محمدتقی بهار

از ویکی‌زندگی
(تغییرمسیر از ملک‌الشعرا)

محمدتقی بهار؛ شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و پژوهشگر معاصر

محمدتقی بهار (ملک‌الشعرا)

میرزا محمدتقی، روز پنجشنبه 18 آذر 1265ش در مشهد متولد شد. وی ملقب به ملک‌الشعرا و متخلص به «بهار»، شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه‌نگار، تاریخ‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی است. وی فرزند محمدكاظم صبوري است که ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی بود. این مقام پس از درگذشت پدر به فرمان مظفرالدين شاه در سال 1324ق به محمدتقی رسيد. پدرش شاعر، روزنامه‌نگار، استاد دانشگاه و از پيشروان تجدد ادبي بود. خاندان پدري بهار، خود را از نسل ميرزا احمد صبور كاشاني، قصيده‌سراي مشهور عهد فتحعلي‌شاه مي‌دانند و به همين سبب، ‌پدر بهار تخلص صبوري را برگزيد. بهار در چهارسالگي به مكتب رفت و در شش‌سالگي فارسي و قرآن را به خوبي مي‌خواند. از هفت‌سالگي نزد پدر شاهنامه را آموخت و نخستين شعر خود را نيز در همين دوره سرود.[۱]

فعالیت‌های سیاسی بهار

بهار از چهارده سالگی به‌اتفاق پدرش در مجامع آزادی‌خواهان حاضر شد و به واسطۀ انس و الفتی که با افکار جدید پیدا کرده بود، به مشروطه و آزادی دل بست. دو سال پس از مرگ پدر در سال ۱۳۲۴ق که مشروطیت در کشور ایران مستقر شد، بهار بیست‌ساله به جمع مشروطه‌خواهان خراسان پیوست.[۲] وی اولين آثار ادبي ـ سياسي خود را در روزنامۀ ‌خراسان به‌صورت پنهاني و بدون امضا به چاپ مي‌رساند كه مشهورترين آنها خطاب به محمدعلی‌شاه است.[۳] در 1328ق، روزنامه «نوبهار» را منتشر کرد؛ اما این روزنامه پس از مدتی به دستور کنسول روس تعطیل شد. بهار بلافاصله روزنامه «تازه بهار» را تأسیس کرد. این روزنامه هم در محرم 1330ق به امر وثوق‌الدوله، ‌وزير خارجه، ‌تعطيل و بهار نيز دستگير و به تهران تبعيد شد.[۴]
در 1332ق ‌به مجلس شورای ملی سوم راه یافت. یک سال پس از آن، دورۀ سوم «نوبهار» را در تهران منتشر کرد. در 1334ق انجمن ادبي دانشكده و نيز مجله «دانشكده» را بنيان گذاشت كه به اعتقاد او مكتب تازه‌اي در نظم و نثر پديد آورد.[۵] بهار، قصیدۀ به یادماندنی «هیجان روح» را در طول سه ماه خانه‌نشینی‌اش پس از کودتای 1299ش سرود.[۶] بهار در طول مجلس چهارم به همکاری با سیدحسن مدرس پرداخت.[۷] وی در مجلس پنجم نیز در صف مخالفان جمهوري رضاخاني جاي گزيد. پس از قتل عشقي در تير 1303ش، بهار خطر مخالفت با سردار سپه را دريافت و اشعاري ظاهراً در مدح نخستین جمهوری، ولي در معناي مخالف آن سرود.[۸] بهار، به دلیل نطق‌های تند خود و به اتهام مخالفت‌های پنهان با رضاشاه برای مدتی به زندان افتاد و تا 1312ش چندبار به حبس و تبعید محکوم شد.[۹] محمدتقی بهار در 1313ش پس از شش سال وقفه بار ديگر به تدريس تاريخ ادبيات پيش از اسلام، در دارالمعلمين تهران پرداخت.[۱۰] در 1316ش تدريس دوره دكتراي ادبيات فارسي را به عهده گرفت و با سقوط رضاشاه در شهريور 1320ش مجدداً به فعاليت‌هاي سياسي و اجتماعي روي آورد. انتشار مجدد روزنامه «نوبهار»،[۱۱] ریاست کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی (1322-1326ش)، تشکیل اولین کنگرۀ نویسندگان ایران (1324ش)،[۱۲] نمایندگی مجلس پانزدهم شورای ملی (1326ش) و ریاست فراکسیون حزب دموکرات از جمله فعالیت‌های او است.
میرزا محمدتقی بهار، سرانجام در 1330ش در خانۀ مسکونی خود، به علت بیماری سل درگذشت و در آرامگاه ظهيرالدوله در شميران به خاك سپرده شد.

قلم و کلام بهار

برخي از ادیبان ایرانی معتقدند كه پس از جامي، در انسجام كلام و رواني طبع و جامعيت، ‌شاعري هم‌پايه بهار نداشته‌ايم.[۱۳] شعر بهار در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت کلام بی‌نظیر بود. وی، اصالت کلام را نه تنها در لفظ و قالب شعر، بلکه در مضمون و محتوای آن می‌دانست. به ضوابط و موازين اشعار كهن فارسي علاقه‌مند و پاي‌بند بود. از انواع شعر، بيشتر به قصيده‌سرايي توجه داشت و قصایدش را عموما به سبک خراسانی می‌سرود. گاه نيز قصايد بزرگانی چون رودكي، فرّخي، سنايي و دیگران را جواب مي‌گفت.[۱۴] قصيده معروف «بهشت» به لهجه خراساني و مستزادهاي بهار از شاهكارهاي او به شمار مي‌روند.[۱۵] از مهم‌ترين آثارش مي‌توان به «چهار خطابه»، «‌احوال فردوسي»، «‌سبك‌شناسي»، «‌تاريخ مختصر احزاب سياسي»، «ديوان اشعار»، «تصحيح تاريخ سيستان»، ‌«تصحيح جوامع الحكايات سديدالدين عوفي» و ترجمه «يادگار زريران» از پهلوي به فارسي، اشاره كرد. تصنيف «مرغ سحر» او نيز از جمله تصانيف مشهور است.

پانویس

  1. بهار، ديوان، 1368ش، ج1، ص1 و 22.
  2. آرین‌پور، از صبا تا نیما،1350ش، ص123.
  3. بهار، ديوان، 1368، ج1، ص11.
  4. بهار، بهار و ادب فارسي، 1351ش، ج1، ص12ـ13.
  5. بهار، بهار و ادب فارسي، 1351ش، ج1، ص13.
  6. بهار، بهار و ادب فارسي، 1351ش، ج1، ص347ـ352.
  7. بهار، بهار و ادب فارسي، 1351ش، ج1، ص10.
  8. بهار، تاريخ مختصر احزاب سياسي ايران، 1363ش، ج2، ص38 و 41 ؛ مدرس، مدرس در پنج دوره تقنينيه، 1374ش، ج2، ص55.
  9. بهار، بهار و ادب فارسي، 1351ش، ج1، ص10ـ11.
  10. بهار، ديوان، 1368ش، ج1، ص15.
  11. بهار، ديوان، 1368ش، ج1، ص74-570 ؛ بهار، بهار و ادب فارسي، 1351ش، ج1، ص12.
  12. ميرانصاري، اسنادي از مشاهير ادب ايران، 1377ش، دفتر2، ص275.
  13. بهار، ديوان، 1368ش، ج1، ص22ـ23.
  14. بهار، ديوان، 1368ش، ج1، ص209، 380، ‌824
  15. بهار، ديوان، 1368ش، ج1، ص374؛ همان، ج2، ص1328.

منابع

  • آرین‌پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، انتشارات فرانکلین، 1350ش.
  • بهار، محمدتقي، دیوان، به تحقیق مهرداد بهار، تهران، توس، چ2، 1368ش، ج1.
  • بهار، محمدتقي، بهار و ادب فارسی، به تحقیق محمد گلبن، با مقدمه غلام‌حسين يوسفي، تهران، جيبي، 1351ش.
  • بهار، محمدتقي، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، ]بی‌نا[، 1363ش.
  • مدرس، ‌حسن، مدرس در پنج دوره‌ی تقنینیه، به تحقیق محمد تركمان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1374ش.
  • ميرانصاري، ‌علي، اسنادی از مشاهیر ادب ایران، تهران، پژوهشكده‌ اسناد سازمان اسناد ملي ايران، 1377ش.