پرش به محتوا

حجله عروس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۴
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''<big>حجله عروس</big>؛''' اتاق آماده و تزیین‌شده برای شب زفاف عروس و داماد. حجله عروس، به محل خواب عروس و داماد در شب زفاف گفته می‌شود. در بسیاری از خرده‌فرهنگ‌های ایرانی، آماده‌کردن، آراستن حجله و حضور عروس و داماد در آن، از بخش‌های مهم جشن عرو...» ایجاد کرد)
 
خط ۵: خط ۵:
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==


حِجْله برگرفته از واژۀ عربی «حَجَلة»،  به‌معنی اتاق آراسته‌شده است که عروس و داماد شب اول عروسی (شب زفاف) را در آن به‌سر می‌برند.<ref> مالوف، المنجد، ذیل واژۀ حجله.</ref><ref> جمال‌زاده، فرهنگ لغات عامیانه، 1341ش، ص97.</ref> حجله در فرهنگ فارسی به عروس‌خانه، حجرۀ زفاف، زفاف‌خانه، <ref>عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژۀ حجله.</ref> حجله‌خانه، حجلۀ زفاف، حجله‌گاه<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1381ش، ج3، ص2474.</ref> و حجلۀ دامادی، 3 نیز شهرت دارد. از حجله در آثار شاعران معروف پارسی‌گو با اصطلاحات «کِلّه»<ref>ناصرخسرو، دیوان، 1368ش، ص416.</ref>و «گَردک» نیز یاد شده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1381ش، ج6، ص6118.</ref> در گویش‌های مختلف محلی ایران به حجلۀ عروس «هَنجِله»<ref>کلباسی، فارسی اصفهانی، 1370ش، ص146.</ref> «هِنْجِله» «هُجله»<ref>سرلک، واژه‌نامۀ گویش بختیاری، 1381ش، ذیل واژۀ هنجله.</ref> «چیت‌جا»<ref>ایزدپناه، حمید، فرهنگ لری، تهران، 1343ش، ص44.</ref>و «حَجله‌وَنه» نیز می‌گویند.<ref>امان‌اللهی بهاروند، کوچ‌نشینی در ایران، 1370ش، ص120.</ref> حجلۀ عروس که با رسوم اجتماعی و محلی زیاد مانند حجله‌آرایی، رفتن به حجله، تشریفات شب زفاف و نحوۀ بیرون رفتن از حجله همراه است، در فرهنگ ایران زمینه‌ساز گسستن زوجین از دنیای مجردی و پیوستن به زندگی جدید محسوب می‌شود.<ref>حنیف‌، شناخت‌ ایل‌ بیرانوند، 1377ش‌، ص124-125.</ref> آراستن حجله را «حجله‌بستن» و کسانی را که در هنر «حجله‌بندی» مهارت دارند، «حجله‌ساز» یا «حجله‌بند» می‌گویند.<ref>همایونی‌، فرهنگ‌ مردم‌ سروستان‌، 1349ش‌، ص545.</ref>
حِجْله برگرفته از واژۀ عربی «حَجَلة»،  به‌معنی اتاق آراسته‌شده است که عروس و داماد شب اول عروسی (شب زفاف) را در آن به‌سر می‌برند.<ref> مالوف، المنجد، ذیل واژۀ حجله؛ جمال‌زاده، فرهنگ لغات عامیانه، 1341ش، ص97.</ref> حجله در فرهنگ فارسی به عروس‌خانه، حجرۀ زفاف، زفاف‌خانه، <ref>عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژۀ حجله.</ref> حجله‌خانه، حجلۀ زفاف، حجله‌گاه<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1381ش، ج3، ص2474.</ref> و حجلۀ دامادی، 3 نیز شهرت دارد. از حجله در آثار شاعران معروف پارسی‌گو با اصطلاحات «کِلّه»<ref>ناصرخسرو، دیوان، 1368ش، ص416.</ref>و «گَردک» نیز یاد شده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1381ش، ج6، ص6118.</ref> در گویش‌های مختلف محلی ایران به حجلۀ عروس «هَنجِله»<ref>کلباسی، فارسی اصفهانی، 1370ش، ص146.</ref> «هِنْجِله» «هُجله»<ref>سرلک، واژه‌نامۀ گویش بختیاری، 1381ش، ذیل واژۀ هنجله.</ref> «چیت‌جا»<ref>ایزدپناه، حمید، فرهنگ لری، تهران، 1343ش، ص44.</ref>و «حَجله‌وَنه» نیز می‌گویند.<ref>امان‌اللهی بهاروند، کوچ‌نشینی در ایران، 1370ش، ص120.</ref> حجلۀ عروس که با رسوم اجتماعی و محلی زیاد مانند حجله‌آرایی، رفتن به حجله، تشریفات شب زفاف و نحوۀ بیرون رفتن از حجله همراه است، در فرهنگ ایران زمینه‌ساز گسستن زوجین از دنیای مجردی و پیوستن به زندگی جدید محسوب می‌شود.<ref>حنیف‌، شناخت‌ ایل‌ بیرانوند، 1377ش‌، ص124-125.</ref> آراستن حجله را «حجله‌بستن» و کسانی را که در هنر «حجله‌بندی» مهارت دارند، «حجله‌ساز» یا «حجله‌بند» می‌گویند.<ref>همایونی‌، فرهنگ‌ مردم‌ سروستان‌، 1349ش‌، ص545.</ref>


==اهمیت و جایگاه==
==اهمیت و جایگاه==
۱٬۹۳۰

ویرایش