برکت
برکت؛ افزونی همراه با خجستگی
برکت، بهمعنی فراوانی و افزونیِ نعمت است که با مبارکی و نیکبختی، همراه باشد.[۱] این فراوانی نعمت، عموما برآمده از نیروی ماورایی و قدسی دانسته میشود که در قالب جانداران، اشیاء و مکانهای خاص جلوهگر میشود. از این منظر، حتی کردار آدمی نیز میتواند در برکتزایی یا برکتزدایی، اثرگذار باشد. ضربالمثل «شکر نعمت، نعمتت افزون کند *** کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند»، اشارهای به همین انگاره است.
واژهشناسی
واژه برکت، از ریشه «ب ر ک» در زبان عربی گرفته شده و بهمعنی ثبات، دوام، فزونی و رشد است.[۲] در فرهنگهای فارسی نیز معانی متعددی برای این واژه آوردهاند، مانند، بالیدن، افزون شدن، نیکبختی، خجستگی و فراخی.[۳] در قرآن کریم نیز، این واژه بهکار گرفته شده و بهمعنای فراوانی همراه با مبارکی و خیرخواهی آمده است.
عناصر برکتزایی
مفهوم برکت در خردهفرهنگهای ایرانیان با عناصر معنوی و مادی، پیوند خورده است. بر این اساس، دانه و بذر غلات، نان و نمک، درختان، آب، میوهها، خوراکیها، برخی از جانوران، پرندگان و حتی خزندگان، نمادهایی از باروری، دارای خاصیت افزایشی، حاصلخیزی و حیاتبخشی هستند و بهعنوان عناصر برکتزا شناخته میشوند.
نور و روشنایی بهدلیل پیوند داشتن با اصل رویش و همچنین برخی از اجسام آسمانی مانند ماه و ستاره نیز برکتزا دانسته شدهاند. هر کدام از این عناصر، در آیینها و سنتهایی مخصوص و در مراحلی مختلف از معیشت، کشاورزی، دامپروری و ایام سال، به روشهای مختلفی مانند دعا، نیایش، قربانی، طلسم و جادو، بهکار گرفته میشوند.
رستنیها (روییدنیها)
انواع گیاهان در ادبیات اساطیری ایران، سرچشمه زندگی و بالندگی بودهاند. ایرانیان در آیین نوروزی، دانههایی از گندم، جو، ذرت، برنج و ماش را میکاشتند و بر این باور بودند که هرکدام از این دانهها سبزتر و بلندتر شود، در آن سال، فراوانتر و ارزانتر خواهد بود.[۴] حضور ماندگار سبزه در سفرههای هفتسین ایرانیان نیز نمادی از برکت و سرسبزی طبیعت است.[۵] میوهی انار نیز از جمله عناصر برکتزا و نماد باروری است که از آثار گچبری دوره ساسانیان[۶] تا انگارههای شناختی امروزی، به آسانی میتوان رد پای آن را مشاهده کرد. مردم میبد، انارهای بههم چسبیده را «انار خواجه» نامیده و آنها را بهعنوان نمادی از خیر و برکت به در و دیوار خانههای خود آویزان میکردند.[۷]
از دیگر آداب مربوط به رستنیها، جمع کردن حبوبات برای نذری دادن بود که سهمی از آن را بهمنظور کسب برکت به فقرا میبخشیدند.[۸] مردم، در برخی از نقاط ایران، در شب چله (یلدا)، مقداری گندم برشته را بر بام خانهها میریختند و این را تضمینی برای داشتن برکت در سال پیشرو، میدانستند.[۹] زردشتیان ایران نیز، بر سر سفره هفتسین خود، کنار آینه، مشتی گندم را بهمنظور برکتزایی قرار میدهند.[۱۰]
خوراکیها
در باور عامه مردم، برخی از خوردنیها بهدلیل داشتن ویژگیهایی مانند افزایش حجم در هنگام پخت (برنج)، داشتن نطفه (تخم مرغ) و داشتن هسته و مغز (نماد باروری)، خاصیت برکتزایی دارند. مردم نیاسر، خوردن خوراکیهایی که از یک مایه تهیه میشود، مانند حلوا، پنیر، نان و گلاب را موجب برکت خانه در سال آینده میدانند.[۱۱] در هنگام سمنوپزان، برخی از زنان، گردو، فندق و بادام داخل سمنو را شسته، پاک کرده و بهنام شیئی برکتزا در کیف پول خود قرار میدهند.[۱۲] مردم آذربایجان نیز، به خوردن آجیلهای مغزدار در شبنشینیهای زمستان اعتقاد ویژهای داشته و حذف آنها را موجب رفتن برکت از خانه میدانند.[۱۳] در برخی از مناطق ایران، اولین تخم یک مرغ جوان را موجب برکت خانه میپندارند.[۱۴] در باور مردم کاشان، طبخ برنج در شب جشن اسفندی (25 بهمن ماه) موجب افزایش روزی و برکت در سال پیش روی خانواده خواهد شد.[۱۵] باورهای عامه مردم، حتی در ساخت و معماری خانهها نیز تأثیر گذاشته و در ایران قدیم، فاضلاب آشپزخانه با فاضلاب مستراح را کاملا جدا از یکدیگر میساختند، زیرا معتقد بودند که ترکیب مواد غذایی مانند گندم و برنج با فاضلابهای دیگر، بیحرمتی محسوب شده و برکت را از خانه میبرد.[۱۶]
نان و نمک
نان از دو نظر در باور ایرانیان برکتزا محسوب میشود: 1. از گیاهان رستنی تهیه میشود؛ 2. سهم ویژهای در سبد غذایی ایرانیان داشته و در واقع «قوت لایموت» بهشمار میآید.
نمک نیز از چند نظر دارای اهمیت ویژهای در میان ایرانیان است: 1. همراهی با خمیر و نان؛ 2. روشنایی و سپیدی؛ 3. محافظت از سایر مواد در برابر گندیدگی.
در آموزههای دینی و سخنان پیشوایان شیعه نیز بر برکتزایی نان بسیار تأکید شده است.[۱۷] بههمین دلیل، از نان در سفرههای آیینی همچون سفره هفتسین و سفره عقد استفاده میشود.[۱۸] نان، نمک و گندم نزد عموم ایرانیان از حرمتی ویژه برخوردار است و ریختن آن بر روی زمین و لگد کردن آن نکوهیده است. برخی از مردم، تکههای نان ریخته شده روی زمین را برداشته، میبوسند و در روزنهای از دیوار قرار میدهند. گاهی نیز، در برخی از نقاط ایران، تکهای از نان را بهعنوان برکت سفره، به کمر زائو میبندند تا درد او تسکین یابد. خوردن خردهنانهای درون سفره نیز، برکتزا محسوب میشود.[۱۹] مردم ترکمن، در هنگام ساخت تنور، مقداری نمک را بهمنظور افزایش برکت در ساخت تنور، اضافه میکنند.[۲۰]
نور و روشنایی
ایرانیان، روشنایی را بهدلیل پیوند با خورشید (خاستگاه باروری و رویانندگی)، همراه با عناصری دیگر از جمله آتش، چراغ، آیینه و ماه (که بازتابنده نور خورشید است)، برکتزا میدانند.[۲۱] تنور نیز، در باور مردم، نمادی از گرما، نور و نان است و از عناصر برکتزا محسوب میشود. مردمان ارمنی، در جشنی شبیه به چهارشنبهسوری که به «دِرِنْدِز» معروف است، بوتههایی را در کلیسا آتش زده و از روی آنها میپرند. آنها معتقدند که این روشنی، خیر و برکت را برای آنها به ارمغان میآورد.[۲۲]
در رسم «آیینه تاودانی» (آیینه تاباندن) که زنان صومعهسرا برگزار میکنند، آنان خود را در آینهی تزئینشدهای از گلهای بنفشه و پامچال نگاه میکنند و معتقدند که این کار، برکتزا خواهد بود.[۲۳] روشن نگهداشتن اجاق خانه در شب عید نوروز،[۲۴] روشن کردن چراغ مغازهها پیش از غروب،[۲۵] روشن کردن چراغی که رو به قبله است[۲۶] و گرفتن فرزند بیمار بالای اجاق[۲۷] نیز از جمله اقدامات سنتی مردم ایران در راستای برکتزایی است.
آب
ایرانیان، آب را مایه حیات و مهمترین عنصر برکتزا میدانند. این باور در جشنهای آیینی ایرانیان، کاملا آشکار است. آب باران، در بسیاری از مناطق ایران، مانند کرمان، متبرک دانسته میشود.[۲۸] آببازی در روزهای آخر سال، بهویژه در چهاشنبه آخر سال، در میان مردم ایران مرسوم است و آنها باور دارند که این کار، برکت، شادابی و طراوت را به خانههای آنها میآورد. آب روان نهرها و رودخانهها و پاشیدن آن به اسباب منزل، در و دیوار خانه، پر کردن کوزههای آب از چشمهها، همگی در راستای اعتقاد به تبرک جستن از آب است.[۲۹]
پژوهشگران معتقدند که عناصر بهکار گرفته شده در جشن تیرگان، در روز سیزدهم تیرماه، همچون آب، درخت و رنگ سبز، همگی با عناصر مادینه، اصل برکت و مفهوم باروری در ارتباط است.[۳۰]
جانوران
در باور عامه مردم ایران، برخی از جانوران بهدلیل ویژگیهایی همچون ظاهر (پوستاندازی، رنگ، شاخ، کاکل)، جنسیت و همچنین نقشی که در معیشت مردم دارند، دارای خاصیت برکتزایی هستند و برخی دیگر از جانوران مانند گربه، از بین برنده برکت از زندگی انسانها محسوب میشوند.[۳۱] برخی از مردم، زاییدن گاو در روز اول ماههای قمری، وجود سگ نگهبان و مرغ کاکلدار را موجب برکت خانه میدانند.[۳۲] ماهی قرمز، بر سر سفره هفتسین نوروزی نیز نمادی از روزی حلال بوده و عنصری برکتزا بهشمار میآید.[۳۳] مردم گیلان، لانه ساختن پرستو و کبوترها را در خانه، نشانه خوشیمنی و برکت دانسته و برعکس، پرندگانی همچون کلاغ را بدشگون میدانند.[۳۴] همچنین، در گیلان، دنبال کردن مارمولک و یافتن لانهی او، عملی برکتزا بهحساب میآید.[۳۵]
پدیدههای آسمانی
باور به نیروی پدیدههای آسمانی و تأثیر آن بر سرنوشت انسان باعث شده تا مردم، برای کسب خیر و برکت، به این بخش از پدیدههای طبیعی متوسل شوند. خورشید، ماه (اولین روز ماه)، رنگینکمان، ستارگان آسمانی، وزش باد در جهتی خاص، دارای نیرویی بارورکننده و برکتزا دانسته میشوند. تطابق ستاره زهره در مغرب با کوه کرکس در اردستان،[۳۶] به طرف زمین بودن هلال ماه در شب اول یا دوم ماه،[۳۷] تابش ستاره سهیل بر خرمن،[۳۸] دیدن رنگینکمان از سمت مغرب دیده شود یا زمانیکه رنگ سبز در آن غلبه کرده باشد در تمام نقاط ایران، نشانههایی خوشیمن و برکتزا محسوب میشود.[۳۹] بدشگون دانستن قمر در عقرب (قرار گرفتن ماه در برج عقرب) نیز از جمله اعتقادات رایج در میان مردم ایران است.[۴۰]
نشانههای دیگر
اذکار و اوراد، بهکار بردن طلسم، دعا، قربانی، نذر و نیاز، برپایی جشن و پایکوبی، از جملهی انگارههای عامه مردم در راستای برکتخواهی است. در بسیاری از نقاط ایران، بههنگام کاشت بذر، دستان خود را پاک کرده و یا از ریش سفیدان برای کاشت اولین دانهها، بهمنظور افزایش برکت محصول، استفاده میکنند. گاهی نیز، از بزرگان میخواهند که بر مشتی بذر دعا خوانده و آن را در همه جای زمین میریزند تا محصول برکت پیدا کند. نام و یاد خدا نیز، از جمله اقدامات اولیه در مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول است.[۴۱] برخی از مردم نیز، گرده نانی از رازیانه و اَزبوه را پخته، در روغن و عسل مالیده و بر سر چوبی بهسمت مغرب قرار میدهند تا محصول آنها، برکت یابد.[۴۲] باقی گذاشتن مقداری آرد در ظرف نگهداری آرد[۴۳] و قرار دادن نوعی سنگواره صدفی درون آرد نیز در نقاط مختلف ایران برکتزا محسوب میشود.[۴۴]
آغاز زمانها
ایرانیان، سحرخیزی را برکتزا میدانند و باور دارند که ملائکه در هنگام اذان صبح، رزق و روزی را تقسیم میکنند.[۴۵] در برخی از احادیث اسلامی نیز بر این باور و زمان طلب روزی در پگاه تأکید شده است.[۴۶]
همچنین مردم ایران، در مراحل مختلف زندگی اجتماعی خود و در مناسبتهای مختلفی، جشنها و آیینهای متنوعی را برگزار میکنند و به برکتزایی آنها، باور دارند. برای مثال، در آذربایجان شرقی، به برگزاری مراسم شب چله بسیار اعتقاد داشته و عدم برگزاری آن را موجب رفتن برکت از خانه میدانند.[۴۷] در ایران، دیدن اولین برف سال، ور آمدن خمیر پیش از تحویل سال نو،[۴۸] قدم اولین فرد مهمان در سال نو را در افزایش برکت خانه مؤثر میدانند. بستن عقد زناشویی، مسافرت و تولد نوزاد را در اوایل سال نو موجب افزایش روزی عنوان میکنند.[۴۹] در باور بسیاری از مردم ایران، هر کسی در لحظه سال تحویل به هر کاری که مشغول باشد، تا آخر سال نیز به همان کار مشغول خواهد بود.[۵۰]
آداب و آیین برکتخواهی، در زمان تغییر ماهها نیز وجود دارد. در کاشان، بههنگام غروب آفتاب در روز اول ماه قمری، به صورت فرد کناری خود نگاه کرده و میگویند «ماه را بر روی تو دیدم، انشاالله که خوب است». بههمین دلیل، آنها تلاش میکنند که در این لحظه، کنار فردی که به خوبی او باور دارند، حضور داشته باشند تا ماه پر برکتی پیش روی قرار بگیرد.[۵۱]
اشخاص و اماکن
برخی از مکانها، در طول تاریخ، همواره جایگاهی متبرک شمرده میشدند، مانند خانقاهها (برای درویشان و صوفیان)، مساجد و زیارتگاهها. غسل کردن در برخی چشمهها مانند چشمه امام رضا در نیشابور،[۵۲] دخیل بستن به آرامگاههای بزرگان دینی در نقاط مختلف ایران،[۵۳] لمس، بوسیدن و تمسک به قبور ائمه و پیامبران، از جمله عناصر تبرکجویی و برکتزایی محسوب میشوند.[۵۴]
خوابگزاریها
دیدن باران، چیدن میوه، پختن نان بلوط، کاشت نخل خرما، چیدن خرما، خوردن سیب، بر سر سفره نشستن، آمدن شیر از سینه یک مادر، میوه خشک، آفتابه، ماهی، رنگ سبز، دیدن پیامبران و اولیاء الهی، تکبیر گفتن و بهشت در خواب، به فراخی نعمت، کسب روزی حلال و برکتزایی تعبیر میشود.[۵۵]
برکتزدایی
در باور ایرانیان، برخی از رفتارها موجب کاهش و از بین رفتن برکت میشود. برای مثال، برخی از مردم بر این باورند که دادن خوراکیهای سفیدرنگ مانند شیر، آرد و نمک به بیرون از خانه، در هنگام شب، برکت را از بین میبرد.[۵۶] دوشیدن شیر در روز چهارشنبه، گذاشتن نان بر روی سر، خارش کف دست چپ، نوک زدن مرغ به نان، آمدن مهمان در روز چهارشنبه و خروج او در جمعه، قصه گفتن در روز، شمردن میوه درختان، جارو کردن اتاقها در هنگام شب، ریختن ناخن در خانه و دور ریختن خردههای نان، از جمله عناصر برکتزدایی از خانه بهشمار میآیند.
برکت در ادبیات ایران
برکت، همچون سایر واژگان کهن و پرکاربرد در میان مردم ایران، در ادبیات شفاهی و رسمی ایرانیان نیز حضوری پررنگ داشته است. برای مثال، سنایی در شعر خود میگوید:[۵۷]
ای داده به باد این مه با برکت و با خیر | مانا کت ازین آتش در دل شرری نیست |
پانویس
- ↑ عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ذیل واژه برکت.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، 1414ق، ذیل ب ر ک.
- ↑ غیاثاللغات، ۱۳۷۵ش؛
آنندراج، ۱۳۳۵ش؛
معین، فرهنگ فارسی، ۱۳۷۱ش، ذیل واژه برکت. - ↑ بیرونی، آثار الباقیه، 1386ش، ص۲۱۷-۲۱۸.
- ↑ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۷؛
موسوی، «هفتسین ایرانی نمادهایی از خیر و برکت»، 1376ش، ص۲. - ↑ گیرشمن، هنر ایران (در دوران پارتی و ساسانی)، ۱۳۵۰ش، ص۱۸۹.
- ↑ جانباللهی، چهل گفتار در مردمشناسی میبد (دفتر دوم و سوم)، ۱۳۸۴ش، ص۳۶۸.
- ↑ کرزبر یاراحمدی، فرهنگ مردم بروجرد، ۱۳۸۸ش، ص۳۰۰.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۲ش، ص34.
- ↑ رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۶.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج1، ۱۳۵۲ش، ص97.
- ↑ آقاجمال خوانساری، عقاید النساء و مرآت البلها، ۱۳۴۹ش، ص۵۶؛
صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۵۵ش، ص۴۰۴. - ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۲ش، ص53.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص۱۴۶-۱۴۷؛
پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۲۷۷. - ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج1، ۱۳۵۲ش، ص91.
- ↑ رضایی، شهر من فسا از نگاهی دیگر، ۱۳۸۷ش، ص۳۷۸.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج63، ۱۴۰۳ق، ص76 و 270-271.
- ↑ حسنی، ریکان، ۱۳۸۸ش، ص۲۰۰؛
شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۷. - ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ۱۴۰۳ق، ص315؛
سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۷. - ↑ مرادی، «نان ترکمن: خوراک و باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، ۱۳۸۴ش، ص۲۷۵-۲۷۶.
- ↑ کوپر، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ۱۳۸۶ش، ص۱۱؛
شوالیه، فرهنگ نمادها، ج1، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۵-۳۲۶. - ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۲ش، ص120.
- ↑ باقری فشخامی، «آیینه تاودانی (آیینه انداختن) از مراسم پیشواز سال نو در اطراف صومعهسرا»، ۱۳۷۲ش، ص۱۰.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ج1، حرف «الف»، ۱۳۷۲ش، ص125.
- ↑ مقدم (گل محمدی)، تویسرکان، ج1، ۱۳۷۸ش، ص502-503.
- ↑ نبییف، چهارشنبهسوری در آذربایجان (آب، آتش، باد، خاک)، ۱۳۸۶ش، ص۴۳.
- ↑ کیانی، سیهچادرها (تحقیقی در زندگی مردم ایل قشقایی)، ۱۳۷۱ش، ص۳۰۷.
- ↑ اسدی گوکی، فرهنگ عامیانۀ گلباف، ۱۳۷۹ش، ص۲۸۳.
- ↑ بلوکباشی، فرهنگ عامه، ۱۳۵۷ش، ص۹۸.
- ↑ حسنزاده، «تیرگان، آیین باران و برکت»، ۱۳۸۰ش، ص9.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص۱۴2.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص۱۴5-146 و 170.
- ↑ فرهوشی، جهان فروری، ۱۳۶۴ش، ص۶۴؛
شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۷. - ↑ بشرا (درویش گیلانی)، افسانهها و باورداشتهای مردمشناختی جانوران و گیاهان در گیلان (پرندگان)، ۱۳۸۰ش، «و» و ص۵۱ و ۵۳ و ۱۶۳.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص۷ و ۱۴۷.
- ↑ میرنیا، فرهنگ مردم، ۱۳۶۹ش، ص۲۳۸.
- ↑ نوربخش، بندرکنگ، شهر دریانوردان و کشتیسازان در ساحل خلیج فارس، ۱۳۷۴ش، ص۲۰۱؛
سایبانی، از بندر جرون تا بندر عباس، ۱۳۷۷ش، ص۱۸۸؛
سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲87. - ↑ اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۳۳.
- ↑ ماسه، معتقدات و آداب ایرانی، ج1، ۱۳۵۵ش، ص314-315؛
شکورزاده، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص343-344؛
شهاب کوملهای، فرهنگ عامۀ کومله، ۱۳۸۶ش، ص159-161؛
شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص514؛
رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۶28. - ↑ اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱25.
- ↑ جهانی برزکی، برزک، نگین کوهستان، ۱۳۸۵ش، ص۷۰.
- ↑ اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱25.
- ↑ مرادی، «نان ترکمن: خوراک و باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، ۱۳۸۴ش، ص289.
- ↑ میرنیا، فرهنگ مردم، ۱۳۶۹ش، ص۲41.
- ↑ مؤید محسنی، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، ۱۳۸1ش، ص۴۸۳؛
مرادی، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم کرمان، ۱۳۸۷ش، ص۲۸۳؛
سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲90. - ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج73، ۱۴۰۳ق، ص314.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ج2، ۱۳۵۲ش، ص34.
- ↑ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۵.
- ↑ رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۲.
- ↑ بلوکباشی، فرهنگ عامه، ۱۳۵۷ش، ص۱۱۳.
- ↑ جهانی برزکی، برزک، نگین کوهستان، ۱۳۸۵ش، ص۵۴.
- ↑ بلاغی، تاریخ نائین، ۱۳۶۹ش، ص۲۳۳.
- ↑ توکلی، جغرافیا و تاریخ بانۀ کردستان، ۱۳۶۳ش، ص۶۸.
- ↑ امین، کشف الارتیاب، ۱۳۴۷ق، ص۴۲۹-۴۳۰ و ۴۳۴-۴۳۵.
- ↑ فخرالدین رازی، التحبیر فی علم التعبیر، ۱۳۵۴ش، ص۵۱ و ۱۲۳ و ۱۲۶ و ۱۳۵-۱۳۶؛
حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، ۱۳۲۶ش، ص۵۶ و ۹۴ و ۱۲۰-۱۲۱ و ۱۲۳ و ۱۴۴؛
خوابگزاری، ۱۳۴۶ش، ص101 و 109 و 113. - ↑ قنبری عدیوی، گفت و لفت، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۹؛
سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲۷۹ و ۲۸۴؛
نوربخش، بندر لنگه در ساحل خلیج فارس، ۱۳۵۸ش، ص۲۵۶؛
مؤید محسنی، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، ۱۳۸1ش، ص۴۶۹. - ↑ سنایی، دیوان اشعار، قصاید و قطعات، شماره 30، بیت 8، سایت گنجور.
منابع
- آقاجمال خوانساری، محمد، عقاید النساء و مرآت البلها، بهتحقیق محمود کتیرایی، تهران، طهوری، ۱۳۴۹ش.
- آنندراج، محمد پادشاه، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۵ش.
- ابنمنظور، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق.
- اسدی گوکی، محمدجواد، فرهنگ عامیانۀ گلباف، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۹ش.
- اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ۱۳۵۸ش.
- امین، محسن، کشف الارتیاب، بیروت، مکتبه اسلامیه کبری، ۱۳۴۷ق.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- باقری فشخامی، محمدرضا، «آیینه تاودانی (آیینه انداختن) از مراسم پیشواز سال نو در اطراف صومعهسرا»، گیلهوا، رشت، س 2ف شماره 6، ۱۳۷۲ش.
- بشرا (درویش گیلانی)، محمد، افسانهها و باورداشتهای مردمشناختی جانوران و گیاهان در گیلان (پرندگان)، رشت، دهسرا، ۱۳۸۰ش.
- بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، تهران، ]بینا[، ۱۳۶۹ش.
- بلوکباشی، علی، فرهنگ عامه، تهران، انتشارات آموزش و پرورش، ۱۳۵۷ش.
- بیرونی، آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، امیرکبیر، 1386ش.
- پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش.
- توکلی، محمدرئوف، جغرافیا و تاریخ بانۀ کردستان، تهران، ]بینا[، ۱۳۶۳ش.
- جانباللهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردمشناسی میبد (دفتر دوم و سوم)، تهران، وشنان، ۱۳۸۴ش.
- جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، مرنجاب، ۱۳۸۵ش.
- حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، تهران، آفتاب، ۱۳۲۶ش.
- حسنزاده، علیرضا، «تیرگان، آیین باران و برکت»، نافه، شماره 13-14، ۱۳۸۰ش.
- حسنی، ابوالفضل، ریکان، سمنان، ]بینا[، ۱۳۸۸ش.
- خوابگزاری، بهتحقیق ایرج افشار، تهـران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۶ش.
- رضایی، جمال، بیرجندنامه، بهتحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
- رضایی، غلامرضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۷ش.
- رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، سبحان نور، ۱۳۸۷ش.
- سایبانی، احمد، از بندر جرون تا بندر عباس، بندرعباس، چیچیکا، ۱۳۷۷ش.
- سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، طهوری، ۱۳۸۵ش.
- سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، زوفا، ۱۳۸۶ش.
- سنایی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 بهمن 1400ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، حرف «الف»، ۱۳۷۲ش.
- شریعتزاده، علی اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۱ش.
- شعبانی، رضا، آداب و رسوم نوروز، تهران، الهدی، ۱۳۷۸ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۶۳ش.
- شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، گیلکان، ۱۳۸۶ش.
- شوالیه، ژان و گربران، آلن، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، جیحون، ۱۳۷۸ش.
- صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۵ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 27 بهمن 1400ش.
- غیاثاللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، بهتحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
- کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، بهتحقیق علی آنیزاده، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۸ش.
- کوپر، ج. س، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، ترجمۀ ملیحه کرباسیان، تهران، فرشاد، ۱۳۸۶ش.
- کیانی، منوچهر، سیهچادرها (تحقیقی در زندگی مردم ایل قشقایی)، تهران، کیان، ۱۳۷۱ش.
- گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران پارتی و ساسانی)، ترجمۀ بهرام فرهوشی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر، ۱۳۵۰ش.
- فخرالدین رازی، التحبیر فی علم التعبیر، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، فرهنگ ایران، ۱۳۵۴ش.
- فرهوشی، بهرام، جهان فروری، تهران، گاریان، ۱۳۶۴ش.
- قنبری عدیوی، عباس، گفت و لفت، شهرکرد، مرید، ۱۳۸۵ش.
- ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، شفیعی، ۱۳۵۵ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- مرادی، عیسى، ترانهها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم کرمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۷ش.
- مرادی، منصور، «نان ترکمن: خوراک و باورهای عامیانه و فرهنگی ترکمنها»، خوراک و فرهنگ، بهتحقیق علیرضا حسنزاده، تهران، ۱۳۸۴ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، زرین، ۱۳۷۱ش.
- مقدم (گل محمدی)، محمد، تویسرکان، تهران، اقبال، ۱۳۷۸ش.
- موسوی، محمد، «هفتسین ایرانی نمادهایی از خیر و برکت»، تهران، ابرار، 1376ش.
- مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸1ش.
- میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، پارسا، ۱۳۶۹ش.
- نبییف، آزاد مولود اوغلو، چهارشنبهسوری در آذربایجان (آب، آتش، باد، خاک)، ترجمۀ یونس وحدتی هلان و مینا جعفرپور عصر (ژاله)، تبریز، ۱۳۸۶ش.
- نوربخش، حسین، بندرکنگ، شهر دریانوردان و کشتیسازان در ساحل خلیج فارس، بندرعباس، ناشر مؤلف، ۱۳۷۴ش.
- نوربخش، حسین، بندر لنگه در ساحل خلیج فارس، بندرعباس، اداره فرهنگ و هنر، ۱۳۵۸ش.