نصیحت
نصیحت؛ رفتار یا گفتار خیرخواهانه برای تغییر رفتار در نصیحتشونده
معنای لغوی
«نصیحت» در لغت به معنای پند، اندرز، وعظ، موعظه، خیرخواهی و نکوخواهی است.[۱]
مفهومشناسی
صاحبنظران، ریشهی اصطلاح «نصیحت» را مختلف بیان کردهاند:
الف) «نصیحت» از مادهی «نصح» به معنای خالص و بیغلّ وغشّ بودن است و به سخنانی که از روی خلوص نیت و خیرخواهی بیان شود «نصح» میگویند. بنابراین ناصح کسی است که بدون چشمداشت و از سر خیرخواهی و دلسوزی، فردی را به کار شایسته رهنمون میشود و از بیراهه باز میدارد.[۲]
ب) «نصیحت» از مادهی «نصاح » به معنای نخ خیاطی است. «منصحه» یعنی سوزن نخ خیاطی و «ناصح» یعنی خیاط.[۳] خیاط برای دوختن لباس از نخی استفاده میکند که همرنگ پارچه باشد تا زشت و زننده به نظر نیاید. گاهی خیاط از نخ غیرهمرنگ با پارچه نیز استفاده میکند، اما به گونهای آن را به کار میگیرد که نه تنها به زینت و زیبایی لباس خدشهای وارد نمیشود، بلکه به آن میافزاید. اگر نصیحت ناصح به مثابه نخ خیاطی باشد، باید رفتار و گفتارش برای نصیحت شونده زینت و زیبایی همراه داشته باشد، نه زشتی و ننگ به بار آورد.
پ) ريشهی واژهی «نصیحت» در استعمالات زبان عرب، از «نصحت العسل» به معناى تصفيه و خالص كردن عسل گرفته شده است. تشبیه خالص کردن عسل به کار نصیحت از آن جهت است كه ناصح نيز كلام و عمل خود را از غشّ و ناخالصى پاك مىكند و هيچ انگيزهاى جز خيرخواهى در بیان او وجود ندارد.[۴]
ت) اشتقاق اين واژه از «نصحت الثوب» به معناى دوختن لباس است؛ به اين معنا كه خياط با كار خود مواضع در معرض پاره شدن لباس را ترميم و از پيشرفت پارگی جلوگيرى میکند. ناصح نيز با نصيحت خود به ترميم نقاط ضعف و كاستىهاى منصوح مىپردازد؛ از اينرو نقش ناصح در اصلاح افراد، نقش خياطى است كه لباس كهنه را جلوهای تازه میبخشد و نواقص آن را برطرف مىکند.[۵]
از مترادفهای اصطلاح نصیحت، «موعظه» است. اصل موعظه به معنای منعی است که با بیم دادن همراه باشد[۶] و نیز موعظه به معنای یادآوری خوبیها و چیزهایی است که باعث نرمی و رقّت قلب میشود.[۷]
نکاتی که نصیحتکننده باید به آن توجه کند
نصیحت کردن رفتاری تخصصی است و از هر کسی برنمیآید. بنابراین نصیحتکننده باید موارد زیر را در نصیحت کردن مد نظر قرار دهد:
1. خود، اهل چیزی باشد که نصیحتشونده را به آن دعوت میکند.
2. در نصیحت کردن از منابع معتبر علمی و دینی بهره بگیرد.
3. به شرایط زمانی و مکانی در نصیحت و حالات روحی نصیحتشونده توجه کند.
4. هنگام نصیحت از سرزنش و توبیخ نصیحتشونده پرهیز کند.
5. به تفاوت سنی نصیحتشوندگان توجه جدی داشته باشد.
6. به نصیحتشونده نگاه مشفقانه داشته باشد، نه مجرمانه.
7. به تفاوتهای فردی در نصیحت کردن توجه کند.
8. نصیحت را با نرمی و مدارا همراه کند.[۸]
ویژگیهای نصیحت
بسیاری از صاحبنظران «نصیحت» را به دارو تشبیه کردهاند که نمیشود همهجا، در همه حال و به هر اندازه از آن بهره برد. نصیحت کردن شرایطی دارد که عبارت است از:
الف) امکان تغییر و تنبه در نصیحتشونده وجود داشته باشد
ب) موعظه و نصیحت، کوتاه و رسا باشد[۹]
پ) نصیحت تکراری نباشد
ت) موعظه و نصیحت در پنهان و بدون حضور دیگران انجام گیرد
ث) در پند و اندرز، جز منفعت و مصلحت فرد نصیحتشوند، چیز دیگری مد نظر قرار نگیرد[۱۰]
ج) در موعظه، از گفتن نقاط قوت نصیحتشونده غفلت نشود
چ) ارتباط قلبي نصیحتکننده با نصیحتشونده در مسئلهی نصیحت بسیار مهم و اساسی است
ح) از نصیحت مستقیم و طرح نقاط منفی به صورت آشکار خودداری شود[۱۱]
انواع نصیحت
مفهوم نصیحت غالباً موعظهی فردی را به ذهن متبادر میکند، اما نصیحت میتواند اجتماعی هم باشد و یک فرد یا جمع، فرد یا جمع دیگر را نصیحت کند. نوع دیگری از نصیحت، خیرخواهی مردم برای زمامداران است که در اسلام و در گفتار پیشوایان دین بسیار به آن پرداخته شده و در کتابهای حدیثی، از جمله اصول کافی و بحارالانوار، فصل مستقلی به آن اختصاص داده شده است.
«نصيحت زمامداران» علاوه بر انعکاس گسترده در منابع دینی، در فرهنگ نظری مسلمانان نیز سابقهى طولانى دارد و دانشمندان مسلمان در ارائهی شيوهی حكومتدارى بسیار قلم زدهاند؛ کسانی مانند جاحظ در کتاب «التّاج» و «المحاسن و الاضداد»، امام محمد غزالى در «نصيحة الملوك»، ابوبكر بن محمد طرطوشى در «سراج الملوك»، خواجه نظام الملك در «سيَرالملوك» (سياستنامه) و محقق سبزوارى در «روضةالانوار». اگر چه اين مسئله در آغاز موضوعى صرفاً اخلاقى مىنمايد، اما داراى ابعاد وسيع حقوقى، سياسى، فقهى و تربيتى است و توجه به آن، در نوع تلقى و برداشت افراد از حكومت اسلامى بسيار موثر است.[۱۲]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژهی «نصیحت».
- ↑ «روش موعظه و نصيحت در تربيت اسلامی»، وبسایت پژوهه؛ تاریخ بارگذاری مطلب: 18 تیر 1393ش.
- ↑ ثعالبی، فقه اللغة، 1414ق، ص 240 و 347.
- ↑ مازندرانی، شرح بر اصول كافى، 1382ش، ج9، ص94.
- ↑ مجلسی، مرآة العقول، 1363ش، ج9، ص142.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، 1362ش، ص 527.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ج15، ص345.
- ↑ «روش موعظه و نصيحت در تربيت اسلامی»، وبسایت پژوهه؛ تاریخ بارگذاری مطلب: 18 تیر 1393ش.
- ↑ «روش موعظه و نصيحت در تربيت اسلامی»، وبسایت پژوهه؛ تاریخ بارگذاری مطلب: 18 تیر 1393.
- ↑ «تاثیر نصیحت مان بر فرزندان» ، وبسایت راه احیا، تاریخ بارگذاری مطلب: 24 مهر 1399ش.
- ↑ مجيدی خوانساری، «نکاتی چند در باب نصیحت»، وبسایت تابناک، تاریخ بارگذاری مطلب: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ش.
- ↑ سروش محلاتى، «نصیحت ائمه مسلمین»، پاييز 1375ش، ص135.
منابع
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق.
- «تاثیر نصیحت مان بر فرزندان» ، وبسایت راه احیا، تاریخ بارگذاری مطلب: 24 مهر 1399ش.
- ثعالبی، عبدالملک بن محمد، فقه اللغة، تحقیق از جمال طلبه، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1414ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ دیدار: 18 بهمن 1400ش.
- راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، تهران، دفتر نشر الکتاب، 1362ش.
- «روش موعظه و نصيحت در تربيت اسلامی»، وبسایت پژوهه؛ تاریخ بارگذاری مطلب: 18 تیر 1393ش.
- سروش محلاتى، محمد،«نصیحت ائمه مسلمین»، حکومت اسلامی، سال اول، شماره 1، پاييز 1375ش.
- مازندرانی، ملاصالح، شرح بر اصول كافى، تهران، المکتبة الاسلامية للنشر و التوزیع، 1382ش.
- مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1363ش.
- مجيدی خوانساری، غلامحسین، «نکاتی چند در باب نصیحت»، وبسایت تابناک، تاریخ بارگذاری مطلب: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ش.