موسیقی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
علاقمندی به موسیقی و بهره‌گیری از آن برای بازنمایی احساس و اندیشه، ریشه در میل فطری انسان به زیبایی دارد. موسیقی در طیفی از تعالی تا ابتذال، به عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و زیست روزمرة انسان‌ها وارد شده و همواره حضور اثرگذار داشته است. موسیقی در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی نیز با کارکردهای گوناگون، همراه بوده است.
علاقمندی به موسیقی و بهره‌گیری از آن برای بازنمایی احساس و اندیشه، ریشه در میل فطری انسان به زیبایی دارد. موسیقی در طیفی از تعالی تا ابتذال، به عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و زیست روزمرة انسان‌ها وارد شده و همواره حضور اثرگذار داشته است. موسیقی در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی نیز با کارکردهای گوناگون، همراه بوده است.
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
واژۀ موسیقی برگرفته از واژة یونانی «mousikē»، به صنعت یا فن آهنگ‌ها و نغمات، دانش ‌سازها و آوازها و مهارت تألیف الحان،<ref>کاتب بلخی خوازمی، مفاتیح العلوم، بی‌تا، ص259.</ref> اشاره دارد. در زبان فارسی پیش از کاربرد واژۀ موسیقی، واژة «خنیا» به‌معنای نوای خوش، رایج بوده است.<ref>حق‌شنو، «شاهنامة فردوسی از دریچة موسیقی (در گفتگو با استاد لوریس چکناواریان)»، 1400ش، ص160.</ref> موسیقی در اصطلاح، به‌معنای فن ترکیب صداها به‌شکل متناسب است تا در شنونده مؤثر واقع شود و به آن زیبایی و مطلوبیت ببخشد.<ref>خامنه‌ای، درسنامة غناء و موسیقی، 1400ش، ص471.</ref> موسیقی از این منظر، هنر آمیزش ساز و آواز برای بیان احساس و یا انتقال زیبایی یا یک ایدة اجتماعی است.<ref>Becker, “What is Music?”, On study.com; Epperson, “music”, On Encyclopedia Britannica.</ref>  غنا به‌معنای آواز و صدای انسان، بخشی از موسیقی است.<ref>خامنه‌ای، درسنامة غناء و موسیقی، 1400ش، ص471؛ «فرق موسیقی با غنا»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.</ref>
واژۀ موسیقی برگرفته از واژة یونانی «mousikē»،<ref> . “MERRIAM-WEBSTER DICTIONARY”, “music”</ref> به صنعت یا فن آهنگ‌ها و نغمات، دانش ‌سازها و آوازها<ref>دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه موسیقی.</ref> و مهارت تألیف الحان،<ref>کاتب بلخی خوازمی، مفاتیح العلوم، بی‌تا، ص259.</ref> اشاره دارد. در زبان فارسی پیش از کاربرد واژۀ موسیقی، واژة «خنیا» به‌معنای نوای خوش، رایج بوده است.<ref>حق‌شنو، «شاهنامة فردوسی از دریچة موسیقی (در گفتگو با استاد لوریس چکناواریان)»، 1400ش، ص160.</ref> موسیقی در اصطلاح، به‌معنای فن ترکیب صداها به‌شکل متناسب است تا در شنونده مؤثر واقع شود و به آن زیبایی و مطلوبیت ببخشد.<ref>خامنه‌ای، درسنامة غناء و موسیقی، 1400ش، ص471.</ref> موسیقی از این منظر، هنر آمیزش ساز و آواز برای بیان احساس و یا انتقال زیبایی یا یک ایدة اجتماعی است.<ref>Becker, “What is Music?”, On study.com; Epperson, “music”, On Encyclopedia Britannica.</ref>  غنا به‌معنای آواز و صدای انسان، بخشی از موسیقی است.<ref>خامنه‌ای، درسنامة غناء و موسیقی، 1400ش، ص471؛ «فرق موسیقی با غنا»، وب‌سایت پرسمان دانشگاهیان.</ref>
==تاریخچه==
==تاریخچه==
موسیقی به‌عنوان سازوکار پاسخ به بخشی از نیاز زیبایی‌شناختی انسان، در طول تاریخ با زندگی بشر همراه بوده است؛ اما حضور موسیقی به‌مثابه دانش یا مهارت مبتنی بر قواعد در زندگی بشر تا 8 قرن پیش از میلاد، قابل رهگیری است. در آیین مسیحیت، موسیقی از طریق سرودهای مذهبی توسعه و تکامل یافت.<ref>همایون، «موسیقی در ایران: فصلی فشرده از تاریخ موسیقی در ایران»، 1377ش، ص6-7؛ فغفور، «جستاری دربارة موسیقی و معیارهای آن در اسلام»، ۱۳۸۶ش، ص124.</ref> در ایران، نخستین اطلاعات مکتوب موسیقی به دورة هخامنشی بازمی‌گردد که سه نوع موسیقی مذهبی، رزمی و بزمی رواج داشته است؛ اما پیشرفت موسیقی در ایران باستان، در دورة ساسانی و توسط چهره‌هایی مانند باربد، نکیسا، سرکیس، رامتین و بامشاد، تحقق یافت. تأثیر موسیقی دورة ساسانی بر کشور‌های همجوار تا قرن‌ها ادامه داشت.<ref>همایون، «موسیقی در ایران: فصلی فشرده از تاریخ موسیقی در ایران»، 1377ش، ص8.</ref> موسیقی در جهان عرب، پس از گسترش اسلام و مرزهای جغرافیایی آن، با تأثیر از موسیقی ایرانی رشد کرد و به‌ویژه در دورة عباسیان، به کمال رسید. در این دوره اگرچه وجه لهوی و بزمی موسیقی به‌دلیل همنشینی با قدرت،بیشتر مورد توجه قرار گرفت، اما‌ وجه نظری و هنری آن مورد توجه حکما و عرفای مسلمان واقع شد. در این دوره به دلیل غلبۀ وجه مبتذل موسیق، امامان شیعه آشکارا به مخالفت با آن پرداختند و در فقه اسلامی، این وجه از موسیقی، مصداق بارز «لهو» و «قول‌الزور» دانسته شد که در قرآن به آن اشاره شده است. پرداخت نظری و فلسفیِ اندیشمندانی چون کندی، فارابی، ابن‌سینا، شیخ اشراق،‌ غزالی و مولانا موجب شد که بعد نظری موسیقی از ابتذال نجا‌ت ‌یابد.<ref>بلخاری ‌قهی، سرگذشت هنر در تمدن اسلامی، ج1، 1383ش، ص49-57.</ref>
موسیقی به‌عنوان سازوکار پاسخ به بخشی از نیاز زیبایی‌شناختی انسان، در طول تاریخ با زندگی بشر همراه بوده است؛ اما حضور موسیقی به‌مثابه دانش یا مهارت مبتنی بر قواعد در زندگی بشر تا 8 قرن پیش از میلاد، قابل رهگیری است. در آیین مسیحیت، موسیقی از طریق سرودهای مذهبی توسعه و تکامل یافت.<ref>همایون، «موسیقی در ایران: فصلی فشرده از تاریخ موسیقی در ایران»، 1377ش، ص6-7؛ فغفور، «جستاری دربارة موسیقی و معیارهای آن در اسلام»، ۱۳۸۶ش، ص124.</ref> در ایران، نخستین اطلاعات مکتوب موسیقی به دورة هخامنشی بازمی‌گردد که سه نوع موسیقی مذهبی، رزمی و بزمی رواج داشته است؛ اما پیشرفت موسیقی در ایران باستان، در دورة ساسانی و توسط چهره‌هایی مانند باربد، نکیسا، سرکیس، رامتین و بامشاد، تحقق یافت. تأثیر موسیقی دورة ساسانی بر کشور‌های همجوار تا قرن‌ها ادامه داشت.<ref>همایون، «موسیقی در ایران: فصلی فشرده از تاریخ موسیقی در ایران»، 1377ش، ص8.</ref> موسیقی در جهان عرب، پس از گسترش اسلام و مرزهای جغرافیایی آن، با تأثیر از موسیقی ایرانی رشد کرد و به‌ویژه در دورة عباسیان، به کمال رسید. در این دوره اگرچه وجه لهوی و بزمی موسیقی به‌دلیل همنشینی با قدرت،بیشتر مورد توجه قرار گرفت، اما‌ وجه نظری و هنری آن مورد توجه حکما و عرفای مسلمان واقع شد. در این دوره به دلیل غلبۀ وجه مبتذل موسیق، امامان شیعه آشکارا به مخالفت با آن پرداختند و در فقه اسلامی، این وجه از موسیقی، مصداق بارز «لهو» و «قول‌الزور» دانسته شد که در قرآن به آن اشاره شده است. پرداخت نظری و فلسفیِ اندیشمندانی چون کندی، فارابی، ابن‌سینا، شیخ اشراق،‌ غزالی و مولانا موجب شد که بعد نظری موسیقی از ابتذال نجا‌ت ‌یابد.<ref>بلخاری ‌قهی، سرگذشت هنر در تمدن اسلامی، ج1، 1383ش، ص49-57.</ref>
۳۷۳

ویرایش