ادبیات داستانی عامیانه

از ویکی‌زندگی

ادبیات داستانی عامیانه؛ روایت‌هایی تخیلی، سرگرم‌کننده و آموزنده، در قالب نظم و نثر

ادبیات داستانی عامیانه، نوعی از ادبیات است که هم به‌صورت مکتوب و هم شفاهی، در کنار ادبیات رسمی در یک جامعه رواج دارد. این داستان‌ها، در قالب‌های مختلفی مانند افسانه، اسطوره، حکایت، مَتَل، مَثَل، لطیفه، نقل و نقل‌آواز وجود دارند.

تعریف ادبیات داستانی عامیانه

ادبیات داستانی عامیانه، گونه‌ای از ادبیات است که از نظر محتوا، مضمون، شکل و ارائه‌ی آن‌ها در نزد عوام مردم قابل قبول باشد. رایج بودن در میان مردم، عامیانه بودن موضوع داستان، بهره‌مندی از زبان عامیانه، خیال‌پردازی و طنزآمیز بودن، از ویژگی‌های این داستان‌ها است.[۱]

کتاب فرهنگ اصطلاحات ادبی، در تعریف ادبیات داستانی عامیانه، آن را گونه‌ای از قصه‌های کهن دانسته که به‌صورت شفاهی یا کتبی بوده، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و انواع مختلفی از جمله اساطیر بدوی، قصه‌های پریان و قصه‌های قومی را شامل می‌شود.[۲] گروهی دیگر، خواستار تفکیک قصه‌های عامیانه از قصه‌های عامه‌پسند شده‌اند، زیرا داستان‌های عامه‌پسند در هر دوره‌ای از تاریخ به سلیقه جمعی مردم هر جامعه برمی‌گردد. برای مثال، امروزه قصه‌هایی با سبک و سیاق رُمان‌ها و داستان‌های کوتاه و بلند، مورد اقبال عموم مردم است.[۳]

نام‌های دیگر ادبیات داستانی عامیانه

داستان‌های عامیانه، در مناطق مختلفی از ایران، نام‌هایی متفاوت دارند، مانند «آسانو» در دامغان، «اوسنه» در خراسان، «آسوکه» در سیستان، «آسونک» در دماوند، «سُنگ» در خارک، «مِتیل» در بویراحمد، «اُستونیه» در بویین زهرا، «پاچا» در کرمانشاه و «چیرُک» در زبان کردی.[۴]

هدف ادبیات داستانی عامیانه

نخستین هدف این نوع ادبیات، سرگرمی است. برخی، اهداف دیگری همچون ترویج اصول انسانی و عدالت اجتماعی را نیز از زیربناهای فکری و اجتماعی داستان‌ها عنوان کرده‌اند،[۵] زیرا قصه و داستان، در ادبیات تعلیمی فارسی، همواره از جمله ابزارهای اصلی نویسنده محسوب می‌شود. این قصه‌ها، که قدمتی بسیار بیش‌تر از قصه‌ها و اشعار پهلوانی دارند،[۶] عموما توسط مادرها و مادربزرگ‌ها برای کودکان، نقل می‌شدند.[۷] حسین واعظ کاشفی، فواید قصه خواندن و شنیدن را این‌گونه بیان می‌کند: 1. باخبر شدن از احوال گذشتگان؛ 2. پی بردن به قدرت الهی، پس از شنیدن عجایب روزگار؛ 3. توأمان بودن غم و شادی روزگار برای همه؛ 4. فهم و درک بی‌وفایی دنیا که حتی به پادشاهان نیز رحم نکرد؛ 5. عبرت بسیار و تجربه بی‌شمار.[۸]

داستان عامیانه در نظر گذشتگان

در گذشته، مرز مشخصی برای انواع مختلف داستان وجود نداشت و داستان‌ها در مجموع، به دو دسته‌ی منظوم و منثور در ادبیات رسمی و عامیانه تقسیم می‌شدند. نویسندگان، در گذشته، از انواع احادیث، افسانه‌ها، اخبار و داستان‌ها در حکایات عامیانه و ادبی خود بهره می‌گرفتند و استثنایی برای آن قائل نبودند. کتاب‌های قصه‌ای در تاریخ ایران زمین، وجود دارد که ادبیات رسمی نداشته و تنها به‌منظور سرگرم کردن عوام نوشته شده‌اند. این کتاب‌ها، که همچون رمان‌های امروزی بودند در اشعار دوره غزنویان نیز دیده شده‌اند. برای مثال، فرخی به کتاب عوامانه‌ی «دلیله محتاله» اشاره می‌کند:[۹]

ز بهر آن‌که از بند تو فردا چون رها گرددکنون دائم همی خواند کتاب حیلۀ دلّه


مخاطب این کتاب‌ها، هم مردم عادی و هم قصه‌گویان بودند.

بعضی از این داستان‌های عامیانه، شامل قصه‌هایی از پادشاهان و انسان‌های معروف ایران بوده‌اند. برای مثال، منوچهری در بیتی به قصه‌ای درباره جمشید اشاره می‌کند:[۱۰]

چنین خواندم امروز در دفتریکه زنده است جمشید را دختری


گاهی نیز، نویسندگان، برخی قصه‌های غیرعامیانه را به‌صورت عوام‌پسند می‌نوشتند که مورد اقبال مردم نیز قرار می‌گرفت. برای مثال، فرخی در بیتی می‌گوید:[۱۱]

مخوان قصۀ رستم زاولی راازین پس دگر کان حدیثی است منکر


همچنین مجموعه‌های داستانی به زبان‌های محلی نیز در ایران وجود داشته و برخی، به گردآوری قصه‌های عامیانه رایج میان مردم محلی پرداخته بودند.[۱۲] برای مثال، فخرالدین اسعد گرگانی، نویسنده ویس و رامین، این مجموعه را قصه‌ای رایج میان مردم و به زبانی مشابه با زبان دوبیتی‌های باباطاهر معرفی کرده است.

سیر تاریخی ادبیات داستانی عامیانه

روند تغییر و تحول ایجادشده در این بخش از ادبیات ایران‌زمین را می‌توان در دوره‌های مختلف حکومتی ایران بررسی کرد.

دوره سامانیان

از کهن‌ترین داستان‌های عامیانه در ایران، می‌توان به مجموعه «سندبادنامه» اشاره کرد که در قرن 4ق، به‌قلم خواجه عمید ابوالفوارس قناوزی به زبان دری ترجمه شد. موضوع اصلی این داستان، مکر زنان است و روش قصه‌گویی آن، شبیه به آثاری همچون هزار و یک شب و افسانه‌های هندی است.

دوره غزنویان

در این دوره، مجموعه داستانی «سمک عیار» نوشته شد که آن را کهن‌ترین قصه مکتوب و تاریخ‌دار ایرانی از سده 6ق می‌دانند. نویسنده این کتاب، داستان را از زبان یک راوی به‌نام «صدقه ابوالقاسم» فراهم کرده است. از سبک و سیاق سخن این کتاب معلوم است که آن را در یک محل عمومی یا در محضر جمعی می‌خوانده‌اند.[۱۳] در اسکندرنامه، که موضوع اصلی آن قصه‌هایی درباره اسکندر مقدونی است، نیز روایتی وجود دارد که نشان از خوانش این کتاب در میان عموم مردم دارد. برای مثال، در بخشی از این کتاب آمده است که: «پس شاه اسکندر را این حکایت خوش آمد و دستور داد تا آن را بنویسند و شاه فرمود: امید دارم که این کتاب، گناهان بسیار ما را کفارت آن باشد که چون ما از این جهان بیرون شدیم و اسکندرنامه ماند، مردم آن را بخوانند... و امید داریم که خداوند ما را به رحمت بیامرزد و عفو کند. اِنَّ اللّه غَفورٌ رَحیمٌ».[۱۴] ابومسلم‌نامه نیز از معروف‌ترین قصه‌های دوره غزنویان است که حماسه‌ای درباره زندگی و قهرمانی‌های ابومسلم خراسانی است.[۱۵] فیروزشاه‌نامه، از دیگر مجموعه داستان‌های دوره غزنویان است که به‌شرح زندگی، جنگ‌ها و دلاوری‌های فیروزشاه، پسر داراب، پرداخته است. داراب‌نامه نیز کتابی داستانی است درباره داراب، پادشاه کیانی و از نوادگان اسکندر مقدونی، که در دوره غزنویان رایج بوده است.

دوره مغول

در سده‌های 7 و 8ق، در ایران، به‌دلیل حضور مغولان و حمله آن‌ها، از مجموعه داستان‌های بلند، خبری نیست. اما، آثار داستانی متعدد و با مضمون‌های عامیانه، در آن دوران شکل گرفت، مانند «فرج بعد از شدت». این کتاب، ترجمه اثری عربی در سده 4ق است که یک‌بار توسط محمد عوفی ترجمه شد اما در طول تاریخ از بین رفت و دگربار در دوره مغول، به‌قلم حسین بن احمد دهستانی ترجمه و اشعاری فارسی نیز به آن اضافه شد. «طوطی‌نامه»، «سلک السلوک و افسانه گلریز» نیز که همگی حاوی قصه‌هایی عامیانه بودند در آن دوران فراهم شدند. از داستان‌های معروف آن زمان، می‌توان به «بختیارنامه» اشاره کرد که علاوه ‌بر قصه بختیار، شامل 9 داستان دیگر است.

دوره تیموریان

در دوره تیموریان، بار دیگر قصه‌گویی و قصه‌نویسی به زبان عامیانه، رونق یافت. «حمزه‌نامه»، از جمله داستان‌هایی است که در دربار امیر علیشیر نوایی خوانده می‌شد[۱۶] و در میان مردم نیز از ارزش بالایی برخوردار بود.

دوره صفویان

در این دوره، قصه‌گویی و قصه‌خوانی از اعتبار بیش‌تری برخوردار شد. بیش از همه، قصه‌هایی که مضامینی مذهبی داشتند در میان مردم رایج شدند، مانند «فتح قلعه سلاسل» و «کشته شدن قتال و عنکاء مردستی بر دست علی»، «کشتن قهقه‌ی کافر بر دست امیرالمؤمنین»، «مختارنامه» (داستان‌هایی درباره مختار ثقفی)، «حمزه‌نامه» (داستان‌هایی درباره حمزه بن عبدالمطلب)، «جنگ‌نامه امیرالمؤمنین»، و «حکایت محمد حنفیه».[۱۷] عده‌ای قدمت برخی از این قصه‌ها را به‌دوران پیش از صفویان نسبت می‌دهند، اما، در این دوره علنی‌شده و بین مردم رایج شدند.

در این دوره، پیشه‌ی قصه‌خوان و دفترخوان در دربار ایران و هند مرسوم شد. برای مثال، میرزا غیاث‌الدین علی، نقیب‌خان، قصه‌هایی را برای پادشاه آن دوران می‌خواند.[۱۸] برخی از این قصه‌خوان‌ها، از جمله‌ی مشاهیر اهل ادب آن دوران محسوب می‌شدند. برای مثال، ملا عبدالرشید قصه‌خوان، مولانا حیدر قصه‌خوان و مولانا محمد خورشید اصفهانی.[۱۹]

همچنین کتاب‌هایی در راستای آموزش قصه‌گویی نوشته شد، مانند کتاب «طرز الاخبار» اثر فخر الزمانی، که در این کتاب به‌شرح آداب قصه‌خوانی و شرایط و روش‌های قصه‌گویی پرداخت.[۲۰] «بهار دانش (از افسانه‌های هندی مرسوم در آن دوران)»، «جامع الحکایات» اثر محمدعظیم از هند، «بوستان خیام» اثر محمدتقی جعفری حسینی (از بزرگ‌ترین افسانه‌های فارسی دوران صفوی)، «قصه حسین کرد شبستری»، «چهار درویش (از داستان‌های مشهور نقالی)» و «اسکندرنامه» نقالی[۲۱] از جمله آثار داستانی و عامیانه آن دوران است.

دوره قاجاریان

در این دوره، قصه‌های عامیانه تحت تأثیر ایجاد چاپخانه‌ها و رواج چاپ سنگی، رونقی دوچندان یافت. نخستین چاپخانه در ایران، در 1232ق، در دوره فتحعلی شاه قاجار راه‌اندازی شد و چاپ و نشر انواع کتاب‌ها، از جمله کتاب‌های داستان افزایش پیدا کرد. قصه‌های بلند عامیانه، داستان‌های اساطیری، داستان‌های بزمی منظوم و منثور و قصه‌های مذهبی و تعلیمی متعددی، در این دوره چاپ و در اختیار مخاطبین قرار گرفت. «شاهنامه اولیاء سمیع (شاهنامه‌ای مصور)»، «فلک‌ناز و خورشیدآفرین»، «نوش‌آفرین»، «پهلوان‌نامه‌ی حسین کرد شبستری» (روایتی تازه) و «امیر ارسلان» از جمله قصه‌های عامیانه‌ی چاپ‌شده در دوره قاجاریان است.

داستان امیر ارسلان، در سال‌های 1317 و 1322ق منتشر شد، یعنی پس از راه‌اندازی صنعت چاپ در ایران، با این حال، این قصه بسیار مورد اقبال مردم قرار گرفت.[۲۲] برخی معتقدند که این قصه، از داستان نوش‌آفرین‌نامه که شرح عشق شاهزاده و دلاوری‌های او هست، الهام گرفته است. نویسنده‌ی امیر ارسلان، نقیب الممالک، که نقال خاص ناصرالدین شاه نیز بود در این دوره بسیار نقش پررنگی داشت. وی، دو اثر دیگر، با نام‌های «ملک جمشید طلسم آصف و حمام بلور» که از جمله داستان‌های منثور عامیانه و معروف آن روزگار بود و «زرین ملک» را نیز در همان دوران نوشته است.

از دیگر وقایع مهم این دوره، ترجمه و چاپ کتاب «الف لیله و لیله» به «هزار و یک شب»، در 1259ق بود که توسط عبداللطیف طسوجی صورت گرفت و اشعاری از سروش اصفهانی نیز به آن اضافه شد.

در دوره قاجاریان، چاپ کتب مکتب‌خانه‌ای نیز رایج شد و بیش از 70 اثر، که اغلب آن‌ها آثاری دینی و اخلاقی بودند، منتشر شدند؛ مانند: عاق والدین، حسنین، توبه‌نامه، مناجات، توبه نصوح، جام و قلیان، چاوش‌نامه، حدیث کساء، عاشق شدن دختر مصری به جناب علی‌اکبر، خضر و الیاس و حضرت امیرالمؤمنین، خلعت بخشیدن بهلول، دریدن شیر پرده حمید بن مهران را، ضامن آهو، عروسی تاج‌ماه، عروسی گرفتن حضرت زهرا، موسی و سنگ‌تراش.

بخشی از آثار دیگر، همچون خاله سوسکه و آقا موش، خاله قورباغه و عروسی لاک‌پشت، خاور و باختر، خروس و روباه و جز این‌ها که در دوره‌های قبل منتشر شده بودند، در این دوره با شمارگان بیش‌تری تجدیدچاپ شدند. آثاری دیگر همچون شاهزاده هرمز، قصه حمزه، شکر طعام، شیر و شکر، رستم‌نامه، حیدربیک قزلباش، رند و ظاهر، چهار درویش، چهل طوطی و اسکندرنامه نقالی نیز در این دوره، با تحریرهای تازه‌تری منتشر شدند.

هرچند، اغلب آثار این دوره به نثر است، اما، منظومه‌هایی نیز به چاپ رسیدند، مانند هزار افسان. این منظومه، بین مردم روستا و کشاورزان بسیار رایج بود. اشارات صورت گرفته در این مجموعه داستان، زمان قصه‌ها را به دوره صفویان نسبت می‌دهد، اما خود منظومه در دوره قاجاریان سروده شده است.

دوره معاصر

رونق گرفتن اَشکال جدید ادبیات در ایران، موجب تغییر رمانس‌ها به رمان‌های تاریخی شد و قصه‌های عامیانه، دیگر مثل گذشته تولید نشدند. در این دوره، توجه به قصه‌های شفاهی در نواحی مختلف ایران، و قصه‌پژوهی رایج شد. محققان ایرانی و خارجی بسیاری به این حوزه علاقه‌مند شدند. برای مثال، گیبون به ترجمه «قصه‌های فارسی» در لندن پرداخت؛ مونتاین کتاب «داستان‌های ایرانی» را در پاریس منتشر کرد؛ کریستن سن، دو کتاب «اولین انسان و اولین شهریار» را در رابطه با تاریخ افسانه‌ای ایرانی و «داستان‌های عامیانه ایران» را در 1918م نوشت؛ اسکارمان، در 1910م، به ثبت و انتشار داستان‌های ایرانی به زبان فارسی و کردی پرداخت؛ لاریمر، به ترجمه‌ی مجموعه قصه‌های لری و بختیاری رایج در ایران به زبان انگلیسی پرداخت؛ روبن لوی، در 1923م، داستان «سه درویش» را ترجمه و منتشر کرد؛ مکنزی، در 1928م، به دستکاری و ترجمه برخی از قصه‌های ایرانی پرداخت؛ الول ساتن، در 1950م، قصه‌های «مشدی گلین خانم» را ترجمه و منتشر کرد؛ هانری ماسه، در 1925م، «قصه‌های عامیانه‌ی ایرانی» را در پاریس منتشر کرد.

در میان محققان ایرانی نیز، افرادی همچون امیر قلی امینی با انتشار «داستان‌های امثال» و «سی افسانه از افسانه‌های محلی اصفهان»، حسین کوهی‌کرمانی با انتشار 14 افسانه از افسانه‌های روستایی در 1314ش ، فضل‌الله صبحی مهتدی با انتشار «افسانه‌های کهن ایرانی» و انجوی شیرازی نیز با کتاب «تمثیل و مثل» و چندین مجموعه داستان دیگر، گام‌های اولیه را در راستای قصه‌پژوهی در ایران برداشتند.

تعداد داستان‌های عامیانه

تعداد دقیقی از داستان‌های عامیانه در ایران وجود ندارد. افرادی همچون محجوب، حدود 300 قصه را در کتاب خود نام برده‌اند، که برخی از آن‌ها، تحریرهای مختلفی از یک داستان هستند و خود او معتقد است که تعداد داستان‌های عامیانه به بیش از 400 عدد می‌رسد.[۲۳] منزوی نیز 600 قصه خطی منظوم و منثور را در کتاب خود نام برده است.[۲۴]

پانویس

  1. آسابرگر، روایت در فرهنگ عامیانه، ۱۳۸۰ش، ص144؛
    پزشک‌نیا، «کتاب‌های تازه، امیر ارسلان»، ۱۳۴۱ش، ص370-371.
  2. داد، فرهنگ اصطلاحات ادبی، ۱۳۷۵ش، ص۲۳۴.
  3. قاسم‌نژاد، «ادبیات عامه‌پسند»، ج2، ۱۳۸۱ش، ص۵۵-۵۷.
  4. آذرلی، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، ۱۳۸۷ش، ص۵ و ۲۹ و ۶۹ و ۱۵۴ و ۲۲۸ و ۳۵۶ و ۴۰۳.
  5. میرصادقی، ادبیات داستانی، ۱۳۷۶ش، ص58.
  6. چادویک، رشد ادبیات، ج1، ۱۳۷۶ش، ص۵۴۸.
  7. کریستن‌سن، «قصه‌های ایرانی»، ۱۳۳۵ش، ص۱۵۳؛
    زرین‌کوب، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، ۱۳۵۵ش، ص۲۴۳-۲۴۹.
  8. محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۲۸- ۱۱۲۹.
  9. فرخی سیستانی، دیوان، ۱۳۶۳ش، ص350.
  10. منوچهری دامغانی، دیوان، ۱۳۲۶ش، ص۱۶.
  11. فرخی سیستانی، دیوان، ۱۳۶۳ش، ص148.
  12. ابن‌اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج1، ۱۳۲۰ش، ص4.
  13. ارجانی، سمک‌عیار، ج4، ۱۳۳۸ش، ص101.
  14. اسکندرنامه (روایت فارسی کالیستنس دروغین)، ۱۳۴۳ش، ص165 و 185 و 384.
  15. اسماعیلی، «ابومسلم‌نامه»، ج1، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۶.
  16. واصفی، بدایع‌الوقایع، ج1، ۱۳۴۹ش، ص479.
  17. صفا، «ماجرای تحریم ابومسلم‌نامه»، ۱۳۶۵ش، ص۲۳۴ و ۲۳۵.
  18. گلچین معانی، تاریخ‌تذکره‌های فارسی، ج2، ۱۳۵۰ش، ص390.
  19. صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج5، ۱۳۷۰ش، ص1503.
  20. شفیعی‌کدکنی، «نگاهی به طراز الاخبار»، ۱۳۸۱ش، ص۱۰۹-۱۲۲.
  21. محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص۳۴۱.
  22. یوسفی، دیداری با اهل قلم، ج2، ۱۳۵۵-۱۳۵۷ش، ص10-12.
  23. محجوب، ادبیات عامیانۀ ایران، ۱۳۸۲ش، ص52.
  24. منزوی، فهرستواره کتاب‌های فارسی، ج1، 1382ش، ص267.

منابع

  • آذرلی، غلام‌رضا، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، تهران، کتاب‌فروشی بلخ، ۱۳۸۷ش.
  • آسابرگر، آ.، روایت در فرهنگ عامیانه، رسانه و زندگی روزمره، ترجمۀ محمد‌رضا لیراوی، تهران، ۱۳۸۰ش.
  • ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به‌تحقیق عباس اقبال آشتیانی، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۲۰ش.
  • ارجانی، فرامرز، سمک‌عیار، به‌تحقیق پرویز خانلری، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۳۸ش.
  • اسکندرنامه (روایت فارسی کالیستنس دروغین)، به‌تحقیق ایرج افشار، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ش.
  • اسماعیلی، حسین، «ابومسلم‌نامه»، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به‌تحقیق اسماعیل سعادت، تهران، ۱۳۸۴ش.
  • پزشک‌نیا، ایرج، «کتاب‌های تازه، امیر ارسلان»، تهران، سخن، س13، شماره 3، ۱۳۴۱ش.
  • چادویک، اچ. مونر و ان. کرشاو، رشد ادبیات، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶ش.
  • داد، سیما، فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، مروارید، ۱۳۷۵ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، تهران، سخن، ۱۳۵۵ش.
  • شفیعی‌کدکنی، محمدرضا، «نگاهی به طراز الاخبار»، نامۀ بهارستان، تهران، س 3، شماره 1، دفتر پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوس، ۱۳۷۰ش.
  • صفا، ذبیح الله، «ماجرای تحریم ابومسلم‌نامه»، ایران‌نامه، نیویورک، س 5، شماره 2، ۱۳۶۵ش.
  • کریستن‌سن، آ.، «قصه‌های ایرانی»، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، سخن، ۱۳۳۵ش.
  • گلچین معانی، احمد، تاریخ‌تذکره‌های فارسی، تهران، کتابخانه سنایی، ۱۳۵۰ش.
  • فرخی سیستانی، دیوان، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، زوار، ۱۳۶۳ش.
  • قاسم‌نژاد، علی، «ادبیات عامه‌پسند»، فرهنگ‌نامۀ ادبی فارسی (دانشنامۀ ادب فارسی)، به‌تحقیق حسن انوشه، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • منزوی، احمد، فهرستواره کتاب‌های فارسی، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1382ش.
  • منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، پاکتچی، ۱۳۲۶ش.
  • محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به‌تحقیق حسن ذوالفقاری، تهران، چشمه، ۱۳۸۲ش.
  • میرصادقی، جمال، ادبیات داستانی، تهران، سخن، ۱۳۷۶ش.
  • واصفی، محمود، بدایع‌الوقایع، به‌تحقیق الکساندر بُلدرف، تهران، ۱۳۴۹ش.
  • یوسفی، غلام‌حسین، دیداری با اهل قلم، مشهد، ۱۳۵۵-۱۳۵۷ش.