بقالی

از ویکی‌زندگی
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

بقالی؛ پیشه‌ی فروش خواروبار

بقالی، از حرفه‌های کهن و سنتی در ایران است. این واژه‌ی عربی، از ریشه «بقل» و به‌معنی تره (سبزی) و خواروبارفروشی است.[۱] برخی از زبان‌شناسان، کاربرد واژه بقال برای خواروبارفروشی را نادرست دانسته و صحیح آن را واژه «بدال» معرفی کرده‌اند.[۲] واژه بقال در متون کهن و تاریخی، در جایگاه اشاره به فروشنده سبزی، میوه، خوراکی‌هایی همچون شیر، شکر، برنج، عسل و نیز نان به‌کار رفته است.[۳] مردم، از دیرباز، بیش‌تر اقلام روزمره‌ی موردنیاز خود، همچون سبزی، لبنیات، حبوبات، ادویه و میوه را از دکان‌های بقالی می‌خریدند.[۴] برخی از بقالی‌ها، همواره در تلاش بودند تا تمام لوازم موردنیاز مردم محل، حتی نوشت‌افزار را تأمین کرده و به فروش برسانند.[۵]

عناصر دکان بقالی

در مغازه‌های بقالی، معمولا علاوه‌ بر خود فروشنده، یک یا چند شاگرد نیز حضور داشته و به امور بقالی، رسیدگی می‌کردند.[۶] ترازو، از مهم‌ترین عناصر مورد نیاز در این دکان‌ها بوده و هست.[۷]

پیشینه بقالی

در برخی از منابع، صفت بقال، برای برخی از رجال در سده‌های نخست پس از اسلام، به‌کار رفته است.[۸] در بازار بغداد نیز، بقالی‌ها یکی از صنوف اصلی بوده‌اند.[۹] بقال‌ها گاهی عمامه‌ای متفاوت به سر داشتند که آن‌ها را از دیگر طبقات جامعه، متمایز می‌کرد.[۱۰]

در رساله «وسیلة النجاة»، بقالی به‌عنوان یکی از 17 صنف تشکیل‌دهنده طریقت درویشان، معرفی شده است.[۱۱] بقالی در دوره صفویان، یک شغل خرد به‌حساب می‌آمد. در بازار بزرگ اصفهان، دکان‌های کوچکی مختص بقالی‌ها بود و انواع خواروبار در این دکان‌ها، به فروش می‌رسید.[۱۲] بقالی در دوره قاجاریان، به صنفی بزرگ‌تر تبدیل شد و دکان‌هایی پراکنده در تمام محله‌ها و بازارها داشتند[۱۳] و از آن‌ها، مالیات نیز دریافت می‌شد.[۱۴] دکان‌های بقالی، همواره از تمیزترین دکان‌های شهر بودند، به‌طوری‌که در بازار بزرگ اصفهان، معمولا زیباترین بساط‌ها متعلق به بقالی‌ها بود. برخی از بقالی‌ها، کالاها را در سبدها یا تشتک‌هایی گرد و کم‌عمق و گاهی نیز در کاسه‌های چینی آبی‌رنگ ارائه می‌کردند.[۱۵]

امروزه، دکان‌های بقالی هنوز در نقاطی مختلف از ایران حضور دارند، اما برخی دیگر از آن‌ها نیز به فروشگاه‌هایی بزرگ و زنجیره‌ای تبدیل شده‌اند که به «سوپر» یا «سوپر مارکت» معروف هستند.

بقالی در نقاط مختلف ایران

در تهران، رسم بود که بقالی‌ها، گاهی اجناس را به‌صورت نسیه به مشتری‌های قابل اعتماد خود عرضه می‌کردند و هر مشتری، نزد بقال محل، یک ترکه‌ی آلبالویی (به طول دو وجب) داشت که با هر بار خرید، بقال، روی آن خطی می‌انداخت و زمانی‌که به اصطلاح چوب‌خط مشتری پر می‌شد، با بقال تسویه‌حساب می‌کردند.[۱۶]

دکان‌های بقالی، معمولا در کنار خانه‌ی خود بقال بود و در بیش‌تر مواقع، تنها دری مجزا از خانه داشت. این ویژگی باعث می‌شد تا فرد بقال، حتی در نیمه شب هم پاسخ‌گوی نیاز مشتری‌های محل باشد.[۱۷]

در جهرم، دکان‌های بقالی را هم‌سطح زمین می‌ساختند، اما برای پیش‌گیری از ورود آب به داخل مغازه، دیواری کوتاه به ارتفاع 20 سانتی‌متر، جلوی مغازه ساخته و آن را از مسیر گذر، جدا می‌کردند. عرضه کالاها در جهرم، در گونی یا زنبیل صورت می‌گرفت. بقالان جهرمی، برای تهیه‌ی اقلام موردنیاز خود، نیمه‌شب یا بامداد، با الاغ خود به حومه شهر رفته و به تهیه‌ی اجناس می‌پرداختند.[۱۸] در یوش، بقال‌ها، از اتاق‌های خانه خود برای دکان بقالی استفاده می‌کردند.[۱۹] در برخی از نقاط ایران مانند مشکین‌شهر، مرسوم بود که بقال‌ها، علاوه ‌بر عرضه اجناس، به درمان بیماران نیز می‌پرداختند.[۲۰]

بقالی در باور و فرهنگ مردم ایران

بقالی نزد عامه مردم، از جایگاه و منزلت بالایی برخوردار نبوده است. برخی، ریشه‌ی این باور را، سخت‌گیری بقال‌ها، در هنگام عرضه کالای نسیه می‌دانند. در برخی از داستان‌های عامیانه و ضرب‌المثل‌ها نیز به این باور اشاره شده است.[۲۱] برای نمونه، در مثلی معروف آمده است که «بقال نگوید که ماست من ترش است»[۲۲] یا «بهتر است آدم به‌جای وعده به قصاب و بقال، به شکم خود وعده دهد».[۲۳] شاعران بزرگ ایران‌زمین، در اشعار خود به این پیشه و صفات گسترده‌ی آن‌ها اشاراتی داشته‌اند. برای مثال، مولانا در شعری می‌گوید:[۲۴]

بقال با دوغ ترش جانش مراقب لب خمشتا روز بیدار و به هش بر گوشه دکانه‌ای


ملک‌الشعرای بهار نیز، به واژه بقال و بقالی در اشعار خود اشاراتی کرده است، مانند:[۲۵]

بقال بی‌مروت از آن میوه‌ها به منیک آلوی کفک‌زده‌ی کم‌بها نداد


گاهی نیز برخی از بقال‌ها، امین مردم محسوب شده و اموال قیمتی و نیز کلید خانه‌های مشتری‌ها را به امانت، نگهداری می‌کردند.

بقالی و عناصر مورد استفاده در این پیشه، در برخی از افسانه‌ها نیز به‌کار رفته است، مانند قصه «خاله سوسکه» و «سنگ ترازو». نمایش شاد «بقال بازی» نیز به صفات منسوب به بقال‌ها اشاره داشته و در برخی از نقاط ایران، تا چندی پیش، رواج داشته است.

پانویس

  1. فیضی سرهندی، مدار الافاضل، ۱۳۳۷ش؛
    زمخشری، پیشرو ادب یا مقدمة الادب، تهران، ۱۳۴۲ش، ذیل واژه بقالی.
  2. ازهری، تهذیب اللغة، ج14، ۱۹۶۴م، ص133؛
    نفیسی، فرهنگ، ۱۳۱۷- ۱۳۱۸ش، ذیل واژه بقالی.
  3. مـولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۵ش، ص۲۸؛
    ناصر خسرو، دیوان، ج1، ۱۳۵۷ش، ص255؛
    نظامی گنجوی، خمسه، ۱۳۸۳ش، ص۷۱؛
    ظهیری، ۱۲۹-۱۳۲؛
    سعدی، گلستان، ۱۳۸۴ش، ص۱۸۴.
  4. قاسمی، قاموس الصناعات الشامیة، ۱۹۸۸م، ص۴۸؛
    جوادی‌پور، مجموعۀ اطلاعات دربارۀ ایران و ایرانیان، ۱۳۶۳ش، ص۲۲۹.
  5. «بستان العارفین»، ۱۳۵۴ش، ص۳۶۸-۳۶۹، تعلیقات.
  6. شمس تبریزی، مقالات، ۱۳۷۳ش، ص۱۱۰؛
    نخشبی، طوطی‌نامه، ۱۳۷۲ش، ص۳۹۵.
  7. ابن‌اخوه، معالم القربة، ۱۹۳۷م، ص۱۲۸-۱۳۰.
  8. نجاشی، رجال، ۱۴۰۷ق، ص۴۲۹؛
    طوسی، رجال، ۱۳۸۰ق، ص۴۸۳، طوسی، الفهرست، ۱۳۸۰ق، ص۲۰۱.
  9. شیخلی، اصناف در عصر عباسی، ۱۳۶۲ش، ص۵۷.
  10. جاحظ، البیان و التبیین، ج3، ۱۹۶۸م، ص106.
  11. آیین قلندری، ۱۳۷۴ش، ص۳۳۹ و ۳۹۸.
  12. شاردن، سیاحت‌نامه، ج7، ۱۳۴۵ش، ص113.
  13. تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ۱۳۴۲ش، ص۱۱۸؛
    جناب اصفهانی، الاصفهان، ۱۳۷۶ش، ص۹۳.
  14. انصاری، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی اصفهان، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۸.
  15. آلمانی، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ۱۳۳۵ش، ص۹۳۷-۹۳۸.
  16. شهری، طهران قدیم، ج4، ۱۳۷۱ش، ص339 و 341.
  17. ایازی، آیینۀ سنندج، ۱۳۷۱ش، ص۵۴۸.
  18. طوفان، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، ۱۳۸۱ش، ص۵۹-۶۰.
  19. طاهباز، یوش، ۱۳۴۲ش، ص۲۴.
  20. ساعدی، خیاو یا مشکین‌شهر، ۱۳۵۴ش، ص۱۲۷.
  21. مجد ‌خوافی، روضۀ ‌خلد، ۱۳۴۵ش، ص۷۲؛
    هزارویک‌شب، ج4، ۱۳۷۲ش، ص177؛
    نخشبی، طوطی‌نامه، ۱۳۷۲ش، ص۸۲.
  22. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص534.
  23. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص556.
  24. مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره 2432، سایت گنجور.
  25. ملک‌الشعرای بهار، قصاید، شماره 66، دختر گدا، سایت گنجور.

منابع

  • آلمانی، هانری رنه دُ، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
  • آیین قلندری، به‌تحقیق ابوطالب میرعابدینی و مهران افشاری، تهران، فراروان، ۱۳۷۴ش.
  • ابن‌اخوه، محمد، معالم القربة، به‌تحقیق روبن لوی، کمبریج، بی‌نا، ۱۹۳۷م.
  • ازهری، محمد، تهذیب اللغة، به‌تحقیق یعقوب عبدالنبی، قاهره، الدار المصریه للتألیف و الترجمه، ۱۹۶۴م.
  • انصاری، هرمز، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی اصفهان، به‌تحقیق احمد جواهری، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۹ش.
  • ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، بی‌جا، برهان ایازی، ۱۳۷۱ش.
  • «بستان العارفین»، منسوب به محمد بن احمد طبسی، دو رسالۀ فارسی کهن در تصوف، به‌تحقیق احمدعلی رجایی، تهران، ۱۳۵۴ش.
  • بحر الفوائد، به‌تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵ش.
  • تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
  • جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، بیروت، دار و مکتبه الهلال، ۱۹۶۸م.
  • جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، به‌تحقیق محمدرضا ریاضی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.
  • جوادی‌پور، محمد، مجموعۀ اطلاعات دربارۀ ایران و ایرانیان، تهران، شرق، ۱۳۶۳ش.
  • درویشیان، علی‌اشرف و خندان (مهابادی)، رضا، فرهنگ افسانه‌های مردم ایران، تهران، کتاب و فرهنگ، ۱۳۸۶ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • زمخشری، محمود، پیشرو ادب یا مقدمة الادب، به‌تحقیق محمدکاظم امام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
  • ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکین‌شهر، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۴ش.
  • سعدی، گلستان، به‌تحقیق محمود حکیمی، تهران، پیام عدالت، ۱۳۸۴ش.
  • شاردن، ژ، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۵ش.
  • شمس تبریزی، مقالات، به‌تحقیق جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۷۳ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
  • شیخلی، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسی، ترجمۀ هادی عالم‌زاده، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲ش.
  • طاهباز، سیروس، یوش، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
  • طوسی، محمد، الفهرست، به‌تحقیق محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف، بی‌نا، ۱۳۸۰ق.
  • طوسی، محمد، رجال، به‌تحقیق محمد کاظم کتبی، نجف، منشورات الرضی، ۱۳۸۰ق.
  • طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، کوشامهر، ۱۳۸۱ش.
  • فیضی سرهندی، الله‌داد، مدار الافاضل، به‌تحقیق محمد باقر، لاهور، دانشگاه پنجاب، ۱۳۳۷ش.
  • قاسمی، محمدسعید و دیگران، قاموس الصناعات الشامیة، دمشق، دار طلاس للدارسات و الترجمه و النشر، ۱۹۸۸م.
  • مجد ‌خوافی، روضۀ ‌خلد، به‌تحقیق محمود فرخ و حسین خدیوجم، تهران، زوار، ۱۳۴۵ش.
  • مستملی بخاری، اسماعیل، شرح التعرف، به‌تحقیق محمد روشن، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳ش.
  • ملک‌الشعرای بهار، قصاید، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 2 اسفند 1400ش.
  • «منتخب رونق المجالس»، دو رسالۀ فـارسی کهن در تصوف، به‌تحقیق احمدعلی رجایی، تهران، بی‌نا، ۱۳۵۴ش.
  • مولانا، دیوان شمس، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 2 اسفند 1400ش.
  • مـولوی، مثنوی معنوی، به‌تحقیق قوام‌الدین خرمشاهی، تهران، توس، ۱۳۷۵ش.
  • ناصر خسرو، دیوان، به‌تحقیق مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۷ش.
  • نجاشی، احمد، رجال، به‌تحقیق موسى شبیری زنجانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • نخشبی، ضیاء‌الدین، طوطی‌نامه، به‌تحقیق فتح‌الله مجتبائی و غلامعلی آریا، تهران، منوچهری، ۱۳۷۲ش.
  • نظامی گنجوی، خمسه، به‌تحقیق سامیه بصیر مژدهی، تهران، ارمغان، ۱۳۸۳ش.
  • نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۱۷- ۱۳۱۸ش.
  • هزارویک‌شب، ترجمۀ عبداللطیف طسوجی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۲ش.