پرش به محتوا

آل (زائوترسان): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
==واژه‌شناسی آل==
==واژه‌شناسی آل==
آل، در کشور گرجستان به‌صورت «آلی»، در قفقاز به‌صورت «آل»، در تاجیکستان و افغانستان به‌صورت «هال» یا «خال» تلفظ می‌شود. در مناطق ترک‌زبان آسیای مرکزی نیز به آل، «آلماستی» یا «آلباستی» می‌گویند. در سایر مناطق این نواحی، آل را با واژه‌هایی دیگر همچون «ام صبیان (مادر بچه‌ها)»، «آلچی»، «بینی گِلی» و «دختر ابن‌ملعون» صدا می‌کنند. آل، در میان مردم لر و بختیاری در [[ایران]]، به «یال» نیز معروف است.<ref>محرر، «افسانۀ آل و پیوند آن با عقاب»، ۱۳۶۹ش، ص۱۶۸.</ref>  مردمان کرد نیز آل را «آلک» گویند که واژه‌ای ارمنی است. <br>
آل، در کشور گرجستان به‌صورت «آلی»، در قفقاز به‌صورت «آل»، در تاجیکستان و افغانستان به‌صورت «هال» یا «خال» تلفظ می‌شود. در مناطق ترک‌زبان آسیای مرکزی نیز به آل، «آلماستی» یا «آلباستی» می‌گویند. در سایر مناطق این نواحی، آل را با واژه‌هایی دیگر همچون «ام صبیان (مادر بچه‌ها)»، «آلچی»، «بینی گِلی» و «دختر ابن‌ملعون» صدا می‌کنند. آل، در میان مردم لر و بختیاری در [[ایران]]، به «یال» نیز معروف است.<ref>محرر، «افسانۀ آل و پیوند آن با عقاب»، ۱۳۶۹ش، ص۱۶۸.</ref>  مردمان کرد نیز آل را «آلک» گویند که واژه‌ای ارمنی است. <br>
برخی، آل را با سایر موجودات خبیثه مانند «بختک» یکی می‌دانند؛<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P150.</ref>  اما اکثر پژوهشگران، آل را موجودی جدا از بختک معرفی کرده‌اند. این گروه، بختک را موجودی می‌دانند که شب‌ها به‌هنگام خواب، مردم را خفه می‌کند. بختک، یکی از صفات اولیه‌ آل است که بعدها در ذهن و باور مردم به یک موجود افسانه‌ای دیگر تبدیل شده است.<ref>خوانساری، عقاید النساء، ۱۳۴۲ش، ص۱۵.</ref>  
برخی، آل را با سایر موجودات خبیثه مانند «[[بختک]]» یکی می‌دانند؛<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P150.</ref>  اما اکثر پژوهشگران، آل را موجودی جدا از بختک معرفی کرده‌اند. این گروه، بختک را موجودی می‌دانند که شب‌ها به‌هنگام خواب، مردم را خفه می‌کند. بختک، یکی از صفات اولیه‌ آل است که بعدها در ذهن و باور مردم به یک موجود افسانه‌ای دیگر تبدیل شده است.<ref>خوانساری، عقاید النساء، ۱۳۴۲ش، ص۱۵.</ref>  


==آل، موجود خیالی و افسانه‌ای==
==آل، موجود خیالی و افسانه‌ای==
آل یا زائوترسان، نام موجودی خبیث، خیالی و افسانه‌ای، دیوی مادینه و پَری بدکاری در خرافات زنانه است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A2%D9%84 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه آل.] </ref>  که در خرده‌فرهنگ‌های مناطقی از [[ایران]]، قفقاز، آسیای میانه و جنوب روسیه به آن باور دارند. تصور آسیب‌زایی آل در فرآیند زایمان و تولیدمثل بشر، موجب شده  که او، موجودی مؤنث انگاشته شود و در فرهنگ ایرانیان به‌صورت عجوزه، ترسیم شده است. در مناطقی از ارمنستان، آل را مذکر پنداشته و به او «چال» می‌گویند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P95.</ref>  این موجود موهوم، به زن تازه‌زا که تنها باشد، آسیب می‌رساند یا بچه او را می‌دزدد.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/%D8%A2%D9%84 عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.]</ref>  برخی به‌همین دلیل، از 6 تا 10 روز، از زن زائو مراقبت می‌کنند و تا صبح بالای سر او بیدار می‌مانند.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D8%A2%D9%84-3 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.] </ref>  <br>
آل یا زائوترسان، نام موجودی خبیث، خیالی و افسانه‌ای، دیوی مادینه و پَری بدکاری در خرافات زنانه است<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A2%D9%84 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه آل.] </ref>  که در خرده‌فرهنگ‌های مناطقی از [[ایران]]، قفقاز، آسیای میانه و جنوب روسیه به آن باور دارند. تصور آسیب‌زایی آل در فرآیند زایمان و تولیدمثل بشر، موجب شده  که او، موجودی مؤنث انگاشته شود و در فرهنگ ایرانیان به‌صورت عجوزه، ترسیم شده است. در مناطقی از ارمنستان، آل را مذکر پنداشته و به او «چال» می‌گویند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P95.</ref>  این موجود موهوم، به زن تازه‌زا که تنها باشد، آسیب می‌رساند یا بچه او را می‌دزدد.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/%D8%A2%D9%84 عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.]</ref>  برخی به‌همین دلیل، از 6 تا 10 روز، از زن زائو مراقبت می‌کنند و تا صبح بالای سر او بیدار می‌مانند.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D8%A2%D9%84-3 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آل.] </ref>  <br>
در انگارۀ «آل»، افسانه با حقیقت، پیوند خورده و در فرهنگ عامیانه، باورپذیر شده است. «آل» در بخشی از باورهای عامیانه، از طایفه جنیان است. جن در آموزه‌های اسلام، موجودی تصویر شده است که پیش از انسان و از آتش آفریده شده است. جن، بیش از انسان عمر می‌کند و توانایی‌های خارق‌العاده‌ای دارد. در باورهای عامیانه، جن‌ها شبیه انسان هستند؛ با این تفاوت که قامت خمیده‌ای دارند، موی آنها بور و پوست‌شان قرمز است و به‌جای پا، سُم دارند. از این منظر، آل نیز زنی از همین طایفه است.<ref>کرمعلی، «بازتاب فرهنگ و باورهای عامیانه در سینمای وحشت ایران»، 1396ش، ص25.</ref>  
در انگارۀ «آل»، افسانه با حقیقت، پیوند خورده و در فرهنگ عامیانه، باورپذیر شده است. «آل» در بخشی از باورهای عامیانه، از طایفه جنیان است. [[جن]] در آموزه‌های اسلام، موجودی تصویر شده است که پیش از انسان و از آتش آفریده شده است. جن، بیش از انسان عمر می‌کند و توانایی‌های خارق‌العاده‌ای دارد. در باورهای عامیانه، جن‌ها شبیه انسان هستند؛ با این تفاوت که قامت خمیده‌ای دارند، موی آنها بور و پوست‌شان قرمز است و به‌جای پا، سُم دارند. از این منظر، آل نیز زنی از همین طایفه است.<ref>کرمعلی، «بازتاب فرهنگ و باورهای عامیانه در سینمای وحشت ایران»، 1396ش، ص25.</ref>  
==آل در باور مردم==
==آل در باور مردم==
===حسادت به حوا و دختران او===
===حسادت به حوا و دختران او===
در باورهای عامیانه، «آل» برای همراهی «آدم» آفریده شد اما به‌دلیل سِرشت متفاوت (خاک و آتش)، آن دو با یکدیگر مطابقت نیافتند و خداوند، «حوا» را برای همراهی با آدم خلق کرد. به‌همین دلیل، آل با حوا و دختران او کینه‌ورزی می‌کند و نوزدان پسر را می‌کشد.<ref>Ganalanian, Armianskie predaniia, 1979, P238.</ref>  این شخصیت اهریمنی در سده‌ی 13ق، از طریق جهانگردی انگلیسی، به متون غربی نیز راه پیدا کرد.<ref>[https://digitalcommons.unomaha.edu/afghanuno/9/ Vigne, A Personal Narrative of a Visit to Ghuzni, Kabul and Afghanistan ..., 1840, P211-212.]</ref><br>
در باورهای عامیانه، «آل» برای همراهی «آدم» آفریده شد اما به‌دلیل سِرشت متفاوت (خاک و آتش)، آن دو با یکدیگر مطابقت نیافتند و خداوند، «حوا» را برای همراهی با آدم خلق کرد. به‌همین دلیل، آل با حوا و دختران او کینه‌ورزی می‌کند و نوزدان پسر را می‌کشد.<ref>Ganalanian, Armianskie predaniia, 1979, P238.</ref>  این شخصیت اهریمنی در سده‌ی 13ق، از طریق جهانگردی انگلیسی، به متون غربی نیز راه پیدا کرد.<ref>[https://digitalcommons.unomaha.edu/afghanuno/9/ Vigne, A Personal Narrative of a Visit to Ghuzni, Kabul and Afghanistan ..., 1840, P211-212.]</ref><br>
===دزدیدن جگر زن زائو===
===دزدیدن جگر زن زائو===
آل، پس از [[زایمان]] یک زن، جگر یا سایر اعضای داخلی او را دزدیده و خود را به نزدیک‌ترین جوی آب می‌رساند تا از آن عبور کند. زنی که «آل‌زده» شود، زنده نمی‌ماند؛ زیرا جگر، در باور این مردم، ارزشی نمادین دارد و کانون زندگی، هوش و حتی روح انسان انگاشته می‌شود. به‌همین دلیل، نفرین «آل ببردت» از وحشتناک‌ترین نفرین‌های مرسوم میان عوام است. معادل این نفرین، در نقاط مختلف ایران به‌صورت‌های «الهی آل بزندت»، «انشاالله آل ببردت» و یا «ای کاش آل دل و جگرت را بخورد» وجود دارد.<ref>Egiazarov, Kratkii etnograficheskii ocherk kurdov Erivanskoi gubernii, 1891, P59.</ref><br>
آل، پس از [[زایمان]] یک زن، جگر یا سایر اعضای داخلی او را دزدیده و خود را به نزدیک‌ترین جوی [[آب]] می‌رساند تا از آن عبور کند. زنی که «آل‌زده» شود، زنده نمی‌ماند؛ زیرا جگر، در باور این مردم، ارزشی نمادین دارد و کانون زندگی، هوش و حتی روح انسان انگاشته می‌شود. به‌همین دلیل، نفرین «آل ببردت» از وحشتناک‌ترین نفرین‌های مرسوم میان عوام است. معادل این نفرین، در نقاط مختلف ایران به‌صورت‌های «الهی آل بزندت»، «انشاالله آل ببردت» و یا «ای کاش آل دل و جگرت را بخورد» وجود دارد.<ref>Egiazarov, Kratkii etnograficheskii ocherk kurdov Erivanskoi gubernii, 1891, P59.</ref><br>
===دزدیدن نوزاد===   
===دزدیدن نوزاد===   
از دیگر وظایف آل، دزدین نوزاد انسان یا تعویض آن با یک نوزاد شرور است. آل، تا 40 روز پس از [[زایمان]]، فرصت دارد تا این وظیفه را انجام دهد. برخی، مواردی مانند تشنج یا حملات صرع‌گونه را در نتیجه جادو و طلسم آل بر نوزادان می‌دانند.  
از دیگر وظایف آل، دزدین نوزاد انسان یا تعویض آن با یک نوزاد شرور است. آل، تا 40 روز پس از [[زایمان]]، فرصت دارد تا این وظیفه را انجام دهد. برخی، مواردی مانند تشنج یا حملات صرع‌گونه را در نتیجه جادو و طلسم آل بر نوزادان می‌دانند.  
خط ۱۹: خط ۱۹:


==سیمای ظاهری آل==
==سیمای ظاهری آل==
آل را معمولا به‌شکل یک زن لاغراندام و ظریف، دارای دست‌های باریک و بلند، پاهای استخوانی، چهره‌ای سرخ‌رنگ و دماغی از گِل<ref>خوانساری، «کلثوم‌ننه»، ۱۳۴۰ش، ص۱۶۹.</ref>  یا خمیر<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶۶.</ref>  تصور می‌کنند. آل در شعری، توسط آقاجمال خوانساری، این‌گونه توصیف شده است:<ref>خوانساری، عقاید النساء، ۱۳۴۲ش، ص۱۵.</ref><br>
آل را معمولا به‌شکل یک زن لاغراندام و ظریف، دارای دست‌های باریک و بلند، پاهای استخوانی، چهره‌ای سرخ‌رنگ و دماغی از گِل<ref>خوانساری، «کلثوم‌ننه»، ۱۳۴۰ش، ص۱۶۹.</ref>  یا خمیر<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶۶.</ref>  تصور می‌کنند. آل در شعری توسط آقاجمال خوانساری، این‌گونه توصیف شده است:<ref>خوانساری، عقاید النساء، ۱۳۴۲ش، ص۱۵.</ref><br>
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
خط ۳۴: خط ۳۴:
  Murodov, Drevnie obrazy mifologii u tadzhikov doliny Zeravshana, 1979, P56-69.</ref>   
  Murodov, Drevnie obrazy mifologii u tadzhikov doliny Zeravshana, 1979, P56-69.</ref>   
==روش‌های دور کردن آل==
==روش‌های دور کردن آل==
روش‌های دور کردن آل، شبیه روش‌های مقابله با دیوان است؛ مانند تعویذها، وردها، [[دعا]]ها، بخورها، اشیاء آهنی، پیاز و [[سیر]]. برخی از این روش‌ها، در راستای پیش‌گیری از آل‌زدگی و برخی دیگر به‌منظور رفع پیامدهای آل‌زدگی است. برای مثال، در برخی نقاط [[ایران]]، ابتدا سوزن یا سنجاقی را در جفت بچه فرو کرده و سپس در پارچه‌ای سفید پیچیده و در کوزه‌ای سفالی نگهداری می‌کنند. برخی نیز، کوزه را همراه با زغال در باغچۀ خانه دفن کرده و عده‌ای دیگر آن را در چاه فاضلاب خانه می‌انداختند. گروهی از مردم، یک ریسمان پشمی سیاه را دور اتاق زن زائو نصب کرده و 12 فتیله‌ی پنبه‌ای را نیز به اتاق او می‌آویختند.<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  ساخت آدمک‌هایی سربازگونه و آویزان کردن آن‌ها از بام اتاق زائو نیز از اقدامات دورکننده‌ی آل‌ها بوده است.<ref>Dieulafoy, La Perse, la Chaldée et la Susiane, 1990, P106.</ref> <br>
روش‌های دور کردن آل، شبیه روش‌های مقابله با دیوان است؛ مانند تعویذها، وردها، [[دعا]]ها، بخورها، اشیاء آهنی، پیاز و [[سیر]]. برخی از این روش‌ها، در راستای پیش‌گیری از آل‌زدگی و برخی دیگر به‌منظور رفع پیامدهای آل‌زدگی است. برای مثال، در برخی نقاط [[ایران]]، ابتدا سوزن یا سنجاقی را در جفت بچه فرو کرده و سپس در پارچه‌ای سفید پیچیده و در کوزه‌ای سفالی نگهداری می‌کنند. برخی نیز، کوزه را همراه با زغال در باغچۀ خانه دفن کرده و عده‌ای دیگر آن را در چاه فاضلاب خانه می‌انداختند. گروهی از مردم، یک ریسمان پشمی سیاه را دور اتاق زن زائو نصب کرده و 12 فتیله‌ پنبه‌ای را نیز به اتاق او می‌آویختند.<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  ساخت آدمک‌هایی سربازگونه و آویزان کردن آن‌ها از بام اتاق زائو نیز از اقدامات دورکننده‌ آل‌ها بوده است.<ref>Dieulafoy, La Perse, la Chaldée et la Susiane, 1990, P106.</ref> <br>


اقداماتی دیگر همچون گذاشتن نان روغنی شیرین همراه با کوزه‌ای آب در بالای درب اتاق زائو،<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۴۴.</ref>  دودی یا خاکستری کردن چهره نوزاد، بستن دستمال سیاه به سر نوزاد،<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  بستن چند رشته نخ سیاه و سفید بر مچ دست زائو، بر دست کردن چند النگوی آهنی توسط زن زائو،<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶7.</ref>  قرار دادن اشیاء آهنی مانند شمشیر، چاقو، سیخ، قیچی و پیاز به سیخ کشیده شده در کنار تخت زائو، تغییر دادن نام زن زائو و صدا زدن او با نامی دیگر تا 40 روز نیز در راستای دور کردن آل از زن زائو بوده است. <br>
اقداماتی دیگر همچون گذاشتن نان روغنی شیرین همراه با کوزه‌ای آب در بالای درب اتاق زائو،<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۴۴.</ref>  دودی یا خاکستری کردن چهره نوزاد، بستن دستمال سیاه به سر نوزاد،<ref>Masse, Croyances et coutumes persanes, 1938, V.I, P45.</ref>  بستن چند رشته نخ سیاه و سفید بر مچ دست زائو، بر دست کردن چند النگوی آهنی توسط زن زائو،<ref>اسدیان خرم‌آبادی، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۶7.</ref>  قرار دادن اشیاء آهنی مانند شمشیر، [[چاقو]]، سیخ، قیچی و پیاز به سیخ کشیده شده در کنار تخت زائو، تغییر دادن نام زن زائو و صدا زدن او با نامی دیگر تا 40 روز نیز در راستای دور کردن آل از زن زائو بوده است. <br>


در برخی از نقاط [[ایران]]، مانند عشایر فارس  استان [[شیراز]]، به کسی که آل را دیدار کرده «اودومدار» می‌گویند و اودومدار، معمولا از آل، یک تار مو، زیور یا هر چیزی، در دست داشته و آن را نگه می‌دارد؛ زیرا بر این باور هستند که نگهداری چیزی از آل موجب می‌شود تا آل، گوش به فرمان آن فرد و 7 نسل پسینی او باشد و به زنان آن قوم نیز حمله نمی‌کند. مردم این مناطق معمولا یک اودومدار را بر بالین زن زائو می‌آورند تا از او محافظت کند.<ref>بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۸۱-۸۲ ؛ صفی‌نژاد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، ۱۳۵۵ش، ص۴۳۰؛ باستانی‌پاریزی، سنگ هفت قلم، ۱۳۵۸ش، ص۵۳۷.</ref>  
در برخی از نقاط [[ایران]]، مانند عشایر استان فارس، به کسی که آل را دیدار کرده «اودومدار» می‌گویند و اودومدار، معمولا از آل، یک تار مو، زیور یا هر چیزی، در دست داشته و آن را نگه می‌دارد؛ زیرا بر این باور هستند که نگهداری چیزی از آل موجب می‌شود تا آل، گوش به فرمان آن فرد و 7 نسل پسینی او باشد و به زنان آن قوم نیز حمله نمی‌کند. مردم این مناطق معمولا یک اودومدار را بر بالین زن زائو می‌آورند تا از او محافظت کند.<ref>بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۸۱-۸۲ ؛ صفی‌نژاد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، ۱۳۵۵ش، ص۴۳۰؛ باستانی‌پاریزی، سنگ هفت قلم، ۱۳۵۸ش، ص۵۳۷.</ref>  


زنان در [[یزد]]، برای دور کردن آل، از [[حضرت فاطمه]] مدد می‌گیرند. زنان مسیحی نیز به حضرت مریم توسل می‌کنند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P96.</ref>  در [[همدان]]، در اتاق نوزاد تازه متولدشده، دو گهواره می‌گذارند تا آل نتواند نوزاد را شناسایی کند. در برخی مناطق دیگر، جگر و شُش [[گوسفند]] را در حیاط خانه می‌آویزند تا آل به همان‌ها بسنده کند.<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P152. </ref>
زنان در [[یزد]]، برای دور کردن آل، از [[حضرت فاطمه]] مدد می‌گیرند. زنان مسیحی نیز به حضرت مریم توسل می‌کنند.<ref>Abeghian, Der armenische Volksglaube, 1899, P96.</ref>  در [[همدان]]، در اتاق نوزاد تازه متولدشده، دو گهواره می‌گذارند تا آل نتواند نوزاد را شناسایی کند. در برخی مناطق دیگر، جگر و شُش [[گوسفند]] را در حیاط خانه می‌آویزند تا آل به همان‌ها بسنده کند.<ref>Asatrian, Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, 1983, P152. </ref>
خط ۴۸: خط ۴۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==  
==منابع==  
* اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
*اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
* باستانی‌پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، تهران، به‌نشر، ۱۳۵۸ش.
*باستانی‌پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، تهران، به‌نشر، ۱۳۵۸ش.
* بهمن‌بیگی، محمد، عرف و عادت در عشایر فارس، تهران، سعدی، ۱۳۲۴ش.
*بهمن‌بیگی، محمد، عرف و عادت در عشایر فارس، تهران، سعدی، ۱۳۲۴ش.
* خوانساری، آقاجمال، «کلثوم‌ننه»، تهران، کتاب هفته، شماره 18، ۱۳۴۰ش.
*خوانساری، آقاجمال، «کلثوم‌ننه»، تهران، کتاب هفته، شماره 18، ۱۳۴۰ش.
* خوانساری، آقاجمال، عقاید النساء، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۴۲ش.
*خوانساری، آقاجمال، عقاید النساء، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۴۲ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 دی 1400ش.  
*دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 دی 1400ش.
* شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
*شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
* صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش.
*صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 دی 1400ش.
*عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 دی 1400ش.
* کرمعلی، زیبا، «بازتاب فرهنگ و باورهای عامیانه در سینمای وحشت ایران»، پدیدار: مجله دیجیتال سینما، خرداد 1396ش.
*کرمعلی، زیبا، «بازتاب فرهنگ و باورهای عامیانه در سینمای وحشت ایران»، پدیدار: مجله دیجیتال سینما، خرداد 1396ش.
* محرر، ایرج، «افسانۀ آل و پیوند آن با عقاب»، تهران، چیستا، س 8، شماره 2، ۱۳۶۹ش.
*محرر، ایرج، «افسانۀ آل و پیوند آن با عقاب»، تهران، چیستا، س 8، شماره 2، ۱۳۶۹ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 دی 1400ش.  
*معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 دی 1400ش.
* Abeghian, Manuk, Der armenische Volksglaube, Leipzig, 1899.
*Abeghian, Manuk, Der armenische Volksglaube, Leipzig, 1899.
* Andreev, M. S., Tadzhiki doliny Xuf, Stalinabad, 1953.
*Andreev, M. S., Tadzhiki doliny Xuf, Stalinabad, 1953.
* Asatrian, G. S., Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, Moscow, 1983.
*Asatrian, G. S., Obriady detstva i vospitanie detei v trabitsionnoi Kulture persovi Etnografiia detstva, Moscow, 1983.
* Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Tehran, 1990.
*Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Tehran, 1990.
* Egiazarov, S. A., Kratkii etnograficheskii ocherk kurdov Erivanskoi gubernii, Tiflis, 1891.
*Egiazarov, S. A., Kratkii etnograficheskii ocherk kurdov Erivanskoi gubernii, Tiflis, 1891.
* Ganalanian, A. T., Armianskie predaniia, Yerevan, 1979.
*Ganalanian, A. T., Armianskie predaniia, Yerevan, 1979.
* Masse, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.  
*Masse, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938.
* Murodov, O., Drevnie obrazy mifologii u tadzhikov doliny Zeravshana, Dushanbe, 1979.
*Murodov, O., Drevnie obrazy mifologii u tadzhikov doliny Zeravshana, Dushanbe, 1979.
* Navasardiants, T., Hay zhoghovrdakan’ hekiatner, Tiflis, 1891.
*Navasardiants, T., Hay zhoghovrdakan’ hekiatner, Tiflis, 1891.
* Vigne, G. Th., A Personal Narrative of a Visit to Ghuzni, Kabul and Afghanistan ..., London, 1840.
*Vigne, G. Th., A Personal Narrative of a Visit to Ghuzni, Kabul and Afghanistan ..., London, 1840.
[[رده: ویکی‌زندگی]] [[رده: خرافات فرهنگی]] [[رده: آداب‌ورسوم محلی]] [[رده: بهداشت روان]] [[رده: فرزندآوری]] [[رده: زنان]]
[[رده: ویکی‌زندگی]]  
[[رده: خرافات فرهنگی]]  
[[رده: آداب‌ورسوم محلی]]  
[[رده: بهداشت روان]]  
[[رده: فرزندآوری]]  
[[رده: زنان]]