بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<big>'''پدر'''</big>؛ مرد دارای فرزند و سرپرست خانوار<br> پدر، بابا، پاپا یا دادا، به...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
در ایران، بهمنظور حفظ احترام پدر، نام او را صدا نمیکنند و با اسامی مانند پدر، بابا، اگر حاجی باشد «حاجی بابا»، اگر خان یا میرزا بود «میرزا بابا» یا «خان بابا» و در غیر این صورت، او را «آقابابا» صدا میکنند.<ref>صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج2، ۱۳۵۳ش، ص150.</ref> | در ایران، بهمنظور حفظ احترام پدر، نام او را صدا نمیکنند و با اسامی مانند پدر، بابا، اگر حاجی باشد «حاجی بابا»، اگر خان یا میرزا بود «میرزا بابا» یا «خان بابا» و در غیر این صورت، او را «آقابابا» صدا میکنند.<ref>صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج2، ۱۳۵۳ش، ص150.</ref> | ||
==پدر در ادبیات | ==پدر در ادبیات فارسی== | ||
پدر، جایگاه ویژهای در امثال و حکم ایرانیان دارد، مانند «پدر کشتگی داشتن» کنایه از دشمنی دیرینه؛ «پدر صلواتی» نوعی تحسین و تمجید بهمنظور طعنه زدن؛ «پدر سوختگی» کنایه از موذیگری و پنهانکاری؛ «پدر کشته کی میکند آشتی»؛ «پدر سگ» دشنامی بهمنظور تحقیر مخاطب؛<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%BE%D8%AF%D8%B1 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پدر، سایت واژهیاب.]</ref> «آب در اجاق پدرش ریخته است» که اشاره به بیعرضگی فرزند دارد؛<ref>عسکری عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۷ش، ص46.</ref> «پشت پشت پدره، مادر رهگذره» که بهمعنای برگشتن نسب بهسمت پدر و خاندان او است؛<ref>عسکری عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۷ش، ص109.</ref> «پدرش خوب است که خود نیز خوب است»؛<ref>خسروی، فرهنگ بختیاری، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۴.</ref> «اگر بر سر قبر پدر خود نیز برود، یک دانه ریگ دزدانه در جیب خود میگذارد» که اشاره به انسانهای طماع دارد؛<ref>احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۲.</ref> «سر سفره پدر چیزی نخورده» که اشاره به آدمهای شر دارد.<br> | پدر، جایگاه ویژهای در امثال و حکم ایرانیان دارد، مانند «پدر کشتگی داشتن» کنایه از دشمنی دیرینه؛ «پدر صلواتی» نوعی تحسین و تمجید بهمنظور طعنه زدن؛ «پدر سوختگی» کنایه از موذیگری و پنهانکاری؛ «پدر کشته کی میکند آشتی»؛ «پدر سگ» دشنامی بهمنظور تحقیر مخاطب؛<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/%D9%BE%D8%AF%D8%B1 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه پدر، سایت واژهیاب.]</ref> «آب در اجاق پدرش ریخته است» که اشاره به بیعرضگی فرزند دارد؛<ref>عسکری عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۷ش، ص46.</ref> «پشت پشت پدره، مادر رهگذره» که بهمعنای برگشتن نسب بهسمت پدر و خاندان او است؛<ref>عسکری عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ج3، ۱۳۸۷ش، ص109.</ref> «پدرش خوب است که خود نیز خوب است»؛<ref>خسروی، فرهنگ بختیاری، ۱۳۶۸ش، ص۱۸۴.</ref> «اگر بر سر قبر پدر خود نیز برود، یک دانه ریگ دزدانه در جیب خود میگذارد» که اشاره به انسانهای طماع دارد؛<ref>احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۲.</ref> «سر سفره پدر چیزی نخورده» که اشاره به آدمهای شر دارد.<br> | ||