محمد بهمنبیگی
محمد بهمنبیگی، معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران.
محمد بهمنبیگی، بنیانگذار آموزش عشایری در ایران است. او طی ۲۸ سال ادارۀ آموزش عشایر، بیش از دههزار معلم تربیت کرد و مؤسسات گوناگونی را بنیان نهاد. بهمنبیگی اولین جایزۀ فرهنگی یونسکو را در ۱۳۵۳ش بهدلیل مبارزه با بیسوادی در کشور دریافت کرد. با تلاشهای او و تأسیس دبیرستان و دانشسرای عشایری شیراز و تربیت معلمانی از بین عشایر، جهش بزرگی در سوادآموزی و تحصیل این قشر ایجاد شد.
کودکی و جوانی
محمد بهمنبیگی در ۲١ بهمن ۱۲۹8ش در مسیر کوچ ایل قشقایی استان فارس متولد شد.[۱] پدر محمد بهمنبیگی، از بزرگان خاندان بهمنبیگلو بود و مادرش زنی نجیب و بیبهره از سواد بود و حتی به زبان فارسی نمیتوانست حرف بزند. پدر او که علاقمند به سوادآموزی فرزند بود وی را در سن کودکی به منشی خانواده که میرزاجواد نام داشت سپرد تا به او سواد یاد دهد. وی دو سال نزد میرزا در چادر و در حال کوچ، درس فراگرفت. بعد که همراه خانواده در شهر تهران ساکن شد، تحصیل را در مدرسۀ ابتدایی علمیۀ تهران آغاز کرد و چون سواد خواندن و نوشتن داشت مستقیم وارد پایۀ پنجم شد.[۲] وی اولین كودک قشقایی بود كه به دبستان رفت و شاگرد ممتاز شناخته شد.[۳] زمانی که محمد، یازده ساله بود، پدر بهعلت شرکت در شورش عشایر در سالهای ۱۳۰۸ــ۱۳۰۷ش که توطئۀ حکومت پهلوی اول بود، به تهران تبعید شد.[۴] دوران یازدهسالۀ تبعید و سختیهای آن[۵] با سقوط حکومت رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ش، پایان یافت.[۶]
تحصیل
محمد بهمنبیگی در ۱۳۱۸ش با اتمام دبیرستان از دارالفنون تهران، در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران قبول شد و ادامۀ تحصیل داد. در ۱۳۲۱ش، پس از پایان تحصیل به ایل بازگشت.[۷] او که شاهد وضعیت بیسوادی عشایر بود، از دولت وقت کمک خواست تا مدارس سیّار در ایلات عشایر برای بچهها ایجاد کند. با وجود بیاعتنایی دولت، وی ناامید نشد و فعالیت خود را در این زمینه آغاز کرد.[۸]
ازدواج
محمد بهمنبیگی در زمستان ۱۳۲۰ش با گوهر گرگینپور ازدواج کرد و سه دختر از این ازدواج اول خود داشت.[۹] ازدواج دوم وی در ۱۳۴۳ش با سکینه کیانی ۱۷ ساله بود و حاصل این ازدواج، دو پسر و دو دختر شد.[۱۰]
فعالیتها
بهمنبیگی پس از اتمام تحصیلات و بازگشت به ایل، بهدلیل اینکه با زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی آشنایی داشت، به کمک ایلخانان رفت و مترجم آنها در صحبت با خارجیها بود. وی تنها مترجم در نظام ایلخانی در مواجهه با انگلیسیها بود. در این زمان با پافشاری مقامات، رحل اقامت در تهران گزید و مجبور شد به کارمندی بانک ملی مشغول شود، اما در کمتر از دو سال میز ترقی در شهر را رها و مقصد ایل را انتخاب كرد.[۱۱] در دوران رضاشاه، ایلات و بهخصوص قشقاییها مورد غضب حکومت بودند، چراکه ایل قـشقایی در جنگ جهانی اول مقابل لشکر انگلیس در جنوب ایران ایستاده بود و این روحیۀ جنگاوری به مذاق حکومت پهلوی خوش نمیآمد؛[۱۲] بهمنبیگی طرح آموزش سواد به کودکان عشایر را با حمایتهای مردمی، اجرا کرد. با کمک دوستان و اقوامی که توان مالی داشتند، توانست دستمزد یک معلم همراه با هزینۀ رفتوآمد، غذا و ایابوذهاب او را فراهم کند.[۱۳] بدین ترتیب، در ۱۳۳۰ش اولین مدرسۀ کودکان عشایر را برای بستگان خود تأسیس کرد.[۱۴] با تجربیاتی که از این مسیر کسب کرد به گسترش سوادآموزی اندیشید و این ایده را به وزارت آموزش و پرورش وقت پیشنهاد داد، ولی شهرنشینان آن روزگار که زمام امور وزارت را در دست داشتند، از ادارۀ مدارس روستایی عاجز بودند و نمیخواستند مسئولیت سنگین و جدیدی بر دوش کشند.[۱۵] بهمنبیگی ناامید نشده و از بزرگان ایلات، کمک خواست و سرانجام در ۱۳۳۴ش وزارتخانه تصویب کرد حقوق معلمان عشایر را بپردازد و بهمنبیگی هم متعهد شد در استخدام رسمی آموزش و پرورش باشد. سرانجام او بعد از دوازده سال تلاش، با رتبۀ سوم اداری به عضویت وزرات آموزش و پرورش درآمد. در ۱۳۳۶ش با پیگیریهای او اولین مرکز تربیت معلم عشایر در استان فارس افتتاح شد. سپس گسترۀ اقدامات بهمنبیگی فراتر رفته و قلمروهای ایلات کل کشور را در برگرفت.[۱۶] پس از موافقت شورای عالی فرهنگی با افتتاح دانشسرای عشایری، مؤسسهای با همین نام در شیراز دایر شد. این دانشسرا که اولین مرکز تربیت معلم عشایر بود توانست نزدیک به ۹ هزار معلم ایلاتی را تربیت کند.[۱۷] در ۱۳۴۶ش با پیگیریهای بهمنبیگی نخستین دبیرستان شبانهروزی عشایر در شیراز دایر شد. وی در ۱۳۵۰ش، مرکز آموزش حرفهای دختران (قالیبافی) را برپا کرد. در ۱۳۵۲ش، نخستین مرکز آموزش حرفهای پسران و بعد هنرستان صنعتی به همت او تأسیس شد. اولین نهاد تربیت مامای عشایر با کمکهای وزارت بهداری هم در همین هنگام در شیراز شکل گرفت و در پی آن، مرکز تربیت پزشک روستا و دامپزشک نیز با مساعدت دانشگاه شیراز در ۱۳۵۴ش، برای عشایر دایر شد. تبدیل ادارۀ آموزش عشایر به ادارۀ کل در ۱۳۴۸ش اتفاق افتاد و محمد بهمنبیگی به سمت مدیرکل آن انتخاب شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در همین منصب بود.[۱۸] از بزرگترین فعالیتهای بهمنبیگی در دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی، سوادآموزی دختران و زنان بود. وی از نقش باارزش زنان در توسعۀ کشور آگاه بود و تلاشهای زیادی برای بنیانگذاری آموزش زنان عشایر انجام داد.[۱۹] برای تشویق دختران، از دختر خود که فارغالتحصیل دانشگاه بود، خواهش کرد شهر را رها کرده، به دانشسرای عشایر بیاید و معلم دخترها شود.[۲۰] پس از چند سال چنان استقبال زیاد شد که سالانه صدها دختر در آزمون ورودی تربیت معلم و تربیت مامای ایل شرکت میکردند.[۲۱] بهمنبیگی در 1356ش، كتابخانههای سیار و سینماهای سیار را با کمک سازمان بینالمللی یونیسف و كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، برپا کرد و با ایجاد فروشگاههای سیار عشایر توانست زنجیرهای كامل از واحدهای آموزشی و خدماتی را در دل مناطق ایلاتی سازماندهی کند.[۲۲] وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از خلاقیت دست نکشید و مشغول نگارش خاطرات و زندگینامۀ خود شد.[۲۳]
دیدگاهها
الف- دیدگاه او دربارۀ جنگ و صلح
بهمنبیگی دو مفهوم «تعلیم و تربیت» و «صلح» را در هم تنیده میدانست. صلح بین قبایل مختلف از آرمانهای او بود. در اندیشۀ او تختهسیاه یعنی تفنگ و گَچ سفید یعنی فشنگ. وی با جنگ و دعوا موافق نبود.[۲۴]
ب- دیدگاه او دربارۀ معلم
اصول بهمنبیگی برای معلمان عبارت بود از: مطالعه آموزگاران و بالابردن سطح معلومات خود همزمان با شغل معلمی، پرهیز آنها از دخالت در دعواهای محلی، حفظ عفت و پاکدامنی، اجتناب از سخنچینی بهنفع كاركنان دولت، طوریکه مردمان عشایر بدانند كه معلمان افرادی محرم راز و خدمتگزار هستند.[۲۵]
ج- بومیسازی برنامههای درسی
بهمنبیگی با شناختی که از فرهنگ آموزش و زندگی عشایری داشت فهمیده بود سبک و سیاق عشایر با زندگی شهری تفاوت اصولی دارد و در نتیجه، برنامههای درسی و روشهای آموزش سطوح کلان شهری را نباید برای کوچ¬نشینان تجویز کرد. او طراحی برنامههای درسی را بر اساس نیاز و فرهنگ زیست عشایری انجام داد. به اعتقاد او، کودکان عشایر کوچ میکنند پس مدرسه هم باید حرکت کند. اگر کودکی در چادر زندگی میکند پس دبستان هم در چادر شکل بگیرد. تعطیلات مدرسه عشایر با ییلاق و قشلاق ایل تنظیم میشد. مشکل یافتن آموزگار و پرداخت حقوق با تدبیر او حل شد. از جوانان نیمهباسواد ایلات بهعنوان معلم استفاده شد و حقوق ناچیز آنها را سخاوت مردم میپرداخت.[۲۶]
د- سازگاری درس و زندگی
برنامۀ درسی عشایری بر اساس مقتضیات زندگی ایلی بود و غالب مواد درسی بهمنظور پرورش ذوق هنری و ادبیِ دانشآموزان طراحی میشد. دروس هنر، موسیقی و تئاتر مانند دیگر مواد درسی در اولویت بودند. از موسیقیهای محلی، جشنهای ایلی و نمایشنامههای مبتنی بر زندگی مردمان ایل استفاده میشد.[۲۷]
هـ عشق به وطن
بهمنبیگی در ۱۳۲۹ش به مدت یکسال در آمریکا ساکن بود، اما به وطن بازگشت تا رویای همیشگی خود یعنی تعلیم و تعلم کودکان محروم عشایری را جامۀ عمل بپوشاند.[۲۸] پس از موفقیتها و دستاوردهایی که داشت و شهرت او جهانگیر شد، پیشنهاد پست وزارت را رد کرد. وی حتی بورس تحصیلی سازمانهای بینالمللی را هم قبول نکرد و آموزش فرزندان عشایر میهن خود را بر دیگر امورات ترجیح داد.[۲۹]
آثار
آثار نوشتاری بهمنبیگی شامل پنج کتاب است:
اگر قرهقاج نبود
در کتاب «اگر قرهقاج نبود» خاطرات زندگی خود را در دوران جوانی، برپایی چادرهای سفید مدرسههای عشایر در دشت و دمن و خاطرههایی از جنگ جهانی نگاشته است. بخارای من ایل من«بخارای من، ایل من» کتاب مهم او است. نثر زیبا در بیان خاطرات دنیای عشایر موجب شده این کتاب اثری ماندگار شود. با خواندن این کتاب گویی خواننده سفری در طبیعت زیبای ایلات عشایری شروع میکند.
طلای شهامت
در کتاب «طلای شهامت» به بیان قسمتی از زندگی خود پرداخته است. با وجود خدمات بسیاری که بهمنبیگی در اعتلای فرهنگ سواد عشایر و راهاندازی مدرسههای عشایر انجام داد، اما او را متهم به خیانت کردند. وی در این کتاب، جریان فرار خود از شیراز و پناهبردن به تهران را روایت کرده است.
عرف و عادت در عشایر فارس
کتاب «عرف و عادت در عشایر فارس» حکایات تجارب او از زندگی ایلی و رسوم قشقایی از منظر حقوق مدنی و کیفری است. در ارزش این اثر همین بس که هیچ کتابی با این دانش وسیع و عمق شناخت به توصیف ایلات و طوایف ایران نپرداخته است.
به اجاقت قسم
او در کتاب «به اجاقت قسم» تشکیل و راهاندازی مدرسههای عشایر را به روایت کشیده است، کاری بزرگ که بنیانگذار آن خود او بود. سختیهای مسیر و مشکلات سر راه این حرکت ماندگار را ذکر میکند. قلم شیوا و گویای بهمنبیگی، خواننده را به سیاحت در طبیعت و همراهی با مدرسه سیّار عشایر دعوت میکند.[۳۰]
جوایز
در ۱۳۵۲ش، ابداعات و نوآوریهای بهمنبیگی از سوی مجامع بینالمللی دیده شد و پس از ارزیابی روشهای آموزشی، شیوههای نوین و تلاشهای وی در امر سوادآموزی هزاران کودک از قبایل ترک، لر، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن و نیز جذب دختران عشایر به سمت مدارس سیار و همچنین تشکیل اولین مرکز تربیت معلم عشایر، نشان ویژۀ افتخار پیکار با بیسوادیِ «کروبسکایا» به او اهدا شد.[۳۱]
یادبود
1- مجلۀ «فراسو» در نورآباد ممسنی، در 1389ش ویژهنامهای اختصاصی دربارۀ محمد بهمنبیگی چاپ کرد که مشتمل بر مقالات دوستان، شاگردان، همکاران و علاقمندان وی بود؛ 2- در ۱۳۹۳ش، کتابخانۀ بزرگ و تازه تأسیس دانشگاه یاسوج به نام محمد بهمنبیگی نامگذاری شد؛ 3- در ۱۳۹۶ش، کتابخانۀ عمومی شهر شیراز به نام محمد بهمنبیگی تغییر نام داد؛ 4- در خرداد 1389ش، مراسم بزرگداشت بهمنبیگی در تالار وحدت برگزار شد؛ 5- یادمانهایی برای بهمنبیگی در شهرهای نورآباد ممسنی، شیراز، یاسوج و چند شهر دیگر برگزار شدهاند، از جمله در تیر 1392ش بزرگداشت باشکوهی با حضور ششهزار نفر از دوستداران بهمنبیگی در سمیرم اصفهان برگزار شد؛ 6- خیابانی در منطقۀ ۶ تهران به نام محمد بهمنبیگی نامگذاری و از سردیس وی در ابتدای این خیابان رونمایی شد.[۳۲] 7- در 1382ش، عشایر ایلات خمسه بهمنظور قدردانی از کوششهای بهمنبیگی با حضور خود او مراسم نکوداشتی در شهرستان فسا برگزار کردند. 8- در 1384ش، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران با نشر کتاب «زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی محمد بهمنبیگی» از وی در تهران تجلیل به عمل آورد.[۳۳]
تصویرپردازی
1- چندین فیلم و مستند دربارۀ محمد بهمنبیگی ساخته شدهاند از جمله: الف- فیلم «اگر بهمنبیگی نبود» به همت خانۀ سینماگران جوان و به کارگردانی نادعلی شجاعی در سال 1385ش ساخته شد. در این فیلم خاطرات بهمنبیگی از زبان خود او و برخی از شاگردان او نقل میشود که در حالحاضر در مناصب مهم علمی و آموزشی هستند؛[۳۴] ب- فیلم «بهمنبیگی، مدیر کل افسانهای» با تهیهکنندگی سام غفارزداه، 1400ش. این فیلم روایتی است از زندگینامۀ این معلم و مدیر آموزش عشایری؛[۳۵] ج- فیلم «محمد بهمنبیگی و الفبای معجزهگر» به کارگردانی سیروس حسنپور، 1400ش. این فیلم مستند بیانگر خاطراتی از زبان خود بهمنبیگی و معلمان دستپروردۀ او است.[۳۶] 2- کتابهایی در بارۀ بهمنبیگی نگاشته شدهاند از جمله کتاب «نگاهی گذرا به سرگذشت سردار فرهنگی ایل، زندهیاد محمد بهمنبیگی»، به قلم سهراب حاتمی بهمنبیگلو و به همت نشر قشقایی و تخت جمشید، 1391ش. این کتاب زندگینامۀ بهمنبیگی را بهشکل مشروحی بیان کرده است.[۳۷]
درگذشت
محمد بهمنبیگی در ۱۱ اردیبهشت 1389ش بر اثر ابتلاء به عفونت ریوی در شیراز دار فانی را وداع گفت.[۳۸] او را در ۱۶ اردیبهشت با حضور بیش از صدهزار نفر در آرامستان کُشن شهرک والفجر شیراز به خاک سپردند.[۳۹]
پانویس
- ↑ «کتاب مجموعه آثار محمد بهمنبیگی»، وبسلیت ایرانکتاب.
- ↑ «محمد بهمنبیگی، پدر آموزش و پرورش عشایر ایران»، خبرگزاری ایرنا.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ «مدیر کلی که از پشت میزنشینی بیزار بود»، وبسایت جامجم آنلاین.
- ↑ بهمنبیگی، بخارای من ایل من، ۱۳۹۷ش، ص12.
- ↑ بهمنبیگی، اگر قرهقاچ نبود، ۱۳۷۴ش، ص97.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص39.
- ↑ بهمنبیگی، طلای شهامت، ۱۳۹۷ش، ص19.
- ↑ معصومی، «مفاخر و مشاهیر ایرانزمین»، وبسایت مفاخر ایران.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ بهمنبیگی، اگر قرهقاچ نبود، ۱۳۷۴ش، ص97.
- ↑ بهمنبیگی، طلای شهامت، ۱۳۹۷ش، ص15.
- ↑ «مدیر کلی که از پشت میزنشینی بیزار بود»، وبسایت جامجم آنلاین.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص11.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص29.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص29.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص69-75.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص77.
- ↑ بهمنبیگی، بخارای من ایل من، ۱۳۹۷ش، ص129.
- ↑ «پدر آموزش عشایر ایران»، وبسایت سازمان امور عشایر ایران.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ بهمنبیگی، بخارای من ایل من، ۱۳۹۷ش، ص106.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص148.
- ↑ بهمنبیگی، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، ۱۳۷۹ش، ص85.
- ↑ «مدیر کلی که از پشت میزنشینی بیزار بود»، وبسایت جامجم آنلاین.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ قربانی، «روایتهایی از پداگوژی ایرانی؛ تحلیلی بر اراء و اندیشههای تربیتی محمد بهمنبیگی»، وبسایت پویش فکری توسعه.
- ↑ قربانی، «روایتهایی از پداگوژی ایرانی؛ تحلیلی بر اراء و اندیشههای تربیتی محمد بهمنبیگی»، وبسایت پویش فکری توسعه.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
- ↑ «پدر آموزش عشایر ایران»، وبسایت سازمان امور عشایر ایران.
- ↑ «اگر بهمنبیگی نبود»، وبسایت آپارات.
- ↑ «بهمنبیگی، مدیر کل افسانهای»، وبسایت آپارات.
- ↑ «محمد بهمنبیگی و الفبای معجزهگر»، وبسایت آپارات.
- ↑ «نگاهی گذرا به سرگذشت سردار فرهنگی ایل زندهیاد محمد بهمنبیگی»، وبسایت گیسوم.
- ↑ «پدر آموزش عشایر ایران»، وبسایت سازمان امور عشایر ایران.
- ↑ «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم.
منابع
- «اگر بهمنبیگی نبود»، وبسایت آپارات، تاریخ بازدید: 10 اسفند 1402ش.
- بهمنبیگی، محمد، اگر قرهقاچ نبود، تهران، باغ آینه، ۱۳۷۴ش.
- بهمنبیگی، محمد، بخارای من ایل من، شیراز، همارا، ۱۳۹۷ش.
- بهمنبیگی، محمد، به اجاقت قسم، خاطرات آموزشی، شیراز، نوید، ۱۳۷۹ش.
- بهمنبیگی، محمد، طلای شهامت، شیراز، همارا، ۱۳۹۷ش.
- «بهمنبیگی، مدیر کل افسانهای»، وبسایت آپارات، تاریخ بازدید: 10 اسفند 1402ش.
- «پدر آموزش عشایر ایران»، وبسایت سازمان امور عشایر ایران، تاریخ درج مطلب: 14 اردیبهشت 1398ش.
- «چهرههای ماندگار: محمد بهمنبیگی؛ معلم و بنیانگذار آموزش و پرورش عشایری در ایران»، وبسایت صدای معلم، تاریخ بازدید: 4 اسفند 1402ش.
- قربانی، حسین، «روایتهایی از پداگوژی ایرانی؛ تحلیلی بر اراء و اندیشههای تربیتی محمد بهمنبیگی»، وبسایت پویش فکری توسعه، تاریخ بازدید: 4 اسفند 1402ش.
- «کتاب مجموعه آثار محمد بهمنبیگی»، وبسایت ایرانکتاب، تاریخ بازدید: 4 اسفند 1402ش.
- «محمد بهمنبیگی، پدر آموزش و پرورش عشایر ایران»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: 11 اردیبهشت 1398ش.
- «محمد بهمنبیگی و الفبای معجزهگر»، وبسایت آپارات، تاریخ بازدید: 10 اسفند 1402ش.
- معصومی، محدثهسادات، «مفاخر و مشاهیر ایرانزمین»، وبسایت مفاخر ایران، تاریخ درج مطلب: 4 اسفند 1395ش.
- «مدیر کلی که از پشت میزنشینی بیزار بود»، وبسایت جامجم آنلاین، تاریخ بازدید: 4 فروردین 1403ش.