احساس

از ویکی‌زندگی

احساس، جلوه درونی ابراز هیجان
احساس واژه‌ای عربی و به معنای دریافتن، پی بردن، برداشت، درک، عاطفه، شور و تأثیر است. معادل این اصطلاح در زبان فارسی، شور و سـُهِش[۱] و معادل انگلیسی آن Feeling است. اين معنا از احساس، هم‌زمان در علم روانشناسی و ادبیات فارسی کاربرد دارد.

مفهوم احساس در دانش روانشناسی

در علم روانشناسی واژه احساس هم در حوزه روانشناسی فیزیولوژیک یا زیستی و هم در حوزه انگیزش و هیجان به کار می‌رود. در حوزه روانشناسی فیزیولوژیک واژه احساس معادل اصطلاح انگليسی sensation است؛ اين اصطلاح در ارتباط با حواس پنج‌گانه، ناظر به انتقال اثر محرک از گیرنده حسی به سیستم اعصاب مرکزی است که به‌صورت عینی قابل ‌پیگیری است.[۲] اما احساسی که در حوزه انگیزش و هیجان قرار دارد ناظر به عواطف است. در فرهنگ جامع روانشناسی ـ روانپزشکی واژه احساس به تجربه، برداشت حسی، داشتن فرایندی هشیارانه در مورد احساس‌هایی مانند گرما، درد، حالات عاطفی مثل راحتی، افسردگی و غیره معنا شده است.[۳]

مفاهیم نزدیک

واژه‌های هیجان و عاطفه، معنایی نزدیک به احساس دارند و گاهی به‌جای یکدیگر به‌کار می‌روند؛ اما واژه هیجان بیشتر برای توضیح مجموعه‌ای از واکنش‌ها به‌کار می‌رود که برای دیگران به‌صورت عمومی قابل ‌مشاهده است. در واقع، هیجان تجربه‌ای بیولوژیک است که در بدن رخ می‌دهد و می‌توان به گونه‌ای عملی آن را اندازه گرفت، مانند ترشح هورمون، تغییر در تنفس و ضربان قلب، فعالیت مغزی و حالات چهره‌ای. از ویژگی‌های دیگر هیجان می‌توان به مشترک و فراشخصیتی بودن، ناخودآگاه و مسری بودن اشاره کرد. این در حالی است که احساس، تجربه‌ای غیربیولوژیک و ذهنی است که با توجه به خلق‌وخوی شخصی شکل گرفته و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. احساس را می‌توان شکل درونی ابراز هیجان دانست، بر خلاف عاطفه که ابراز هیجان به‎‌صورت بیرونی است و هنگام ابراز هیجان در چهره و حالات افراد به‌‌صورت ظاهری مشاهده می‌شود.[۴] از این رو اگرچه از طریق جلوه‌های چهره‌ای یا رفتاری تا حدودی می‌توان به عواطف و هیجانات دیگران پی برد اما درک احساساتِ شخصی هر فرد تقریباً ناممکن است.[۵]

مولفه‌های احساس

هر احساسی دارای سه مولفه متمایز است. مولفه شناختی، اولین عنصر هر احساسی است که موجب می‌شود تا آن احساس توسط فرد شناخته شود. مولفه فیزیولوژیک، دومین عنصری است که کمک می‌کند تا رد پای هر احساس و نشانه‌های آن در بدن شناسایی شوند و سومین عنصر، تکانه‌های همراه هر احساس است که به جنبه‌های رفتاری اشاره دارد. آگاهیِ هم‌زمان نسبت به هر سه مولفه، موجب خودآگاهی فرد نسبت به عواطف و احساسات می‌گردد و عدم آگاهی نسبت به هر یک از مولفه‌ها منجر به ایجاد حالت تدافعی و تجربه اضطراب می‌شود.[۶]

انواع احساسات

برخی از روانشناسان، احساسات را به دو دسته خوشایند و ناخوشایند تقسیم کرده و از احساسات مثبت و منفی سخن گفته‌اند. اما برخی دیگر با نگاهی متفاوت به این مسئله، اعتقاد دارند اگرچه بعضی از احساسات به‌عنوان احساسات ناخوشایند یا منفی شناخته می‌شوند اما نباید نقش سازنده هر کدام از احساسات را در جای خود انکار کرد. در واقع وقتی ما احساسات را به مثبت و منفی تقسیم می‌کنیم از جنبه سازنده احساسات منفی فاصله می‌گیریم. برای مثال خشم باعث می‌شود تا از حقوق خود دفاع کنیم و در برابر بی‌عدالتی‌ها انرژی مقابله داشته باشیم و واکنش مناسب نشان دهیم.[۷]

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه احساس.
  2. ایروانی و خداپناهی، روانشناسی احساس و ادراک، 1371ش، ص 23.
  3. پورافکاری، فرهنگ جامع روان‌شناسی–روان‌پزشکی، 1373ش، ج1، ص569.
  4. کان و دیگران، درمان عاطفه‌هراسی؛ راهنمای روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت، 1394ش، ص136.
  5. ریو، انگیزش و هیجان، 1385ش، ص346.
  6. فردریکسون، هم‌آفرینی تغییر، 1399ش، ص85.
  7. اتکینسون و دیگران، زمینه روان‌شناسی هیلگارد، 1396ش، ص420.

منابع

  • اتکینسون، ریتا ال و دیگران، زمینه روان‌شناسی هیلگارد، ترجمه براهنی و دیگران، تهران، رشد، 1396ش.
  • ایروانی، محمود و خداپناهی، محمدکریم، روانشناسی احساس و ادراک، تهران، سمت، 1371ش.
  • پورافکاری، نصرت‌الله، فرهنگ جامع روان‌شناسی–روان‌پزشکی، تهران، فرهنگ معاصر، 1373ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377ش.
  • ریو، مارشال، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، 1385ش.
  • فردریکسون، جان، هم‌آفرینی تغییر، ترجمه عنایت الله خلیقی سیگارودی، تهران، ارجمند، 1399ش.
  • کان، مک‌کالو و دیگران، درمان عاطفه‌هراسی؛ راهنمای روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت، ترجمه الهام اشتاد و دیگران، تهران، ارجمند، 1394ش.