بلخاب

از ویکی‌زندگی

بلخاب؛ شهرستانی (ولسوالی) در ولایت سَرپُل افغانستان.
بلخاب از مهم‌ترین ولسوالی‌های ولایت (استان) سرپل است که در جنوبی‌ترین قسمت این ولایت قرار دارد. این منطقه شیعه‌نشین، دالان مرکز افغانستان به شمال کشور است و از جهات مذهبی، معدنی، موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی اهمیت زیادی دارد.

موقعیت جغرافیایی

بلخاب در مختصات جغرافیایی 30 درجه و 35 دقیقه شمالی و 31 درجه و 66 دقیقه شرقی، از شمال با منطقه آب‌کَلان سانچارک ولسوالی (شهرستان) کوهستانات سرپل، از جنوب با ولایت بامیان، از شرق با ولایت‌های سَمَنگان و بلخ، از شمال شرق با ولایت بلخ و از غرب با چِراس کوهستانات و اِسمَیدان و کاشان همسایه است. بلخاب یک منطقه کوهستانی و یک دره بزرگ است که به چهار سمت کشیده شده است. دره تَرخُوج، دره ‌مَزار، شاخ‌دره و دره هُوش و لَرکِرد که به پایین بلخاب منتهی می‌شود و در مجموع شامل حدود 120 قریه کوچک و بزرگ است. ترخوج، مرکز بلخاب متشکّل از حدود 10 قریه است.[۱] بلخاب در جنوبی-ترین قسمت ولایت سرپل قرار داشته و با مرکز ولایت حدود 150 کیلومتر فاصله دارد. بر اساس نوشته «اتلس قریه‌های افغانستان» منتشر شده در سال 1353ش، بلخاب 2474 کیلومتر مربع مساحت دارد. ارتفاع مرکز بلخاب از دریا 1750 متر است.[۲]

وجه نام‌گذاری

بلخاب مرکب از دو کلمه «بلخ» و «آب» است. ریشه آن مربوط به آبی است که از دره بلخاب جاری شده و بلخ را مشروب می‌سازد. در واقع این نام برای بلخاب بسیار زیبا و با مسمی است. زیرا از طرفی گویای وجود آب فراوان و رود خروشان در منطقه است و از طرف دیگر بیانگر ارتباط گسترده، عمیق و تاریخی بلخ و بلخاب است.[۳]

وضعیت اداری

بلخاب از نظر اداری، در طول تاریخ تابع بلخ یا باکتریا، بُخدی و بلهیکه بوده است. در سال 1312ش حکومت کلان شُبُرغان تحت اداره ولایت مزارشریف ایجاد شد که بلخاب بخشی از آن بود. در تقسیمات سال 1343ش، بلخاب بخشی از ولایت شبرغان یا جوزجان محسوب می‌شد. این وضعیت تا بعد از کودتای 1357ش ادامه یافت. در زمان شورای اتفاق، بلخاب خودش یک ولایت بود. سپس در زمان حاکمیت احزاب جهادی، بلخاب مرکز و مقر ولایتی جوزجان به حساب می‌آمد. در سال 1367ش حکومت وقت خلقی، جوزجان را به دو ولایت (استان) تبدیل کرد و بلخاب به عنوان ولسوالی (شهرستان) در ولایت (استان) جدید‌التاسیس سرپل قرار گرفت. تا قبل از آن بلخاب به عنوان یک عَلاقَه‌داری (بخشداری) بخشی از حکومت ولسوالی (شهرستان) سانچارک به شمار می‌رفت. بعد از تشکیل حزب وحدت در سال 1368ش بلخاب مقر ولایتی (استانی) آن حزب بود. با سقوط حکومت حزب خلق (نجیب‌الله) در سال 1371ش و تشکیل جنبش شمال، تقسیمات قبلی تایید و بلخاب ولسوالی (شهرستان) باقی ماند.[۴] بعد از سقوط طالبان در سال 1380ش ادارات ولسوالی (شهرستان) در بلخاب فعال شد. فعلاً در قالب ولسوالی (شهرستان)، مدیریت قریه‌جات، مدیریت اداری و مالی، مدیریت عمومی اجرائیه و مدیریت خدمات سکتوری فعال است. در خارج از چوکات ولسوالی (شهرستان)، نمایندگی‌های موجود در بلخاب عبارت است از: مدیریت مخابرات، مدیریت صحت عامه، مدیریت معارف و سواد‌آموزی، مدیریت زراعت، مدیریت حج و اوقاف، مدیریت شاروالی (شهرداری) مدیریت مالی (مستوفیت یا عواید)، مدیریت اراضی، مدیریت سارنوالی (دادستانی) مدیریت ثبت احوال و نفوس و مدیریت امنیت ملی. هنوز نمایندگی‌های برخی از ادارات چون شهرسازی، معادن و... در بلخاب فعال نشده است.[۵]

جمعیت

براساس آخرین سرشماری‌ها، جمعیت ساکن در بلخاب به صورت تقریبی حدود 100 هزار نفر است که تمام آن‌ها از نظر مذهبی شیعه دوازده امامی هستند. البته بخشی از جمعیت، در خارج از بلخاب زندگی می‌کنند. در بلخاب، به صورت عمده سه قوم زندگی می‌کنند، هزاره‌ها حدود 60 درصد، تاجیک‌ها حدود 20 درصد و سادات حدود 20 درصد.[۶]

تاریخ بلخاب

تاریخ این منطقه با رود تاریخی بلخاب ارتباط مستقیمی دارد. بیشتر آثار تاریخی و جغرافیایی به رود بلخاب اشاره کرده‌اند. این رود منشاء پیدایش یک تمدن بزرگ در حاشیه صحرای قره‌قوم به شمار می‌رود.[۷] زندگی اولیه انسان در کنار رود بلخاب از ابتدای ورود انسان به این منطقه، گزارش شده است. در آق‌کپروک (در مسیر رود بلخاب) آثاری به دست آمده است که بیان‌گر زیست انسان در حدود 20 هزار سال قبل است.[۸] آثار تاریخی موجود در مناطق اطراف رود بلخاب، نشانه وجود تمدن در امتداد آن است. گمان می‌رود عامل روی‌آوری مردم به بلخ، همین رود بلخاب بوده است. بلخاب در طول تاریخ مسیر رفت‌وآمد دسته‌های انسانی از شمال به جنوب و بالعکس بوده است.[۹]

اهمیت بلخاب

بلخاب از جهات مختلف دارای موقعیت استراتژیک است. این منطقه کاملا شیعه‌نشین بوده و در طول تاریخ مرکز حوزه‌های علمیه در افغانستان و پرورشگاه عالمان دینی بوده است. بلخاب محل اتصال مرکز کشور به شمال افغانستان بوده و به دلیل داشتن منابع آبی، کشاورزی و معدنی فراوان نیز دارای اهمیت است.[۱۰]

اقتصاد

فعالیت اقتصادی در بلخاب متکی به زراعت و باغداری است. در بلخاب انواع محصولات زراعتی بار می‌آید.گندم، جو و جَوارِی (ذرت) سه محصول عمده بلخاب است. علاوه بر آن در برخی از مناطق پایین بلخاب همچون قریه تَلَشقان، برنج (شالی) هم به عمل می‌آید. بلخاب محصولات متنوعی دارد. در بخش زراعت، ارزن، انواع حبوبات، انواع دانه‌های روغنی، سبزیجات و صیفی‌جات تولید می‌شود. همچنین انواع انگور، سیب، زردآلو، آلو، شَفتالُو (هلو) و چهارمغز (گردو) از محصولات باغی بلخاب است.[۱۱]

معادن

بر اساس بررسی‌های وزارت معادن افغانستان، در بلخاب انواع سنگ‌های ساختمانی، زینتی، ذغال، نفت، فیروزه و بیروج موجود است. مهم‌ترین معادن کشف شده بلخاب معدن مس و معادن ذغال‌سنگ است. بر اساس ارزیابی‌ تیم‌های ولایتی وزارت معادن، معدن ذغال سنگ بلخاب از لحاظ ضخامت ضخیم‌ترین معادن کشور است. از لحاظ ذخایر، «وافر» محسوب می‌شود. از لحاظ کیفیت بالاترین کیفیت را در تمام معادن ذغال سنگ کشور دارد.[۱۲] بزرگ‌ترین معدن و مهم‌ترین معدن افغانستان و بلخاب معدن مس است. در نزدیکی این معدن آب و ذغال‌سنگ وجود دارد که اهمیت معدن مس بلخاب را فوق‌العاده بالا برده است. معدن مس بلخاب، سابقه‌ی دوهزار ساله دارد و ساکنان بلخاب در دو هزار سال پیش به صورت ابتدایی از این معدن استفاده می‌کرده‌اند.[۱۳] مساحت معدن مس بلخاب ۴۵۷ کیلومتر مربع است. این معدن حدود ۴۰۰ متر عرض و ۵۰۰۰ متر طول و بیش از 100 میلیون تن مس خالص دارد. میزان خلوص این معدن ۱٫۶۶درصد و ضخامت آن 25 در 25 کیلومتر است.[۱۴]

رودها

بلخاب، سرچشمه آب ‌بلخ است. بخشی از آب بلخاب از طریق بندامیر در ولسوالی یکاولنگ، وارد بلخاب می‌شود. این آب در مسیر خود با آب‌های بلخاب مخلوط شده و «بلخ‌رود» را تشکیل می‌دهد. رودهای بلخاب عبارت است از رود کاشان که بزرگ‌ترین رود این مناطق است، رود پیغوله که از کوه‌های اطراف آن منطقه سرچشمه گرفته و در «پایجِه» بند طبیعی «جه» را تشکیل می‌دهد، رود زوک، رود ترخوج، رود چنگیزی، رودخانه پورشهر و رودهای تخشی و ایل‌دراز. از آب این رودها، رود بلخاب شکل گرفته و باپیمودن ده‌ها کیلومتر، در ورودی مزارشریف، به «هیجده‌نهر» تقسیم می‌شود. این رود به بلخ باستان و نواحی اطراف آن حیات، زندگی، طراوت و شادابی می‌بخشد.[۱۵]

گیاهان

برخی از گیاهان شناخته شده بلخاب عبارت‌اند از: بَلدَرغان (گُلپَر)، کَریاک، آردُمبَک، زیره، سَمارُوق (قارچ)، کَفت، کاسنیچ، چای کوهی، پیاز کوهی، سیر کوهی، بَدرَه، چُکرِی (رَواس)، سَمَندَو، بَرگَگ خار، خَمِیرَک، زِرِشک، نَمَتَک، فَلار، فَرِنگِشتَک، کَنگَر، شترخار، مُرغَمبِی، کَدُوگَگ، خارَکِی، گُوَک، گاو‌رِشقَه، تَتِینَک، خَف، چَکَّه، مُلُخش، زَردَک کوهی، تُرَشَک کوهی، اِسپَند، اَشلان، اُستُوق، تَدَکی، لَلَگ، بُولان، سُرخ اِسفَندان، پُودینَه (پونه)، کَمای، زِرک، بابُونَه، عَلَف چای، بُوتَه تِرخ، سُرخَل یا سَرخال، شُورکَوَک، شَکَررَو، پَشمَک‌رَو، گَندَه‌رَو، سَنگ‌خَزَک، گَیغُون، لَخشَه، مازُخ، قُوَق، تَلخَک، پِیچَک، سِیچ، چِهل بُغُندَک، تَدران، زَردگُل، شَوِید، اَرجیغ، چُوب مِسواک، خار شتر، تاج خروس، عِبران زِرگ، غُوزبَه. اَنگُوزَه (رَو)، عمده‌ترین محصول گیاهی و دارویی در بلخاب است که به قیمت گزافی به خارج از منطقه صادر می‌شود. [۱۶]

غذاهای محلی

مواد اصلی تشکیل‌دهنده غالب غذای مردم بلخاب در گذشته، آرد و لبنیات بود. منابع غذایی مردم بلخاب متکی به زمین و حیوانات اهلی بود و خود، آن را تامین می‌کردند. غذاهای محلی مردم بلخاب شامل انواع آش، انواع حلوا، انواع نان، انواع برنج، انواع اوماج، انواع شوروا، انواع حبوبات، انواع خوراکی‌ گیاهی و انواع خوراکی هوسانه است.[۱۷]

مشاهیر

سید اسماعیل بلخی (بنیانگذار ادبیات مقاومت افغانستان) معروف‌‌ترین شخصیت بلخاب است. صفدر خان باجگاهی (قهرمان دوره کلکانی)، سید حیدر شمشیری، سید مسعود مغزاری، سید محمد‌علی عالمی بلخابی، سید حسین رهیاب (بلخی)، سید اسحاق شجاعی، محمد‌حسین فهیمی، عبدالرحیم فهیمی، عبدالله انصاری و سید حسن احمدی‌نژاد از دیگر شخصیت‌های این منطقه هستند [۱۸]

پانویس

  1. اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریه‌های افغانستان، 1353ش، ص942.
  2. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج1، 1398ش، ص25.
  3. دولت‌آبادی، شناسنامه افغانستان، 1390ش، ص325.
  4. دولت‌آبادی، شناسنامه افغانستان، 1390ش، ص89.
  5. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج1، 1398ش، ص26.
  6. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج1، 1398ش، ص31.
  7. ابن‌خلدون، مقدمه ابن‌خلدون، 1347ش، ص116، ابوزید بلخی، آفرینش و تاریخ ، 1350ش، ج 2،ص60، یعقوبی، البلدان، 1343ش، ص51، جوزجانی، حدودالعالم من المشرق الی المغرب، 1372ش، ص29، میرعابدینی، بلخ در تاریخ و ادب فارسی، 1385ش، ص65، مقدسی، احسن‏التقاسيم، 1408ق، ص23، بارتولد، تذکرة جغرافیای تاریخی ایران، 1358ش، ص54.
  8. جاوید، افغانستان کنونی در شاهنامه فردوسی، 1394ش، ص26.
  9. ویل‌دورانت، تاریخ تمدن ج1، 1365ش، ص35.
  10. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج1، 1398ش، ص28.
  11. احمدی‌نژاد، سیمای بلخاب، 1395ش، ص28.
  12. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج1، 1398ش، ص67.
  13. جاوید، افغانستان در گذر زمان از عصر حجر تا محمود عزنوی، 1394ش، ص228.
  14. نوری، «معادن بلخاب» سایت رادیو ارغوان، تاریخ بازدید: 25 آبان 1401ش.
  15. پولادی، هزاره‌ها، 1381ش. ص125.
  16. پولادی، هزاره‌ها، 1381ش. ص75.
  17. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج2، 1401ش. ص450.
  18. رهیاب (بلخی)، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج2، 1401ش. ص651.

منابع

  • ابن‌خلدون، عبدالرحمان بن محمد، مقدمه ابن‌خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1347ش.
  • ابوزید بلخی، آفرينش ‏و تاريخ، ترجمه محمد‌رضا شفیعی کدکنی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1350ش.
  • احمدی‌نژاد، سید حسن، سیمای بلخاب، قم، مجمع ذخائر اسلامی، اول، 1395ش.
  • اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریه‌های افغانستان، کابل، 1353ش.
  • بارتولد، و. تذکرة جغرافیای تاریخی ایران، تهران، توس، 1358ش.
  • پولادی، حسن، هزاره‌ها، ترجمه علی عالمی کرمانی، تهران، عرفان، 1381ش.
  • جاوید، محمد‌علی، افغانستان در گذر زمان از عصر حجر تا محمود عزنوی، کابل، رنگین کمان، 1394ش.
  • جاوید، محمد‌علی، افغانستان کنونی در شاهنامه فردوسی، کابل، رنگین کمان، 1394ش.
  • جوزجانی (نویسنده ناشناخته)، حدود العالم من المشرق الی المغرب (مقدمه بارتولد، تعلیقات مینورسکی)، تهران، دانشگاه الزهرا، 1372ش.
  • دولت‌آبادی، بصیر‌احمد، شناسنامه افغانستان، تهران، عرفان، چ پنجم، 1390ش.
  • رهیاب (بلخی)، حسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، کابل، صبح امید، اول، 1398ش.
  • مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسيم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
  • میرعابدینی، سید ابوطالب، بلخ در تاریخ و ادب فارسی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی، 1385ش.
  • نوری، آتیلا، «معادن بلخاب»، سایت رادیو ارغوان، تاریخ بازدید: 25 آبان 1401ش.
  • ویل، دورانت، تاریخ تمدن جلد اول، ترجمه احمد آرام. تهران، انقلاب اسلامی، 1365ش.
  • یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، البلدان، ترجمه محمد‌ابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1343ش.