تار
تار؛ از سازهای زهی و ایرانی که با مضراب نواخته میشود.
تار، یکی از آلات موسیقی است که دارای سیم، پرده، دسته و کاسه است. قسمتهای چوبی این ساز از جنس چوب درخت توت است.[۱] تار، از نوع سازهای زهی ـ مضرابی و از جملهی کاملترین آلات موسیقی ایرانی بهشمار میرود. این ساز پرطرفدار، در کشورهای تاجیکستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و نواحی نزدیک به قفقاز نیز رایج است.
پیشینه
پژوهشگران، پیشینه تار را به دوران صفویان بازمیگردانند. روایتی دیگر، قدمت تار را به دوران فارابی (259-339ق) نسبت میدهد که بهدست صفیالدین ارموی (613-693ق) و نوازندگان پس از او، توسعه یافت. نخستین تصاویر از تار، مربوط به نقاشیهای دوران زندیان است که در 1189ق و 1204ق، در شیراز ترسیم شده است.[۲]
ساز تار در ابتدای دوره قاجار، دارای 5 سیم بود که بعدها سیم دیگری به آن افزوده شد.[۳] از آنجایی که موسیقی دربار قاجاریان بر اساس نظام دستگاه، آواز و گوشه شکل گرفته بود، تار را نیز بهعنوان یکی از شاخصترین سازهای این نظام موسیقی معرفی کردند.[۴] ساخت تار در دوره قاجار، در دو شهر تهران و اصفهان متداول بود. دارالصنایع، که بههمت امیرکبیر ساخته شد، از مراکز اصلی ساخت تار و سهتار بود.[۵]
ساختمان تار
تار، جعبهی طنینی دارد که از دو کاسه بزرگ (کاسه) و کوچک (نقاره) گلابیشکل تشکیل شده است. روی دهانه کاسه و نقاره، با پوست نازک بره پوشیده شده است. خود کاسهها نیز معمولا از چوب درخت توت نر و ماده ساخته میشوند.[۶] محققان، دلیل ساخت تار بهصورت دو قسمتی را بهدلیل ایجاد صدای بهتر و سُر نخوردن تار از روی پای نوازنده میدانند.[۷]
دسته تار، بیشتر از چوب درخت گردو ساخته شده و از یک سمت به نقاره و از سمت دیگر به سرپنجهی تار (جعبه کوک) وصل میشود. در گذشته، برای زیبایی و مقاومت بیشتر دسته تار، از دو باریکه استفاده میکردند که از جنس استخوان شتر بوده است.[۸] همچنین، برخی به صدفکاری و تزئین دسته تار میپرداختند.[۹]
هر تار، به تعداد سیمهای خود، دارای گوشی است که از چوب شمشاد ساخته میشوند. این گوشیها به شکل میخهایی درشت با سری پهن هستند. سیمهای تار از این گوشیها، شیطانک و خرک عبور کرده و در آخر به سیمگیر انتهای بدنه کاسه متصل میشوند.[۱۰]
سیمهای تار، از جنس فولاد، مس یا برنج است و به رنگهای سفید یا زرد ساخته میشوند. این سیمها، معمولا بهصورت جفتجفت کوک میشوند.
مضراب تار نیز فلزی از جنس برنج یا مس، به طول 3 سانتیمتر است. سازندگان تار، بهمنظور خوشدست شدن مضراب، یک سمت آن را با موم مخلوط با خاکستر، پشم یا کرک میپوشانند.[۱۱]
تارنوازان مشهور
از جمله نوازندگان کهن تار میتوان به علیاکبر فراهانی (فرزند شاه ولیالله نوازنده دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار)، برادرزاده او یعنی غلامحسین و پسرانش (میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی) اشاره کرد. میرزا عبدالله، نظم مشخصی را به موسیقی دستگاهی بخشید و این سبک از موسیقی را با عنوان ردیف بر روی تار و سهتار اجرایی کرد. برادر او، میرزا حسینقلی نیز بهدلیل قدرت و سرعت پنجه و مضراب، شهرت داشت.[۱۲]
از دیگر استادان بهنام قدیمی تار میتوان به میرزا غلامرضا شیرازی، درویش خان، مرتضی خان نیداوود، یحیی زرپنجه، علیاکبر شهنازی و از نوازندگان معاصر نیز میتوان به حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، داریوش طلایی و داریوش پیرنیاکان اشاره کرد.[۱۳]
تار در فرهنگ مردم
صدای تار نزد ایرانیان، دارای ضربآهنگ و حالتی شهری است که تداعیکننده احوال و خصایص مردم مرفه است. همچنین تار، نقشی ویژه در همراهی با ادبیات کلاسیک و نمایش فضاهای اصیل داشته است.[۱۴]
تارزنها در دوره قاجار، همواره یکی از اجزاء سرگرمکننده مردم در بازیها و جشنهای درباریان محسوب شده[۱۵] و در اواخر همین دوره، بهعنوان یکی از اجزاء توسعه تئاتر و نمایش شناخته میشدند.[۱۶] گاهی تارزنها در دستههای دو یا سه نفره، در کوچه و بازار به اجرای مراسمهای شاد پرداخته و از مردم شادباش (شاباش) میگرفتند.[۱۷] برخی از این دستهها، از نمایشهای سیاهبازی نیز برای جلب توجه مردم استفاده میکردند.[۱۸]
تارسازی و تارنوازی، گاهی با ممنوعیتهایی شدید همراه میشد. هرچند مردم، صدای این ساز را همواره دوست داشته و گاهی برای تفاخر در جهیزیه دختران خود یک تار نیز قرار میدادند.[۱۹] تار و سایر انواع سازهای موسیقی، با ترویج عقایدی مانند دور شدن ملائکه از خانهی فرد و نیز 70 خانه آن طرفتر، در زندگی مردم کمرنگ شد و حتی کنایههایی مانند «دختر به تارزن داده» رواج یافت. در برههای از تاریخ نیز تار زدن در مجلس تعزیه، تنها در گروه منتسب به دشمنان اولیا نواخته میشد.[۲۰]
در برخی از مناطق ایران، مانند لرستان، ساز تار را «تال» نامیده و آن را همردیف «کمانچه» در نظر میگیرند.[۲۱] عبارت «تار و کمانچه» بهمعنای ساز و دهل در میان آنها و اشعار محلی آنها نیز رایج است.[۲۲] در تبریز، کوچهای بهنام «تارزن لَر» وجود دارد که بهمعنی کوچه تارزنان بوده و اهالی آنجا را «قرچهلَر» بهمعنی کولیها میخوانند.[۲۳] در سیرجان، داماد را در روز قبل از عروسی او، همراه با تارنوازی از حمام بیرون میآورند.[۲۴] در میان مردم کردستان، تار، از جمله سازهای قدیمی و رایج است.[۲۵] ترانههای کردی که خاستگاهی روستایی دارند، زمانیکه با تارنوازی همراه میشوند، بیانی شهری به خود میگیرند.[۲۶] تار در میان ترکمنها، گاهی بهمنظور موسیقی درمانی، بر بالین بیماران روانی نواخته میشود.[۲۷]
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تار، سایت واژهیاب.
- ↑ Diba, «Zand Period», Royal Persian Paintings, The Qajar Epoch 1785-1925, 1999, P165;
ذکاء، زندگی و آثار استاد صنیعالملک، ۱۳۸۲ش، ص104. - ↑ مشحون، تاریخ موسیقی ایران، ج2، ۱۳۷۳ش، ص560.
- ↑ During, La Musique iranienne, 1984, P56-57.
- ↑ مشحون، تاریخ موسیقی ایران، ج2، ۱۳۷۳ش، ص693-694.
- ↑ وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۱؛
یاوری، فرهنگ عامه، ۱۳۸۸ش، ج1، ص57. - ↑ نقیب سردشت، نگرشی بر سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۲۴۸.
- ↑ وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۱؛
اطرایی، سازشناسی ایرانی، ۱۳۸۸ش، ص۱۶. - ↑ During, La Musique iranienne, 1984, P70.
- ↑ اطرایی، سازشناسی ایرانی، ۱۳۸۸ش، ص۱7-18؛ ملاح، «تار»، ۱۳۴۳ش، ص۱۰-۱۳.
- ↑ برخوردار، موسیقی سنتی ایران، ۱۳۸۶ش، ص۸۴.
- ↑ مشحون، تاریخ موسیقی ایران، ج2، ۱۳۷۳ش، ص560 و ۵۶۴ و ۵۷۱ و ۵۷۳ و ۵۷۸.
- ↑ «تار»، سایت ویکیواژه.
- ↑ برخوردار، موسیقی سنتی ایران، ۱۳۸۶ش، ص۸5.
- ↑ Aubin, La Perse d’aujourd’hui, 1908, P338;
Serena, Hommes et choses en Perse, 1883, P240;
Browne, A Year Amongst the Persians, 1893, P109. - ↑ مشحون، تاریخ موسیقی ایران، ج1، ۱۳۷۳ش، ص379 و 395.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج2، ص54 و 86؛
ابراهیمی، فرهنگ مردم بیضا، ۱۳۸۴ش، ص۲۹۶. - ↑ کاظمی، موسیقی قوم کرد، ۱۳۸۹ش، ص۹۶.
- ↑ باقری تهرانیفرد، «نگاهی به زندگی و فعالیتهای حرفهای رمضانعلی شاهرخ»، ۱۳۹۰ش، ص۲۹۸.
- ↑ درویشی، نگاه به غرب، ۱۳۷۳ش، ص۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ سیفزاده، پیشینۀ تاریخی موسیقی لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۶۴؛
جاوید، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۹۴. - ↑ عسکریعالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ۱۳۸۶ش، ص262.
- ↑ فردی، «تو ساز منی، من ساختمت، چونت نزنم»، ۱۳۸۰ش، ص۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ بختیاری، سیرجان در آیینۀ زمان، ۱۳۷۸ش، ص262.
- ↑ صفیزاده، تاریخ موسیقی کردی، ۱۳۷۷ش، ص۹۹؛
نقیب سردشت، نگرشی بر سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۲۵۸. - ↑ کاظمی، موسیقی قوم کرد، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۲.
- ↑ گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، ۱۳۶۶ش، ص۲۸۸.
منابع
- ابراهیمی، قربانعلی، فرهنگ مردم بیضا، تهران، نیک خرد، ۱۳۸۴ش.
- اطرایی، ارفع و درویشی، محمدرضا، سازشناسی ایرانی، تهران، ماهور، ۱۳۸۸ش.
- باقری تهرانیفرد، آزیتا، «نگاهی به زندگی و فعالیتهای حرفهای رمضانعلی شاهرخ»، ماهور، تهران، س 13، شماره 51-52، ۱۳۹۰ش.
- بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۸ش.
- برخوردار، ایرج، موسیقی سنتی ایران، تهران، طرح آینده، ۱۳۸۶ش.
- «تار»، سایت ویکیواژه، تاریخ بازدید: 21 اردیبهشت 1401ش.
- جاوید، هوشنگ، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۶ش.
- درویشی، محمدرضا، نگاه به غرب، تهران، ماهور، ۱۳۷۳ش.
- ذکاء، یحیى، زندگی و آثار استاد صنیعالملک، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۲ش.
- سیفزاده، محمد، پیشینۀ تاریخی موسیقی لرستان، خرمآباد، افلاک، ۱۳۷۷ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- صفیزاده، صدیق، تاریخ موسیقی کردی، تهران، بهنام، ۱۳۷۷ش.
- عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، افلاک، ۱۳۸۶ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 21 اردیبهشت 1401ش.
- کاظمی، بهمن، موسیقی قوم کرد، تهران، فرهنگستان هنر، ۱۳۸۹ش.
- گلی، امینالله، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، علم، ۱۳۶۶ش.
- فردی، اصغر، «تو ساز منی، من ساختمت، چونت نزنم»، ماهـور، تهـران، س3، شماره 11، ۱۳۸۰ش.
- مشحون، حسن، تاریخ موسیقی ایران، تهران، سیمرغ، ۱۳۷۳ش.
- ملاح، حسینعلی، «تار»، مجلۀ موسیقی، تهران، دورۀ سوم، شماره ۹۵-۹۶، ۱۳۴۳ش.
- نقیب سردشت، بهزاد، نگرشی بر سازشناسی موسیقی کردی، تهران، توکلی، ۱۳۸۵ش.
- وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، تهران، سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۶ش.
- یاوری، حسین و مسیحا، مریم، فرهنگ عامه، تهران، سیمای دانش، ۱۳۸۸ش.
- Aubin, E., La Perse d’aujourd’hui, Paris, 1908.
- Browne, E. G., A Year Amongst the Persians, London, 1893.
- Diba, L., «Zand Period», Royal Persian Paintings, The Qajar Epoch 1785-1925, New York, 1999.
- During, J., La Musique iranienne, Paris, 1984.
- Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883.