پرش به محتوا

آل (زائوترسان): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
موجود خیالی به نام «آل» یک باور عامیانه در فرهنگ‌های مختلف، به‌ویژه در برخی مناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی است. این موجود افسانه‌ای اغلب به‌عنوان یک روح یا موجود ماوراءالطبیعه توصیف می‌شود که زنان باردار یا تازه زایمان کرده و نوزادان‌شان را هدف قرار می‌دهد. اعتقاد بر این است که «آل» می‌تواند باعث بیماری، وحشت یا حتی مرگ مادر و نوزاد شود.
موجود خیالی به نام «آل» یک باور عامیانه در فرهنگ‌های مختلف، به‌ویژه در برخی مناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی است. این موجود افسانه‌ای اغلب به‌عنوان یک روح یا موجود ماوراءالطبیعه توصیف می‌شود که زنان باردار یا تازه زایمان کرده و نوزادان‌شان را هدف قرار می‌دهد. اعتقاد بر این است که «آل» می‌تواند باعث بیماری، وحشت یا حتی مرگ مادر و نوزاد شود.
==واژه‌شناسی آل==
==واژه‌شناسی آل==
آل، در کشور گرجستان به‌صورت «آلی»، در قفقاز به‌صورت «آل»، در [[تاجیکستان]] و [[افغانستان]] به‌صورت «هال» یا «خال» تلفظ می‌شود. در مناطق ترک‌زبان آسیای مرکزی نیز به آل، «آلماستی» یا «آلباستی» می‌گویند. در سایر مناطق این نواحی، آل را با واژه‌هایی دیگر همچون «ام صبیان (مادر بچه‌ها)»، «آلچی»، «بینی گِلی» و «دختر ابن‌ملعون» صدا می‌کنند. آل، در میان مردم لر و بختیاری در [[ایران]]، به «یال» نیز معروف است.<ref>محرر، «افسانۀ آل و پیوند آن با عقاب»، ۱۳۶۹ش، ص۱۶۸.</ref>  مردمان کرد نیز آل را «آلک» گویند که واژه‌ای ارمنی است. <br>
آل، در کشور گرجستان به‌صورت «آلی»، در قفقاز به‌صورت «آل»، در تاجیکستان و افغانستان به‌صورت «هال» یا «خال» تلفظ می‌شود. در مناطق ترک‌زبان آسیای مرکزی نیز به آل، «آلماستی» یا «آلباستی» می‌گویند. در سایر مناطق این نواحی، آل را با واژه‌هایی دیگر همچون «ام صبیان (مادر بچه‌ها)»، «آلچی»، «بینی گِلی» و «دختر ابن‌ملعون» صدا می‌کنند. آل، در میان مردم لر و بختیاری در [[ایران]]، به «یال» نیز معروف است.<ref>محرر، «افسانۀ آل و پیوند آن با عقاب»، ۱۳۶۹ش، ص۱۶۸.</ref>  مردمان کرد نیز آل را «آلک» گویند که واژه‌ای ارمنی است. <br>
برخی، آل را با سایر موجودات خبیثه مانند «بختک» یکی می‌دانند؛<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P150.</ref>  اما اکثر پژوهشگران، آل را موجودی جدا از بختک معرفی کرده‌اند. این گروه، بختک را موجودی می‌دانند که شب‌ها به‌هنگام خواب، مردم را خفه می‌کند. بختک، یکی از صفات اولیه‌ی آل است که بعدها در ذهن و باور مردم به یک موجود افسانه‌ای دیگر تبدیل شده است.  
برخی، آل را با سایر موجودات خبیثه مانند «بختک» یکی می‌دانند؛<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P150.</ref>  اما اکثر پژوهشگران، آل را موجودی جدا از بختک معرفی کرده‌اند. این گروه، بختک را موجودی می‌دانند که شب‌ها به‌هنگام خواب، مردم را خفه می‌کند. بختک، یکی از صفات اولیه‌ی آل است که بعدها در ذهن و باور مردم به یک موجود افسانه‌ای دیگر تبدیل شده است.  


خط ۸: خط ۸:
آل یا زائوترسان، نام موجودی خبیث، خیالی و افسانه‌ای، دیوی مادینه و پَری بدکاری در خرافات زنانه است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A2%D9%84 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه آل.] </ref>  که در خرده‌فرهنگ‌های مناطقی از [[ایران]]، قفقاز، آسیای میانه و جنوب روسیه به آن باور دارند. تصور آسیب‌زایی آل در فرآیند زایمان و تولیدمثل بشر، موجب شده  که او، موجودی مؤنث انگاشته شود و در فرهنگ ایرانیان به‌صورت عجوزه، ترسیم شده است. در مناطقی از ارمنستان، آل را مذکر پنداشته و به او «چال» می‌گویند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P95.</ref>  این موجود موهوم، به زن تازه‌زا که تنها باشد، آسیب می‌رساند یا بچه او را می‌دزدد.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/%D8%A2%D9%84 عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.]</ref>  برخی به‌همین دلیل، از 6 تا 10 روز، از زن زائو مراقبت می‌کنند و تا صبح بالای سر او بیدار می‌مانند.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D8%A2%D9%84-3 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.] </ref>   
آل یا زائوترسان، نام موجودی خبیث، خیالی و افسانه‌ای، دیوی مادینه و پَری بدکاری در خرافات زنانه است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A2%D9%84 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه آل.] </ref>  که در خرده‌فرهنگ‌های مناطقی از [[ایران]]، قفقاز، آسیای میانه و جنوب روسیه به آن باور دارند. تصور آسیب‌زایی آل در فرآیند زایمان و تولیدمثل بشر، موجب شده  که او، موجودی مؤنث انگاشته شود و در فرهنگ ایرانیان به‌صورت عجوزه، ترسیم شده است. در مناطقی از ارمنستان، آل را مذکر پنداشته و به او «چال» می‌گویند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P95.</ref>  این موجود موهوم، به زن تازه‌زا که تنها باشد، آسیب می‌رساند یا بچه او را می‌دزدد.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/%D8%A2%D9%84 عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.]</ref>  برخی به‌همین دلیل، از 6 تا 10 روز، از زن زائو مراقبت می‌کنند و تا صبح بالای سر او بیدار می‌مانند.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D8%A2%D9%84-3 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.] </ref>   
==آل در باور مردم==
==آل در باور مردم==
===حسادت به حوا و دختران او===
در باورهای عامیانه، «آل» برای همراهی «آدم» آفریده شد اما به‌دلیل سِرشت متفاوت (خاک و آتش)، آن دو با یکدیگر مطابقت نیافتند و خداوند، «حوا» را برای همراهی با آدم خلق کرد. به‌همین دلیل، آل با حوا و دختران او کینه‌ورزی می‌کند.<ref>Ganalanian, Armianskie predaniia, 1979, P238.</ref>  این شخصیت اهریمنی در سده‌ی 13ق، از طریق جهانگردی انگلیسی، به متون غربی نیز راه پیدا کرد.<ref>[https://digitalcommons.unomaha.edu/afghanuno/9/ Vigne, A Personal Narrative of a Visit to Ghuzni, Kabul and Afghanistan ..., 1840, P211-212.]</ref><br>
در باورهای عامیانه، «آل» برای همراهی «آدم» آفریده شد اما به‌دلیل سِرشت متفاوت (خاک و آتش)، آن دو با یکدیگر مطابقت نیافتند و خداوند، «حوا» را برای همراهی با آدم خلق کرد. به‌همین دلیل، آل با حوا و دختران او کینه‌ورزی می‌کند.<ref>Ganalanian, Armianskie predaniia, 1979, P238.</ref>  این شخصیت اهریمنی در سده‌ی 13ق، از طریق جهانگردی انگلیسی، به متون غربی نیز راه پیدا کرد.<ref>[https://digitalcommons.unomaha.edu/afghanuno/9/ Vigne, A Personal Narrative of a Visit to Ghuzni, Kabul and Afghanistan ..., 1840, P211-212.]</ref><br>
   
  ===دزدیدن جگر زن زائو===
در برخی از نقاط [[ایران]]، مانند عشایر فارس، به کسی که آل را دیدار کرده «اودومدار» می‌گویند و اودومدار، معمولا از آل، یک تار مو، زیور یا هر چیزی، در دست داشته و آن را نگه می‌دارد؛ زیرا بر این باور هستند که نگهداری چیزی از آل موجب می‌شود تا آل، گوش به فرمان آن فرد و 7 نسل پسینی او باشد و به زنان آن قوم نیز حمله نمی‌کند. مردم این مناطق معمولا یک اودومدار را بر بالین زن زائو می‌آورند تا از او محافظت کند.<ref>بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۸۱-۸۲ ؛ <br>
آل، پس از [[زایمان]] یک زن، جگر یا سایر اعضای داخلی او را دزدیده و خود را به نزدیک‌ترین جوی آب می‌رساند تا از آن عبور کند. زنی که «آل‌زده» شود، زنده نمی‌ماند؛ زیرا جگر، در باور این مردم، ارزشی نمادین دارد و کانون زندگی، هوش و حتی روح انسان انگاشته می‌شود. به‌همین دلیل، نفرین «آل ببردت» از وحشتناک‌ترین نفرین‌های مرسوم میان عوام است. معادل این نفرین، در نقاط مختلف ایران به‌صورت‌های «الهی آل بزندت»، «انشاالله آل ببردت» و یا «ای کاش آل دل و جگرت را بخورد» وجود دارد.<ref>Egiazarov, Kratkii etnograficheskii ocherk kurdov Erivanskoi gubernii, 1891, P59.</ref><br>
صفی‌نژاد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، ۱۳۵۵ش، ص۴۳۰؛ <br>
===دزدیدن نوزاد=== 
باستانی‌پاریزی، سنگ هفت قلم، ۱۳۵۸ش، ص۵۳۷.</ref>
از دیگر وظایف آل، دزدین نوزاد انسان یا تعویض آن با یک نوزاد شرور است. آل، تا 40 روز پس از [[زایمان]]، فرصت دارد تا این وظیفه را انجام دهد. برخی، مواردی مانند تشنج یا حملات صرع‌گونه را در نتیجه جادو و طلسم آل بر نوزادان می‌دانند.  
==وظیفه‌ آل==
===سکونتگاه آل===
آل، پس از [[زایمان]] یک زن، جگر یا سایر اعضای داخلی او و یا حتی نوزاد او را دزدیده و خود را به نزدیک‌ترین جوی آب می‌رساند تا از آن عبور کند. زنی که «آل‌زده» شود، زنده نمی‌ماند؛ زیرا جگر، در باور این مردم، ارزشی نمادین دارد و کانون زندگی، هوش و حتی روح انسان انگاشته می‌شود. به‌همین دلیل، نفرین «آل ببردت» از وحشتناک‌ترین نفرین‌های مرسوم میان عوام است. معادل این نفرین، در نقاط مختلف [[ایران]] به‌صورت‌های «الهی آل بزندت»، «انشاالله آل ببردت» و یا «ای کاش آل دل و جگرت را بخورد» وجود دارد.<ref>Egiazarov, Kratkii etnograficheskii ocherk kurdov Erivanskoi gubernii, 1891, P59.</ref><br>
برخی از مردم، در ایران و ارمنستان، بر این باورند که آل، در رودخانه‌ها و چاه‌ها سکونت دارد و افرادی را که تنها به آب داخل می‌شوند، تنبیه می‌کند. این آل‌ها، به مغز افراد حمله کرده و آن‌ها را مجنون می‌سازند.<ref>Navasardiants, Hay zhoghovrdakan’ hekiatner, 1891, P26.</ref>   
 
از دیگر وظایف آل، دزدین نوزاد انسان یا تعویض آن با یک نوزاد شرور است. آل، تا 40 روز پس از [[زایمان]]، فرصت دارد تا این وظیفه را انجام دهد. برخی، مواردی مانند تشنج یا حملات صرع‌گونه را در نتیجه جادو و طلسم آل بر نوزادان می‌دانند. <br>
 
برخی از مردم، در [[ایران]] و ارمنستان، بر این باورند که آل، در رودخانه‌ها و چاه‌ها سکونت دارد و افرادی را که تنها به آب داخل می‌شوند، تنبیه می‌کند. این آل‌ها، به مغز افراد حمله کرده و آن‌ها را مجنون می‌سازند.<ref>Navasardiants, Hay zhoghovrdakan’ hekiatner, 1891, P26.</ref>   


==سیمای ظاهری آل==
==سیمای ظاهری آل==
خط ۲۴: خط ۲۱:
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|آل بشناختن بود مشکل|گیس او سرخ و بینی‌اش از گِل}}
  {{ب|آل به شناختن بود مشکل|گیس او سرخ و بینی‌اش از گِل}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}   
  {{پایان نستعلیق}}   
خط ۳۵: خط ۳۲:


گاهی برای آل، موهایی بلند به رنگ طلایی یا سرخ را متصور می‌شوند.<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶۶؛ <br>
گاهی برای آل، موهایی بلند به رنگ طلایی یا سرخ را متصور می‌شوند.<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶۶؛ <br>
بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۸۱.</ref>  در [[افغانستان]]، آل را زنی جوان، با دندان‌ها و ناخن‌های دراز، چشمان مورب، پاشنه‌های برگشته به‌سمت جلو می‌دانند. در ارمنستان نیز، آل، پیرزنی است فرتوت با دندان‌هایی آهنی، نیش‌هایی همچون گراز، موهای نامرتب، چنگال‌هایی از مس، چشمانی آتشین و دماغی از گِل. در آسیای مرکزی، آل را به‌شکل زنی عجوزه، زشت، چاق و پُرمو متصور شده‌اند که کیسه‌ای پشمین بر شانه‌ی خود دارد که در باور عوام، در آن قلب و جگر قربانیان خود را حمل می‌کند.<ref>Andreev, Tadzhiki doliny Xuf, 1953, P78-82;<br>
بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۸۱.</ref>  در افغانستان، آل را زنی جوان، با دندان‌ها و ناخن‌های دراز، چشمان مورب، پاشنه‌های برگشته به‌سمت جلو می‌دانند. در ارمنستان نیز، آل، پیرزنی است فرتوت با دندان‌هایی آهنی، نیش‌هایی همچون گراز، موهای نامرتب، چنگال‌هایی از مس، چشمانی آتشین و دماغی از گِل. در آسیای مرکزی، آل را به‌شکل زنی عجوزه، زشت، چاق و پُرمو متصور شده‌اند که کیسه‌ای پشمین بر شانه‌ی خود دارد که در باور عوام، در آن قلب و جگر قربانیان خود را حمل می‌کند.<ref>Andreev, Tadzhiki doliny Xuf, 1953, P78-82;<br>
  Murodov, Drevnie obrazy mifologii u tadzhikov doliny Zeravshana, 1979, P56-69.</ref>   
  Murodov, Drevnie obrazy mifologii u tadzhikov doliny Zeravshana, 1979, P56-69.</ref>   
==دورکننده‌های آل==
==دورکننده‌های آل==
روش‌های دور کردن آل، شبیه روش‌های مقابله با دیوان است؛ مانند تعویذها، وردها، دعاها، بخورها، اشیاء آهنی، پیاز و سیر. برخی از این روش‌ها، در راستای پیش‌گیری از آل‌زدگی و برخی دیگر به‌منظور رفع پیامدهای آل‌زدگی است. برای مثال، در برخی نقاط [[ایران]]، ابتدا سوزن یا سنجاقی را در جفت بچه فرو کرده و سپس در پارچه‌ای سفید پیچیده و در کوزه‌ای سفالی نگهداری می‌کنند. برخی نیز، کوزه را همراه با زغال در باغچه خانه دفن کرده و عده‌ای دیگر آن را در چاه فاضلاب خانه می‌انداختند. گروهی از مردم، یک ریسمان پشمی سیاه را دور اتاق زن زائو نصب کرده و 12 فتیله‌ی پنبه‌ای را نیز به اتاق او می‌آویختند.<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  ساخت آدمک‌هایی سربازگونه و آویزان کردن آن‌ها از بام اتاق زائو نیز از اقدامات دورکننده‌ی آل‌ها بوده است.<ref>Dieulafoy, La Perse, la Chaldée et la Susiane, 1990, P106.</ref> <br>
روش‌های دور کردن آل، شبیه روش‌های مقابله با دیوان است؛ مانند تعویذها، وردها، دعاها، بخورها، اشیاء آهنی، پیاز و [[سیر]]. برخی از این روش‌ها، در راستای پیش‌گیری از آل‌زدگی و برخی دیگر به‌منظور رفع پیامدهای آل‌زدگی است. برای مثال، در برخی نقاط [[ایران]]، ابتدا سوزن یا سنجاقی را در جفت بچه فرو کرده و سپس در پارچه‌ای سفید پیچیده و در کوزه‌ای سفالی نگهداری می‌کنند. برخی نیز، کوزه را همراه با زغال در باغچه خانه دفن کرده و عده‌ای دیگر آن را در چاه فاضلاب خانه می‌انداختند. گروهی از مردم، یک ریسمان پشمی سیاه را دور اتاق زن زائو نصب کرده و 12 فتیله‌ی پنبه‌ای را نیز به اتاق او می‌آویختند.<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  ساخت آدمک‌هایی سربازگونه و آویزان کردن آن‌ها از بام اتاق زائو نیز از اقدامات دورکننده‌ی آل‌ها بوده است.<ref>Dieulafoy, La Perse, la Chaldée et la Susiane, 1990, P106.</ref> <br>
 
اقداماتی دیگر همچون گذاشتن نان روغنی شیرین همراه با کوزه‌ای آب در بالای درب اتاق زائو،<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۴۴.</ref>  دودی یا خاکستری کردن چهره نوزاد، بستن دستمال سیاه به سر نوزاد،<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  بستن چند رشته نخ سیاه و سفید بر مچ دست زائو، بر دست کردن چند النگوی آهنی توسط زن زائو،<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶7.</ref>  قرار دادن اشیاء آهنی مانند شمشیر، چاقو، سیخ، قیچی و پیاز به سیخ کشیده شده در کنار تخت زائو، تغییر دادن نام زن زائو و صدا زدن او با نامی دیگر تا 40 روز نیز در راستای دور کردن آل از زن زائو بوده است. <br>


اقداماتی دیگر همچون گذاشتن نان روغنی شیرین همراه با کوزه‌ای آب در بالای درب اتاق زائو،<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۴۴.</ref>  دودی یا خاکستری کردن چهره نوزاد، بستن دستمال سیاه به سر نوزاد،<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  بستن چند رشته نخ سیاه و سفید بر مچ دست زائو، بر دست کردن چند النگوی آهنی توسط زن زائو،<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶7.</ref> قرار دادن اشیاء آهنی مانند شمشیر، چاقو، سیخ، قیچی و پیاز به سیخ کشیده شده در کنار تخت زائو، تغییر دادن نام زن زائو و صدا زدن او با نامی دیگر تا 40 روز نیز در راستای دور کردن آل از زن زائو بوده است.
در برخی از نقاط [[ایران]]، مانند عشایر فارس، به کسی که آل را دیدار کرده «اودومدار» می‌گویند و اودومدار، معمولا از آل، یک تار مو، زیور یا هر چیزی، در دست داشته و آن را نگه می‌دارد؛ زیرا بر این باور هستند که نگهداری چیزی از آل موجب می‌شود تا آل، گوش به فرمان آن فرد و 7 نسل پسینی او باشد و به زنان آن قوم نیز حمله نمی‌کند. مردم این مناطق معمولا یک اودومدار را بر بالین زن زائو می‌آورند تا از او محافظت کند.<ref>بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۸۱-۸۲ ؛ صفی‌نژاد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، ۱۳۵۵ش، ص۴۳۰؛ باستانی‌پاریزی، سنگ هفت قلم، ۱۳۵۸ش، ص۵۳۷.</ref>  


زنان در [[یزد]]، برای دور کردن آل، از [[حضرت فاطمه]] مدد می‌گیرند. زنان مسیحی نیز به حضرت مریم توسل می‌کنند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P96.</ref>  در [[همدان]]، در اتاق نوزاد تازه متولدشده، دو گهواره می‌گذارند تا آل نتواند نوزاد را شناسایی کند. در برخی مناطق دیگر، جگر و شُش [[گوسفند]] را در حیاط خانه می‌آویزند تا آل به همان‌ها بسنده کند.<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P152. </ref>   
زنان در [[یزد]]، برای دور کردن آل، از [[حضرت فاطمه]] مدد می‌گیرند. زنان مسیحی نیز به حضرت مریم توسل می‌کنند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P96.</ref>  در [[همدان]]، در اتاق نوزاد تازه متولدشده، دو گهواره می‌گذارند تا آل نتواند نوزاد را شناسایی کند. در برخی مناطق دیگر، جگر و شُش [[گوسفند]] را در حیاط خانه می‌آویزند تا آل به همان‌ها بسنده کند.<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P152. </ref>