حضرت محمد: تفاوت میان نسخهها
(ایجاد صفحه خالی) |
مهدی مهدوی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<big>'''حضرت محمد'''</big>، آخرین پیامبر خدا و بنیانگذار آئین اسلام | |||
محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد. پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود، درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب بهعهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یکبار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی بهعنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعمویاش علی را که دو سال بیشتر نداشت، بهعهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوتهای محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود. هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود و کتابت و خواندن نمیدانست ، در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود. | |||
==پیشینه دینی == | |||
محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است. | |||
==سیمای محمد در قرآن== | |||
خداوند پیامبرش را در قرآن با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده ، نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند ، دارای اخلاق نیکوی کریمانه ، گوش شنوا برای مخالف و موافق ، نه تنها از تقصیرات دیگران درمیگذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمیپردازد. با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان میگستراند. اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران ، دارای فراخی سینه و سعه صدر ، صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران ، وجودش آمیخته با شرم و حیا ، گفتارش برآمده از وحی و عاری از هوی ، در همه حال اتّکالش به خدا ، خاکسار و متواضع و الگویی نیکو برای دیگران است. | |||
==ویژگیهای اخلاقی == | |||
محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم میکرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم مینمود. رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوالپرسی از آنان، بزرگداشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پایبندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانهروی در امور و پرهیز از افراط و تفریط ، گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی ، نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی، خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود ، همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن ، آرام سخن گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن ، خوشرو و خوشاخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن ، پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بیفایده ، کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن ، سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بینزاکتیها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان ، سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن ، پاسخ سلام را کاملتر دادن ، نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن ، شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان، مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری ، دشنام ندادن ، همواره متبسم بودن ، متین، مردمدار و مهماننواز، یاریرسان به ضعفا و اهل صله رحم بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود. شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شدهام. | |||
==زندگی خانوادگی== | |||
=== همسران === | |||
محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین مسلمانان بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم میکرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود احوالپرسی مینمود. با همسرانش بازی و ملاعبه میکرد و آن را سنت و مستحب میدانست. آنها را با عناوین زیبا صدا میکرد. در کارهای خانه به همسرانش یاری میرساند و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی میکرد. با آنان مهربان و همدل بود و به آنها هدیه میداد. رفتار او در خانواده نسخه جامع و کاملی از آموزههای قرآن بود. | |||
===فرزندان=== | |||
پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر فرزند میدانست و خود نیز نامهای زیبنده میگذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمیکرد. از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش میکشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین (خرما) شیرین میکرد. به کودکان و فرزندانش سلام میداد و با آنها بازی میکرد. به آنها هدیه میداد و از روی عشق و علاقه آنها را میبوسید. عدالت را در حق آنها رعایت میکرد و با آنها مدارا مینمود. | |||
==ویژگیهای مربوط به پیامبری== | |||
محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود و بر آرمان وحی پایمردی میکرد ؛ از دروغپراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز میکرد؛ از خرافهگرایی بهدور بود و در دعوت به اسلام و تبلیغ دین، به خشونت نگرایید. به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد دین را در رفع موانع آزادیهای فکری و اجتماعی میدید. | |||
==اقدامات اجتماعی == | |||
پیامبر خدا هنگام ورود به یثرب (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد: | |||
بنای مسجد با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به مدینه. | |||
برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند و در راستای حمایت از مهاجران بیسرپناه. | |||
تدوین قانون اساسی برای مسلمانان؛ به عنوان میثاقنامه عملی. | |||
انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین مسلمانان، یهودیان و مشرکان. | |||
==شیوههای راهبردی در فرماندهی جنگ== | |||
رعایت اصول اخلاقی و انسانی؛ نظیر عدم مبادرت به جنگ در ماههای حرام ، منع شبیخون به دشمن و پرهیز از کشتن زنان و کودکان در جنگ. | |||
رعایت تاکتیکهای جنگی؛ نظیر نحوه گزینش، چیدمان و آرایش جنگی نیروها، جنگ تن به تن، مشورت با نخبگان و کارشناسان و همچنین استفاده از رجز و شعار در جنگها برای تهییج سپاه. | |||
پایبندی به معاهدات حتی در شرایط جنگی؛ نظیر برگرداندن کودکان از میدان جنگ به مدینه. | |||
==شیوههای حکمرانی و مدیریت اجتماعی== | |||
پیمان حدیبیه؛ به عنوان انعطاف حکومت در هنگام ضرورت و اقتضای شرایط؛ | |||
تنزیل و ابلاغ آیات تشریعی؛ بهعنوان ضوابط زیست فردی و جمعی و اجتماعی؛ | |||
تدوین چارجوب نظام سیاسی ـ اجتماعی برای حکومت مدینه؛ | |||
رعایت جوانمردی در اوج قدرت؛ مانند بخشش سران مکه در روز فتح مکه؛ | |||
نامهنگاری به سران ممالک و امپراطوریها و دعوت آنان به اسلام؛ که نشان از قدرت استدلال و قوت منطق عقلی اسلام داشت؛ | |||
آیندهنگری برای حکومت نوپای اسلامی با تعیین جانشین برای خود در روز غدیر؛ | |||
مشورت با مردم؛ تا ضمن شخصیت دادن به پیروان خود و مسلمانان، جانشینانش نیز گمان نکنند مافوق مردم هستند و وظیفهشان دستور دادن و وظیفه مردم نیز اطاعت کردن است! | |||
==اصول ترویج و تبلیغ آموزههای اسلام== | |||
اول، هدایت فکری مردم به یکتاپرستی از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم؛ این شیوه در دوران سیزده ساله مکه و دوران ده ساله مدینه (دوره سرایا و غزوات) دنبال شد و با دعوت مردم به حکمت و موعظه و جدال احسن ، مخاطب را به تأمل و تدبر وامیداشت. | |||
دوم، اصل مدارا و برخورد مسالمتآمیز؛ نظیر صلح حدیبیه با کفار و مشرکین؛ | |||
سوم، سیاست تألیف قلوب ، که نوعی نرمش در برابر مشرکان است تا دلهای آنان به سمت اسلام گرایش پیدا کند. | |||
چهارم، بهرهمندی از جنگ برای نشر دعوت اسلامی و نیل به آرامش در سایه همزیستی پس از جنگ. در اسلام، اصولیترین اصل، تحقق صلح و امنیت مردم است تا با رفع موارد اختلافی، جامعه مسلمان را به ساحل آرامش برساند که تنها در سایه تعالی اسلام محقق میشود و آن هم بر پایه ایمان به خدا و رسولش امکانپذیر است. با این اوصاف، در اسلام، جنگ به علل پنجگانه تجویز شده است: دفاع در برابر کسانی که به جنگ مسلمانان آمدهاند ، از بین بردن فتنهگریها ، دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران ، نقض پیمان توسط دشمنان و همپیمانان و از بین بردن شرک. |
نسخهٔ ۲۶ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۷
حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا و بنیانگذار آئین اسلام
محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد. پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود، درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب بهعهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یکبار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی بهعنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعمویاش علی را که دو سال بیشتر نداشت، بهعهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوتهای محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود. هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود و کتابت و خواندن نمیدانست ، در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.
پیشینه دینی
محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است.
سیمای محمد در قرآن
خداوند پیامبرش را در قرآن با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده ، نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند ، دارای اخلاق نیکوی کریمانه ، گوش شنوا برای مخالف و موافق ، نه تنها از تقصیرات دیگران درمیگذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمیپردازد. با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان میگستراند. اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران ، دارای فراخی سینه و سعه صدر ، صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران ، وجودش آمیخته با شرم و حیا ، گفتارش برآمده از وحی و عاری از هوی ، در همه حال اتّکالش به خدا ، خاکسار و متواضع و الگویی نیکو برای دیگران است.
ویژگیهای اخلاقی
محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم میکرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم مینمود. رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوالپرسی از آنان، بزرگداشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پایبندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانهروی در امور و پرهیز از افراط و تفریط ، گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی ، نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی، خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود ، همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن ، آرام سخن گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن ، خوشرو و خوشاخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن ، پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بیفایده ، کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن ، سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بینزاکتیها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان ، سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن ، پاسخ سلام را کاملتر دادن ، نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن ، شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان، مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری ، دشنام ندادن ، همواره متبسم بودن ، متین، مردمدار و مهماننواز، یاریرسان به ضعفا و اهل صله رحم بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود. شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شدهام.
زندگی خانوادگی
همسران
محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین مسلمانان بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم میکرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود احوالپرسی مینمود. با همسرانش بازی و ملاعبه میکرد و آن را سنت و مستحب میدانست. آنها را با عناوین زیبا صدا میکرد. در کارهای خانه به همسرانش یاری میرساند و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی میکرد. با آنان مهربان و همدل بود و به آنها هدیه میداد. رفتار او در خانواده نسخه جامع و کاملی از آموزههای قرآن بود.
فرزندان
پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر فرزند میدانست و خود نیز نامهای زیبنده میگذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمیکرد. از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش میکشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین (خرما) شیرین میکرد. به کودکان و فرزندانش سلام میداد و با آنها بازی میکرد. به آنها هدیه میداد و از روی عشق و علاقه آنها را میبوسید. عدالت را در حق آنها رعایت میکرد و با آنها مدارا مینمود.
ویژگیهای مربوط به پیامبری
محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود و بر آرمان وحی پایمردی میکرد ؛ از دروغپراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز میکرد؛ از خرافهگرایی بهدور بود و در دعوت به اسلام و تبلیغ دین، به خشونت نگرایید. به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد دین را در رفع موانع آزادیهای فکری و اجتماعی میدید.
اقدامات اجتماعی
پیامبر خدا هنگام ورود به یثرب (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد: بنای مسجد با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به مدینه. برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند و در راستای حمایت از مهاجران بیسرپناه. تدوین قانون اساسی برای مسلمانان؛ به عنوان میثاقنامه عملی. انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین مسلمانان، یهودیان و مشرکان.
شیوههای راهبردی در فرماندهی جنگ
رعایت اصول اخلاقی و انسانی؛ نظیر عدم مبادرت به جنگ در ماههای حرام ، منع شبیخون به دشمن و پرهیز از کشتن زنان و کودکان در جنگ. رعایت تاکتیکهای جنگی؛ نظیر نحوه گزینش، چیدمان و آرایش جنگی نیروها، جنگ تن به تن، مشورت با نخبگان و کارشناسان و همچنین استفاده از رجز و شعار در جنگها برای تهییج سپاه. پایبندی به معاهدات حتی در شرایط جنگی؛ نظیر برگرداندن کودکان از میدان جنگ به مدینه.
شیوههای حکمرانی و مدیریت اجتماعی
پیمان حدیبیه؛ به عنوان انعطاف حکومت در هنگام ضرورت و اقتضای شرایط؛ تنزیل و ابلاغ آیات تشریعی؛ بهعنوان ضوابط زیست فردی و جمعی و اجتماعی؛ تدوین چارجوب نظام سیاسی ـ اجتماعی برای حکومت مدینه؛ رعایت جوانمردی در اوج قدرت؛ مانند بخشش سران مکه در روز فتح مکه؛ نامهنگاری به سران ممالک و امپراطوریها و دعوت آنان به اسلام؛ که نشان از قدرت استدلال و قوت منطق عقلی اسلام داشت؛ آیندهنگری برای حکومت نوپای اسلامی با تعیین جانشین برای خود در روز غدیر؛ مشورت با مردم؛ تا ضمن شخصیت دادن به پیروان خود و مسلمانان، جانشینانش نیز گمان نکنند مافوق مردم هستند و وظیفهشان دستور دادن و وظیفه مردم نیز اطاعت کردن است!
اصول ترویج و تبلیغ آموزههای اسلام
اول، هدایت فکری مردم به یکتاپرستی از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم؛ این شیوه در دوران سیزده ساله مکه و دوران ده ساله مدینه (دوره سرایا و غزوات) دنبال شد و با دعوت مردم به حکمت و موعظه و جدال احسن ، مخاطب را به تأمل و تدبر وامیداشت. دوم، اصل مدارا و برخورد مسالمتآمیز؛ نظیر صلح حدیبیه با کفار و مشرکین؛ سوم، سیاست تألیف قلوب ، که نوعی نرمش در برابر مشرکان است تا دلهای آنان به سمت اسلام گرایش پیدا کند. چهارم، بهرهمندی از جنگ برای نشر دعوت اسلامی و نیل به آرامش در سایه همزیستی پس از جنگ. در اسلام، اصولیترین اصل، تحقق صلح و امنیت مردم است تا با رفع موارد اختلافی، جامعه مسلمان را به ساحل آرامش برساند که تنها در سایه تعالی اسلام محقق میشود و آن هم بر پایه ایمان به خدا و رسولش امکانپذیر است. با این اوصاف، در اسلام، جنگ به علل پنجگانه تجویز شده است: دفاع در برابر کسانی که به جنگ مسلمانان آمدهاند ، از بین بردن فتنهگریها ، دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران ، نقض پیمان توسط دشمنان و همپیمانان و از بین بردن شرک.