خربزه: تفاوت میان نسخهها
هانیه کلهر (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «<big>'''خربزه'''</big>؛ نوعی میوهی درشت، شیرین و آبدار که در فصل تابستان به ثمر میرسد. خربزه میوهای بیضی شکل، درشت، شیرین و آبدار است که پوست ضخیمی دارد. بوتهی این میوه کوتاه و ساقههای آن روی زمین خوابیده است. برخی خاستگاه خربزه را هند و بل...» ایجاد کرد) |
هانیه کلهر (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<big>'''خربزه'''</big>؛ نوعی میوهی درشت، شیرین و آبدار که در فصل تابستان به ثمر میرسد. | <big>'''خربزه'''</big>؛ نوعی میوهی درشت، شیرین و آبدار که در فصل تابستان به ثمر میرسد. | ||
خربزه میوهای بیضی شکل، درشت، شیرین و آبدار است که پوست ضخیمی دارد. بوتهی این میوه کوتاه و ساقههای آن روی زمین خوابیده است. برخی خاستگاه خربزه را هند و بلوچستان و برخی نواحی شمالی قفقاز میدانند. | خربزه میوهای بیضی شکل، درشت، شیرین و آبدار است که پوست ضخیمی دارد. بوتهی این میوه کوتاه و ساقههای آن روی زمین خوابیده است.<ref>[https://www.vajehyab.com/?q=خربزه عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه خربزه.] </ref> برخی خاستگاه خربزه را هند و بلوچستان و برخی نواحی شمالی قفقاز میدانند.<ref>Candolle, Origin of Cultivated Plants, 1885, P259-261.</ref> | ||
==واژهشناسی خربزه== | ==واژهشناسی خربزه== | ||
خربزه واژهای پارسی-پهلوی بهمعنای هربوزد (چیزی که بوی آن بر بقیه غلبه دارد) دانسته شده است. | خربزه واژهای پارسی-پهلوی بهمعنای هربوزد (چیزی که بوی آن بر بقیه غلبه دارد) دانسته شده است.<ref>شهمردان بن ابیالخیر، نزهتنامه علایی، ۱۳۶۲ش، ص۲۲۷.</ref> | ||
==خربزه در فرهنگ ایرانیان== | ==خربزه در فرهنگ ایرانیان== | ||
در برخی مناطق از خربزه در مراسم زایمان، مراسم ختنهسوران، عروسی و عزا استفاده میشود. در گیلان در شب چله (شب یلدا) خربزه و تخم آن مصرف میشود. در اراک در شب یلدا، کالکجوجه (خربزه دیمی کوچک) خورده میشود. آنها کالکجوجهها را در ظرفی چیده و بر روی آنها سرکه میریزند و مصرف میکنند. در گذشته مردم در حمام، خوراکیهایی مانند خربزه، خیار، نارنج، آلوچه و هندوانه و غذاهایی مانند کوکو و شامی میبردند. مردم در مراسم سفرهی بیبیسهشنبه که در روز سهشنبه آخر ماه شعبان پهن میکنند، خربزه قرار داده و اگر فصل آن نباشد، تخم خربزه قرار میدهند. برخی سفرهی فاطمه زهرا و سفره امالبنین را به نیت رفع پریشانی، قرض و ناخوشی پهن کرده و در آن خوراکیهایی از جمله خربزه قرار میدهند. مادرها برای دختران حامله خود، مراسم ویارانه گرفته و خوراکیهایی مانند خربزه که اشتیاق زن حامله را بر میانگیزد، به خانه دختر میفرستند. برخی اعتقاد دارند یک نفر باید دو سر خربزه را بخورد و اگر دو نفر آن را بخورند با یکدیگر نزاع خواهند کرد. ترکیب نان، پنیر و خربزه در تمام مناطق ایران غذایی سالم و ارزان بوده است. در قدیم اصطلاح «زن باید شکل خربزه باشد» در میان مردم رایج بوده و معتقد بودند زن باید چاق و سفید باشد. | در برخی مناطق از خربزه در مراسم زایمان، مراسم ختنهسوران، عروسی و عزا استفاده میشود. در گیلان در شب چله (شب یلدا) خربزه و تخم آن مصرف میشود.<ref>پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۸۱.</ref> در اراک در شب یلدا، کالکجوجه (خربزه دیمی کوچک) خورده میشود. آنها کالکجوجهها را در ظرفی چیده و بر روی آنها سرکه میریزند و مصرف میکنند.<ref>انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۳.</ref> در گذشته مردم در حمام، خوراکیهایی مانند خربزه، خیار، نارنج، آلوچه و هندوانه و غذاهایی مانند کوکو و شامی میبردند.<ref>آقاجمال خوانساری، «عقاید النساء»، ص۱۹.</ref> مردم در مراسم سفرهی بیبیسهشنبه که در روز سهشنبه آخر ماه شعبان پهن میکنند، خربزه قرار داده و اگر فصل آن نباشد، تخم خربزه قرار میدهند.<ref>هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۶۱-۶۲.</ref> برخی سفرهی فاطمه زهرا<ref>هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۶۳-۶۴.</ref> و سفره امالبنین را به نیت رفع پریشانی، قرض و ناخوشی پهن کرده و در آن خوراکیهایی از جمله خربزه قرار میدهند.<ref>مظلومزاده، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، ۱۳۸۳ش، ص۲۸۰.</ref> مادرها برای دختران حامله خود، مراسم ویارانه گرفته و خوراکیهایی مانند خربزه که اشتیاق زن حامله را بر میانگیزد، به خانه دختر میفرستند.<ref>شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۴۷-۱۴۹.</ref> برخی اعتقاد دارند یک نفر باید دو سر خربزه را بخورد و اگر دو نفر آن را بخورند با یکدیگر نزاع خواهند کرد.<ref>هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> ترکیب نان، پنیر و خربزه در تمام مناطق ایران غذایی سالم و ارزان بوده است.<ref>نوری، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۵۹۱-۵۹۴.</ref> در قدیم اصطلاح «زن باید شکل خربزه باشد» در میان مردم رایج بوده<ref>سرنا، مردم و دیدنیهای ایران، ۱۳۶۳ش، ص۱۳۸.</ref> و معتقد بودند زن باید چاق و سفید باشد.<ref>هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۱۱۹.</ref> | ||
==خربزه در طب قدیم== | ==خربزه در طب قدیم== | ||
خربزه در طب قدیم با نام بطّیخ معرفی شده و خواص تخم خربزه بیشتر از خود خربزه دانسته شده است. خربزه در بهبود داغ سفید و لکهای سفید و سیاه صورت، موثر است. خربزه زداینده بوده و تخم آن زدایندگی بیشتری دارد. خربزه خاصیت سنگشکنی داشته و برای انواع سنگها بهخصوص سنگ کلیه بسیار مفید است. خربزه در شستوشوی معده و رفع التهاب آن موثر است. خربزه و عسل نباید با هم مصرف شوند. | خربزه در طب قدیم با نام بطّیخ معرفی شده و خواص تخم خربزه بیشتر از خود خربزه دانسته شده است.<ref>کاسانی، ترجمه (و تحریر) کهن فارسی الصیدنه بیرونی، ۱۳۵۲ش، ص۷۸۱.</ref> خربزه در بهبود داغ سفید و لکهای سفید و سیاه صورت، موثر است.<ref>اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۵۹۱-۵۹۲.</ref> خربزه زداینده بوده و تخم آن زدایندگی بیشتری دارد.<ref>ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۹۱.</ref> خربزه خاصیت سنگشکنی داشته و برای انواع سنگها بهخصوص سنگ کلیه بسیار مفید است. خربزه در شستوشوی معده و رفع التهاب آن موثر است.<ref>ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۹۱؛ بغدادی، المختارات فی الطب، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۴۷؛ غسانی ترکمانی، المعتمد فی الادویة المفردة، ۱۹۸۲م، ص۲۸.</ref> خربزه و عسل نباید با هم مصرف شوند.<ref>جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، ۱۳۸۲ش، کتاب سوم، ص۴۶.</ref> | ||
==خربزه در ادبیات فارسی== | ==خربزه در ادبیات فارسی== | ||
کلیدواژه خربزه در اشعار فارسی نیز دیده میشود. رودکی در بیتی اشاره کرده است: | کلیدواژه خربزه در اشعار فارسی نیز دیده میشود. رودکی در بیتی اشاره کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/roodaki/parakande/sh143 رودکی، ابیات پراکنده، شماره ۱۴۳، بیت ۱، سایت گنجور.]</ref> | ||
ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه | {{آغاز نستعلیق}} | ||
سنایی در بیتی بیان کرده است: | {{شعر|نستعلیق}} | ||
سست بازار و سخت آزاری | {{ب| ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه | کس برنداشتست به دستی دو خربزه }} | ||
در مثلهای فارسی نیز رد پای خربزه دیده میشود؛ پایش روی پوست خربزه است (کنایه از قرار داشتن در موقعیت متزلزل). تو خربزه خوری یا بستان جو (کنایه از کسی است که در ظاهر چیزی گفته اما در باطن کار دیگری میکند). خربزه شیرین نصیب کفتار میشود (کنایه از جنس خوب در اختیار فرد نامناسب قرار میگیرد). هرکه خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند (کنایه از پذیرفتن عواقب کار). | {{پایان شعر}} | ||
{{پایان نستعلیق}} | |||
سنایی در بیتی بیان کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/sanaee/hadighe/hdgh05/sh13 سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، بخش ۱۳، بیت ۲۴، سایت گنجور.]</ref> | |||
{{آغاز نستعلیق}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب| سست بازار و سخت آزاری | خربزه خور نه خربزهکاری }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{پایان نستعلیق}} | |||
در مثلهای فارسی نیز رد پای خربزه دیده میشود؛ پایش روی پوست خربزه است (کنایه از قرار داشتن در موقعیت متزلزل). تو خربزه خوری یا بستان جو (کنایه از کسی است که در ظاهر چیزی گفته اما در باطن کار دیگری میکند). خربزه شیرین نصیب کفتار میشود (کنایه از جنس خوب در اختیار فرد نامناسب قرار میگیرد). هرکه خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند (کنایه از پذیرفتن عواقب کار).<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/خربزه دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خربزه.]</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۳۷: | خط ۴۵: | ||
* هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، دانش، ۱۳۱۱ش. | * هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، دانش، ۱۳۱۱ش. | ||
* Candolle, Alphonse De, Origin Of Cultivated Plants, New York, 1885. | * Candolle, Alphonse De, Origin Of Cultivated Plants, New York, 1885. | ||
[[رده: ویکیزندگی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۴
خربزه؛ نوعی میوهی درشت، شیرین و آبدار که در فصل تابستان به ثمر میرسد.
خربزه میوهای بیضی شکل، درشت، شیرین و آبدار است که پوست ضخیمی دارد. بوتهی این میوه کوتاه و ساقههای آن روی زمین خوابیده است.[۱] برخی خاستگاه خربزه را هند و بلوچستان و برخی نواحی شمالی قفقاز میدانند.[۲]
واژهشناسی خربزه
خربزه واژهای پارسی-پهلوی بهمعنای هربوزد (چیزی که بوی آن بر بقیه غلبه دارد) دانسته شده است.[۳]
خربزه در فرهنگ ایرانیان
در برخی مناطق از خربزه در مراسم زایمان، مراسم ختنهسوران، عروسی و عزا استفاده میشود. در گیلان در شب چله (شب یلدا) خربزه و تخم آن مصرف میشود.[۴] در اراک در شب یلدا، کالکجوجه (خربزه دیمی کوچک) خورده میشود. آنها کالکجوجهها را در ظرفی چیده و بر روی آنها سرکه میریزند و مصرف میکنند.[۵] در گذشته مردم در حمام، خوراکیهایی مانند خربزه، خیار، نارنج، آلوچه و هندوانه و غذاهایی مانند کوکو و شامی میبردند.[۶] مردم در مراسم سفرهی بیبیسهشنبه که در روز سهشنبه آخر ماه شعبان پهن میکنند، خربزه قرار داده و اگر فصل آن نباشد، تخم خربزه قرار میدهند.[۷] برخی سفرهی فاطمه زهرا[۸] و سفره امالبنین را به نیت رفع پریشانی، قرض و ناخوشی پهن کرده و در آن خوراکیهایی از جمله خربزه قرار میدهند.[۹] مادرها برای دختران حامله خود، مراسم ویارانه گرفته و خوراکیهایی مانند خربزه که اشتیاق زن حامله را بر میانگیزد، به خانه دختر میفرستند.[۱۰] برخی اعتقاد دارند یک نفر باید دو سر خربزه را بخورد و اگر دو نفر آن را بخورند با یکدیگر نزاع خواهند کرد.[۱۱] ترکیب نان، پنیر و خربزه در تمام مناطق ایران غذایی سالم و ارزان بوده است.[۱۲] در قدیم اصطلاح «زن باید شکل خربزه باشد» در میان مردم رایج بوده[۱۳] و معتقد بودند زن باید چاق و سفید باشد.[۱۴]
خربزه در طب قدیم
خربزه در طب قدیم با نام بطّیخ معرفی شده و خواص تخم خربزه بیشتر از خود خربزه دانسته شده است.[۱۵] خربزه در بهبود داغ سفید و لکهای سفید و سیاه صورت، موثر است.[۱۶] خربزه زداینده بوده و تخم آن زدایندگی بیشتری دارد.[۱۷] خربزه خاصیت سنگشکنی داشته و برای انواع سنگها بهخصوص سنگ کلیه بسیار مفید است. خربزه در شستوشوی معده و رفع التهاب آن موثر است.[۱۸] خربزه و عسل نباید با هم مصرف شوند.[۱۹]
خربزه در ادبیات فارسی
کلیدواژه خربزه در اشعار فارسی نیز دیده میشود. رودکی در بیتی اشاره کرده است:[۲۰]
ای خون دوستانت به گردن، مکن بزه | کس برنداشتست به دستی دو خربزه |
سنایی در بیتی بیان کرده است:[۲۱]
سست بازار و سخت آزاری | خربزه خور نه خربزهکاری |
در مثلهای فارسی نیز رد پای خربزه دیده میشود؛ پایش روی پوست خربزه است (کنایه از قرار داشتن در موقعیت متزلزل). تو خربزه خوری یا بستان جو (کنایه از کسی است که در ظاهر چیزی گفته اما در باطن کار دیگری میکند). خربزه شیرین نصیب کفتار میشود (کنایه از جنس خوب در اختیار فرد نامناسب قرار میگیرد). هرکه خربزه میخورد پای لرزش هم مینشیند (کنایه از پذیرفتن عواقب کار).[۲۲]
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه خربزه.
- ↑ Candolle, Origin of Cultivated Plants, 1885, P259-261.
- ↑ شهمردان بن ابیالخیر، نزهتنامه علایی، ۱۳۶۲ش، ص۲۲۷.
- ↑ پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۸۱.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۳.
- ↑ آقاجمال خوانساری، «عقاید النساء»، ص۱۹.
- ↑ هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۶۱-۶۲.
- ↑ هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۶۳-۶۴.
- ↑ مظلومزاده، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، ۱۳۸۳ش، ص۲۸۰.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۳، ص۱۴۷-۱۴۹.
- ↑ هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۱۱۹-۱۲۰.
- ↑ نوری، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۵۹۱-۵۹۴.
- ↑ سرنا، مردم و دیدنیهای ایران، ۱۳۶۳ش، ص۱۳۸.
- ↑ هدایت، نیرنگستان، ۱۳۱۱ش، ص۱۱۹.
- ↑ کاسانی، ترجمه (و تحریر) کهن فارسی الصیدنه بیرونی، ۱۳۵۲ش، ص۷۸۱.
- ↑ اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۵۹۱-۵۹۲.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۹۱.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۹۱؛ بغدادی، المختارات فی الطب، ۱۹۹۶م، ج۲، ص۴۷؛ غسانی ترکمانی، المعتمد فی الادویة المفردة، ۱۹۸۲م، ص۲۸.
- ↑ جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، ۱۳۸۲ش، کتاب سوم، ص۴۶.
- ↑ رودکی، ابیات پراکنده، شماره ۱۴۳، بیت ۱، سایت گنجور.
- ↑ سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، بخش ۱۳، بیت ۲۴، سایت گنجور.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه خربزه.
منابع
- آقاجمال خوانساری، محمد، «عقاید النساء»، عقاید النساء و مرآت البلهاء، بهتحقیق محمود کتیرایی، تهران، طهوری.
- ابنسینا، قانون، بهترجمه عبدالرحمن شرفکندی، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش.
- اخوینی بخاری، ربیع، هدایه المتعلمین، بهتحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۹ش.
- بغدادی، علی، المختارات فی الطب، فرانکفورت، [بینا]، ۱۹۹۶م.
- پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵ش.
- جرجانی، اسماعیل، ذخیره خوارزمشاهی، بهتحقیق محمدرضا محرری، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی، ۱۳۸۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
- رودکی، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
- سرنا، کارلا، مردم و دیدنیهای ایران، بهترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، نو، ۱۳۶۳ش.
- سنایی، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- شهمردان بن ابیالخیر، نزهتنامه علایی، بهتحقیق فرهنگ جهانپور، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۲ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
- غسانی ترکمانی، یوسف، المعتمد فی الادویه المفرده، بهتحقیق مصطفی سقا، بیروت، [بینا]، ۱۹۸۲م.
- کاسانی، ابوبکر، ترجمه (و تحریر) کهن فارسی الصیدنه بیرونی، بهتحقیق منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، [بینا]، ۱۳۵۲ش.
- مظلومزاده، محمدمهدی، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، شیراز، کازرونیه، ۱۳۸۳ش.
- نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، بهتحقیق هوشنگ ساعدلو و مهدی قمینژاد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
- هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، دانش، ۱۳۱۱ش.
- Candolle, Alphonse De, Origin Of Cultivated Plants, New York, 1885.