بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<big>'''ملا ممدجان،'''</big> ترانۀ قدیمی و مشهور در افغانستان. | <big>'''ملا ممدجان،'''</big> ترانۀ قدیمی و مشهور در افغانستان. | ||
مُلّا مَمَدجان (ملامحمدجان)، ترانۀ فولکلوریک و مشهور افغانستانی است که داستان عاشقانهای را روایت میکند. این ترانه در دورۀ تیموریان در شهر هرات ساخته و اجرا شده است و تاکنون خوانندگان زیادی، آن را در افغانستان و ایران بازخوانی و اجرا کردهاند. | مُلّا مَمَدجان (ملامحمدجان)، ترانۀ فولکلوریک و مشهور افغانستانی است که داستان عاشقانهای را روایت میکند. این ترانه در دورۀ [[تیموریان]] در شهر [[هرات]] ساخته و اجرا شده است و تاکنون خوانندگان زیادی، آن را در افغانستان و ایران بازخوانی و اجرا کردهاند. | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
موضوع ترانه، داستانی عاشقانه است؛ پسری جوان، بهنام محمدجان که شاگرد مدرسۀ دینی گوهرشاد در هرات بوده و دختری بهنام عایشه، ناخواسته یکدیگر را میبینند و عاشق همدیگر میشوند. محمدجان، به خواستگاری عایشه میرود اما خانوادۀ دختر، به او جواب رد میدهد. مدتها میگذرد و این دو جوان عاشق، در تب دوری همدیگر میسوزند و مینالند. عایشه در روزهایی که کاروان زیارتی از هرات به «مزارشریف» در حال حرکت بوده، این بیت را میخواند: «بیا که بریم به مزار ملا ممدجان/ سیل گل لالهزار وا وا دلبر جان». «امیرعلی شیرنوایی»، وزیر «سلطانحسین بایقرا» این ترانه را میشنود و از ماجرا باخبر میشود. با تلاش این وزیر، خانوادۀ دختر راضی میشوند تا ملا محمدجان و عایشه با هم ازدواج کنند. بهدستور وزیر، بیتهای دیگری بر سرودۀ عایشه، اضافه و این ترانه کامل میشود.<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/10488/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%85%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF--%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA%DB%8C عصمتی، «ترانه ملا ممدجان چگونه ساخته شد؟»، وبسایت شهرستان ادب.]</ref> | موضوع ترانه، داستانی عاشقانه است؛ پسری جوان، بهنام محمدجان که شاگرد مدرسۀ دینی گوهرشاد در هرات بوده و دختری بهنام عایشه، ناخواسته یکدیگر را میبینند و عاشق همدیگر میشوند. محمدجان، به خواستگاری عایشه میرود اما خانوادۀ دختر، به او جواب رد میدهد. مدتها میگذرد و این دو جوان عاشق، در تب دوری همدیگر میسوزند و مینالند. عایشه در روزهایی که کاروان زیارتی از هرات به «مزارشریف» در حال حرکت بوده، این بیت را میخواند: «بیا که بریم به مزار ملا ممدجان/ سیل گل لالهزار وا وا دلبر جان». «امیرعلی شیرنوایی»، وزیر «سلطانحسین بایقرا» این ترانه را میشنود و از ماجرا باخبر میشود. با تلاش این وزیر، خانوادۀ دختر راضی میشوند تا ملا محمدجان و عایشه با هم ازدواج کنند. بهدستور وزیر، بیتهای دیگری بر سرودۀ عایشه، اضافه و این ترانه کامل میشود.<ref>[https://shahrestanadab.com/Content/ID/10488/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%85%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF--%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA%DB%8C عصمتی، «ترانه ملا ممدجان چگونه ساخته شد؟»، وبسایت شهرستان ادب.]</ref> |