسی نیز دیده میشود؛ فردوسی در بیتی دارد:[۲۱]
همه کوهسارانش نخچیر بود | به جوی آبها چون می و شیر بود |
منوچهری اشاره کرده است:[۲۲]
ابر سیاه چون حبشی دایهای شدهست | باران چو شیر و لالهستان کودکی بشیر |
در برخی مثلها نیز از شیر استفاده شده است؛ برای نمونه: از شیر مادر حلالتر (بهمعنی راضی بودن )، نه شیر شتر نه دیدار عرب (به فردی گفته میشود که برای داشتن سودی، هم سود را بهدست نیاورده باشد هم چیزی را از دست داده باشد و دیگر به سراغ آن نرود).[۲۳]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شیر.
- ↑ دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۰۹.
- ↑ نیکنام، از نوروز تا نوروز، ۱۳۸۲ش، ص۳۰و۳۷.
- ↑ اورنگ، جشن نوروز، ۱۳۵۱ش، ص۲۷.
- ↑ مزداپور، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زردشتیان معاصر ایران»، ۱۳۸۱ش، ص۹۹؛ نیکنام، از نوروز تا نوروز، ۱۳۸۲ش، ص۷۴-۷۵.
- ↑ نظری داشلیبرون، مردمشناسی روستای ابیانه، ۱۳۸۴ش، ص۵۸۴-۵۸۵.
- ↑ احمدپناهی سمنانی، آدابورسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۰.
- ↑ گلریز، مینودر یا باب الجنة قزوین، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۴۰۴.
- ↑ باستانی پاریزی، خاتون هفتقلعه، ۱۳۶۳ش، ص۳۳۷.
- ↑ جمالزاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۲۶۲.
- ↑ باورچی بغدادی، «کارنامه در باب طباخی و صنعت آن»، ۱۳۶۰ش، ص۷۸و۷۹و۹۵؛ نورالله، «مادة الحیاة»، ۱۳۶۰ش، ص۲۱۵.
- ↑ جامع الصنایع، ۱۳۸۹ش، ص۱۰و۱۲و۱۶و۲۶و۵۲؛ آشپزباشی، سفره اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۶و۱۷و۳۳.
- ↑ قاسمی، مغان نگین آذربایجان، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۴-۱۲۶.
- ↑ مشایخی، نگاهی همهسویه به تنکابن، ۱۳۸۰ش، ص۲۷۴-۲۷۵.
- ↑ برومبرژه، «آشپزی در گیلان»، ۱۳۸۶ش، ص۱۱۸و۱۲۴-۱۲۵؛ دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۸۱۹-۸۲۰.
- ↑ موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویه، ۱۳۴۶ش، ص۲۸۰-۲۸۲؛ عقیلی علوی شیرازی، مخزن الدویة، ۱۳۷۱ش، ص۷۷۶.
- ↑ رازی، الحاوی، ۱۳۸۴ش، ج۲۱، ص۲۵۱-۲۵۲و۲۵۴.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۶-۱۳۷۰ش، ج۲، ص۲۰۷و۲۰۹-۲۱۰.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۶-۱۳۷۰ش، ج۵، ص۲۸و۳۲و۳۳و۳۴و۱۰۲.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۶۶-۱۳۷۰ش، ج۳، ص۹۲و۲۱۵-۲۱۶.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، بخش ۳، بیت ۴، سایت گنجور.
- ↑ منوچهری، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره ۳۲، بیت ۲، سایت گنجور.
- ↑ دهخدا، امثال و حکم، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۱۰.
منابع
- ابنسینا، قانون، بهترجمه عبدالرحمن شرفکندی، تهران، سروش، ۱۳۶۶-۱۳۷۰ش.
- احمدپناهی سمنانی، محمد، آدابورسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
- آشپزباشی، علیاکبر، سفره اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
- اورنگ، مراد، جشن نوروز، تهران، [بینا]، ۱۳۵۱ش.
- باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفتقلعه، تهران، روزبهان، ۱۳۶۳ش.
- باورچی بغدادی، محمدعلی، «کارنامه در باب طباخی و صنعت آن»، کارنامه و ماده الحیاه، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۰ش.
- برومبرژه، کریستیان، «آشپزی در گیلان»، بهترجمه آزیتا همپارتیان، خوراک و فرهنگ، بهتحقیق علیرضا حسنزاده، تهران، ۱۳۸۶ش.
- جامع الصنایع، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، موسسه نشر میراث مکتوب، ۱۳۸۹ش.
- جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، بهتحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۱ش.
- دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، بهترجمه سلیمان افشاریپور، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۴ش.
- عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الدویه، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- قاسمی، احد، مغان نگین آذربایجان، تهران، مولف، ۱۳۷۷ش.
- گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب الجنه قزوین، قزوین، طه، ۱۳۶۸ش.
- مزداپور، کتایون، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زردشتیان معاصر ایران»، فصلنامه فرهنگ مردم، تهران، س۱، شماره ۱، ۱۳۸۱ش.
- مشایخی، حبیبالله، نگاهی همهسویه به تنکابن، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
- منوچهری، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- موفق هروی، ابومنصور، الابنیه عن حقائق الادویه، بهتحقیق احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش.
- نظری داشلیبرون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ۱۳۸۴ش.
- نورالله، «ماده الحیاه»، کارنامه و ماده الحیاه، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۰ش.
- نیکنام، کوروش، از نوروز تا نوروز، تهران، فروهر، ۱۳۸۲ش.