تب؛ بالا رفتن دمای بدن
تب، بهمعنی افزایش گرمای بدن بهدلیل اختلال در تنظیم حرارت است.[۱] این افزایش دما، گاهی با تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است.[۲]
واژهشناسی
در اوستا، تب را «تفنو» و تبدار را «تَفتَ» گفتهاند. در گویشهای دزفولی، نطنزی، سمنانی، سرخهای، ابیانهای و سنگسری بهصورت «تَو»، در گیلکی «تب»، در یرنی «تئو»،[۳] در بلوچی «تپ»، در کردی گورانی «یائو»، در کردی «تا» و در تاتی «توی» تلفظ میشود.[۴]
واژههای آفتاب، تابه، تابش، تافته، تفتیدن و امثال آن، همه از مشتقات همین ریشه هستند.[۵] واژگان تببُر، ضد تب، بریدن تب، تبِ لازم، تبِ لازمی، و تبِ نوبه نیز در ارتباط با همین وازه وضع شدهاند.[۶]
پیشینه واژه تب
تب از زمان زردشت، بههمین نام شناخته میشد. در منابع کهن به تلاش اهریمن، در روز تولد زردشت اشاره شده که دیوهای مختلفی از جمله تب را به سراغ مادر زردشت فرستاد تا منجر به کشتن او شود.[۷] در نیایشی در یشتها، زردشتیان برای دور شدن تب دعا میکنند.[۸] همچنین در زبان پهلوی، راهکارهایی برای معالجه تب، بیان شده است.[۹] در روایت داراب هرمزدیار، آمده که اگر تب سرد، یک روزه، دو روزه، سه روزه یا چهار روزه باشد، باید 7 گره را در حالیکه 7 دعا بر آنها میخوانند، بر 7 تار بیندازند و به فردی که تبدار است بدهند تا تب او قطع شود.[۱۰] در روایتهای دوران اسلامی نیز به تب، ویژگیهای آن، علائم و راهکارهای درمان آن، بسیار اشاره شده است. برخی، علت برپایی شهر تبریز را به دفع تب زبیده، همسر هارونالرشید، نسبت دادهاند.[۱۱]
تب در طب سنتی
ابوعبدالله محمد خوارزمی (سده چهارم هجری) در مفاتیح العلوم انواع تب را به شرح زیر معرفی کرده است: تب ناپایدار (تبی که بهصورت موقتی است)؛ دق (تب دائمی که دارای عوارض ظاهری نبوده و حرارت بالایی هم ندارد)؛ ورد (تب نوبتی یا هر روزه که بر اثر بلغم است)؛ غِبّ (تبی که بهصورت یک روز در میان و بر اثر صفرا است)؛ رِبع (تب دو روز در میان)؛ خمس (تب سه در میان)؛ سِدس (تب چهار در میان)؛ تب مُطبقه (تب دائمی که خونی است و قطع نمیشود).[۱۲]
ابنسینا برای تب 3 حالت (دق، خلطی و روزانه) در نظر گرفته و هر کدام را به انواع و انشعاباتی تقسیم کرده است.[۱۳] او همچنین برای درمان، به فرد تبدار توصیه میکند که هنگام ناشتایی، دو درم شکر سفید یا گشنیز بخورد.[۱۴]
خوردن زردآلوی خشک همراه با آب و عسل نیز، برای درمان تب خلطی مفید است. برگهای درخت یاسمن، دمکرده بابونه، بیدمشک، دمکرده پوست نارنج و خوردن آب پرتقال،[۱۵] دمکرده سرد ریحان، جوشاندهی ریشه شیرینبیان، فندق، شیره برگ جعفری، پوست کوبیدهشدهی بادام، برگ درخت شاهتوت و خوردن دمکرده آن برای درمان تب، توسط طبیبان تجویز میشد.[۱۶]
تب در طب مردمی
در طب مردمی به راهکارهایی مانند مفید بودن بوییدن بنفشه یا مصرف کاسنی، گشنیز و رازیانج برای دفع تب توجه شده است.[۱۷] در شیراز، مردم از دمکرده ترکیب چای و فلفل برای دفع تب استفاده میکنند.[۱۸] مردم بلوچ، فرد تبدار را داخل پوست تازهی حیواناتی مانند گوسفند، بز و گاو میگذاشتند تا خوب شود.[۱۹] آنها همچنین از «بومادران» برای درمان تب ناشی از گرمازدگی استفاده میکنند.[۲۰] مردم لرستان و ایلام از روش پاشویه فرد تبدار با آبنمک، آب سرد و آب گل ختمی. خوردن عرق پوست بید، عرق کاسنی، گنهگنه، شیر الاغ، جوشانده صافشده عنبه و حل شده ترنجبین در آب برای برطرف شدن تب بهره میگیرند.[۲۱]
اندازهگیری دمای بدن
دمای بدن، امروزه توسط دماسنج اندازهگیری میشود. این اندازهگیری از راه دهان (زیر زبان)، مقعد (دقیقترین روش)، زیر بغل یا پرده گوش انجام میشود. متخصصان، در هنگام اندازهگیری، برای بهدست آوردن دمای دقیق بدن، عوامل بسیاری را در نظر میگیرند، مانند سن، لباسهای فرد، دمای اتاق اندازهگیری و زمان اندازهگیری (دمای بدن در ساعتهای مختلف شبانه ـ روز، بهصورت طبیعی، متفاوت است).
عوامل ایجادکننده تب
تب از نظر متخصصان، واکنش بدن در برابر بیماری داخلی است. از جمله این بیماریها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بیماریهای عفونی مانند آنفولانزا، سرماخوردگی، کرونا، ایدز؛
- التهاب پوستی مثل آکنه؛
- بیماریهای مرتبط با نقص ایمنی بدن مانند لوپوس؛
- تخریب بافتهای بدن مانند همولیز (تخریب گلبولهای قرمز در بدن)؛
- سرطانها مانند سرطان خون و کلیه؛
- اختلالات متابولیسم مثل نقرس؛
- تب حاصل از مصرف دارو یا شیمی درمانی.
فواید تب
متخصصان بر این باورند که تب میتواند منجر به مرگ برخی از عوامل بیماریزا شود. در هنگام تب، افزایش دمای بدن، منجر به تکثیر گلبولهای سفید و افزایش بازده آنها در برابر میکروبها میشود. پیش از ابداع آنتیبیوتیکها، طبیبان برای درمان برخی از بیماریها مانند سیفلیس عصبی، بهصورت عمدی در بدن بیمار، ایجاد تب میکردند.
تب در ادبیات فارسی
ناصرخسرو در شعر خود به تب اشاره کرده است:[۲۲]
شاد کی باشد در این زندان تاری هوشمند | یاد چون آید سرود آن را که تن داردش تب؟ |
خاقانی در شعر خود به این واژه اشاره کرده و میگوید:[۲۳]
تب زده لرزم چو آفتاب همه شب | دور فلک بین که بر سرم چه فن آورد |
پروین اعتصامی نیز از واژه تب در شعر خود بهره گرفته است:[۲۴]
هر آن مریض که پند طبیب نپذیرد | سزاش تاب و تب روزگار بیماریست |
در امثال و حِکم ایرانیان نیز، از تب و ویژگیهای آن بسیار یاد شده است، مانند ضربالمثل معروف «برای کسی بمیر که برای تو تب کند»؛ «پیران را تبی، زمستان را شبی»؛[۲۵] «تب تند، زود عرقش میآید»،[۲۶] «به حسنت مناز به تویی (تبی) بند است، به مالت مناز به شوی (شبی) بند است»،[۲۷] «خر تو (تب) میکنه»،[۲۸] «بابای من مُرد، حالا خواه از تب سرد خواه از تب گرم (بهمعنی اتفاقی است که افتاده و توجیه، هیچ دردی را دوا نمیکند)»[۲۹] و «یک تب پهلوان را میخواباند».[۳۰]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تب، سایت واژهیاب.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تب، سایت واژهیاب.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تب، سایت واژهیاب.
- ↑ حسندوست، فرهنگ تطبیقی_موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، ج2، ۱۳۸۹ش، ص1117.
- ↑ پورداود، فرهنگ ایران باستان، ج1، ۱۳۵۶ش، ص90.
- ↑ نجفی، فرهنگ فارسی عامیانه، ج1، ۱۳۷۸ش، ص294-295.
- ↑ بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۱۳۸۱ش، ص۲۴۵.
- ↑ یشتها، ۱۳۷۷ش، اردیبهشتیشت، بند ۸.
- ↑ روایت پهلوی، ۱۳۹۰ش، ص357.
- ↑ روایات داراب هرمزدیار، ج2، ۱۹۲۲م، ص280-281؛
روایت پهلوی، ۱۳۹۰ش، ص510. - ↑ کارنگ، «قدیمیترین مآخذ که نام تبریز در آن برده شده»، ۱۳۴۵ش، ص۱۷۲.
- ↑ خوارزمی، مفاتیح العلوم، ۱۳۶۲ش، ص158-159.
- ↑ ابنسینا، قانون، ج4، ۱۳۶۷ش، ص5-7.
- ↑ ابنسینا، جودیه، ۱۳۸۳ش، ص15.
- ↑ سرورالدین، طب المفید، ج2، ۱۳۵۷ش، ص99-100.
- ↑ سرورالدین، طب المفید، ج2، ۱۳۵۷ش، ص101-102.
- ↑ جمالییزدی، فرخنامه، ۱۳۴۶ش، ص۱۴۶ و ۱۵۰ و ۱۶۰-۱۶۱ و ۱۷۲.
- ↑ همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ۱۳۵۳ش، ص۱۳۰.
- ↑ ناصری، فرهنگ مردم بلوچ، ۱۳۵۸ش، ص۱۹۳.
- ↑ طاهری اعظم، «نگاهی به تاریخ پزشکی عامیانه در بلوچستان»، ۱۳۸۷ش، ص۲۲.
- ↑ اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۷۵-۲۷۶.
- ↑ ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 18، سایت گنجور.
- ↑ خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 44، سایت گنجور.
- ↑ پروین اعتصامی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده 12، بیت 7، سایت گنجور.
- ↑ دهخدا، امثال و حکم، 1338ش، ج1، ص519.
- ↑ دهخدا، امثال و حکم، 1338ش، ج1، ص541.
- ↑ محتاط، سیمای اراک، ج2، ]بیتا[، ص183.
- ↑ محتاط، سیمای اراک، ج2، ]بیتا[، ص203.
- ↑ اسفندیاری، گزیدهای از ضربالمثلهای بروجردی، ۱۳۷۸ش، ص۵۳.
- ↑ شکورزاده، دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آنها، ۱۳۸۰ش، ص۱۰۶۵.
منابع
- ابنسینا، جودیه، بهتحقیق محمود نجمآبادی، همدان، دانشگاه بوعلی سینا، ۱۳۸۳ش.
- ابنسینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، سروش، ۱۳۶۷ش.
- اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردمشناسی، ۱۳۵۸ش.
- اسفندیاری، احمد، گزیدهای از ضربالمثلهای بروجردی، اصفهان، غزل، ۱۳۷۸ش.
- اعتصامی، پروین، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1401ش.
- بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، آگه، ۱۳۸۱ش.
- پورداود، ابراهیم، فرهنگ ایران باستان، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶ش.
- جمالییزدی، مطهر، فرخنامه، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، فرهنگ ایرانزمین، ۱۳۴۶ش.
- حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، ۱۳۸۹ش.
- خاقانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1401ش.
- خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، ترجمۀ حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، 1338ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1401ش.
- روایت پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۰ش.
- روایات داراب هرمزدیار، بهتحقیق رستم اونوالا، بمبئی، ]بینا[، ۱۹۲۲م.
- سرورالدین، محمد، طب المفید، تهران، عطائی، ۱۳۵۷ش.
- شکورزاده، ابراهیم، دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آنها، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۰ش.
- طاهری اعظم، افشین، «نگاهی به تاریخ پزشکی عامیانه در بلوچستان»، چکیدۀ مقالات همایش گذری بر تاریخ بلوچستان، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ۱۳۸۷ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1401ش.
- کارنگ، عبدالعلی، «قدیمیترین مآخذ که نام تبریز در آن برده شده»، تبریز، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبـریز، س18، شماره 20، ۱۳۴۵ش.
- محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما، ]بیتا[.
- ناصرخسرو، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 فروردین 1401ش.
- ناصری، عبدالله، فرهنگ مردم بلوچ، ]بیجا[، LABERT، ۱۳۵۸ش.
- نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، نیلوفر، ۱۳۷۸ش.
- همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۵۳ش.
- یشتها، بهتحقیق ابراهیم پورداود، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷ش.