بلوط
بلوط؛ درختی تناور و همیشه سبز با میوه خوراکی
بلوط، گونهای از درختان همیشه سبز و از خانواده پیالهداران یا راشیان است که در مناطق جنگلی میروید. این درخت تناور، برگهایی شکافدار، گلهای دراز و آویخته به رنگ زرد و میوهای بیضیشکل دارد که درون آن دانههای خوراکی وجود دارد.[۱] از 800 گونه مختلف بلوط در جهان، 24 گونه در ایران یافت میشود.[۲] ویژگی مشترک انواع مختلف بلوط، میوهی آن است که در یک محفظهی کوچک قرار دارد. میوهی درخت بلوط، در بازه زمانی 6 تا 18 ماه پس از گل دادن، به ثمر میرسد.
گستره جغرافیایی
بلوط، بهصورت وحشی و فراوان در تمامی مناطق اروپا، آسیا، شمال آفریقا، آمریکای شمالی و جنوبی رویش دارد. در ایران، انواع مختلفی از درختان بلوط در مناطق جنگلی شمال، شمال غرب، جنوب غرب و رشتهکوههای البرز و زاگرس دیده میشود.[۳]
واژهشناسی
بلوط در ایران با نامهای محلی مختلفی شناخته میشود. در فارس، کرمانشاه و بختیاری به «بلوط» و «پَلیط»؛ در لرستان به «مازو»؛ در کردستان به «بَرو/ بَلو»؛ در کلاردشت، کجور، رامسر و کتول به «کَرمازو»؛ در ارسباران به «پالیط»؛ در لاهیجان و دیلمان به «بلند مازو»؛ در گیلان، مازندران و گرگان به «مازو/ میزی و موزی»؛ در رشت به «اشپر»؛ در آستارا به «پالوط» و در طالش به «مایزو» معروف است.[۴]
انواع بلوط
بلوط خزانبرگ، از انواع بلوطهای موجود در ایران است و به دو گروه سفید و سیاه تقسیم میشود و ارتفاعی بین 18 تا 24 متر دارند. در درختهای بلوط سفید، رنگ روی برگها بهصورت سبز روشن، پشت آن سفید رنگ، میوهی آنها تخممرغیشکل و قهوهای روشن و براق است. در درختهای بلوط سیاه نیز، سر برگها بهصورت سبز پررنگ و براق، میوهی آن به رنگ سبز مایل به قرمز روشن همراه با پیالههایی قهوهای رنگ است.
نوعی دیگر از بلوطها، بلوطهای همیشه سبز هستند که بومی مناطق جنوب و غرب اروپا و شمال آفریقا محسوب میشوند. از پوست این درختان، چوب پنبه را تهیه میکنند. انواع دیگر درختهای بلوط، زیرمجموعههایی از همین سه گروه سفید، سیاه و همیشه سبز هستند که نامهای علمی مختلف و متنوعی دارند.
میوه بلوط
میوهی درخت بلوط از تنوع بسیاری برخوردار است. این میوه معمولا به دو شکل مستطیل یا گرد است که نوع گرد آن «شاه بلوط» و نوع مستطیلی آن به دو گروه «بهش» که غیرخوراکی و تلخ است و «بلوط المَلِک» که شیرین و خوراکی است، تقسیم میشود.[۵] میوه بلوط دارای نشاسته، پروتئین، انواع قند، ماده روغنی و نیز تانن (جوهر مازو) است.
خواص درمانی بلوط
در طب سنتی، خواص درمانی بسیاری برای اجزای درخت بلوط و میوه آن ذکر شده است. از مازوی بلوط، مادهای شیرین بهنام «گز علفی» حاصل میشود که دارای خواص درمانی و خوراکی (استفاده در صنعت شیرینیپزی) است. برگ ساییدهشدهی بلوط را برای درمان زخم، گرد ریشه خشکشدهی بلوط را برای بندآوردن خونریزی زنان، نشستن در آب بلوط پختهشده را برای درمان سستی رحم در زنان و نیز درمان بواسیر،[۶] دانه پختهشده بلوط را برای رفع اسهال مزمن[۷] و نیز سوخته جَفت آن را برای بیماریهای دستگاه ادراری بدن[۸] مفید میدانند. در طب امروزی نیز، از تانن (مازو) موجود در درختان بلوط، برای تقویت مخاط معده، درمان ورم و زخم معده استفاده میکنند.
بلوط در خوراکهای ایرانی
ارزش غذایی بلوط، از دید پژوهشگران کهن، همردیف با جو و گندم است. در فرهنگها و منابع بسیاری به استفاده مردم از بلوط، در روزگار خشکسالی و قحطی اشاره شده است.[۹] امروزه نیز این گیاه، توسط عشایر بههنگام کمبود گندم، در کنار جو و ذرت برای تهیه نان استفاده میشود.[۱۰] نان بلوط، یکی از اصلیترین غذاهای برخی از عشایر است.[۱۱] نان بلوط، در میان لرها و بختیاریها، دارای شیوهها و نامهای متنوعی است. برای مثال، لرها از آرد «بلّی (بلوط)» دو نوع نان مختلف با نامهای «کزکه» و «کَلَک/ کَلک یا کَلج» تهیه میکنند که کزکه از آرد خالص بلوط و کلک از آرد بلوط و گندم تهیه میشود.[۱۲] نان «سهگده» نیز توسط مردمان ایل بهمئی، از آرد بلوط و روغن درست میشود.[۱۳]
استفاده از بلوط، در سبد غذایی مردمان ایل بهمئی از دیرباز رایج بوده است. در دهه 1340ش، هنگام کمبود اقلامی همچون جو و گندم، آنها به جنگلهای سردسیری و سرحدی رفته و به چیدن بلوط مشغول میشدند.[۱۴] حتی، در میان این قوم، اصطلاح «مو لُر بَلّی خورُم» بهمعنی من لر بلوطخور هستم، نشان از مصرف بسیار نان بلوط در میان این مردم دارد.[۱۵] ارزش غذایی این میوه شامل 11 درصد چربی، 11.5 درصد فیبر، 2630 کیلوکالری در کیلوگرم و نیز دارای 18.5 درصد پروتئین است.
استفاده از بلوط در صنایع
مازو، مازوج یا عفص در درخت بلوط نیز در صنعت رنگرزی و چرمسازی (دباغی) ایرانیان کاربردی فراوان دارد.[۱۶] از جَفت درختان بلوط نیز در ساخت مشک آب، دوغ و خیک استفاده میکنند.[۱۷] چوب درختان بلوط در صنعت کشتیسازی ایرانیان و الوار و تختههای تهیهشده از تنه این درختان، در ساخت بشکه و ابزارآلات چوبی و مبلمان ایرانیان بهکار میرود.[۱۸] در برخی از نقاط ایران، از جمله در کردستان، از پوست و چوب درختان بلوط برای تهیهی زغال استفاده میکنند.[۱۹] برخی از گونههای درخت بلوط نیز بهعنوان درختان زینتی کاربرد دارد.
بلوط در باور مردم
درخت بلوط، بهدلیل خاصیت همیشه سبز بودن آن، در ذهن و باور ایرانیان، همواره نمادی از ثمربخشی، صلابت، قدرت، حرمت و به نوعی قداست بوده است. درختان بلوطی که در اماکن مقدس روییدهاند، در طول تاریخ، همواره نمادی از قداست و نظرکردگی بوده و مردم با لمس و تماس آنها، به طلب حاجت و آرزوی خود از آنها میپرداختند.[۲۰] برای مثال، در منطقه ممسنی، درخت بلوط از جمله درختان مقدس محسوب شده و به «پیر بلیطی» یا «پیربلوطی» معروف هستند. مردم، در این منطقه، با بستن لباس کهنه به این درختان، حاجت خود را طلب میکنند.[۲۱] این باور به قداست درخت بلوط، نهتنها در ایران، بلکه در برخی از دورههای زندگی اروپاییان نیز وجود داشته است.[۲۲] در برخی از مناطق کانادا و آمریکا نیز، هنوز جنگلهای بلوط را حاوی ارزش معنوی بسیاری میدانند.
بلوط در ادبیات مردم ایران
زندگی عشایر در ایران، همواره به درختان بلوط وابسته بوده است. بههمین دلیل، بلوط در اشعار، افسانهها و ادبیات شفاهی این مردم حضور داشته و ترانههای محلی بسیاری درباره آن سروده شده است.[۲۳]
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه بلوط، سایت واژهیاب.
- ↑ فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان، ج6، ۱۳۷۹ش، ص283.
- ↑ ثابتی، درختان و درختچههای ایران، ۱۳۴۴ش، ص۲۹۳-۲۹۷.
- ↑ ثابتی، درختان و درختچههای ایران، ۱۳۴۴ش، ص۲۹۳-۲۹۷.
- ↑ عقیلی خراسانی، «مخزن الادویة»، ]بیتا[، ص۲۳۹؛
نوری، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، ۱۳۸۱ش، ص429. - ↑ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، ۱۳۴۶ش، ص۴۳؛
کاسانی، ترجمه [و تحریر]، کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، ۱۳۵۸ش، ص۷۸۶. - ↑ ابنبطلان، تقویم الصحة (ترجمۀ فارسی سدۀ ۶ ق)، ۱۳۵۰ش، ص۲۰؛
حاجی زینعطار، اختیارات بدیعی، ۱۳۷۱ش، ص۷۱. - ↑ عقیلی خراسانی، «مخزن الادویة»، ]بیتا[، ص240؛
حاجی زینعطار، اختیارات بدیعی، ۱۳۷۱ش، ص۷۱. - ↑ نفیسی، فرهنگ، ج1، ۱۳۱۷- ۱۳۱۸ش، ص642.
- ↑ حیدری، جغرافیای تاریخی الشتر و ریشۀ نژادی لر، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۳؛
گودرزی، سیمای عشایر شرق لرستان، ۱۳۷۴ش، ص۶۱. - ↑ امیراحمدیان، ایل بختیاری، ۱۳۷۸ش، ص۲۱۴.
- ↑ لمعه، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، ۱۳۵۳ش، ص۱۷-۱۹؛
فرهنگ مردم لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۴۵-۴۶؛
اماناللهی بهاروند، حاشیه بر جغرافیای لرستان، ۱۳۷۰ش، ص۱۰۳. - ↑ مجیدی کرایی، تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۷۱ش، ص۵۹.
- ↑ افشارنادری، مونوگرافی ایل بهمئی، ۱۳۴۷ش، ص۶ و ۱۳۸-۱۳۹.
- ↑ لمعه، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، ۱۳۵۳ش، ص۱8.
- ↑ حیدری، جغرافیای تاریخی الشتر و ریشۀ نژادی لر، ۱۳۷۹ش، ص۲۲8.
- ↑ فرهنگ مردم لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۴۵.
- ↑ ثابتی، درختان و درختچههای ایران، ۱۳۴۴ش، ص۲۹6.
- ↑ ایازی، آیینۀ سنندج، ۱۳۷۱ش، ص۳۲۶.
- ↑ Mortensen, Nomads of Luristan, 1993, P122, 123, 127.
- ↑ حبیبی فهلیانی، ممسنی در گذرگاه تاریخ، ۱۳۷۱ش، ص۴۵۷.
- ↑ هال، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ۱۳۸۰ش، ص۲۸۰.
- ↑ اماناللهی بهاروند، حاشیه بر جغرافیای لرستان، ۱۳۷۰ش، ص103-104.
منابع
- ابنبطلان، مختار، تقویم الصحة (ترجمۀ فارسی سدۀ ۶ ق)، بهتحقیق غلامحسین یوسفی، تهران، ]بینا[، ۱۳۵۰ش.
- ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، بهتحقیق احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش.
- افشارنادری، نادر، مونوگرافی ایل بهمئی، تهران، خجسته، ۱۳۴۷ش.
- امیراحمدیان، بهرام، ایل بختیاری، تهران، دشتستان، ۱۳۷۸ش.
- اماناللهی بهاروند، سکندر، حاشیه بر جغرافیای لرستان، خرمآباد، ]بینا[، ۱۳۷۰ش.
- ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، تهران، بران ایازی، ۱۳۷۱ش.
- ثابتی، حبیبالله، درختان و درختچههای ایران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴ش.
- حاجی زینعطار، اختیارات بدیعی، بهتحقیق محمدتقی میر، تهران، شرکت دارویی پخش رازی، ۱۳۷۱ش.
- حبیبی فهلیانی، حسن، ممسنی در گذرگاه تاریخ، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۷۱ش.
- حیدری، حجتالله، جغرافیای تاریخی الشتر و ریشۀ نژادی لر، خرمآباد، افلاک، ۱۳۷۹ش.
- عقیلی خراسانی، محمدحسین، «مخزن الادویة»، همـراه اختیارات بدیعی، ]بیتا[.
- کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر]، کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، بهتحقیق منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
- گودرزی، حسین، سیمای عشایر شرق لرستان، انتشارات ترسیم، ۱۳۷۴ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 20 بهمن 1400ش.
- فرهنگ مردم لرستان، بهتحقیق انجوی شیرازی، تهران، افلاک، ۱۳۷۷ش.
- فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان، تهران، شورای کتاب کودک، ۱۳۷۹ش.
- لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، ]بینا[، ۱۳۵۳ش.
- مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۱ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۱۷- ۱۳۱۸ش.
- نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، بهتحقیق هوشنگ ساعدلو و مهدی قمینژاد، تهران، پیام حنان، ۱۳۸۱ش.
- هال، جیمز، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۸۰ش.
- Mortensen, I. D., Nomads of Luristan, Copenhagen, 1993.