هتک حرمت مومن

از ویکی‌زندگی

هتک حرمت مؤمن، حرمت‌شکنی و آبروریزی انسان‌های باایمان

هتک حرمت در لغت به معنای اهانت، توهین، حرمت‌شکنی و آبروریزی است. در اصطلاح نیز به معنای بی‌احترامی و حرمت‌شکنی است.[۱]

بر اساس آموزه‌های دینی، حفظ آبروی مؤمن واجب است و ریختن آبروی او حرام بوده و وعده عذاب داده شده است. هتک حرمت مؤمن شامل تمسخر، دشنام، طعن، خوار کردن، اهانت، سرزنش و ملامت، هجو و اذیت کردن او می‌شود.[۲]

آبروی مؤمن در آئینه آیات و روایات

آیات و روایات حرمت مؤمن را بالاتر از هر چیزی دانسته‌اند و ریختن آبرویش را هم‌سنگ ریختن خون او می‌دانند. خداوند، مؤمن را وابسته به خود دانسته[۳] و خود را یار و یاور او می‌داند.[۴] و یاری‌رسانی به مؤمن را بر خود واجب فرض کرده[۵] و مؤمن را مانند رسولش عزیز دانسته که هتک حرمت او را برنمی‌تابد[۶] و او را بهترین و بالاترین افراد بشر می‌داند؛[۷] تا جایی که به پیامبرش فرمان می‌دهد بال رحمت و رأفت خود را بر سر مؤمن بگسترد[۸] و خود را خریدار مال و جان مؤمن معرفی می‌کند[۹] و در نهایت خود را دوست‌دار مؤمن می‌داند.[۱۰] امام کاظم در تکریم مؤمن گفته است حق مؤمن از حق کعبه بزرگ‌تر است.[۱۱]

اقسام هتک حرمت مؤمن

تمسخر و استهزا:

بیانِ گفتار، کردار، اوصاف و خلقتِ کسی به گونه‌ای که موجب خندۀ دیگران شود، چه به واسطه گفتار یا اعمال یا ایما و اشاره یا کنایه، گناه کبیره است[۱۲] و در آیات و روایات وعده عذاب و آتش دوزخ داده شده است.[۱۳] قرآن هشدار می‌دهد هم‌دیگر را مسخره نکنید، زیرا شاید آن کس که او را مورد تمسخر قرار می‌دهید، از شما بهتر باشد.[۱۴] پیامبر نیز در روایتی گفته است تمام درهای بهشت به روی مسخره کننده بسته می‌شود.[۱۵]

دشنام و طعن:

ایراد نسبت‌های زشت را سبّ و دشنام می‌نامند، مانند ای رباخوار! ای شرابخوار! ای ملعون! ای خائن! ای فاسق! دشنام، متضمن خوار و خفیف کردن مؤمن است.[۱۶] پیامبر خدا دشنام به مؤمن را موجب هلاکت دانسته،[۱۷] زیرا منجر به فسق دشنام‌دهنده می‌شود.[۱۸] همچنین گفته است بهشت بر دشنام دهنده حرام است.[۱۹] حتی بوی بهشت نیز که از پانصد سال دورتر به مشام می‌رسد، بر او حرام خواهد بود.[۲۰] امام صادق نیز گفته است مبادا دشنام‌گو و بدزبان و لعن‌کننده باشی.[۲۱]

نکته: دشنام به هر کس باشد، حرام است، چه مسلمان، چه فاسق و چه کافر،[۲۲] زیرا امام صادق بدزبانی را از جفاکاری دانسته و جفاکار را در آتش می‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند.[۲۳]

خوار و ذلیل کردن: کوچک‌شماری مؤمن با بیان کاستی‌های او عمل نکوهیده‌ای است و موجب می‌شود تا خداوند او را دشمن بدارد.[۲۴]

سرزنش و ملامت:

امام باقر و امام صادق گفته‌اند نزدیک‌ترین حالت بنده به کفر آن است که عیوب برادر ایمانی خود را در خاطر خود نگه دارد تا روزی به واسطه آن‌ها او را مورد ملامت و سرزنش قرار دهد.[۲۵] همچنین امام صادق گفته است کسی که مؤمنی را به چیزی سرزنش کند، خودش نیز گرفتار همان عیب خواهد شد.[۲۶]

هجو:

تعرض به مؤمن، چه با شعر، چه با نثر، بر اساس کتاب، سنت، اجماع و عقل حرام است، زیرا در آن عیب‌جویی، طعنه، غیبت، سرزنش و افشای اسرار بنده مؤمن نهفته است که تماماً از گناهان کبیره هستند. در هجو، فرقی بین فاسق و غیرفاسق نیست و در هر صورت حرام است.[۲۷]

اذیت:

قرآن اذیت مؤمن را گناهی آشکار می‌داند[۲۸] و اعلام جنگ با خدا معرفی کرده است.[۲۹] چنین کسی ملعون است، زیرا آزردن مؤمن، آزار پیامبر و آزار پیامبر، آزردن خدا است.[۳۰]

آزار مؤمن بر چند قسم است:

  • اول، آزار رساندن به همسایه: عقوبت آزار به همسایه شدیدتر از سایر اذیت‌ها است.[۳۱] و کسی که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد، همسایه خود را نمی‌آزارد.[۳۲] امام صادق گفته است کسی که با همسایه خود بدرفتاری کند، از ما نیست.[۳۳]
  • دوم، اذیت و آزار همسر: به گفته پیامبر، هر مرد و زنی همسر خود را بیازارد، خداوند اعمال نیک و عبادات او را نمی‌پذیرد تا همسرش را از خود خشنود سازد.[۳۴]
  • سوم، ایذاء فقیر: قرآن دستور داده است صدقات خود را با منت‌گذاری به فقیر باطل نکنید.[۳۵] همچنین گفتار نیکو با فقیر بهتر از صدقه‌ای است که توأم با آزار او باشد.[۳۶] بر اساس روایات، چنین کسی ملعون است و و نمی‌تواند وارد بهشت بود.[۳۷]

عوامل آبروریزی

آموزه‌های قرآنی استهزا و تمسخر،[۳۸] اشاعۀ فحشا،[۳۹] افشای اسرار،[۴۰] تجسس و کنکاش در امور دیگران،[۴۱] غیبت،[۴۲] تهمت،[۴۳] سوءظن،[۴۴] عیب‌جویی[۴۵] و قذف[۴۶] را به‌عنوان عوامل آبروریزی دانسته است.

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه هتک.
  2. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص291.
  3. سوره بقره، آیه 257.
  4. سوره محمد، آیه 11.
  5. سوره روم، آیه 45.
  6. سوره منافقون، آیه 8
  7. سوره بینه، آیه 7.
  8. سوره شعراء، آیه 215.
  9. سوره توبه، آیه 111.
  10. سوره بقره، آیه 165 ؛ سوره مائده، آیه 54.
  11. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص292.
  12. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص292.
  13. سوره توبه، آیه 79.
  14. سوره حجرات، آیه 11.
  15. فیض کاشانی، محجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، 1383ق، ج5، ص236.
  16. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص295.
  17. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص359.
  18. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص360.
  19. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، باب البذّاء، ص323.
  20. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص298.
  21. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، باب البذّاء، ص326.
  22. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص299.
  23. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، باب البذّاء، ص325.
  24. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص351.
  25. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص354.
  26. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص356.
  27. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص303.
  28. سوزه أحزاب، آیه 58.
  29. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص350.
  30. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص304.
  31. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص304.
  32. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص667.
  33. کلینی، الکافی، 1407ق، ج2، ص668.
  34. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص307.
  35. سوره بقره، آیه 263.
  36. سوره بقره، آیه 262.
  37. دستغیب، گناهان کبیره، 1389ش، ج2، ص308.
  38. سوره حجرات، آیه 11.
  39. سوره نور، آیه 19.
  40. سوره نساء، آیه 148.
  41. سوره حجرات، آیه 12.
  42. سوره حجرات، آیه 12.
  43. سوره نساء، آیه 112؛ سوره أحزاب، آیه 58.
  44. سوره حجرات، آیه 12.
  45. سوره‌های توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11؛ همزه، آیه 1.
  46. سوره نور، آیه 4-5.

منابع

  • قرآن
  • دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1389ش.
  • دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه، در سایت اینترنتی واژه‌یاب، تاریخ بازیابی: 22 مهر 1400ش.
  • فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الإحیاء، تصحیح و تعلیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1383ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1407ق.