آسیب‌شناسی زنان سرپرست خانوار

از ویکی‌زندگی

آسیب‌شناسی زنان سرپرست خانوار؛ بررسی مشکلات و چالش‌های زنان سرپرست خانوار

افزایش زنان سرپرست خانوار، این پدیده را از یک استثنا در دهه‌های گذشته به مسئله‌ای در متن اجتماع تبدیل کرده است. آمار سال 1395ش، گویای سهم 12 درصدی خانوارهای زن‌سرپرست از مجموع خانوارهای ایرانی است.[۱] بی‌توجهی به زنان سرپرست خانوار به‌عنوان یکی از گروه‌هاي آسيب‌پذير اجتماعي، زمينه‌ ایجاد و گسترش ساير آسيب‌هاي اجتماعي نظیر طلاق، کودکان کار و زنان و دختران فراری را فراهم می‌سازد. از مهم‌ترین و شایع‌ترین مشکلات و آسیب‌های زنان سرپرست خانوار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

فقر شغلی و اقتصادی

فقر اقتصادی اولین و مهم‌ترین آسیب زنان سرپرست خانوار است. آنها با وجود مسئولیت مراقبت از خانواده، به سختی می‌توانند شغلی درآمدزا پیدا کنند و به‌همین دلیل، مجبور به تمرکز در بخش غیر رسمی بازار کار می‌شوند. در شرایطی که نان‌آور خانواده به‌جای دو نفر، یک نفر است و در بخش غیررسمی و در شغل‌های کم‌ارزش با دستمزد کمتر اشتغال دارد، طبیعی است که با خطر فقر بیشتری مواجه شود.[۲] فقر اقتصادی، مجموعه‌ای از آسیب‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی را برای زنان سرپرست خانوار به همراه دارد؛ اختلال در سلامت جسمی و بروز بیماری‌ها به خاطر محدودیت در دسترسی به امکانات بهداشتی و بیمه، سوء‌تغذیه، عدم‌دسترسی به تفریحات سالم و کافی و مشکلات روان‌شناختی اغلب ریشه در فقر اقتصادی دارد.

آسیب‌های روانشناختی

بعد از مشکلات اقتصادی، مهم‌ترین آسیب زنان سرپرست خانوار، مسائل مربوط به بهداشت و سلامت روان است. ایفای نقش‌های چندگانه، فقدان حمایت‌های اجتماعی و وجود نگرش‌های منفی جامعه، آنان را مستعد برخی مشکلات و آسیب‌های روانی اجتماعی می‌کند. این زنان به خاطر پایگاه اجتماعی نامشخص و مبهم و فقدان تکیه‌گاه، دچار نوعی خلأ عاطفی هستند. استرس، افسردگی، زودرنجی، احساس تنهایی و طردشدگی و عدم درک از سوی دیگران از مهم‌ترین مشکلات روان‌شناختی این زنان است. تکثر نقش‌ها و اشتغال مادر در خارج از خانه، موجب بروز مشکلات روانی متعددی برای زنان و کودکان آن‌ها می‌شود.[۳] اعتماد به‌نفس پایین، یکی دیگر از ویژگی‌های شناختی زنان سرپرست خانوار است. مطالعات متعددی نشان‌گر وجود رابطه معنادار میان اعتماد به‌نفس پایین و احساس تنهایی است؛ اعتماد به‌نفس پایین و تنهایی، هر یک دیگری را تشدید می‌کند.

احساس ناامنی

از مشکلات زنان سرپرست خانوار، نگرش منفی و ناهمدلانه افراد جامعه نسبت به آنان است. اهمیت و اعتبار خانواده و جایگاه ایمنی‌بخش آن باعث شده تا خانواده زنان سرپرست خانوار به‌خاطر فقدان تکیه‌گاه به خانواده‌ای آسیب‌دیده و ناقص تبدیل شود. این زنان بدون مرد، خصوصاً در جوامعی که اعتبار اجتماعی و امنیت زن وابسته به مرد و خانواده است گاهی در معرض تهدید و تعرض قرار می‌گیرند. برخی مردان این زنان را به عنوان یک فرصت تلقی می‌کنند و در صدد کام‌جویی از آنان بر می‌آیند. تقاضای ازدواج بدون شرایط مطلوب، ازدواج موقت یا غیررسمی، اذیت و آزار جسمی و جنسی و محروم‌شدن از حق و حقوق قانونی به خاطر برخی انگاره‌های غلط فرهنگی از آسیب‌های شایع به‌شمار می‌رود.[۴]

انزوای اجتماعی

زنان سرپرست خانوار با توجه به نقش‌های چندگانه و مسئولیت‌های بسیار، غالباً وقت اضافی برای برقراری روابط اجتماعی را ندارند. این موضوع به مرور موجب طرد آن‌ها از جامعه می‌شود. هم‌چنین فرزندان به خاطر عدم‌حضور همه‌جانبه سرپرست، دچار مشکل می‌شوند و خود سرپرستان به خاطر تأمین مایحتاج خانواده در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند.[۵] با توجه به موقعیت زنان سرپرست خانوار، غالباً زنان ديگر نیز از گسترش رابطه با آنان مي‌پرهيزند تا مبادا شوهران و مردان خانواده‌شان به زنان بي‌سرپرست تمايل پيدا كنند. همچنین مردان ديگر هم براي جلوگيري از برچسب‌خوردن از آنان فاصله می‌گیرند تا جایی که گاهی برخی فرصت‌های شغلی و موقعیت‌های اجتماعی به همین دلیل از دست می‌رود. لذا زنان سرپرست خانوار كه شوهران خود را از دست داده‌اند، در دايره محدود رابطه با فرزندان و محارم خود محبوس مي‌شوند. مهم‌ترین پیامد مخدوش‌شدن روابط اجتماعي، طردشدگی و به هم خوردن تعادل رواني است.[۶]

فقر آموزشی-فرهنگی

میزان سواد یکی از اجزای موثر و سازنده شاخص فقر می‌باشد.[۷] اغلب زنان سرپرست خانوار و بدسرپرست از نظر جایگاه فرهنگی و سطح تحصیلات در موقعیتی نیستند که بتوانند بر همه مسائل و معضلات اجتماعی و مسئولیت تربیت فرزندان فائق آیند. این خانواده ها به‌دلیل فقر مالی و ارتباط گذشته خانواده با افراد و خانواده‌های بزهکار به لحاظ بزهکاری پدر خانواده و ارتباطات اجتماعی نامطلوب وی، مجبور می‌شوند در مناطقی که وضعیت فرهنگی مناسبی ندارند، ساکن شوند و این امر خود دلیلی بر فقر فرهنگی این خانواده‌ها خواهد شد. در این خانواده‌ها به‌دلیل فقر مالی، فرزندان و به‌ويژه پسران مجبور به ترک تحصیل در سنین پایین شده و به‌دنبال آن چرخه فقر، تکرار می‌شود.

بیماری‌های جسمی

زنان سرپرست خانوار به‌دلیل بی‌توجهی و اقدام دیرهنگام نسبت به پیگیری بیماری‌ها و ارتقاء سلامت جسمی به‌خاطر فقر اقتصادی، نبود درآمد پایدار، سوء‌تغذیه و عدم وجود خدمات بیمه‌ای و کیفیت پایین آن، مستعد ابتلا به بسیاری از بیماری‌ها هستند.

آسیب‌پذیری فرزندان

زنان سرپرست خانوار با توجه به شرایط بد اقتصادی و فرهنگی غالباً دچار مشکلات فرزندپروری می‌شوند و فرزندان آنها به دلیل از دست‌دادن ارتباط خود با نزدیکان و نداشتن شبکه حمایتی، از نظر تربیت اجتماعی آسیب می‌بینند. زنان سرپرست خانوار زمان بیشتری را صرف کار می‌کنند و همین امر، موجب فقر زمانی و بی‌توجهی به جنبه‌های فرهنگی، آموزشی و تربیتی خود و فرزندان می‌شود. وضعیت بد اقتصادی باعث می‌شود تا هم زنان سرپرست خانوار و هم فرزندان‌شان در برابر آسیب‌های اجتماعی، جزو آسیب پذیرترین قشرهای اجتماع باشند. از سوی دیگر فرزندان این خانواده‌ها نیز بالقوه در معرض مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیررسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سوء‌تغذیه قرار دارند.[۸] این زنان به‌دلیل تجارب کم از فضای اجتماعی جامعه و نبودن مردی برای تکمیل تجربیات‌شان، استقلال و آزادی کمتری برای فرزندان فراهم می‌کنند و به‌همین دلیل فرزندان آن‌ها دارای اعتماد به‌نفس پایین‌تر و ترس بیشتر از فضای اجتماعی هستند.

پانویس

منابع

  • خسروی، زهره و دیگران، فراتحلیل پژوهش‌های حوزه زنان سرپرست خانوار طی ده سال گذشته، معاونت امور زنان و خانواده، مجری: دانشگاه الزهرا، 1397ش.
  • شادی‌طلب، ژاله و گرایی‌نژاد، علیرضا، «فقر زنان سرپرست خانوار»، پژوهش زنان، س2، ش1، 1383ش.
  • محمدی، زهرا، زنان سرپرست خانوار، تهران، شورای فرهنگی-اجتماعی زنان، 1385ش.
  • معیدفر، سعید و حمیدی، نفیسه، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفته‌ها و آسیب‌های اجتماعی»، مجله نامه علوم اجتماعی، ش32، 1386ش.
  • فروزان، ستاره و بیگلریان، اکبر، «زنان سرپرست خانوار؛ فرصت‌ها و چالش‌ها»، فصلنامه پژوهش زنان، س1، ش5، 1382ش.
  • «زنان سرپرست خانوار»، ویکی‌خیر، تاریخ بازدید: 3 اسفند 1400ش.