حیات در قرآن و حدیث

از ویکی‌زندگی

حیات در قرآن و حدیث؛ زندگی دنیوی و اخروی مطرح شده در آیات و روایات اسلامی.
حیات، به معنای زندگانی و زنده شدن است. حیات اسم مصدر از ریشه «حیّ» و در مقابل موت و ممات است.[۱] در اصطلاح به نیرویی گفته می‌شود که موجب بروز حس و تحرک در موجودات زنده شده و با آن خود را از نقص به کمال می‌رسانند.[۲]

حیات در قرآن

واژه «حیات» در قرآن 76 بار آمده است.[۳] مفهوم حیات در قرآن شامل همه موجودات زنده می‌شود. در چندین آیه از قرآن، لفظ «حیّ» به خداوند نسبت داده شده است.[۴] واژه حیات در قرآن به چند معنا و مفهوم آمده است:
1. معنا و مفهومی که با معنای لغوی منطبق است. مثل واژه‌های «محیای؛ زندگی من»،[۵] «احیاء؛ زندگان»،[۶] «یستحیون؛ زنده نگه می‌داشتند».[۷]
2. استعمال مجازی واژه حیات؛ مثل نسبت دادن آن به زمینِ مرده، که از آن، روییدن گیاهان اراده شده است.[۸]
3. حیات معنوی و روحی؛ در برخی آیات پیروی از حق و ایمان عاملی حیات‌بخش برای هدایت انسان، در برابر کفر قلمداد شده است.[۹] مثل آیه 122 سوره انعام و آیه 24 سوره انفال. نسبت دادن حیات به مومنان و نسبت دادن موت به کافران در آیه 22 سوره فاطر، از همین موارد است.[۱۰]

حیات طیبه

«حیات طیبه» تعبیری است که در آیه 97 سوره نحل آمده است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً»؛[۱۱] که خداوند به مومنین می‌گوید اگر عمل صالح انجام دهند، به آنان زندگی پاک عطا می‌کند.
برخی از مفسرین حیات طیبه را در مقابل «معیشه ضنکا» که در آیه 124 سوره طه آمده، می‌دانند.[۱۲]

محل محقق شدن حیات طیبه، دنیا، برزخ و آخرت گفته شده است.[۱۳] در تفاسیر شیعه، منظور از حیات طیبه این امور بیان شده است: رزق حلال، قناعت، بهشت، سعادت، ایمان به خدا و طاعت و بندگی، چشیدن شیرینی بندگی خدا، توفیق بر طاعت الهی، بی‌نیازی از دیگران، روی‌آوردن به خدا، شناخت خدا و صداقت در برابر خدا.[۱۴]

علامه طباطبایی تفسیر متفاوتی از حیات طبیه را ارائه می‌دهد. ایشان برخی از مصادیق حیات طیبه در کلام مفسرین را نتیجه‌ی آن می‌داند؛ مثل بهشت، سعادت و بی‌نیازی از خلق، و برخی را مقدمه رسیدن به حیات طیبه می‌داند. وی می‌گوید حیات طیبه به زندگی واقعی و جدیدی اشاره می‌کند که به مومنین افاضه شده و با زندگی عادی متفاوت است و از هرگونه خباثت و فسادی دور بوده و در عین حالی که از حیات عادی انسان جدا نیست، از مراتب بالای زندگی بشری است که برخی واجد آن حیات هستند.[۱۵]

زندگی دنیا و زندگی آخرت

از نظر قرآن در دنیا حیات جاودانه معنا ندارد و این خواسته در دنیا موجب رسیدن به پوچی است.[۱۶] اما قرآن، حیات جاودانه را در زندگی پس از مرگ می‌داند که با عباراتی همچون «و إن الدارَ الاخره لَهِیَ الحَیَوان»[۱۷] و «دارُالقرار»[۱۸] به آن اشاره کرده و بقای حیات اخروی را با عباراتی همچون «خیرٌ و ابقی»[۱۹] نشان می‌دهد.

قرآن، زندگی انسان در دنیا را با وصف «الحیاه الدنیا»[۲۰] یاد می‌کند و مراحل آن را با شروع از خاک تا تشکیل نطفه، علقه، ولادت و در نهایت مرگ توصیف می‌کند.[۲۱] در برخی آیات همچون آیه ۹۶ سوره بقره و ۹۷ سوره طه نیز صرفا با عبارت «حیوه» معنای زندگی دنیایی را اراده کرده است.[۲۲]

قرآن، زندگی انسان در آخرت را با وصف «الدار الاخره»[۲۳] یعنی سرای زندگیِ آخرت، یاد می‌کند که بیش از 60 بار در قرآن تکرار شده است.[۲۴]

جایگاه حیات دنیوی در قرآن

قرآن در سوره حدید، زندگی دنیا را با تعبیرات تحقیرآمیزی یاد می‌کند. قرآن زندگی دنیا را نوعی بازیچه (لعب)، سرگرمی (لهو)، تجمل‌پرستی (زینه)، فخرفروشی (تفاخر)، محلی برای افزودن دارایی و فرزندان (تکاثر فی‌الاموال و الاولاد)، می‌داند.[۲۵] قرآن در این آیه، با لحن تهدید و سرزنش به انسان هشدار می‌دهد که دنیا متاعش چیزی جز فریب نیست. در سوره توبه، کسانی که زندگی در سرای باقی را به زندگی دنیا فروخته‌اند سرزنش می‌کند و متاع دنیا در سرای باقی را اندک وصف می‌کند.[۲۶] در سوره رعد نیز همین مفهوم بیان شده است.[۲۷]

دل‌بستگی به زندگی دنیا در روایات

در کلام امامان شیعه نیز زندگی دنیا نکوهش شده است. اما این نکوهش مربوط به دل‌بستن به زندگی دنیا است. ایشان تصریح می‌کنند که دوست داشتن حیات دنیا و دل‌بستن به آن انسان را از توجه به آخرت و دست‌یابی به نعمت‌های آخرت باز می‌دارد،[۲۸] بدین سبب انسان را به یاد مرگ توجه داده‌اند.[۲۹]

روایات نیز دنیا را جایی برای عبور وصف می‌کنند که خداوند انسان را برای ماندن در آن خلق نکرده است و هدف عبور کردن از این دنیا و دست‌یافتن به زندگی جاویدان در آخرت است.[۳۰] پیامبر اسلام محبت دنیا و دل‌بستن به آن و ترس و کراهت از مرگ (که موجب عبور از دنیا و رسیدن به آخرت است) را موجب سستی مسلمانان تلقی کرده و نتیجه آن را شکست در برابر دشمنان وصف می‌کند.[۳۱] امام صادق نیز دستیابی به حقیقت ایمان را در گرو دل‌نسبتن به زندگی دنیا و توجه به مرگ می‌داند.[۳۲] این در حالی است که آرزوی مرگ در روایات ممنوع و مذموم وصف شده است.[۳۳]
روایات شیعه نیز رسیدن به حیات واقعی را در دینداری دانسته[۳۴] و خالصانه یاد کردن خدا را نیز راهی برای رسیدن به برترین زندگی قلمداد کرده‌اند.[۳۵]

پانویس

  1. قزوینی، معجم مقاییس اللغه، 1399ق، ج2، ص 122.
  2. زمخشری، پیشرو ادب یا مقدمة الادب، 1342ش، قسم ۲، ص۶۳۸.
  3. عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ۱۳۹۷ق، ذیل «ح ی ی».
  4. سوره بقره، آیه 255؛ سوره آل عمران، آیه 2.
  5. سوره انعام، آیه 162.
  6. سوره مرسلات، آیه 26.
  7. سوره بقره، آیه 49.
  8. سوره بقره، آیه 164؛ سوره نحل، آیه 65.
  9. سوره انعام، آیه 22؛ سوره انفال، آیه 24.
  10. سوره فاطر، آیه 22.
  11. سوره نحل، آیه 16.
  12. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بی‌تا]، ذیل آیه 124، سوره طه.
  13. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بی‌تا]، ذیل آیه 97، سوره نحل.
  14. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، [بی‌تا]، ذیل آیه 97، سوره نحل.
  15. طباطبائی، المیزان، [بی‌تا]، ذیل سوره نحل، آیه ۹۷.
  16. ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، 1378ش، ج۱، ص۹۱ـ104.
  17. سوره عنکبوت، آیه 64.
  18. سوره غافر، آیه 39.
  19. سوره اعلی، آیه 17.
  20. سوره بقره، آیه 85 و 86.
  21. سوره حج، آیه 5.
  22. طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، [بی‌تا]، ج 2، ص 276.
  23. سوره انعام، آیه 32.
  24. عبدالباقی، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، ۱۳۹۷ق، ذیل «حیاة».
  25. سوره حدید، آیه 20.
  26. سوره توبه، آیه 38.
  27. سوره رعد، آیه 26.
  28. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۱۵۰.
  29. ابن‌بابویه، ‌الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۲۹۳.
  30. الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، 1404ق، ج۱، ص۷۶.
  31. ابن‌حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، [بی‎تا]، ج۵، ص۲۷۸.
  32. کلینی، الکافی، 1407ق، ج۸، ص۲۵۳.
  33. مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج۶، ص۱۳۸.
  34. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌اللّه علی العباد، 1413ق، ج۱، ص۲۹۶.
  35. کلینی، الکافی، 1407ق، ج۸، ص۱۷.

منابع

  • قرآن کریم
  • ابن‌بابویه، محمد بن علی، ‌الخصال، قم، چاپ علی‌اکبر غفاری، ۱۳۶۲ش.
  • ابن‌حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، [بی‌نا].
  • التميمي الآمدي، عبدالواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، قم، مکتب الاعلام الاسلامی‌، 1366ش.
  • توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۷۸ش.
  • الحرانی، حسن، تحف العقول، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، 1404ق.
  • زمخشری، محمود بن عمر، پیشرو ادب یا مقدمة الادب، تهران، چاپ محمدکاظم امام، ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ش.
  • طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، [بی‌تا]،
  • عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الکریم، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۹۷ش.
  • علامه طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، [بی‌جا]، اسماعیلیان، [بی‌تا].
  • قرطبی، محمد بن‌ احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالفکر، [بی‌نا].
  • قزوینی رازی، احمد، معجم مقاییس اللغة، بیروت، دارالفکر، 1399ق.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج ‌اللّه علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.