استکان و نعلبکی
استکان و نعلبکی؛ از اسباب رایج نوشیدن چای
استکان، ظرف کوچک استوانهای شکل از جنس شیشه یا بلور است که در آن چای یا قهوه خورده میشود.[۱] نعلبکی، به ظرف کوچک، پهن و کمعمقی گفته میشود که استکان چای روی آن قرار میگیرد.[۲] بهدلیل پیوستگی کاربردی این دو ظرف، اصطلاح ترکیبی «استکان نعلبکی» در میان مردم رایج شده است. مردم برای نوشیدن چای، ابتدا چای را از استکان، درون نعلبکی میریزند و چای درون نعلبکی را مینوشند.[۳]
واژهشناسی استکان و نعلبکی
برخی پژوهشگران، استکان را برگرفته از واژهی دوستکان و یا دوستگان بهمعنی می و یا پیالهی پر از می دانستهاند.[۴]
واژهی نعلبکی از واژهی نعلکی که نوعی جام می مدور بوده، گرفته شده است.[۵] اسدی طوسی (سده پنجم هجری) در شعر خود به نعلکی اشاره کرده است:[۶]
هزاران بزرگان خسرو پرست | رکاب بلورین و نعلک به دست |
پیشینهی استکان و نعلبکی در ایران
ایرانیان برای نوشیدن چای، ابتدا از ظرفهایی بهشکل کاسه، پیاله و یا فنجانهای سفالی، چینی و مسی استفاده میکردند.[۷] سپس استکانهای بلورین و نعلبکیهای از جنس چینی، وارد ایران شد.[۸] پس از مدتی، استکانهایی که وسط آنها باریک بود، در بین ایرانیان محبوب شد. به این «استکانهای کمر باریک» بهتدریج نوار طلایی دور کمر و لبه نیز افزوده شد و با عنوان «استکانهای لبطلایی کمرباریک» معروف شدند. کاربرد استکان و نعلبکی بهسرعت در جامعه ایرانی نهادینه شد تا جایی که برای عشایر نیز داشتن استکان و نعلبکی از ضروریات زندگی شناخته میشد. تنها ظروف شکستنی عشایر لر، استکانهای بلوری و نعلبکیهای چینی بود که برای مراقبت از آنها در طی کوچ، استکان و نعلبکیها را در صندوق معروف به «هزار پیشه» نگهداری میکردند.[۹]
استقبال فراوان از استکان و نعلبکی باعث شد، استکان و نعلبکیهای بلوری، چینی، فلزی و یا سفالی، داخل ایران تولید شود. خانوادههای برخوردار، از استکانهای برنجی یا نقرهای استفاده میکردند که روی آنها طلاکاری یا ملیلهکاری شده بود.
استکان و نعلبکی در فرهنگ ایرانی
یکی از تعارفهای رایج ایرانیان، دعوت از مهمان برای صرف چای است. آوردن پیدرپی چای برای مهمان، نشان مهماننوازی و داشتن استکان و نعلبکی فراوان در خانه، نشانهی گشادهدستی صاحبخانه است. در لرستان، حک کردن تصویر استکان و نعلبکی روی مزار درگذشتگان، نشانهی مهماننواز بودن آنها در زندگی است.[۱۰] عدهای از ایرانیان معتقدند که اگر چند عدد استکان و نعلبکی در کنار هم به صورت ردیف قرار بگیرد، مهمان، سرزده به آن خانه میآید.[۱۱] آنها اعتقاد دارند اگر موقع گذاشتن استکان و نعلبکی از آن صدای بلندی شنیده شود، نشانهی آمدن مهمان است.[۱۲]
در بعضی از نقاط ایران، پذیرایی با چای تا زمانی ادامه دارد که مهمان، نعلبکی را بهصورت درپوش استکان قرار دهد و به این شکل، عدم تمایل به نوشیدن چای را نشان میدهد.[۱۳] در برخی از خردهفرهنگها، قرار دادن برعکس استکان روی نعلبکی را بد میدانند.[۱۴] در سمنان، ریختن چای در استکان و نعلبکی سرد را بیاحترامی به مهمان میدانند. آنها ابتدا استکان را در آب نیمهگرم شسته و سپس درون آن چای میریزند. در شهرستان میناب، اگر پس از شیرینکردن چای، قاشق درون استکان باقی بماند، نشانهی بی احترامی است.[۱۵] در برخی مناطق، آوردن سومین استکان چای برای مهمان، تمایل صاحبخانه را به خداحافظی با مهمان نشان میدهد.[۱۶] گاهی در مراسم روضهخوانی، فردی که حاجت دارد، استکانی را گرو بر میدارد و نذر میکند که اگر حاجت او تا سال آینده روا شد، یک دست استکان و نعلبکی به روضهسرا هدیه کند. اگر تا سال بعد حاجت این فرد برآورده نشد، استکان برداشته شده را، پس میدهد.[۱۷]
درگذشته، زنان برای تمیز کردن استکانهایی که بهدلیل استفادههای مکرر، تیره میشدند از خاکستر اجاق یا گرد آجر الک شده که از پارچهی ململ گذرانده بودند، استفاده میکردند.[۱۸]
استکان و نعلبکی در قهوهخانهها
قهوهخانهها از متداولترین مکانها برای استفاده از استکان و نعلبکی هستند. کارگران ماهر قهوهخانه که «چای بده» نامیده میشوند، چندین استکان و نعلبکی را روی دست خود چیده و بدون آنکه قطره ای از چایها بریزد، آنها را سر میز مشتریان میبرند.[۱۹] چایبدهها دو حبه قند کنار نعلبکیها میگذاشتند که در اصطلاح به آن «چای قندپهلو» یا «چای دیشلمه» نیز گفته میشد. گاهی منظور از چای قند پهلو، چایی است که با استکان و نعلبکی، درون سینی یک نفره، همراه با قند عرضه میشود.[۲۰] در کازرون، به سینی کوچک دستهدار «فرموبٌرًک(فرمانبر)» میگویند.[۲۱] امروزه در قهوهخانهها، قند را در قندان چینی یا فلزی میگذارند و چای قندپهلو دیگر متداول نیست.[۲۲]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه استکان.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه نعلبکی.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۲۳.
- ↑ گیوناشویلی، مطالعات گرجی ـ ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۶۴؛ محمدی، «وامواژههای روسی در زبان فارسی و فرهنگ بزرگ سخن»، ص۱۷۰.
- ↑ داعیالاسلام، فرهنگ نظام، ذیل واژه نعلبکی.
- ↑ انجوی شیرازی، فرهنگ جهانگیری، ۱۳۵۱ش، ج۲، ص۴۶۹.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۲۳.
- ↑ شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۵۵۳.
- ↑ Mortensen, ‘’nomads of luristan’’, 1993, p241.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۱۳.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۵۸.
- ↑ جعفری، فرهنگ عامه رودبار، ۱۳۸۸ش، ص۶۶.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۲۵.
- ↑ مهجوریان، باورها و بازیهای مردم آمل، ۱۳۷۴ش، ص۵۶.
- ↑ سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲۸۸.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۳۷-۱۳۸.
- ↑ پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۹۲.
- ↑ کوملهای، فرهنگ عامه کومله، ۱۳۸۶ش، ص۲۹.
- ↑ بلوکباشی، قهوهخانههای ایران، ۱۳۷۵ش، ص۱۷۸.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۱۶.
- ↑ حاتمی، باورها و رفتارهای گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۲۴۴.
- ↑ میرشکرایی، «چای»، ص۱۱۶.
منابع
- انجوی شیرازی، میرجمالالدین حسین، فرهنگ جهانگیری، مشهد، دانشگاه مشهد، چ۱، ۱۳۵۱ش.
- بلوکباشی، علی، قهوهخانههای ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، چ۱، ۱۳۷۵ش.
- پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، ]بینا[، ۱۳۵۵ش.
- جعفری، محمدعلی، فرهنگ عامه رودبار، رشت، گیلکان، ۱۳۸۸ش.
- حاتمی، حسن، باورها و رفتارهای گذشته در کازرون، شیراز، ایلاف، ۱۳۸۵ش.
- داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، چ۱، ۱۳۶۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ش.
- سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، زوفا، ۱۳۸۶ش.
- شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، رسا، چ۲، ۱۳۸۶ش.
- کوملهای، حسین، فرهنگ عامه کومله، تهران، ]بینا[، ۱۳۸۶ش.
- گیوناشویلی، جمشید، مطالعات گرجی-ایرانی، تفلیس، ]بینا[، ۱۳۷۶ش.
- میرشکرایی، محمد، «چای»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، مرکز دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۸۶ش.
- محمدی، محمدرضا، «وامواژههای روسی در زبان فارسی و فرهنگ بزرگ سخن»، در فصلنامه جستارهای زبانی، ش۱۵، پاییز۱۳۹۲ش.
- مهجوریان، علیاکبر، باورها و بازیهای مردم آمل، رشت، فرهنگخانه مازندران، ۱۳۷۴ش.
- Mortensen, nicolaisen, ‘’nomads of luristan’’, Carlsberg Foundation's Nomad Research Project, london, 1993.