تاک
تاک؛ درخت انگور
تاک یا درخت مو، گیاهی با کاربردهای خوراکی، آیینی و درمانی است. درختچهی تاک، از نوع گیاهان بالارونده با ساقههای گرهدار است. این گیاه، دارای برگهای دندهدار و متناوب، دُمبرگهای دراز و گلهای کوچک و خوشهای است. میوهی تاک، انگور است که از نوع میوههای گوشتی، شیرین و دارای طعمی ملایم است. شاخههای تاک، علفیشکل است و گاهی بهطول دهها متر میرسد.[۱]
کاشت تاک
کشاورزان، برای تکثیر این درخت، از روشهای متداول کاشت بذر، قلمهزنی، خوابانیدن و پیوندزدن بهره میگیرند. این درختان، در آبوهوای معتدل و زمینهای آهکی، رشد بیشتری دارند.[۲] نوع تابستانی این گیاه، تنوع و کاربرد بیشتری نسبت به نوع زمستانی آن دارد.[۳] از میان 100 گونه مختلف تاک[۴] در قرنهای اخیر، تنها 20 نوع باقیمانده است.
در ایران، مناطقی مانند قزوین، ارومیه، تبریز، کازرون، خراسان، شاهرود، اصفهان، ملایر و بیرجند برای کاشت درخت تاک مناسب هستند. در برخی منابع کهن، عراق عجم، آذربایجان و خراسان از بهترین زمینهای کشت این گیاه دانسته شده[۵] و تاریخ بیهقی نیز بیهق و نیشابور را از سرزمینهای دارای انگور بسیار معرفی کرده است.[۶] برخی جهانگردان، در جایگاه سنجش کمیت و کیفیت انگورهای بهدست آمده از انواع تاکهای ایرانی، بهترین و شیرینترین انگور ایرانی را در تبریز و شیراز یافتهاند.[۷]
واژهشناسی تاک
تاک، واژهای فارسی است و ریشه آن به فارسی میانه و ایران باستان بازمیگردد.[۸] واژه تاک، دارای سه مترادف در زبان پارسی، شامل «مو»، «رَز» و «درخت انگور» است.[۹] واژه انگور نیز در نوشتههای پارتی آمده است.[۱۰] در متون کهن، از این گیاه با نامهای «سپیدتاک» و «سیاهتاک» نیز یاد شده است.[۱۱]
در گویشهای مختلف ایرانی از تاک با اصطلاحاتی مانند میو (در زبان کردی)، مَل (در گویش مازندرانی)، می (در گویش خراسانی) و مو (در زبان لری) یاد میشود.[۱۲]
خاستگاه تاک
تاک، گیاهی کهن و دارای خاستگاه شرقی است.[۱۳] قدیمیترین اثر مکتوب که از این درخت و نحوهی کاشت آن یاد کرده، عهد عتیق است که برای نخستینبار، حضرت نوح را بهعنوان کسی که گیاه تاک را کاشته و تاکستان ایجاد کرده، معرفی میکند.[۱۴]
انتساب کهنترین مرکز پیدایش تاک به ناحیه قفقاز جنوبی در ارمنستان، با روایت عهد عتیق و کاشت تاک توسط نوح در نزدیکی کوه آرارات مطابقت دارد.[۱۵] برخی از مورخان، خاستگاه تاک را بینالنهرین و مصر میدانند. دو سرزمین شام و فلسطین نیز به داشتن انواع انگور، از دیرباز، شهرت داشتهاند. مورخان بر این باورند که تاک، از همین مناطق به ایتالیا و سپس کل اروپا و دنیای غرب راه یافته است.[۱۶]
برخی از روایتهای مطرحشده در ایران کهن، نشان از وجود تاک و استفاده از آن توسط مردم دارد. کهنترین سند نشاندهندهی تاکنشانی و استفاده از آن در ایران، به هزار سال پیش از میلاد برمیگردد.[۱۷]
پیشینه تاک
هرودت در کتاب خود نوشته است که مادر کوروش در خواب دید که از شکم او تاکی روییده و تمام آسیا را در برگرفته است. خیام در نوروزنامه، به شناسایی درخت تاک در داستانی افسانهای بهنام شمیران، اشاره میکند. شمیران، پادشاه هرات بوده که روزی، همایی را که ماری بر گردنش پیچیده بود، نجات میدهد. همای، سال بعد از این رهایی، بهمنظور قدردانی از پادشاه، چند دانه به او هدیه میدهد که پس از کاشت، درخت تاکی از آنها، میروید.[۱۸] متون مقدس، میوهی تاک را میوهای بهشتی دانستهاند و برخی، اولین خوراکی آدم و حوا را انگور دانستهاند که در بهشت، تناول کردند.[۱۹] بندهش، تاک را گیاهی مقدس معرفی کرده که از گاو یکتا زاده شده است.[۲۰] پیروان آیین میترا معتقدند که چون میترا گاو را میکشد، معجزه تکوین رخ میدهد و از بدن او خوشههای گندم و درخت تاک و گیاهانی دیگر میروید.[۲۱]
قرآن نیز در چندین آیه به واژه «عِنَب» بهمعنای انگور اشاره کرده است.[۲۲] به دلیل اهمیت میوه تاک در معیشت مردم، در آموزههای اسلامی، احتکار میوه خشک شده آن (مویز) منع گردیده[۲۳] و بر کشمش، مالیات زکات وضع شده است.[۲۴]
کاربرد خوراکی تاک
ایرانیان از درخت تاک، محصولات بسیاری مانند انگور، برگ مو، آبغوره، غوره، سرکه، کشمش، مویز، شیره انگور، شیرشیره، شراب و رب انگور تولید میکنند. از جملهی قسمتهای مورد استفادهی درختچههای تاک در ایران، میتوان به برگ، ریشه، شکوفه، شیره و میوهی آن اشاره کرد.[۲۵]
در تویسرکان، انگور را به روش خانهچینی و شیرشیره نگهداری کرده و از اوایل زمستان، به مصرف آن میپردازند.[۲۶] در اطراف همدان، انگور را بهصورت خوشهای و مرتب روی برگهای نیمهخشک درخت آن چیده و نگهداری میکنند.[۲۷] مردم الموت، انگور را بهصورت کامل در سرکه میاندازند و پس از رسیدن آن، مصرف میکنند؛ این روش را «گِلِترشی» میگویند.[۲۸]
دلمه برگ مو، از معروفترین غذاهای ایرانی است که از برگ درخت انگور در آن استفاده میشود.[۲۹] میوههای نارس این درخت، با نام غوره علاوه بر مصارف خوراکی، دارای مصارف درمانی است. شیره انگور نیز در شبهای رمضان و همچنین تهیه نان و شیرینی در اعیاد مختلف، کاربرد دارد.[۳۰] از جمله خوراکهای تهیهشده از شیره انگور، میتوان به برنج بلغور طالقانیها، حلوای نان درهگزیها، قنبرپلوی شیرازیها و قاووت ملایریها[۳۱] اشاره کرد. رب انگور یا شیرشیره، از دیگر موارد مصرفی انگور است که برای تهیهی آن، از شیره رقیقشده انگور و سرکه استفاده میکنند.[۳۲]
کاربرد درمانی تاک
فرآوردههای تاک، در طب سنتی برای درمان درد مفاصل، تصفیه خون، درمان ورم معده و روده، درمان اسهال خونی، یبوست و سیاه سرفه تجویز میشد.[۳۳] همچنین مفید بودن برگ درخت انگور (بهصورت کوبیده شده) برای درمان گزیدگی حشرات خطرناک مانند عقرب و زنبور؛[۳۴] خوردن شیره انگور برای تقویت زائو؛[۳۵] خوردن انگور بهمنظور پیشگیری از گرمازدگی در تابستان؛ مخلوط شیره انگور و خاکشیر برای درمان کهیر؛ مفید بودن دمکرده برگ انگور برای درمان ورم چشم، اسهال، زردی و نازایی؛[۳۶] استفاده از آبغوره برای تصفیهی خون و استفاده از آب انگور برای درمان درد مفاصل و یبوست؛ مفید بودن قطرات ترشحشده از شاخههای انگور برای درمان بیماریهای پوستی، از جمله موارد درمانی این گیاه هستند. همچنین در باور مردم، خوردن همزمان انگور و عسل، بسیار مضر است.[۳۷]
کاربردآیینی تاک
انگور بهشکل تازه و خشک آن (مویز) در آجیل و سبد میوهی شب چله ایرانیان، همواره حضور دارد. انگور، مویز و انواع کشمش از خوردنیهای متداول همدانیها در شب یلدا است.[۳۸] در آذربایجان، خانواده داماد، در شب چله، برای عروس، خوانچهای دارای 12 بشقاب میفرستند که یکی از این بشقابها به انگور خشکشده، اختصاص دارد.[۳۹] جشن تبرک انگور، از جمله آیینهای مخصوص ارمنیها در ایران است که هر ساله برگزار میشود.[۴۰] مسیحیان نیز در 15 اوت، به تقدیس انگور در کلیسا میپردازند.[۴۱]
تاک در ادبیات فارسی
شاعران و نویسندگان ایرانی از واژه تاک در نظم و نثر خود، بهره فراوانی گرفتهاند. برای مثال، ناصرخسرو در شعر خود گفته است:[۴۲]
عیب ناید بر عنب چون بود پاک و خوب و خوش | گرچه از سر گین برون آید همی تاک عنب |
نظامی نیز در شعر خود از این واژه، استفاده کرده است:[۴۳]
تاک انگور تا نگرید زار | خنده خوش نیارد آخر کار |
پروین اعتصامی نیز از این واژه در شعر خود بهره گرفته است:[۴۴]
یکی کشت تاک و یکی چید انگور | یکی ساخت زان سرکهای یا شرابی |
حکایت حضرت سلیمان در ادبیات شفاهی ایرانیان و نیز حکایت «زنبورها و انگورها»، از جمله حکایتهای رایج در میان مردم ایران است.[۴۵] در امثال و حکم ایرانیان نیز از این واژه استفاده شده است، مانند «انگور از انگور رنگ میگیرد، همسایه از همسایه»؛ «انگور بخور باغ نپرس»؛ «تاک داده و چرخُشت خریده».[۴۶]
تاک در طراحی و معماری ایرانی
تاک از دیرباز، نمادی از گیاه زندگی بوده است. آثار برجای مانده از دوره هخامنشیان و ساسانیان نشان میدهد که برگهای مو و خوشههای انگور، همواره از جملهی طرحهای مورد پسند ایرانیان، در تزئین کاخها و ستونها بوده است. طرح این نقوش، بر روی پارچهها نیز امری متداول بوده است.[۴۷] در معماری دوران اسلامی نیز، برگهای درخت مو، از جمله نقشهای رایج است.[۴۸]
پانویس
- ↑ زرگری، گیاهان دارویی، ج1، ۱۳۶۸ش، ص331-332.
- ↑ میرحیدر، معارف گیاهی، ج2، ۱۳۷۴ش، ص50.
- ↑ کمالینژاد، برگ کهن (مفردات پزشکی)، ۱۳۹۰ش، ص۸۴.
- ↑ فاضل هروی، ارشاد الزراعه، ۱۳۴۶ش، ص۱۰۵-۱۱۶.
- ↑ پتروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج1 ، ۱۳۴۴ش، ص389.
- ↑ بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۲۷۹.
- ↑ Oléarius, Moskowitische und Persische Reise, 1656, P405.
- ↑ حسندوست، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، ج1، ۱۳۸۳ش، ص323.
- ↑ نفیسی، فرهنگ، ۱۳۴۳ش، ذیل واژه تاک.
- ↑ MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971, P71;
عریان، واژهنامۀ پهلوی ـ پازند، ۱۳۷۷ش، ص79. - ↑ بیرونی، صیدنه، ۱۳۵۸ش، ج1، ص513.
- ↑ حسندوست، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، ج1، ۱۳۸۹ش، ص185.
- ↑ Laufer, Sino-Iranica, 1967, P220, V.I.
- ↑ هاکس، قاموس کتاب مقدس، 1928م، ج1، ص243.
- ↑ Laufer, Sino-Iranica, 1967, P220, V.I.
- ↑ هاکس، قاموس کتاب مقدس، 1928م، ج1، ص243.
- ↑ پتروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج1 ، ۱۳۴۴ش، ص388.
- ↑ نوروزنامه، ۱۳۸۸ش، ص89-92.
- ↑ آنندراج، ۱۳۳۶ش، ذیل انگور.
- ↑ بندهش، ۱۳۶۹ش، ص86-87.
- ↑ رضی، آیین مهر، ۱۳۷۱ش، ص۱۸۲.
- ↑ سوره بقره، آیه 266؛
سوره انعام، آیه 99؛
سوره إسراء، آیه 91؛
سوره عبس، آیه 28. - ↑ نفیسی، پژوهش در مبانی عقاید سنتی پزشکی مردم ایران، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۵.
- ↑ محقق حلی، شرایع الاسلام، ج1، ۱۳۸۹ق، ص153.
- ↑ زرگری، گیاهان دارویی، ج1، ۱۳۶۸ش، ص332.
- ↑ مقدم، تویسرکان، ج1، ۱۳۷۸ش، ص419.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۴ش، ص238.
- ↑ حمیدی، مردمنگاری الموت، ۱۳۸۵ش، ص۷۴.
- ↑ دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ج2، ۱۳۸۷ش، ص114-115؛
جامع الصنایع، ۱۳۸۹ش، ص41. - ↑ وکیلیان، رمضان در فرهنگ مردم، ج1، ۱۳۷۰ش، ص183.
- ↑ مهدیان، «آداب باغ اسپار کردن (بیل زدن) در درۀ چنار ملایر»، ۱۳۸۸ش، ص۱۲۱.
- ↑ حجازی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۲.
- ↑ خوشبین، گیاهان معجزهگر، ج1، ۱۳۸۹ش، ص96.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۶.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص130.
- ↑ صفیزاده، طب سنتی در میان کردان، ۱۳۶۱ش، ص۱۵۹.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ج3، ۱۳۸۳ش، ص354.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۴ش، ص227.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۴ش، ص67.
- ↑ مانوکیان، جشنهای کلیسای ارمنی، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۶.
- ↑ رائین، ایرانیان ارمنی، ۱۳۴۹ش، ص۵۸.
- ↑ ناصرخسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 18، بیت 29، سایت گنجور.
- ↑ نظامی، خمسه، هفت پیکر، بخش 4، بیت 13، سایت گنجور.
- ↑ اعتصامی، پروین، دیوان اشعار، مثنویات، تمثیلات و مقطعات، شماره 74، بیت 13، سایت گنجور.
- ↑ احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۲۴۴.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص413 و 684.
- ↑ ادی، آیین شهرداری در شرق، ۱۳۴۷ش، ص۳۳-۳۴.
- ↑ زمانی، تأثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی، ۱۳۹۰ش، ص۱۳۷.
منابع
- قرآن.
- آنندراج، محمد پادشاه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
- احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
- ادی، س. ک، آیین شهرداری در شرق، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، ]بینا[، ۱۳۴۷ش.
- اعتصامی، پروین، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 25 فروردین 1401ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۴ش.
- بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۶۹ش.
- بیرونی، ابوریحان، صیدنه، ترجمۀ ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی، بهتحقیق منوچهرستوده و ایرج افشار، تهران، افست، ۱۳۵۸ش.
- بیهقی، علی، تاریخ بیهق، بهتحقیق احمد بهمنیار، تهران، فروغی، ۱۳۶۱ش.
- پتروشفسکی، ا. پ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴ش.
- جامع الصنایع، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۹ش.
- حجازی، شبنم و یاراحمدی، علیرضا، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳ش.
- حسندوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبانها و گویشهای ایرانی نو، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۹ش.
- حسندوست، محمد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، بهتحقیق بهمن سرکاراتی، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۳ش.
- حمیدی، علیاکبر، مردمنگاری الموت، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۵ش.
- خوشبین، سهراب، گیاهان معجزهگر، تهران، کردگاری، ۱۳۸۹ش.
- دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۷ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رائین، اسماعیل، ایرانیان ارمنی، تهران، رائین، ۱۳۴۹ش.
- رضی، هاشم، آیین مهر، تهران، بهجت، ۱۳۷۱ش.
- زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۸ش.
- زمانی، عباس، تأثیر هنر ساسانی در هنر اسلامی، تهران، اساطیر، ۱۳۹۰ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- صفیزاده، صدیق، طب سنتی در میان کردان، تهران، عطائی، ۱۳۶۱ش.
- عریان، سعید، واژهنامۀ پهلوی ـ پازند، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۷ش.
- کمالینژاد، محمد، برگ کهن (مفردات پزشکی)، تهران، چوگان، ۱۳۹۰ش.
- فاضل هروی، ارشاد الزراعه، بهتحقیق محمد مشیری، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۶ش.
- مانوکیان، آرداک، جشنهای کلیسای ارمنی، تهران، نائیری، ۱۳۸۹ش.
- محقق حلی، جعفر، شرایع الاسلام، بیروت، دار الاضواء، ۱۳۸۹ق.
- مقدم، محمد، تویسرکان، تهران، اقبال، ۱۳۷۸ش.
- مهدیان، قدرتالله، «آداب باغ اسپار کردن (بیل زدن) در درۀ چنار ملایر»، تهران، نجوای فرهنگ، س 4، شماره 11، ۱۳۸۸ش.
- میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ش.
- ناصرخسرو، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 25 فروردین 1401ش.
- نظامی، خمسه، هفت پیکر، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 25 فروردین 1401ش.
- نفیسی، ابوتراب، پژوهش در مبانی عقاید سنتی پزشکی مردم ایران، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۶۴ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۴۳ش.
- نوروزنامه، منسوب به عمر خیام، بهتحقیق علی حصوری، تهران، چشمه، ۱۳۸۸ش.
- وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش.
- هاکس، جیمز، قاموس کتـاب مقدس، بیروت، ]بینا[، ۱۹۲۸م.
- Laufer, B، Sino-Iranica, Taipei, 1967.
- MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.
- Oléarius, A., Moskowitische und Persische Reise, Darmstadt, 1656.