بلبل سرگشته

از ویکی‌زندگی
نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

بلبل سرگشته؛ افسانه‌ای کهن و مشهور در جهان.

بلبل سرگشته، از افسانه‌های بسیار مشهور و کهن است که در ایران و سایر نقاط جهان، با تفاوت‌هایی اندک، بیان می‌شود. این افسانه با نام‌های «درخت سرو» و «مادرم مرا کشت و پدرم مرا خورد» در فهرست جهانی افسانه‌ها ثبت شده است.[۱]

طرح کلی

در این افسانه، مرد فقیری از همسر درگذشته خود، دو فرزند دختر و پسر دارد. پس از آن‌که مرد دوباره ازدواج می‌کند، به‌دستور و تحریک زن دوم، پسر خود را کشته و زن از گوشت تن آن پسر، غذایی را درست می‌کند. دختر خانواده، از آن غذا نمی‌خورد و استخوان‌های برادر را در زیر درختی دفن می‌کند. پس از مدتی، آن استخوان‌ها تبدیل به بلبلی می‌شوند که آواز می‌خواند و سرگذشت خود را برای همگان آشکار می‌سازد. بلبل، با یافتن ابزاری در فکر انتقام از پدر و نامادری خود می‌افتد.

روایت‌های ایرانی افسانه

روایت‌های متفاوتی از این افسانه کهن، در ایران وجود دارد. قدیمی‌ترین روایت ایرانی بلبل سرگشته، در سال‌های 1291-1293ش، در کرمان، به ثبت رسیده است.[۲] از جمله تفاوت‌های رایج در روایت‌های مختلف ایرانی می‌توان به کیفیت قتل پسر، کیستی قاتل او، چگونگی انتقام‌گیری و سرانجام داستان اشاره کرد.

چگونگی قتل پسر

در بیش‌تر این روایات، مانند روایت‌های متداول در بندر ترکمن،[۳] کرمانشاه،[۴] کرمان[۵] و کازرون،[۶] پدر به تحریک همسر دوم خود، دست به قتل پسر می‌زند. در برخی از این روایت‌ها نیز نامادری، خود دست به این قتل زده است.[۷] در گروهی دیگر از روایت‌ها، پدر از طرف همسر دوم خود تحریک نشده و تنها به هوس خود یعنی میل به آبگوشت اشاره می‌کند. پدر که برای تهیه گوشت ناکام مانده، پسر خود را می‌کشد.[۸] در روایاتی دیگر نیز از نامادری و مادر پسر، سخنی به میان نیامده و قتل پسر و تهیه خوراک از گوشت تن او، توسط پدر صورت می‌گیرد. روایت موجود در میان مردم خمین، نقشی پررنگ برای نامادری در نظر گرفته و پدر حتی با دیدن بلبل، اشک ریخته و غمگین می‌شود. به‌همین دلیل، پسر، پس از گرفتن انتقام از نامادری، مقداری گل‌محمدی در دهان پدر خود می‌ریزد.[۹] در میان مردم سنندج، فرزند کشته شده، دختر خانواده است.[۱۰]

مبارزه خیر و شر

بن‌مایه‌ی اصلی این افسانه، مبارزه خیر و شر است. در بیش‌تر افسانه‌ها، پیروزی خیر مستلزم ایجاد نیرویی است که قهرمان داستان، تازه به‌دست آورده و در گذشته، فاقد آن بوده است.[۱۱] این پیکرگردانی و تغییر در شکل و شمایل قهرمان، از جمله رخدادهای ویژه در افسانه‌ها و دست‌مایه‌ی تحقق آرزوهای دیرینه‌ی انسان است.[۱۲] در روایت کرمانی این افسانه، خواهر پسرک، به سفارش ملای مکتب، استخوان‌های برادر خود را با آب و گلاب شسته و زیر درختی در حیاط خانه دفن می‌کند. دختر، 7 روز برای برادر خود قرآن خوانده و در روز هفتم، استخوان‌های او به اذن الهی، تبدیل به بلبل می‌شود.[۱۳]

سرانجام افسانه

سرانجام داستان در روایت‌های مختلف، به‌صورت‌های متفاوتی ذکر شده است. در بیش‌تر افسانه‌ها، پس از انتقام گرفتن بلبل از پدر و نامادری، افسانه ختم می‌شود.[۱۴] اما، در برخی دیگر، بلبل دوباره به انسان تبدیل می‌شود.[۱۵]

بلبل سرگشته در ادبیات فارسی

افسانه بلبل سرگشته، در متون ادبی ایرانیان بازتابی گسترده داشته است. علی نصیریان، با الهام از این روایت، نمایش‌نامه‌ای را تحت عنوان «بلبل سرگشته» نوشته که در سال‌های پیش از انقلاب در ایران، به اجرا درآمد.[۱۶] این نمایش، در 1401ش نیز برای دومین‌بار، روی صحنه رفت.[۱۷]

پانویس

  1. Aarne, The Types of International Folktales, 2004, P354.
  2. لریمر، فرهنگ مردم کرمان، ۱۳۵۳ش، ص۱۵۸-۱۶۰.
  3. میرکاظمی، افسانه‌های دیار همیشه‌بهار، ۱۳۷۴ش، ص۲۲۳-۲۲۴.
  4. درویشیان، افسانه‌ها، نمایشنامه‌ها و بازی‌های کردی، ۱۳۶۶ش، ج1، ص274-276.
  5. رضوی نعمت‌اللهی، افسانه‌های کرمان، ۱۳۸۵ش، ص۶۳-۶۷.
  6. وکیلیان، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۷ و ۲۸۹.
  7. وکیلیان، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۵-۲۸۶، ۳۰۰؛
    عزیزی بنی‌طُرُف، افسانه‌های مردم عرب خوزستان، ۱۳۷۵ش، ص۸۳.
  8. صبحی مهتدی، افسانه‌های کهن، ۱۳۸۵ش، ص49-58.
  9. وکیلیان، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۵-۲۸۷.
  10. وکیلیان، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۶-۲۹۸.
  11. رستگار فسایی، پیکرگردانی در اساطیر، ۱۳۸۳ش، ص۴۳-۴۴.
  12. رستگار فسایی، پیکرگردانی در اساطیر، ۱۳۸۳ش، ص۴۷.
  13. رضوی نعمت‌اللهی، افسانه‌های کرمان، ۱۳۸۵ش، ص۶۴-۶۵.
  14. صبحی مهتدی، افسانه‌های کهن، ۱۳۸۵ش، ص۴۹-۵۸ ؛
    وکیلیان، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۹-۲۹۵.
  15. میرکاظمی، افسانه‌های دیار همیشه‌بهار، ۱۳۷۴ش، ص۱۳۹؛
    بینایی، افسانه‌های مردم نور و رویان مازندران، ۱۳۸۵ش، ص114؛
    عزیزی بنی‌طُرُف، افسانه‌های مردم عرب خوزستان، ۱۳۷۵ش، ص۸۳؛
    لیموچی، افسانه‌های مردم بختیاری، ۱۳۸۵ش، ج1، ص101؛
    دقیقیان، افسانه‌های بختیاری، ۱۳۸۵ش، ص۱۲؛
    رضوی نعمت‌اللهی، افسانه‌های کرمان، ۱۳۸۵ش، ص۶۵؛
    وکیلیان، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۹ و ۲۸۲ و ۳۰۱.
  16. قادری سهی، «دوران / ملت‌سازی از راه درام: بررسی تطبیقی چشم‌اندازهای بلند ایبسن و علی نصیریان با نگاهی به پرگنت و بلبل سرگشته»، ۱۳۸۹ش، ص۱۳۹ و ۱۵۳-۱۵۹.
  17. «بلبل سرگشته، نوشته علی نصیریان روی صحنه رفت»، سایت ایرنا.

منابع

  • «بلبل سرگشته، نوشته علی نصیریان روی صحنه رفت»، سایت ایرنا، تاریخ بارگذاری: 20 اردیبهشت 1401ش.
  • بینایی، قوام‌الدین، افسانه‌های مردم نور و رویان مازندران، تهران، رسانش، ۱۳۸۵ش.
  • درویشیان، علی‌اشرف، افسانه‌ها، نمایشنامه‌ها و بازی‌های کردی، تهران، روز، ۱۳۶۶ش.
  • دقیقیان، ویکتوریا، افسانه‌های بختیاری، تهران، کتاب روشن، ۱۳۸۵ش.
  • رستگار فسایی، منصور، پیکرگردانی در اساطیر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
  • رضوی نعمت‌اللهی، شمس‌السادات، افسانه‌های کرمان، تهران، افکار، ۱۳۸۵ش.
  • صبحی مهتدی، فضل‌الله، افسانه‌های کهن، به‌تحقیق حمیدرضا خزاعی، مشهد، هیرمند، ۱۳۸۵ش.
  • عزیزی بنی‌طُرُف، یوسف و فتـوحی، سلیمه، افسانه‌های مردم عرب خوزستان، تهران، سهند، ۱۳۷۵ش.
  • قادری سهی، بهـزاد و آدینه خجسته‌پور، «دوران / ملت‌سازی از راه درام: بررسی تطبیقی چشم‌اندازهای بلند ایبسن و علی نصیریان با نگاهی به پرگنت و بلبل سرگشته»، نشریۀ ادبیات تطبیقی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، س 1، شماره 2،۱۳۸۹ش.
  • لریمر، د. ل، فرهنگ مردم کرمان، به‌تحقیق فریدون وهمن، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
  • لیموچی، کتایون، افسانه‌های مردم بختیاری، تهران، پازی‌تیگر، ۱۳۸۵ش.
  • میرکاظمی، حسین، افسانه‌های دیار همیشه‌بهار، تهران، سروش، ۱۳۷۴ش.
  • وکیلیان، احمد، متل‌ها و افسانه‌های ایرانی، تهران، سروش، ۱۳۸۷ش.
  • Aarne, A. and S. Thompson, The Types of International Folktales, ed. H. J. Uter, Helsinki, 2004.