بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==حیات در قرآن== | ==حیات در قرآن== | ||
واژه «حیات» در قرآن 76 بار آمده است.<ref>عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ۱۳۹۷ق، ذیل «ح ی ی».</ref> مفهوم حیات در قرآن شامل همه موجودات زنده میشود. در چندین آیه از قرآن، لفظ «حیّ» به خداوند نسبت داده شده است.<ref>سوره بقره، آیه 255؛ سوره آل عمران، آیه 2.</ref> واژه حیات در قرآن به چند معنا و مفهوم آمده است: | واژه «حیات» در [[قرآن]] 76 بار آمده است.<ref>عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ۱۳۹۷ق، ذیل «ح ی ی».</ref> مفهوم حیات در قرآن شامل همه موجودات زنده میشود. در چندین آیه از قرآن، لفظ «حیّ» به خداوند نسبت داده شده است.<ref>سوره بقره، آیه 255؛ سوره آل عمران، آیه 2.</ref> واژه حیات در قرآن به چند معنا و مفهوم آمده است: | ||
<br> | <br> | ||
1. معنا و مفهومی که با معنای لغوی منطبق است. مثل واژههای «محیای؛ زندگی من»،<ref>سوره انعام، آیه 162.</ref> «احیاء؛ زندگان»،<ref>سوره مرسلات، آیه 26.</ref> «یستحیون؛ زنده نگه میداشتند».<ref>سوره بقره، آیه 49.</ref> | 1. معنا و مفهومی که با معنای لغوی منطبق است. مثل واژههای «محیای؛ زندگی من»،<ref>سوره انعام، آیه 162.</ref> «احیاء؛ زندگان»،<ref>سوره مرسلات، آیه 26.</ref> «یستحیون؛ زنده نگه میداشتند».<ref>سوره بقره، آیه 49.</ref> | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
2. استعمال مجازی واژه حیات؛ مثل نسبت دادن آن به زمینِ مرده، که از آن، روییدن گیاهان اراده شده است.<ref>سوره بقره، آیه 164؛ سوره نحل، آیه 65.</ref> | 2. استعمال مجازی واژه حیات؛ مثل نسبت دادن آن به زمینِ مرده، که از آن، روییدن گیاهان اراده شده است.<ref>سوره بقره، آیه 164؛ سوره نحل، آیه 65.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
3. حیات معنوی و روحی؛ در برخی آیات پیروی از حق و ایمان عاملی حیاتبخش برای هدایت انسان، در برابر کفر قلمداد شده است.<ref>سوره انعام، آیه 22؛ سوره انفال، آیه 24.</ref> مثل آیه 122 سوره انعام و آیه 24 سوره انفال. نسبت دادن حیات به مومنان و نسبت دادن موت به کافران در آیه 22 سوره فاطر، از همین موارد است.<ref>سوره فاطر، آیه 22.</ref> | 3. حیات معنوی و روحی؛ در برخی آیات پیروی از حق و [[ایمان]] عاملی حیاتبخش برای هدایت انسان، در برابر کفر قلمداد شده است.<ref>سوره انعام، آیه 22؛ سوره انفال، آیه 24.</ref> مثل آیه 122 سوره انعام و آیه 24 سوره انفال. نسبت دادن حیات به مومنان و نسبت دادن موت به کافران در آیه 22 سوره فاطر، از همین موارد است.<ref>سوره فاطر، آیه 22.</ref> | ||
==حیات طیبه== | ==حیات طیبه== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
برخی از مفسرین حیات طیبه را در مقابل «معیشه ضنکا» که در آیه 124 سوره طه آمده، میدانند.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بیتا]، ذیل آیه 124، سوره طه.</ref> | برخی از مفسرین حیات طیبه را در مقابل «معیشه ضنکا» که در آیه 124 سوره طه آمده، میدانند.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بیتا]، ذیل آیه 124، سوره طه.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
محل محقق شدن حیات طیبه، دنیا، برزخ و آخرت گفته شده است.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بیتا]، ذیل آیه 97، سوره نحل.</ref> در تفاسیر | |||
محل محقق شدن حیات طیبه، دنیا، برزخ و آخرت گفته شده است.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بیتا]، ذیل آیه 97، سوره نحل.</ref> در تفاسیر [[شیعه]]، منظور از حیات طیبه این امور بیان شده است: رزق حلال، [[قناعت]]، بهشت، سعادت، [[ایمان]] به خدا و طاعت و بندگی، چشیدن شیرینی بندگی خدا، توفیق بر طاعت الهی، بینیازی از دیگران، رویآوردن به خدا، شناخت خدا و [[صداقت]] در برابر خدا.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بیتا]، ذیل آیه 97، سوره نحل.</ref> | |||
<br> | <br> | ||
علامه طباطبایی تفسیر متفاوتی از حیات طبیه را ارائه میدهد. ایشان برخی از مصادیق حیات طیبه در کلام مفسرین را نتیجهی آن میداند؛ مثل بهشت، سعادت و بینیازی از خلق، و برخی را مقدمه رسیدن به حیات طیبه میداند. وی میگوید حیات طیبه به زندگی واقعی و جدیدی اشاره میکند که به مومنین افاضه شده و با زندگی عادی متفاوت است و از هرگونه خباثت و فسادی دور بوده و در عین حالی که از حیات عادی انسان جدا نیست، از مراتب بالای زندگی بشری است که برخی واجد آن حیات هستند.<ref>طباطبائی، المیزان، [بیتا]، ذیل سوره نحل، آیه ۹۷. </ref> | |||
[[علامه طباطبایی]] تفسیر متفاوتی از حیات طبیه را ارائه میدهد. ایشان برخی از مصادیق حیات طیبه در کلام مفسرین را نتیجهی آن میداند؛ مثل بهشت، [[سعادت]] و بینیازی از خلق، و برخی را مقدمه رسیدن به حیات طیبه میداند. وی میگوید حیات طیبه به زندگی واقعی و جدیدی اشاره میکند که به مومنین افاضه شده و با زندگی عادی متفاوت است و از هرگونه خباثت و فسادی دور بوده و در عین حالی که از حیات عادی انسان جدا نیست، از مراتب بالای زندگی بشری است که برخی واجد آن حیات هستند.<ref>طباطبائی، المیزان، [بیتا]، ذیل سوره نحل، آیه ۹۷. </ref> | |||
==زندگی دنیا و زندگی آخرت== | ==زندگی دنیا و زندگی آخرت== | ||
از نظر قرآن در دنیا حیات جاودانه معنا ندارد و این خواسته در دنیا موجب رسیدن به پوچی است.<ref>ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، 1378ش، ج۱، ص۹۱ـ104.</ref> اما قرآن، حیات جاودانه را در زندگی پس از مرگ میداند که با عباراتی همچون «و إن الدارَ الاخره لَهِیَ الحَیَوان»<ref>سوره عنکبوت، آیه 64.</ref> و «دارُالقرار»<ref>سوره غافر، آیه 39.</ref> به آن اشاره کرده و بقای حیات اخروی را با عباراتی همچون «خیرٌ و ابقی»<ref>سوره اعلی، آیه 17.</ref> نشان میدهد. | از نظر [[قرآن]] در دنیا حیات جاودانه معنا ندارد و این خواسته در دنیا موجب رسیدن به پوچی است.<ref>ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، 1378ش، ج۱، ص۹۱ـ104.</ref> اما قرآن، حیات جاودانه را در زندگی پس از مرگ میداند که با عباراتی همچون «و إن الدارَ الاخره لَهِیَ الحَیَوان»<ref>سوره عنکبوت، آیه 64.</ref> و «دارُالقرار»<ref>سوره غافر، آیه 39.</ref> به آن اشاره کرده و بقای حیات اخروی را با عباراتی همچون «خیرٌ و ابقی»<ref>سوره اعلی، آیه 17.</ref> نشان میدهد. | ||
<br> | <br> | ||
[[قرآن]]، زندگی انسان در دنیا را با وصف «الحیاه الدنیا»<ref>سوره بقره، آیه 85 و 86.</ref> یاد میکند و مراحل آن را با شروع از خاک تا تشکیل نطفه، علقه، ولادت و در نهایت مرگ توصیف میکند.<ref>سوره حج، آیه 5.</ref> در برخی آیات همچون آیه ۹۶ سوره بقره و ۹۷ سوره طه نیز صرفا با عبارت «حیوه» معنای زندگی دنیایی را اراده کرده است.<ref>[https://lib.eshia.ir/41738/2/276 طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، [بیتا<nowiki>]</nowiki>، ج 2، ص 276.]</ref> | |||
<br> | <br> | ||
[[قرآن]]، زندگی انسان در آخرت را با وصف «الدار الاخره»<ref>سوره انعام، آیه 32.</ref> یعنی سرای زندگیِ آخرت، یاد میکند که بیش از 60 بار در قرآن تکرار شده است.<ref>عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ۱۳۹۷ق، ذیل «حیاة».</ref> | |||
==جایگاه حیات دنیوی در قرآن== | ==جایگاه حیات دنیوی در قرآن== | ||
قرآن در سوره حدید، زندگی دنیا را با تعبیرات تحقیرآمیزی یاد میکند. قرآن زندگی دنیا را نوعی بازیچه (لعب)، سرگرمی (لهو)، تجملپرستی (زینه)، فخرفروشی (تفاخر)، محلی برای افزودن دارایی و فرزندان (تکاثر فیالاموال و الاولاد)، میداند.<ref>سوره حدید، آیه 20.</ref> قرآن در این آیه، با لحن تهدید و سرزنش به انسان هشدار میدهد که دنیا متاعش چیزی جز فریب نیست. در سوره توبه، کسانی که زندگی در سرای باقی را به زندگی دنیا فروختهاند سرزنش میکند و متاع دنیا در سرای باقی را اندک وصف میکند.<ref>سوره توبه، آیه 38.</ref> در سوره رعد نیز همین مفهوم بیان شده است.<ref>سوره رعد، آیه 26.</ref> | [[قرآن]] در سوره حدید، زندگی دنیا را با تعبیرات تحقیرآمیزی یاد میکند. قرآن زندگی دنیا را نوعی بازیچه (لعب)، سرگرمی (لهو)، تجملپرستی (زینه)، فخرفروشی (تفاخر)، محلی برای افزودن دارایی و فرزندان (تکاثر فیالاموال و الاولاد)، میداند.<ref>سوره حدید، آیه 20.</ref> قرآن در این آیه، با لحن تهدید و سرزنش به انسان هشدار میدهد که دنیا متاعش چیزی جز فریب نیست. در سوره توبه، کسانی که زندگی در سرای باقی را به زندگی دنیا فروختهاند سرزنش میکند و متاع دنیا در سرای باقی را اندک وصف میکند.<ref>سوره توبه، آیه 38.</ref> در سوره رعد نیز همین مفهوم بیان شده است.<ref>سوره رعد، آیه 26.</ref> | ||
==دلبستگی به زندگی دنیا در روایات== | ==دلبستگی به زندگی دنیا در روایات== | ||
در کلام امامان شیعه نیز زندگی دنیا نکوهش شده است. اما این نکوهش مربوط به دلبستن به زندگی دنیا است. ایشان تصریح میکنند که دوست داشتن حیات دنیا و دلبستن به آن انسان را از توجه به آخرت و دستیابی به نعمتهای آخرت باز میدارد،<ref>[http://lib.eshia.ir/12667/1/150 آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۵۰.]</ref> بدین سبب انسان را به یاد مرگ توجه دادهاند.<ref>[https://lib.eshia.ir/15339/1/293 ابنبابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۳.]</ref> | در کلام امامان [[شیعه]] نیز زندگی دنیا نکوهش شده است. اما این نکوهش مربوط به دلبستن به زندگی دنیا است. ایشان تصریح میکنند که دوست داشتن حیات دنیا و دلبستن به آن انسان را از توجه به آخرت و دستیابی به نعمتهای آخرت باز میدارد،<ref>[http://lib.eshia.ir/12667/1/150 آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۵۰.]</ref> بدین سبب انسان را به یاد مرگ توجه دادهاند.<ref>[https://lib.eshia.ir/15339/1/293 ابنبابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۳.]</ref> | ||
<br> | <br> | ||
روایات نیز دنیا را جایی برای عبور وصف میکنند که خداوند انسان را برای ماندن در آن خلق نکرده است و هدف عبور کردن از این دنیا و دستیافتن به زندگی جاویدان در آخرت است.<ref>[https://lib.eshia.ir/15139/1/76 الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، 1404ق، ج۱، ص۷۶.]</ref> پیامبر اسلام محبت دنیا و دلبستن به آن و ترس و کراهت از مرگ (که موجب عبور از دنیا و رسیدن به آخرت است) را موجب سستی مسلمانان تلقی کرده و نتیجه آن را شکست در برابر دشمنان وصف میکند.<ref>ابنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، [بیتا]، ج۵، ص۲۷۸.</ref> امام صادق نیز دستیابی به حقیقت ایمان را در گرو دلنسبتن به زندگی دنیا و توجه به مرگ میداند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/8/253 کلینی، الکافی، 1407ق، ج۸، ص۲۵۳.]</ref> این در حالی است که آرزوی مرگ در روایات ممنوع و مذموم وصف شده است.<ref>[http://lib.eshia.ir/11008/6/138/%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87 مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج۶، ص۱۳۸.]</ref> | |||
روایات نیز دنیا را جایی برای عبور وصف میکنند که خداوند انسان را برای ماندن در آن خلق نکرده است و هدف عبور کردن از این دنیا و دستیافتن به زندگی جاویدان در آخرت است.<ref>[https://lib.eshia.ir/15139/1/76 الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، 1404ق، ج۱، ص۷۶.]</ref> [[پیامبر اسلام]] محبت دنیا و دلبستن به آن و ترس و کراهت از مرگ (که موجب عبور از دنیا و رسیدن به آخرت است) را موجب سستی [[مسلمانان]] تلقی کرده و نتیجه آن را شکست در برابر دشمنان وصف میکند.<ref>ابنحنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، [بیتا]، ج۵، ص۲۷۸.</ref> [[امام صادق]] نیز دستیابی به حقیقت [[ایمان]] را در گرو دلنسبتن به زندگی دنیا و توجه به مرگ میداند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/8/253 کلینی، الکافی، 1407ق، ج۸، ص۲۵۳.]</ref> این در حالی است که آرزوی مرگ در روایات ممنوع و مذموم وصف شده است.<ref>[http://lib.eshia.ir/11008/6/138/%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%87 مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج۶، ص۱۳۸.]</ref> | |||
<br> | <br> | ||
روایات شیعه نیز رسیدن به حیات واقعی را در دینداری دانسته<ref>[https://lib.eshia.ir/27035/1/296 شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حججاللّه علی العباد، 1413ق، ج۱، ص۲۹۶.]</ref> و خالصانه یاد کردن خدا را نیز راهی برای رسیدن به برترین زندگی قلمداد کردهاند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/8/17 کلینی، الکافی، 1407ق، ج۸، ص۱۷.]</ref> | روایات [[شیعه]] نیز رسیدن به حیات واقعی را در دینداری دانسته<ref>[https://lib.eshia.ir/27035/1/296 شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حججاللّه علی العباد، 1413ق، ج۱، ص۲۹۶.]</ref> و خالصانه یاد کردن خدا را نیز راهی برای رسیدن به برترین زندگی قلمداد کردهاند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/8/17 کلینی، الکافی، 1407ق، ج۸، ص۱۷.]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |