آهو
آهو؛ حیوانی زیبا از گروه پستانداران و نشخوارکنندگان
آهو، غزال، غزاله، مارال، ظبی، ظبیه (ماده آهو)، ابوالسفاح و فائر،[۱] جانوری از خانواده تهی ـ شاخان است که انواع مختلفی از آن در جهان وجود دارد. این حیوان، از راستهی شکافتهسُمها است و معمولا، دوندهای سریع و چابک بهحساب میآید که دست و پایی دراز و باریک و چشمانی زیبا دارد.[۲] آهو، همواره، بهدلیل داشتن ویژگیهای ظاهری، مورد توجه انسانها بوده و بهعنوان نمادی زنانه شناخته میشود.[۳] بههمین دلیل، در ادبیات مکتوب و شفاهی ایران، ارتباط نزدیکی میان آهو و زنان وجود دارد.
انواع آهو
در نقاط مختلف جهان، دو نوع آهو وجود دارد: 1. آهوی سفید؛ 2. آهوی ختایی (مُشکین).
آهوی ختایی، رنگی قهوهای و دو دندان بلند دارد که از دهان او بیرون زده است. ان نوع از آهوان، میان ناف و آلت تناسلی خود، کیسهای با دو سوراخ دارند که نوعی ماده خوشبو بهنام «مُشک» در آن ترشح و جمع میشود. این عطر، زمانیکه کل کیسه را فرا بگیرد، از سوراخهای آن، نشت کرده و پخش میشود. بههمین دلیل، شکار آهوی ختایی، از دیرباز، میان مردم جهان مرسوم بوده است. علاوهبر مُشک، پوست و گوشت این نوع از آهوان نیز مورد استفاده بشر قرار میگیرد.[۴]
زیستگاه آهو
انواع مختلفی از آهوان در ایران، در مناطق گرمسیری حضور دارند. گونهای از این حیوان بهنام «جیبیر»، در دامنههای کوهستانی در اطراف گرمسار، دشتهای بیرجند و آشتیان زندگی میکنند. جیبیرها، از نمونههای کمیاب و از جمله حیوانات وحشی در ایران بهحساب میآیند.[۵]
شکار آهو
طبقه مرفه و حاکم در ایران، از دیرباز بهمنظور تفریح و خوردن گوشت به شکار آهو میپرداختند. این موضوع، در سفرنامههای مکتوب مسافران خارجی نیز بارها ثبت شده است. برای مثال، تاورنیه، در دوره صفویان، به شیوههای مختلف شکار آهو در ایران اشاره کرده است. در آن زمان، ایرانیان، از پرندگان بزرگ شکاری یا یوزپلنگ تربیتشده، برای شکار آهو کمک میگرفتند. در واقع، این نوع از پرندگان آموزشدیده، به آزار شکار مورد نظر پرداخته و سرعت او را در هنگام فرار کاهش میدادند، در نتیجه، شکارچی میتوانست بهراحتی، حیوان موردنظر را شکار کند.[۶] شاردن نیز، به فراوانی آهوان در منطقه آذربایجان اشاره کرده است.[۷]
آهو در ادبیات ایران
در امثال و حِکم ایرانیان، داستانهای عامیانه، افسانهها و نیز ترانهها، همواره از آهو و ویژگیهایی که به او منتسب گردیده، از جمله زیبایی ظاهری، خوشبویی (آهوی نر منطقه ختن)، معصومیت و بیگناهی آن، یاد شده است.
آهو در اشعار فارسی
آهو بهعنوان یکی از زیباترین حیوانات موجود در جهان، در اشعار فارسی نیز جایگاهی ویژه داشته است. برای مثال، خاقانی گفته است:[۸]
دیدی آن جانور که زاید مشک | نامش آهو و او همه هنر است؟ |
همچنین، حافظ در اینباره سروده است:[۹]
یا رب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان | وان سهی سرو خرامان به چمن باز رسان |
آهو در ادبیات عرفانی
در ادبیات عرفانی نیز، آهو، بهصورتی نمادین بهکار گرفته شده است. آهو، معمولا، نماد عارفی عاشق، پاک و بیگناه است که به دست تقدیر، در دام این دنیا، گرفتار شده است. برای مثال، مولوی در مثنوی معنوی خود حکایتی دارد که در آن، بچه آهویی در طویلهی خران گرفتار شده است.[۱۰]
آهو در افسانههای ایرانی
آهو، در افسانههای ایرانی، بهعنوان صیدی زیبا و شکاری جذاب برای شکارچیان معرفی شده است. آهوان، در این نوع از افسانهها، همواره به پری، ماهدخت یا موجوداتی خیالی تبدیل میشوند که قهرمان قصه را به ماجرا و حوادثی شگرف هدایت میکردند. برای مثال، در افسانهای، دختر پادشاه با توسل به جادو، خود را به آهویی تبدیل کرده و قهرمان داستان را به قصر پادشاه کشانده و او را به کشتن میدهد.[۱۱] در برخی دیگر از افسانهها، خوردن گوشت آهو یا مغز آن را تنها راه علاج قهرمان قصه معرفی کردهاند.[۱۲] در گروهی دیگر از افسانهها، آهو نماد یک زن اغواگر و فریبنده است که در نهایت منجر به سست شدن ایمان قهرمان داستان میشود.[۱۳]
آهوان، در برخی از افسانهها نیز نماد حیوانی معصوم در دام صیاد بودهاند مانند داستان معروف «پیامبر و ضمانت آهو»، که در آن، پیامبر ضامن آهویی شده که از پیامبر میخواهد او را نجات داده تا به فرزند خود شیر دهد و سپس بازگردد و پیامبر، او را از دست صیاد نجات میدهد.[۱۴] در باور شیعیان نیز، امام رضا به «ضامن آهو» معروف است که این باور، برگرفته از داستانی حقیقی در منطقه میان سمنان و دامغان است.
آهو در ترانه ایرانیان
صفات ظاهری آهو، منجر به حضور او در ترانههای عامیانه نیز شده است. برای مثال، در شعری کرمانی آمده است:[۱۵]
به قربون دو چشمان غزالت | ندیده آفتاب ماه جمالت |
مردم فارس نیز، از آهو در ترانههای خود استفاده کردهاند، مانند:[۱۶]
چو آهو میشوم در کوه و دره | که صیاد درشوی رویم نبینی |
آهو در امثال و حکم ایرانیان
در ادب فارسی، از خصوصیات آهو بهصورتی رمزگونه یاد شده است. برای مثال، تشبیهات متعددی از واژه آهو، در راستای وصف یار و زیبایی زیبارویان، وجود دارد، مانند: آهوچشم، آهوپای، آهودل، آهوخرام، آهوپرواز، و نیز کنایههایی همچون «آهوی مانده گرفتن» و «آهوی ناگرفته بخشیدن».[۱۷]
در امثال و حکم فارسیزبانان، آهو و ویژگیهای او نیز حضور دارند. برای مثال بیرجندیها میگویند «آهو اگر جست و خیز دارد، خرگوش هم میتواند بدود»؛ مردم لرزبان ایران نیز معتقدند که «آهو در هر کوهی که گوشت گرفت، در همان کوه گوشتش را هم میریزد»؛ شوشتریها نیز مثلی دارند، مانند «آهو را گفتند: برای که میدوی؟ گفت: برای جانم، تازی را گفتند: برای که میدوی؟ گفت: برای اربابم»؛ مردم سنگسر نیز میگویند «آهو نچرد پنبۀ ما را، ما گذشتیم از پشمش».[۱۸]
خواص درمانی آهو
طب سنتی
برخی از پزشکان، در گذشته، از برخی اعضای داخلی بدن آهوان، برای درمان مریضیها بهره میبردند. از نظر آنها، گوشت آهو، طبیعتی گرم و خشک داشته و برای افرادی که مزاجی سرد دارند، مفید بوده است.[۱۹] برخی دیگر از طبیبان، گوشت آهو را بسیار سبک دانستهاند که هضم بسیار راحتی دارد، بههمین دلیل برای درمان نفخ و باد شکم، خوردن گوشت آهو را توصیه میکردند.[۲۰] همچنین، طبیبان در طب سنتی، گوشت آهو را برای درمان کک و مک، لک و پیسی، درد شُش و پهلو مؤثر میدانستند. گوشت خشکشده آهو بهعنوان پادزهر، گوشت پختهی آهو برای درمان آسم، زهرهی آهو برای تسکین گوشدرد، درمان نازایی، پرپشت شدن موی سر، توقف خون دماغ، درمان سیاه سرفه، تسهیل رشد دندان در کودکان توصیه میشد.[۲۱] گاهی، شاخ آهو را سوزانده و خاکستر آن را برای درمان ضربدیدگی و کوفتگی اندامهای بدن تجویز میکردند.[۲۲]
طب مردمی
در طب مردمی نیز، گوشت آهو و اعضای بدن او، خواص درمانی بسیاری را شامل میشد. برای مثال، در لرستان و ایلام، پوست آهو را برای درمان زخم ناشی از گلوله، مؤثر میدانستند.[۲۳] در میان مردم خراسان نیز، مغز قلم آهو را برای درمان اسهال مفید میدانند.[۲۴] همچنین، مردم در لرستان، سرمه تهیهشده از مغز قلم آهو را بسیار مقوی دانسته و خواص بسیاری برای آن در نظر میگیرند.[۲۵] در تهران نیز، مردم معتقدند که گوشت آهو برای درمان زردی، گرفتگی قلب، بیماریهای عصبی، خون آهو برای تقویت و رشید مو، پوست آهو برای دوری از گزند حشرات و درمان شب ادراری[۲۶] ، پشکل آهو برای روشن شدن پوست و نیز پشکل پخته شدهی آهو برای درمان ورم دستگاه گوارشی بدن مفید است.[۲۷]
آهو در باور مردم ایران
آهو در فرهنگ و باورهای ایرانیان، از جایگاهی ویژه برخودار است. دیدن آهو در خواب را نشانی از دوشیزهای زیباروی میدانند.[۲۸] باورهایی دیگر نیز نسبت به آهو در نقاط مختلف ایران وجود دارد. برای مثال، در درگز، بارش باران در هوای آفتابی را نشانهی زایش بچه توسط آهویی در کوهستان میدانند.[۲۹] در قشم نیز، باوری مشابه وجود دارد و بارش باران در هوای ابری و آفتابی را نشانهی زایش بره آهویی ماده در نظر میگیرند.[۳۰] برخی از مردم، از جمله در گیلان، شاخ و سُم آهو را، رمانندهی جن و پری میدانند.[۳۱] در میان مردم کرمان، نگهداری حیواناتی مانند کبک و آهو را، بهدلیل شورچشمی آنها، بد دانسته[۳۲] و شکار آنها را نیز تفریحی شوم میدانند. در کازرون، مردم، شاخ آهو را با قطعهای نمک، به دیوار خانه نصب میکنند و معتقدند که این کار، منجر به دورماندن خانه و اعضای آن، از چشم و نظر بد خواهد شد.[۳۳] در میان تهرانیها نیز، کشتن حیوانات بیآزار مانند آهو و گنجشک، را منجر به فقر و تنگدستی میدانستند.[۳۴]
آهو در نظام غذایی ایرانیان
گوشت آهو نزد ایرانیان، از بهترین گوشتهای خوراکی دانسته میشد و اغلب توسط اقشار پردرآمد، مصرف میشده است. کباب گوشت آهو، که در دوره صفویان به آن «دو غرمه (قرمه) آهو» میگفتند، بسیار پرطرفدار بوده است.[۳۵] خوراکی بهنام «قلیه سنگ سیر» نیز در همین دوره مرسوم بوده که از گوشت پختهشده آهو همراه با سیر، نعناع خشک و کشک تهیه میشد.[۳۶] جهانگردان نیز، در دورههای مختلف، از خوراکهای لذیذ تهیهشده از گوشت آهو، یاد کردهاند.[۳۷]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه آهو، سایت واژهیاب.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه آهو، سایت واژهیاب.
- ↑ شوالیه، فرهنگ نمادها، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۲.
- ↑ بهرامی، فرهنگ روستایی، ۱۳۱۷ش، ص۱۰۰؛
شمیسا، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، ۱۳۷۷ش، ص۶۹. - ↑ اسدی، نگاهی به گرمسار سرزمین خورشید درخشان، ۱۳۷۸ش، ص۷۴؛
بهنیا، بیرجند نگین کویر، ۱۳۸۰ش، ص۱۲۳؛
نجفی آشتیانی، نیمنگاهی به آشتیان، ۱۳۸۵ش، ص۲۶. - ↑ تاورنیه، سفرنامه، ۱۳۸۳ش، ص۳۳-۳۵؛
الئاریوس، سفرنامه،]بیتا[، ص۲۱۳-۲۱۵. - ↑ شاردن، سیاحتنامه، ۱۳۴۲ش، ص۱۱۸؛
بنتان، سفرنامه، ۱۳۵۴ش، ص۹۵؛
پولاک، سفرنامه، ۱۳۶۱ش، ص۱۲۸-۱۳۳. - ↑ خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 27، سایت گنجور.
- ↑ حافظ، غزلیات، غزل شماره 385، بیت 1، سایت گنجور.
- ↑ مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۶۳ش، دفتر پنجم، ص۵۴ و ۵۹؛
شعبانی، شاخۀ مرجان، ۱۳۸۶ش، ص۵۹-۶۴؛
تاجدینی، فرهنگ نمادها و نشانهها در اندیشۀ مولانا، ۱۳۸۳ش، ص۶۴-۶۷. - ↑ درویشیان، فرهنگ افسانههای مردم ایران، ج7، ۱۳۸۱ش، ص509-513.
- ↑ درویشیان، فرهنگ افسانههای مردم ایران، ج7، ۱۳۸۱ش، ص113-117.
- ↑ مجمل التواریخ و القصص، ۱۳۱۸ش، ص۱۱۰-۱۱۲.
- ↑ بحرالفوائد، ۱۳۴۵ش، ص۳۸۰؛
عوفی، جوامع الحکایات، ۱۳۳۵ش، ص۲۱۰؛
کاشفی، روضة الشهداء، ۱۳۳۴ش، ص۱۳۶-۱۳۷؛
علوی عاملی، قواعد السلاطین، ۱۳۸۴ش، ص۱۴۵؛
هبلهرودی، جامع التمثیل، ۱۳۷۷ق، ص۲۸۵-۲۸۶. - ↑ مرادی، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم کرمان، ۱۳۸۷ش، ص۴۶ و ۵۳.
- ↑ همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۷۱ش، ص۶۷ و ۲۵۵ و ۳۲۲؛
فقیری، سیری در ترانههای محلی، ۱۳۸۵ش، ص۱۴۸ و ۱۵۰؛
ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، ۱۳۷۷ش، ص۹۴۲. - ↑ نظامی گنجهای، لیلی و مجنون، ۱۳۶۳ش، ص۱۶۲-۱۶۵ و ۲۱۲-۲۱۷؛
سنایی، حدیقة الحقیقة، ۱۳۵۹ش، ص۴۵۷ و ۴۵۸؛
خاقانی شروانی، دیوان، ۱۳۳۶ش، ص۴۵۴؛
حافظ، دیوان، ۱۳۸۱ش، ۶۹۴- ۶۹۵؛ جامی، هفت اورنگ،]بیتا[، ص۱۵۵. - ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فـارسی، ۱۳۸۸ش، ص۲۵۴.
- ↑ ابنبطلان، تقویم الصحة، ۱۳۶۶ش، ص۶۲ و ۶۳؛
جرجانی، ذخیرۀ خوارزمشاهی، ج2، ۱۳۸۲ش، ص41 و 51؛
مراغی، منافع حیوان، ۱۳۸۸ش، ص۹۸-۹۹؛
عقیلی خراسانی، مخزن الادویة، ۱۸۴۴م، ص۶۲۷. - ↑ تحفة الغرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، ۱۳۷۱ش، ص۲۰۰؛
جرجانی، ذخیرۀ خوارزمشاهی، ج2، ۱۳۸۲ش، ص51. - ↑ تحفة الغرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، ۱۳۷۱ش، ص۲۰۰؛
دنیسری، نوادر التبادر لتحفة البهادر، ۱۳۵۰ش، ص۲۲۹ - ↑ جمالی یزدی، فرخنامه، ۱۳۴۶ش، ص۵۶.
- ↑ اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۵۸.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۳؛
شاملو، احمد، کتاب کوچه، ج3، ۱۳۶۰ش، ص757. - ↑ شادابی، فرهنگ مردم لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۷.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ج5، ۱۳۸۳ش، ص424.
- ↑ شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ۱۳۶۸ش، ص۲۰۳.
- ↑ خوابگزاری، ۱۳۸۵ش، ص۲۷۶.
- ↑ تکلیفی چاپشلو، ادبیات عامۀ شهرستان درگز، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۲.
- ↑ اسدیان خرمآبادی، گوشهای از دانشها و باورهای عامه در شهر قشم، ۱۳۸۳ش، ص۳۰.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فـارسی، ۱۳۸۸ش، ص۲۷۸.
- ↑ مرادی، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم کرمان، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۲ و ۲۸۵؛
مؤید محسنی، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۸ و ۴۸۳. - ↑ شیخالحکمایی، کازرونیه، ۱۳۸۵ش، ص۱۸۶.
- ↑ ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج2، ۱۳۴۸ش، ص324.
- ↑ نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، آشپزی دورۀ صفوی، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۵.
- ↑ نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، آشپزی دورۀ صفوی، ۱۳۶۰ش، ص۲۰۵-206 و 237.
- ↑ دروویل، سفرنامه، ۱۳۴۸ش، ص82-83.
منابع
- ابنبطلان، مختار، تقویم الصحة، ترجمۀ کهن فارسی، بهتحقیق غلامحسین یوسفی، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا، ۱۳۶۶ش.
- اسدیان خرمآبادی، محمد، گوشهای از دانشها و باورهای عامه در شهر قشم، تهران، روشنان، ۱۳۸۳ش.
- اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردمشناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
- اسدی، نـوشآذر، نگاهی به گرمسار سرزمین خورشید درخشان، تهران، پازینه، ۱۳۷۸ش.
- الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، برلین شرقی، ]بینا[، ]بیتا[.
- بحرالفوائد، بهتحقیق محمدتقی دانشپژوه، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵ش.
- بنتان، اگوست، سفرنامه، ترجمۀ منصوره اتحادیه، تهران، سپهر، ۱۳۵۴ش.
- بهرامی، تقی، فرهنگ روستایی، تهران، شرکت چاپ خودکار، ۱۳۱۷ش.
- بهنیا، محمدرضا، بیرجند نگین کویر، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۰ش.
- پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۱ش.
- تاجدینی، علی، فرهنگ نمادها و نشانهها در اندیشۀ مولانا، تهران، سروش، ۱۳۸۳ش.
- تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ حمید ارباب شیرانی، تهران، نیلوفر، ۱۳۸۳ش.
- تحفة الغرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، بهتحقیق جلال متینی، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
- تکلیفی چاپشلو، احمد، ادبیات عامۀ شهرستان درگز، مشهد، سخن، ۱۳۷۹ش.
- جامی، عبدالرحمان، هفت اورنگ، بهتحقیق مرتضى مدرس گیلانی، تهران، سعدی، ]بیتا[.
- جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، بهتحقیق محمدرضا محرری، تهران، مؤسسه احیاء طب طبیعی، ۱۳۸۲ش.
- جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۶ش.
- حافظ، دیوان، بهتحقیق محمد قزوینی، تهران، ارمغان، ۱۳۸۱ش.
- حافظ، غزلیات، غزل شماره 385، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 10 بهمن 1400ش.
- خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، شماره 27، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 10 بهمن 1400ش.
- خاقانی شروانی، دیوان، بهتحقیق حسین نخعی، تهران، ]بینا[، ۱۳۳۶ش.
- خوابگزاری، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۸۵ش.
- دروویل، گاسپار، سفرنامه، ترجمۀ جواد محیی، تهران، گوتنبرگ، ۱۳۴۸ش.
- درویشیان، علیاشرف و خندان، رضا، فرهنگ افسانههای مردم ایران، تهران، کتاب و فرهنگ، ۱۳۸۱ش.
- دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، بهتحقیق محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 10 بهمن 1400ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فـارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- سنایی، حدیقة الحقیقة، بهتحقیق مدرس رضوی، تهران، ]بینا[، ۱۳۵۹ش.
- شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، تهران، افلاک، ۱۳۷۷ش.
- شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۲ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۶۰ش.
- شعبانی، معصومه، شاخۀ مرجان، تهران، ثالث، ۱۳۸۶ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، تهران، میترا، ۱۳۷۷ش.
- شوالیه، ژان و گربران، آلن، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، جیحون، ۱۳۸۵ش.
- شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، رسا، ۱۳۶۸ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- شیخالحکمایی، عمادالدین، کازرونیه، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
- عقیلی خراسانی، محمدحسین، مخزن الادویة، کلکته، چاپ افست، ۱۸۴۴م.
- علوی عاملی، محمد عبدالحسیب، قواعد السلاطین، بهتحقیق رسول جعفریان، تهران، مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- عوفی، محمد، جوامع الحکایات، بهتحقیق محمد معین، تهران، کلاله خاور، ۱۳۳۵ش.
- کاشفی، حسین، روضة الشهداء، بهتحقیق محمد رمضانی، تهران، ]بینا[، ۱۳۳۴ش.
- فقیری، ابوالقاسم، سیری در ترانههای محلی، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۵ش.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۴۸ش.
- مجمل التواریخ و القصص، بهتحقیق محمدرضا رمضانی، تهران، زوار، ۱۳۱۸ش.
- مرادی، عیسى، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم کرمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۷ش.
- مراغی، عبدالهادی، منافع حیوان، بهتحقیق محمد روشن، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۸ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 10 بهمن 1400ش.
- مولوی، مثنوی معنوی، بهتحقیق نیکلسن، تهران، قطره، ۱۳۶۳ش.
- مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش.
- نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، منشور امید، ۱۳۸۵ش.
- نظامی گنجهای، لیلی و مجنون، بهتحقیق بهروز ثروتیان، تهران، ماهور، ۱۳۶۳ش.
- نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، آشپزی دورۀ صفوی، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۰ش.
- ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، نی، ۱۳۷۷ش.
- هبلهرودی، محمدعلی، جامع التمثیل، تهران، معین، ۱۳۷۷ق.
- همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۷۱ش.