ادبیات تهران

از ویکی‌زندگی

ادبیات تهران، نقش تهران در ترویج زبان و ادبیات فارسی.

تهران، در ابتدا به‌عنوان یکی از بخش‌های اصلی ری (تا اوایل دوره حکومتی قاجاریان) و سپس به‌عنوان پایتخت ایران، همواره در ترویج زبان و ادبیات فارسی، سهم بسیاری داشته است. مستقل شدن تهران، هم بر کیفیت و هم بر کمیت شعر و ادب تهران أثر گذاشت تا جایی‌که در لیست 25 نفره ادیبان و سخنوران ایرانی، در حدود سال 1200ق، 21 تن از اهالی تهران بوده و با صفت تهرانی موصوف شده‌اند.[۱]

بازگشت ادبی

پایتخت شدن تهران، نظر ادیبان و دانشمندان را به خود جلب کرد و موجب پیشرفت ادبیات تهران شد و بسیاری از فعالیت‌های ادبی و فرهنگی در این شهر متمرکز شد.[۲] این حرکت با روی گرداندن از سبک هندی و بازگشتن به سبک خراسانی در قصیده‌سرایی و سبک عراقی در غزل‌سرایی همراه بود[۳] و بعدها به‌نام «بازگشت ادبی» معروف شد.[۴] محققانی مانند بهار، بر این باورند که شروع این حرکت از دوران کریم‌خان زند بوده و در دوره پادشاهی مظفرالدین شاه خاتمه یافته است.[۵] تهران، با پیشرفت مکتب بازگشت ادبی، از میراث ادبیات سنتی سود برد و سپس با آغاز جنبش مشروطه و ظهور ادبیات نوین، خاستگاه ادبیات جدید ایران شد.

شعر در تهران پیش از مشروطه

پژوهشگران، شعرِ دوران بازگشت را در 2 دوره بررسی کرده‌اند:

  1. نیمه دوم قرن 12ق تا اوایل سده 13ق؛ سبک سروده‌های این دوره، سبک «عراقی_اصفهانی جدید» بوده که آن را محصول فعالیت‌های دو انجمن ادبی به نام‌های «انجمن مشتاق» و «انجمن نشاط» می‌دانستند.
  2. نیمه اول سده 13ق تا اوایل سده 14ق (دوره کمال و پختگی)؛ این دوره با تأسیس سومین انجمن ادبی، به‌نام «انجمن خاقان» آغاز شد. پژوهشگران، حمایت فتحعلی شاه از شاعران را دلیل پویایی شعر در این دوره دانسته‌اند.[۶] در تذکره گلشن، اسامی 48 تن از فرزندان فتحعلی شاه که شعر می‌گفتند، آمده است.[۷] پس از فتحعلی شاه که خود شاعری نامدار بود، مظفرالدین شاه نیز به رسم پدر، شاعران را محترم می‌داشت.[۸] ناصرالدین شاه قاجار نیز شعر می‌گفت و محافل ادبی بسیاری را با حضور شاعران برتر تهران و ایران برگزار می‌کرد.[۹] از جمله شاعران این دوره می‌توان به ادیب پیشاوری، ادیب‌الممالک فراهانی، محمدحسین فروغی و فتح‌الله خان شیبانی اشاره کرد. فروغی، یغما و شیبانی، از مدیحه‌سرایی دوری می‌کردند[۱۰] و برخی مانند شیبانی و یغما، در اشعار خود، رویکرد اعتراضی داشتند. از دیگر رخدادهای شعر در تهران می‌توان به شعرخوانی و نقالی در قهوه‌خانه‌ها،[۱۱] شبیه‌خوانی و تعزیه،[۱۲] سرودن مرثیه، تصنیف‌سازی و رواج اشعار عامیانه[۱۳] اشاره کرد.

نثر در تهران پیش از مشروطه

پژوهشگران، نثر دوره بازگشت را در 3 گروه جای داده‌اند:

  1. ساده‌نویسی؛[۱۴]
  2. دشوارنویسی؛ این سبک شامل نثرنویسی به‌شیوه گذشتگان یا نثر مصنوع (سبک نوشتاری سده‌های 6 و 7 ق) و نیز سبک نثرنویسی پرتکلف و ملال‌آور (مشابه با نثر روزگار مغول) است،[۱۵]
  3. سبک بینابین؛ در این سبک نگارشی، به آیات و روایات اشاره شده و از لغات و ترکیبات عربی نیز استفاده شده است.[۱۶]

در ایران، افرادی مانند ابوالقاسم قائم‌مقام که به پدر ساده‌نویسی در نثر فارسی مشهور است و نیز شاگرد او یعنی میرزا تقی‌خان امیرکبیر، بر ضد دشوارنویسی به‌پا خاسته و ساده‌نویسی را مرسوم کردند. ناصرالدین شاه از این سبک نوشتاری حمایت کرد و در نگارش سفرنامه‌های خود از آن پیروی کرد.[۱۷] برخی محققان، تلاش‌های قائم‌مقام در راستای رواج ساده‌نویسی را خدمتی بزرگ به زبان فارسی می‌دانند.[۱۸]

شعر در تهران پس از مشروطه

پژوهشگران، دوران مشروطه را از زمان امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه، تا پیروزی انقلاب اسلامی در نظر می‌گیرند. در این دوران، 4 جریان شعری در تهران و پس از آن در تمام ایران، رایج بوده است:

  1. شعر عروضی؛
  2. شعر نیمه عروضی (نیمایی، آزاد)؛
  3. شعر غیر عروضی (سپید، موج نو)؛ شعری که از نظر وزن، تابع موازین و معیارهای عروضی نیست.
  4. غزل نوتصویری؛ غزل‌هایی که قالب شعری آن‌ها سنتی، اما زبان و تخیل شاعر نو است.

شعر عروضی

شعر عروضی، در تهران پس از مشروطه، در دو قالب سنتی و نو، ادامه یافته است. «شعر عروضی سنتی» را می‌توان ادامه دهنده نهضت بازگشت ادبی دانست که با آغاز مشروطه نیز پایان نیافت و تا امروز، به‌صورت حداقلی ادامه دارد. در این سبک شعری، شاعر به حفظ سنت‌های دیرین ادبی پای‌بند است. «شعر عروضی نو» (تلفیقی) نیز صورت امروزی‌تر و متعالی‌تر نسبت به سبک شعری بازگشت ادبی است. در این سبک شعری، قالب‌های سنتی با افکار و اندیشه‌های جدید تلفیق‌شده و به مسائل سیاسی ـ اجتماعی انسان امروز (مانند وطن‌دوستی، آزادی‌خواهی، مسائل تعلیم و تربیت و آزادی بیان)، به‌عنوان موضوع شعر، توجه می‌شود.[۱۹] زبان شعر عروضی نو نیز به زبانی آسان و امروزی تغییر یافته است.[۲۰]

شعر نو

نوگرایی در شعر و پدید آمدن سبک نو، در تاریخ ادبیات فارسی رایج بوده است. شعر، همانند سایر انواع هنری، از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه اثر می‌پذیرد. این أثرپذیری در ایران باعث شد تا سبک خراسانی به سبک عراقی، سبک عراقی به سبک هندی ـ اصفهانی، سپس سبک هندی ـ اصفهانی به شیوه بازگشت ادبی تبدیل شود. پس از آن، ارتباط ایران با اروپا، حضور صنعت چاپ در ایران و چاپ آثار ادبی، علمی و روزنامه‌ها در ایران تحولاتی را به‌وجود آورد که زمینه برای نوگرایی در شعر و ادب فارسی فراهم شد. این نوگرایی در شعر، ابتدا در محتوای اشعار به‌وجود آمد. پس از ایجاد این نوگرایی، اختلافاتی میان نویسندگان و شاعران ایجاد شده که در نتیجه آن، شاعرانی همچون بهار در تهران، به دفاع از هر دو سبک سنتی و نو پرداختند. پژوهشگران، شعر نو را بدون در نظر گرفتن وزن عروضی به سه دسته: 1. شعر نیمه عروضی (نیمایی، آزاد)؛ 2. شعر غیرعروضی (شعیر سپید یا شاملویی)؛ 3. شعر موج نو (شعر منثور) تقسیم می‌کنند و با در نظر گرفتن وزن عروضی، دو گونه دیگر «غزل نو» و «غزل تصویری» نیز به انواع آزاد، سپید و موج نو اضافه می‌شود.

نثر در تهران پس از مشروطه

نثر فارسی، از دوران بازگشت ادبی، به‌سمت ساده شدن متمایل شد. در ابتدا، ساده‌نویسی از بین‌بین نویسی در دوران فتحعلی شاه آغاز شد و به ساده‌نویسی امروزی رسید. در این سبک، آثاری به‌وجود آمد که نمونه‌های عالی از ساده‌نویسی هستند:

  1. آثار تألیفی؛ مانند رساله مجدیه.
  2. ترجمه؛ مانند ترجمه هزار و یک شب.
  3. روزنامه؛ شامل روزنامه‌هایی مانند «اختر» در استانبول که توسط مهاجرین ایرانی نوشته می‌شدند.[۲۱]

این سبک از ساده‌نویسی، که در جریان بازگشت مورد توجه و تأکید بود،[۲۲] در آستانه جنبش مشروطه، به شیوه رایج نوشتاری تبدیل شد و تا امروز ادامه یافته است. این نوع نوشتاری ساده، منجر به ظهور انواع ادبی جدید در ادبیات تهران و ایران شد که از آن جمله می‌توان به «نثر روزنامه‌نویسی و طنزنگاری» (مانند روزنامه صوراسرافیل دهخدا)، «نثر داستان‌نویسی» (مانند سووشون سیمین دانشور)، «نثر ادبیات نمایشی» (مانند نمایشنامه‌های بهرام بیضایی)، «نثر تحقیقی_علمی» (نثر دانشگاهی)[۲۳] و «نثر ترجمه» (برگردان آثار مختلف از زبان‌های گوناگون به زبان فارسی) اشاره کرد.

پانویس

  1. کریمان، قصران، ۱۳۵۶ش، ج1، ص571 و 574-577 و 581؛
    سام‎میرزا صفوی، تحفۀ سامی، ۱۳۴۷ش، ص388-399؛
    بلاغی، تاریخ تهران، ۱۳۵۰ش، ص۴۲-۶۲.
  2. اتحادیه، اینجا طهران است، ۱۳۷۷ش، ص۵۶؛
    خانلری، دستور تاریخی زبان فارسی، ۱۳۷۲ش، ص۲۲.
  3. همایی، مقدمه و حواشی بر دیوان طرب، ۱۳۴۲ش، ص۱۱۵؛
    اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، ۱۳۸۴ش، ص۵۴۴؛
    صورتگر، منظوم‌های غنایی ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۰۷؛
    زرین‌کوب، نقد ادبی، ۱۳۶۱ش، ج2، ص631-632.
  4. صفا، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، ۱۳۶۳ش، ص127.
  5. همایی، مقدمه بر دیوان سروش اصفهانی، ۱۳۴۰ش، ص15؛ Rypka, History of Iranian Literature, 1968, P295-296.
  6. زرین‌کوب، نقد ادبی، ۱۳۶۱ش، ج2، ص628.
  7. Brown, A Literary History of Persia, 1959, V.IV, P298-299.
  8. حکمت، «شعر فارسـی در عصـر معاصر»، ۱۳۲۶ش، ص۴۲.
  9. معیرالممالک، یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین‎ شاه، بی‌تا، ص۱۲۵.
  10. زرین‎کوب، سیری در شعر فارسی، ۱۳۶۷ش، ص۱۷۶-۱۷۸.
  11. شهری، طهران قدیم، ۱۳۷۱ش، ج2، ص170؛
    محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص130.
  12. استعلامی، بررسی ادبیات امروز، ۱۳۵۰ش، ص۱۵۸ و ۱۶۲-۱۶۳.
  13. هدایت، مجمع‎ الفصحا، ۱۳۸۲ش، ج2، ص684.
  14. اته، تاریخ ادبیات فارسی، ۱۳۳۷ش، ص۲۸۰.
  15. همایی، مقدمه بر حبیب ‎السیر خواندمیر، ۱۳۳۳ش، ج1، ص38-39.
  16. شمیسا، سبک‎‌شناسی نثر، ۱۳۸۳ش، ص۲۱۵-۲۱۶.
  17. خانلری، «نثر فارسی در دورۀ اخیر»، ۱۳۲۶ش، ص۱۳۱.
  18. نفیسی، شاهکارهای شعر فارسی، ۱۳۳۰ش، ص۱۴ و ۱۸؛
    خانلری، «نثر فارسی در دورۀ اخیر»، ۱۳۲۶ش، ص۱۳۱.
  19. شمیسا، سبک‎شناسی شعر، ۱۳۷۴ش، ص۳۴۳؛
    آرین‎‌پور، از نیما تا روزگار ما، ۱۳۷۴ش، ج3، ص541.
  20. شفیعی کدکنی، ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، ۱۳۵۹ش، ص۳۷-۳۸،
    شفیعی کدکنی، ادبیات فارسی، ۱۳۷۸ش، ص۷۳-۷۴؛
    شمیسا، سبک‎شناسی شعر، ۱۳۷۴ش، ص۳۴0-341.
  21. پروین، تاریخ روزنامه ‎نگاری ایرانیان، ۱۳۷۷ش، ج1، ص246-330.
  22. Rypka, History of Iranian Literature, 1968, P310.
  23. شمیسا، سبک‎‌شناسی نثر، ۱۳۸۳ش، ص254-255.

منابع

  • آرین‎‌پور، یحیى، از نیما تا روزگار ما، تهران، زوار، ۱۳۷۴ش.
  • اتحادیه، منصوره، اینجا طهران است، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۷۷ش.
  • اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ رضازاده شفق، تهران، هیرمند، ۱۳۳۷ش.
  • استعلامی، محمد، بررسی ادبیات امروز، تهران، رز، ۱۳۵۰ش.
  • اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ش.
  • بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قم، بی‌نا، ۱۳۵۰ش.
  • پروین، ناصرالدین، تاریخ روزنامه ‎نگاری ایرانیان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۷ش.
  • حکمت، علـی‎اصغر، «شعر فارسـی در عصـر معاصر»، نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، تهران، ۱۳۲۶ش.
  • خانلری، پرویز، دستور تاریخی زبان فارسی، به‌تحقیق عفت مستشارنیا، تهران، سمت، ۱۳۷۲ش.
  • خانلری، پرویز، «نثر فارسی در دورۀ اخیر»، نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، تهران، ۱۳۲۶ش.
  • زرین‎کوب، عبدالحسین، سیری در شعر فارسی، تهران، سخن، ۱۳۶۷ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، نقد ادبی، تهران، مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان، ۱۳۶۱ش.
  • سام‎میرزا صفوی، تحفۀ سامی، به‌تحقیق رکن‎ الدین همایون فرخ، تهران، کتابخانه ملی ایران، ۱۳۴۷ش.
  • شفیعی کدکنی، محمدرضا، ادبیات فارسی، به‌تحقیق حجت ‎الله اصیل، تهران، نی، ۱۳۷۸ش.
  • شفیعی کدکنی، محمدرضا، ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، تهران، توس، ۱۳۵۹ش.
  • شمیسا، سیروس، سبک‎شناسی شعر، تهران، فردوس، ۱۳۷۴ش.
  • شمیسا، سیروس، سبک‎‌شناسی نثر، تهران، میترا، ۱۳۸۳ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
  • صفا، ذبیح ‎الله، مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، تهران، ققنوس، ۱۳۶۳ش.
  • صورتگر، لطفعلی، منظوم‌های غنایی ایران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۴ش.
  • کریمان، حسین، قصران، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۶ش.
  • محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به‌تحقیق حسن ذوالفقاری، تهران، چشمه، ۱۳۸۲ش.
  • معیرالممالک، دوستعلی، یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین‎ شاه، تهران، علمی، بی‌تا.
  • نفیسی، سعید، شاهکارهای شعر فارسی، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۰ش.
  • هدایت، رضاقلی، مجمع‎ الفصحا، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲ش.
  • همایی، جلال‌الدین، مقدمه بر حبیب ‎السیر خواندمیر، تهران، بی‌نا، ۱۳۳۳ش.
  • همایی، جلال‌الدین، مقدمه بر دیوان سروش اصفهانی، به‌تحقیق محمدجعفر محجوب، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۰ش.
  • همایی، جلال‌الدین، مقدمه و حواشی بر دیوان طرب، تهران، فروغی، ۱۳۴۲ش.
  • Brown, E. G., A Literary History of Persia, Cambridge, 1959.
  • Rypka, J., History of Iranian Literature, Dordrecht, 1968.