هتک حرمت مومن
هتک حرمت مؤمن، حرمتشکنی و آبروریزی انسانهای باایمان
هتک حرمت در لغت به معنای اهانت، توهین، حرمتشکنی و آبروریزی است. در اصطلاح نیز به معنای بیاحترامی و حرمتشکنی است.[۱]
بر اساس آموزههای دینی، حفظ آبروی مؤمن واجب است و ریختن آبروی او حرام بوده و وعده عذاب داده شده است. هتک حرمت مؤمن شامل تمسخر، دشنام، طعن، خوار کردن، اهانت، سرزنش و ملامت، هجو و اذیت کردن او میشود.[۲]
آبروی مؤمن در آئینه آیات و روایات
آیات و روایات حرمت مؤمن را بالاتر از هر چیزی دانستهاند و ریختن آبرویش را همسنگ ریختن خون او میدانند. خداوند، مؤمن را وابسته به خود دانسته[۳] و خود را یار و یاور او میداند.[۴] و یاریرسانی به مؤمن را بر خود واجب فرض کرده[۵] و مؤمن را مانند رسولش عزیز دانسته که هتک حرمت او را برنمیتابد[۶] و او را بهترین و بالاترین افراد بشر میداند؛[۷] تا جایی که به پیامبرش فرمان میدهد بال رحمت و رأفت خود را بر سر مؤمن بگسترد[۸] و خود را خریدار مال و جان مؤمن معرفی میکند[۹] و در نهایت خود را دوستدار مؤمن میداند.[۱۰] امام کاظم در تکریم مؤمن گفته است حق مؤمن از حق کعبه بزرگتر است.[۱۱]
اقسام هتک حرمت مؤمن
تمسخر و استهزا:
بیانِ گفتار، کردار، اوصاف و خلقتِ کسی به گونهای که موجب خندۀ دیگران شود، چه به واسطه گفتار یا اعمال یا ایما و اشاره یا کنایه، گناه کبیره است[۱۲] و در آیات و روایات وعده عذاب و آتش دوزخ داده شده است.[۱۳] قرآن هشدار میدهد همدیگر را مسخره نکنید، زیرا شاید آن کس که او را مورد تمسخر قرار میدهید، از شما بهتر باشد.[۱۴] پیامبر نیز در روایتی گفته است تمام درهای بهشت به روی مسخره کننده بسته میشود.[۱۵]
دشنام و طعن:
ایراد نسبتهای زشت را سبّ و دشنام مینامند، مانند ای رباخوار! ای شرابخوار! ای ملعون! ای خائن! ای فاسق! دشنام، متضمن خوار و خفیف کردن مؤمن است.[۱۶] پیامبر خدا دشنام به مؤمن را موجب هلاکت دانسته،[۱۷] زیرا منجر به فسق دشنامدهنده میشود.[۱۸] همچنین گفته است بهشت بر دشنام دهنده حرام است.[۱۹] حتی بوی بهشت نیز که از پانصد سال دورتر به مشام میرسد، بر او حرام خواهد بود.[۲۰] امام صادق نیز گفته است مبادا دشنامگو و بدزبان و لعنکننده باشی.[۲۱]
نکته: دشنام به هر کس باشد، حرام است، چه مسلمان، چه فاسق و چه کافر،[۲۲] زیرا امام صادق بدزبانی را از جفاکاری دانسته و جفاکار را در آتش میداند.[۲۳]
خوار و ذلیل کردن: کوچکشماری مؤمن با بیان کاستیهای او عمل نکوهیدهای است و موجب میشود تا خداوند او را دشمن بدارد.[۲۴]
سرزنش و ملامت:
امام باقر و امام صادق گفتهاند نزدیکترین حالت بنده به کفر آن است که عیوب برادر ایمانی خود را در خاطر خود نگه دارد تا روزی به واسطه آنها او را مورد ملامت و سرزنش قرار دهد.[۲۵] همچنین امام صادق گفته است کسی که مؤمنی را به چیزی سرزنش کند، خودش نیز گرفتار همان عیب خواهد شد.[۲۶]
هجو:
تعرض به مؤمن، چه با شعر، چه با نثر، بر اساس کتاب، سنت، اجماع و عقل حرام است، زیرا در آن عیبجویی، طعنه، غیبت، سرزنش و افشای اسرار بنده مؤمن نهفته است که تماماً از گناهان کبیره هستند. در هجو، فرقی بین فاسق و غیرفاسق نیست و در هر صورت حرام است.[۲۷]
اذیت:
قرآن اذیت مؤمن را گناهی آشکار میداند[۲۸] و اعلام جنگ با خدا معرفی کرده است.[۲۹] چنین کسی ملعون است، زیرا آزردن مؤمن، آزار پیامبر و آزار پیامبر، آزردن خدا است.[۳۰]
آزار مؤمن بر چند قسم است:
- اول، آزار رساندن به همسایه: عقوبت آزار به همسایه شدیدتر از سایر اذیتها است.[۳۱] و کسی که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد، همسایه خود را نمیآزارد.[۳۲] امام صادق گفته است کسی که با همسایه خود بدرفتاری کند، از ما نیست.[۳۳]
- دوم، اذیت و آزار همسر: به گفته پیامبر، هر مرد و زنی همسر خود را بیازارد، خداوند اعمال نیک و عبادات او را نمیپذیرد تا همسرش را از خود خشنود سازد.[۳۴]
- سوم، ایذاء فقیر: قرآن دستور داده است صدقات خود را با منتگذاری به فقیر باطل نکنید.[۳۵] همچنین گفتار نیکو با فقیر بهتر از صدقهای است که توأم با آزار او باشد.[۳۶] بر اساس روایات، چنین کسی ملعون است و و نمیتواند وارد بهشت بود.[۳۷]
عوامل آبروریزی
آموزههای قرآنی استهزا و تمسخر،[۳۸] اشاعۀ فحشا،[۳۹] افشای اسرار،[۴۰] تجسس و کنکاش در امور دیگران،[۴۱] غیبت،[۴۲] تهمت،[۴۳] سوءظن،[۴۴] عیبجویی[۴۵] و قذف[۴۶] را بهعنوان عوامل آبروریزی دانسته است.
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه هتک.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص291.
- ↑ سوره بقره، آیه 257.
- ↑ سوره محمد، آیه 11.
- ↑ سوره روم، آیه 45.
- ↑ سوره منافقون، آیه 8
- ↑ سوره بینه، آیه 7.
- ↑ سوره شعراء، آیه 215.
- ↑ سوره توبه، آیه 111.
- ↑ سوره بقره، آیه 165 ؛ سوره مائده، آیه 54.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص292.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص292.
- ↑ سوره توبه، آیه 79.
- ↑ سوره حجرات، آیه 11.
- ↑ فیض کاشانی، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج5، ص236.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص295.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص359.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص360.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، باب البذّاء، ص323.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص298.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، باب البذّاء، ص326.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص299.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، باب البذّاء، ص325.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص351.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص354.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص356.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص303.
- ↑ سوزه أحزاب، آیه 58.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص350.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص304.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص304.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص667.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص668.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص307.
- ↑ سوره بقره، آیه 263.
- ↑ سوره بقره، آیه 262.
- ↑ دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص308.
- ↑ سوره حجرات، آیه 11.
- ↑ سوره نور، آیه 19.
- ↑ سوره نساء، آیه 148.
- ↑ سوره حجرات، آیه 12.
- ↑ سوره حجرات، آیه 12.
- ↑ سوره نساء، آیه 112؛ سوره أحزاب، آیه 58.
- ↑ سوره حجرات، آیه 12.
- ↑ سورههای توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11؛ همزه، آیه 1.
- ↑ سوره نور، آیه 4-5.
منابع
- قرآن
- دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1389ش.
- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، در سایت اینترنتی واژهیاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400ش.
- فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383ق.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1407ق.