ترکمن

از ویکی‌زندگی

ترکمن؛ از اقوام ترک‌تبار آسیای میانه.

ترکمن، قومی سفیدپوست از نژاد ترک هستند که در مناطقی از آسیای میانه، ترکمنستان، شمال ایران،[۱] افغانستان، ترکیه، قزاقستان، سوریه، عراق و چین زندگی می‌کنند. ترکمن‌ها، همگی مسلمان هستند.

واژه‌شناسی

واژه ترکمن در فرهنگ‌نامه‌های فارسی و عربی کهن، در حدود سده 4ق، به‌صورت «ترکمان» و «ترکمانان» آمده است. برخی از مورخان همچون مقدسی (در سده 4ق) برای نخستین‌بار به گروهی از غُزها با عنوان «ترکمانیین (ترکمن‌ها)» اشاره می‌کند.[۲] بیهقی و برخی مورخان دیگر نیز از گروه غُزان با نام ترکمن یاد کرده‌اند.[۳]

گروهی از زبان‌شناسان، واژه ترکمان را به‌معنی گروه، پایگاه و منزلت ترک‌ها[۴] می‌دانند. پسوند «من» یا «مان» در زبان ترکی، از جمله پسوندهای کم‌کاربرد است که تنها به‌منظور تأکید و مبالغه استفاده می‌شود. برخی از متخصصان بر این باورند که ترکمن، به‌معنی «من ترک‌ام» است و این اشاره به برترانگاری قوم ترکمن دارد.[۵] برخی دیگر، واژه ترکمان را به‌معنای ترک‌مانند در نظر گرفته‌اند.[۶] گفته شده که ذوالقرنین با دیدن این مردم که نشانه‌هایی شبیه به ترکان داشتند، آن‌ها را ترکمان نامیده است.[۷]

خاستگاه

ترکان غُز تا اواخر سده 4ق و پیش از آمدن به‌سمت ایران، در صحرای وسیعی در ناحیه سیحون، میان دریای آل و دریای خزر زندگی می‌کردند.[۸] در دوره سامانیان، گروهی از این قبایل به رهبری فردی به‌نام سلجوق، اسلام آورده و از آن پس به «ترکمن» مشهور شدند.[۹] قبیله‌های اُغوز، از ترکیب چند قوم و گروه اجتماعی تشکیل شده بودند که در سده‌های 7 و8ق، با یکی شدن این قبایل و گروه‌ها، اساس قومیت یک‌پارچه‌ای برای ترکمن‌ها ایجاد شد.[۱۰] با توجه به گزارش‌های ثبت‌شده در این رابطه، ترکمن‌ها، از 9 خلق (قبیله) شامل چاودور، اِرزاری، آل علی، قَره، سالور، ساریق، تکه، گوکلن و یُموت تشکیل شده‌اند. هر کدام از این قبایل نیز به چند طایفه و هر طایفه به چند طایفه کوچک‌تر تقسیم شده بودند.[۱۱]

پراکندگی

جمعیت کثیری از ترکمن‌ها، امروزه در ترکمنستان زندگی می‌کنند که تا سال 2014م، جمعیت آنها در حدود 5 میلیون و 117 هزار تن اعلام شده بود. بر اساس تحقیقات صورت‌گرفته، در حدود 2 درصد از جمعیت ایران را ترکمن‌ها تشکیل می‌دهند که معادل 1.6 میلیون نفر است. این مردم، در ایران، در قسمت‌های جنوب شرقی دریای خزر، ترکمن صحرا و اطراف رودخانه اترک و گرگان‌رود سکونت دارند. از لحاظ تقسیمات کشوری نیز بیش‌ترین سکونت‌گاه‌های مردم ترکمن در ایران، در استان گلستان، خراسان رضوی و خراسان شمالی وجود دارد. از مهم‌ترین شهرهای ترکمن‌نشین ایران نیز می‌توان به بندر ترکمن، گنبد قابوس، کلاله، آق‌قلا، گمیشان، مراوه‌تپه و اینچه‌برون اشاره کرد.

در افغانستان نیز مردم ترکمن در قسمت‌های شمال‌غربی این کشور و نوار مرزی دو ولایت فاریاب و جوزجان با کشور ترکمنستان زندگی می‌کنند.

ترکمن‌های ایران

از دیرباز، ترکمن‌های بسیاری در سمت دشت‌های گرگان (ترکمن صحرا) و کوه‌های شمال‌غرب و غرب بجنورد در استان خراسان شمالی زندگی می‌کنند. از جمله گروه‌های ترکمن که در ایران زندگی می‌کنند می‌توان به یموت، گوکلن و طوایف تکه اشاره کرد.

ترکمن‌های یموت را به دو گروه یموت خیوه (خوارزم) و یموت استرآبادی (گرگان) تقسیم می‌کنند. یموت‌های خیوه، در سمت غربی شهر خیوه و یموت‌های گرگان در دشت گرگان (ترکمن صحرا) و برخی مناطق مجاور با ترکمنستان زندگی می‌کنند.[۱۲] بزرگ‌ترین طوایف یموت در ایران را دو طایفه بزرگ «جعفر بای» و «آتابای» می‌دانند. این طوایف، هرکدام به طایفه‌های کوچک‌تری تبدیل می‌شوند که در نهایت نام 91 طایفه از آنها، در فهرست رده‌بندی قوم یموت ثبت شده است.[۱۳] پیشه‌ی اصلی این طوایف، گله‌داری و دام‌داری بوده است و به‌صورت ییلاق و قشلاق، روزگار می‌گذراندند. دشت گرگان محل قشلاقی آنها و کوه‌های بالخان، در آن سوی رود اترک، به‌عنوان محل ییلاق آنها بود.[۱۴]

قبیله گوکلن یا گوکلنگ به معنای «سرزمین سبز» نیز از دیگر قبایل ترکمن است.[۱۵] این قبیله از دو طایفه اصلی به نام‌های «دودورغه» و «حلقه داغلو» تشکیل شده‌اند.[۱۶]

گروه بزرگ دیگری از ترکمن‌های ایرانی، تکه هستند که از پرجمعیت‌ترین و نیرومندترین قبایل ترکمن به‌حساب می‌آیند.[۱۷] تکه، نام فرزند اِبوکه، از نوادگان اغورجیک است.[۱۸] این قبیله نیز به دو طایفه اصلی به‌نام فرزندان تکه یعنی «اُتمیش» (اقتمش) و «تُقتِمیش» (توغتامِش) تقسیم شده‌اند.[۱۹] طایفه سومی از این قبیله نیز به‌نام فرزند سوم تکه نام گرفته‌اند که به‌دلیل زردرنگ بودن چهره، به «ساروق» معروف شده‌اند.[۲۰]

تبارشناسی

روایت‌ها حکایت از آن دارند که نسب یموت، به فردی به‌نام «شرف» و دو برادر ناتنی او یعنی «چونی» و «قُجُق» می‌رسد. در میان مردم ترکمن، منزلت و جایگاه فرزندان شرف، بالاتر از آن دو برادر دیگر است.[۲۱]

براساس آن‌چه در مکتوبات آمده، ترکمن‌ها یک گروه نَسَبی بسیار بزرگ هستند که نسب اصلی آنها به فردی با نام «اغوزخان» می‌رسد. ترکمن‌ها، سه معیار اصلی را از نشانه‌های ترکمن بودن می‌دانند:

  1. عضو یکی از گروه‌های هم‌تبار رسمی، یا از بازماندگان و خویشان برده‌ای متعلق به یکی از اعضای گروه‌های هم‌تبار بودن؛
  2. زبان مادری ترکمنی داشتن؛
  3. مسلمان و اهل تسنن بودن.

خانواده

خانواده در میان مردم ترکمن، بیشتر به‌صورت گسترده بوده و پسران خانواده، پس از ازدواج نیز تا زمانی‌که برای کار مستقل شوند، از خانواده پدری جدا نمی‌شوند.[۲۲] مرد در خانواده‌های ترکمن، عضو مقتدر و بانفوذ خانواده است و سایر افراد خانواده از قبیل زن و فرزندان، تابع او هستند. تأثیر و نفوذ همسران بر مردان نیز امری شناخته‌شده و قابل قبول در میان این قوم است.[۲۳]

در گذشته، در هنگام ازدواج پسر ارشد، پدر برای او آلاچیقی در سمت راست آلاچیق خود برپا می‌کرده و برای پسران دیگر خود نیز به نوبت، آلاچیق‌هایی در سمت چپ می‌ساخته است. پسر آخر خانواده نیز که در میان مردم ترکمن به «کُرپه اوغلی» معروف است، در آلاچیق پدر می‌ماند.[۲۴] سن ازدواج دختران ترکمنی بین 9 تا 10 سال و سن ازدواج پسران آنها بین 15 تا 16 سال بوده است. دختران، 2 تا 3 روز پس از ازدواج خود، به خانه پدری برمی‌گشتند تا آداب و هنرهای خانه‌داری و گله‌داری را یاد بگیرند. آنها، تا 3 سال در خانه پدری می‌ماندند و پس از آن نیز تا یک سال به خانه پدر و شوهر رفت و آمد داشتند تا هنرهای خود را تکمیل کنند.[۲۵]

مسکن

مسکن ترکمن‌ها به دو نوع ثابت و متحرک تقسیم می‌شود. شیوه زندگی معیشتی و ویژگی‌های اقلیمی، اقتصادی و فرهنگی رایج، تفاوت‌هایی را در شکل و ساختار محل سکونت آن‌ها ایجاد می‌کند. برای مثال، ترکمن‌های کوچ‌نشین و دا‌م‌دار، از چادرهای نمدی که «اوی» (آلاچیق) نام دارد استفاده کرده و ترکمن‌های روستانشین زارع، در خانه‌های ساخته‌شده از گِل و یا در قلعه‌های تدافعی زندگی می‌کردند.

اوی، در میان این قوم، به‌صورت‌های متفاوتی ساخته می‌شود. برای مثال، اوی در میان قبیله تکه دارای گنبدی نیم‌گرد، در میان قبیله یموت دارای گنبدی پهن و در میان طایفه چودور، گنبدی بلند و گوشه‌دار دارد.[۲۶] چهارچوب اصلی این آلاچیق‌ها از جنس چوب بوده و قابلیت باز و بسته شدن دارند. سقف آنها نیز از سمت بیرون با چند تخته نمد پوشانده می‌شود. اندازه آلاچیق‌ها، بستگی به تعداد اعضای خانوار و سطح رفاه آنها دارد.[۲۷] این چادرهای نمدی، هنوز در میان عشایر کوچ‌نشین ترکمن استفاده می‌شود.[۲۸]

زبان

مردم ترکمن، در گروه‌ها و طوایف مختلف ترکمنی، دارای ویژگی‌های فرهنگی و زبانی متفاوتی هستند. زبان ترکی از ارکان اصلی و شناسه‌ی هویت قومی و فرهنگی ایلات و عشایر بزرگ ترکمن است.[۲۹] ترکی ترکمنی، دارای گویش‌های مختلفی است که میان طوایف پراکنده در ترکمنستان، ایران و سرزمین‌های دیگر رایج است.[۳۰]

پانویس

  1. عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه ترکمن، سایت واژه‌یاب.
  2. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۹۰۶م، ص ۲۷۴-۲۷۵.
  3. گردیزی، زین‌الاخبار، ۱۳۴۷ش، ص190 و 192؛
    بیهقی، تاریخ، ۱۳۶۲ش، ص444 و 446.
  4. خواجه نوریان، تعلیقات بر سیاحت درویشی دروغین، 1387ش، ص۳۶۹.
  5. واژه نامه آزاد، ذیل واژه ترکمن، سایت واژه‌یاب.
  6. بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ۱۳۷۴ش، ص۳۳۳؛
    کاشغری، دیوان لغات الترک، ۱۳۳۳- ۱۳۳۵ق، ج3، ص307؛
    رشیدالدین فضل‌الله، جـامع التـواریخ، ۱۳۷۳ش، ج1، ص55.
  7. کاشغری، دیوان لغات الترک، ۱۳۳۳- ۱۳۳۵ق، ج3، ص307.
  8. ابن‌خردادبه، المسالک والممالک، ۱۸۸۹م، ص31؛
    اصطخری، مسالک الممالک، ۱۹۲۷م، ص9-10.
  9. مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۹۰۶م، ص ۲۷۴؛
    بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ۱۳۷۴ش، ص۳۳۳.
  10. لوگاشوا، ترکمن‌های ایران، ۱۳۵۹ش، ص۱۸.
  11. وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ۱۳۴۳ش، ص۳۷۰-۳۷۹.
  12. Irons, «Nomadism as a Political Adaptation the Case of the Yomut Turkmen», 1974, vol. I (4), P144.
  13. Yate, Khurasan and Sistan, 1977, P280.
  14. پورکریم، هوشنگ، «ترکمن‌های ایران»، هنر و مردم، تهران، شماره ۶۱-۶۲، 1346ش، ص49، حاشیه 1.
  15. گرگان‌نامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۶.
  16. میرزا ابراهیم، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان و...، ۱۳۵۵ش، ص۶۳-۶۵؛
    قورخانچی، نخبۀ سیفیه، ۱۳۶۰ش، ص۵۹؛
    گرگان‌نامه، ۱۳۶۳ش، ص۱۲۶-127.
  17. وامبری، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ۱۳۴۳ش، ص۳۷3؛ Irons, The Yomut Turkmen, 1975, P9.
  18. کمالی، ایرانیان ترکمن، ۱۳۷۴ش، ص43.
  19. میرزا ابراهیم، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان و...، ۱۳۵۵ش، ص۶5.
  20. قره‌گوزلو همدانی، دیار ترکمن، ۱۳۷۱ش، ص۴۲-۴۳.
  21. رابینو، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ۱۳۴۳ش، ص۱۵۴-۱۵۵؛
    گرگان‌نامه، ۱۳۶۳ش، ص۱13؛
    قورخانچی، نخبۀ سیفیه، ۱۳۶۰ش، ص34.
  22. Tapper, «The Tribes in 18th and 19th Century Iran», 1975-1976, P22.
  23. Irons, The Yomut Turkmen, 1975, P104.
  24. شوقی، دشت گرگان، ۱۳۱۴ش، ص۲۷.
  25. قورخانچی، نخبۀ سیفیه، ۱۳۶۰ش، ص44.
  26. لوگاشوا، ترکمن‌های ایران، ۱۳۵۹ش، ص58.
  27. بلوکباشی، جامعۀ ایلی در ایران، ۱۳۸۲ش، ص۴۸.
  28. Thompson, «From Nomads to Farmers: The Turkmen of Iran», 2002, P290.
  29. بلوکباشی، جامعۀ ایلی در ایران، ۱۳۸۲ش، ص89.
  30. بلوکباشی، جامعۀ ایلی در ایران، ۱۳۸۲ش، ص2؛ Akiner, Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London, 1986, P322-325.

منابع

  • ابن‌خردادبه، عبیدالله، المسالک والممالک، به‌تحقیق دخویه، لیدن، بی‌نا، ۱۸۸۹م.
  • اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، لیدن، بی‌نا، ۱۹۲۷م.
  • بلوکباشی، علی، جامعۀ ایلی در ایران، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۲ش.
  • بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، به‌تحقیق یوسف هادی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
  • بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به‌تحقیق قاسم غنی و علی‌اکبر فیاض، تهران، دانش مهر، ۱۳۶۲ش.
  • پورکریم، هوشنگ، «ترکمن‌های ایران»، هنر و مردم، تهران، شماره ۴۱-۴۲، ۵۰ (اسفند ۱۳۴۴، فروردین، آذر، ۱۳۴۵)، شماره ۶۱-۶۲، ۶۳-۶۴ (آبان، آذر، دی، بهمن ۱۳۴۶)، شماره ۷۱، ۷۳ (شهریور، آبان ۱۳۴۷).
  • خواجه نوریان، فتحعلی، تعلیقات بر سیاحت درویشی دروغین، تهران، علمی و فرهنگی، 1387ش.
  • رابینو، ه‍ . ل، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳ش.
  • رشیدالدین فضل‌الله، جـامع التـواریخ، به‌تحقیق محمد روشن و مصطفى موسـوی، تهران، البرز، ۱۳۷۳ش.
  • شوقی، عباس، دشت گرگان، تهران، خاور، ۱۳۱۴ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 خرداد 1401ش.
  • کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، بی‌نا، ۱۳۳۳- ۱۳۳۵ق.
  • کمالی، محمدشریف و عسکری خانقاه، اصغر، ایرانیان ترکمن، تهران، اساطیر، ۱۳۷۴ش.
  • گردیزی، عبدالحی، زین‌الاخبار، به‌تحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۴۷ش.
  • گرگان‌نامه، به‌تحقیق مسیح ذبیحی، تهران، بابک، ۱۳۶۳ش.
  • قورخانچی، محمدعلی (صولت نظام)، نخبۀ سیفیه، به‌تحقیق منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۰ش.
  • قره‌گوزلو همدانی، عبدالله، دیار ترکمن، قائم‌شهر، یاختی، ۱۳۷۱ش.
  • لوگاشوا، بی‌بی رابعه، ترکمن‌های ایران، ترجمۀ سیروس ایزدی و حسین تحویلـی، تهـران، شباهنگ، ۱۳۵۹ش.
  • مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به‌تحقیق دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
  • میرزا ابراهیم، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان و...، به‌تحقیق مسعود گلزاری، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵ش.
  • واژه‌نامه آزاد، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 26 خرداد 1401ش.
  • وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۳ش.
  • Akiner, Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London, 1986.
  • Irons, W., «Nomadism as a Political Adaptation the Case of the Yomut Turkmen», American Ethnologist, Pennsylvania, 1974, vol. I (4).
  • Irons, W., The Yomut Turkmen, Ann Arbor, 1975.
  • Tapper, R., «The Tribes in 18th and 19th Century Iran», (Paper), California, 1975-1976.
  • Thompson, J., «From Nomads to Farmers: The Turkmen of Iran», The Nomadic Peoples of Iran, London, 2002.
  • Yate, C. E., Khurasan and Sistan, Edinburgh, 1977.