تعزیه

از ویکی‌زندگی

تعزیه؛ سوگواری نمایشی با کلامی منظوم و آهنگین

تعزیه، به‌معنای شکیبایی کردن،[۱] در ادبیات مذهبی شیعیان ایران به شبیه‌خوانی و نمایش منظومی گفته می‌شود که با استفاده از شعر و موسیقی، مصائب اهل‌بیت و به‌ويژه امام حسین و خاندان او را بازنمایی می‌کند.[۲]

پیشینه تعزیه در ایران

مورخان، نقطۀ اوج تعزیه را در دورۀ ناصرالدین شاه دانسته‌اند. علاقمندی پادشاه به نمایش‌های تعزیه،[۳] موجب شده بود که در دوران سلطنت او، در صدها تکیه، میدان و حسینیه در تهران، مراسم تعزیه برگزار شود و بسیاری از شهرها و روستاهای ایران نیز دارای اماکنی برای اجرای تعزیه بودند. تعزیه‌های سیار و قهوه‌خانه‌ای نیز که ویژگی‌های متفاوتی داشت، به‌مرور زمان، ایجاد شدند.[۴]

پس از قتل ناصرالدین شاه، تعزیه‌های حکومتی کم‌رونق شد؛ اما تعزیه‌خوانان غیرحکومتی، در مناطق گوناگونی از ایران، به کار خود ادامه دادند. در دورۀ رضاخان که برگزاری سوگواری محرم با محدودیت‌های بسیاری روبرو شد، تعزیه‌ها بیش از پیش، از رونق افتادند.

ارتباط تعزیه و موسیقی

بیان حوادث در تعزیه، همیشه همراه با آواز بوده و تعزیه‌خوان‌ها، معمولا با مقام‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی آشنا بوده‌اند. افراد باتجربه، کودکان خوش‌صدا را برای نقش‌های کوچک، آموزش می‌دادند تا کم‌کم، با ظرایف اجرای آواز آشنا شده و تعزیه‌خوان شوند. بسیاری از محققان، تعزیه را یکی از دلایل اصلی حفظ بخشی از نغمه‌های موسیقی ایرانی می‌دانند.

در تعزیه، رعایت تناسب مقام‌ها، مهم بود و اگر یک نفر، شعر خود را در دستگاه شور می‌خواند، نفر مقابل نیز باید در همین دستگاه، پاسخ می‌گفت.[۵] تغییر دستگاه‌ها نیز مستلزم تغییر صحنه و موضوع بود.

تعزیه، علاوه ‌بر آواز، به سازهای موسیقی نیز متکی بود؛ حتی پیش از شروع تعزیه، معمولا با نواختن برخی از سازها مانند شیپور، طبل، دُهُل، کَرنا، سُرنا و امثال آن، تماشاگران را برای تماشای تعزیه دعوت می‌کردند.[۶]

ملزومات اجرای تعزیه

در تعزیه، چهره‌آرایی بازیگران صورت نمی‌گرفت و افراد معمولا براساس قیافه و صدای خود، نقشی را برعهده می‌گرفتند. برای مثال، نقش امام، بیش‌تر به افرادی که خوش‌چهره بوده و ریش متناسبی داشتند، سپرده می‌شد.[۷] از ملزومات دیگر تعزیه، می‌توان به لباس، ابزارآلات جنگی مانند زره و کلاه‌خود و ابزارآلات آرایه یا دکور صحنه اشاره کرد.

مضمون تعزیه

تعزیه‌ها، از نظر محتوا و موضوع، به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

  1. واقعه: این بخش، شامل تعزیه‌های اصلی و شخصیت‌های مذهبی بوده و محور آن نیز شهادت امام حسین و یاران او است.
  2. پیش واقعه: این نوع از تعزیه‌ها، به حوادث و ماجراهای پیرامونی می‌پردازند. شخصیت‌های پیش واقعه، لزوما مذهبی نیستند، مانند تعزیه «مجلس عباس هندو».
  3. گوشه: این نوع از تعزیه‌ها، شامل شبیه‌هایی با عناصر شادی‌آور هستند که از نظر داستانی نیز مستقل به‌نظر می‌رسند. شخصیت‌های گوشه می‌توانند مذهبی و غیرمذهبی باشند. تعزیه‌های گوشه، زمینه‌های تحول تعزیه به سمت نمایش‌های غیرمذهبی را فراهم کرد، مانند شبیه لیلی و مجنون.
  4. تعزیه مضحک: در این نوع از تعزیه‌ها، بزرگ‌نمایی صورت می‌گیرد. تعزیه‌های مضحک، پای مطرب، مقلد و مسخره را به تعزیه باز کردند، مانند تعزیه «عروسی دختر قریش / به عروسی رفتن حضرت زهرا».

تعزیه در فرهنگ ایرانیان

نواحی شمال ایران، به‌دلیل امنیت بالایی که برای سادات و شیعیان داشت، همواره از مراکز اصلی اجرای تعزیه بود. تعزیه‌خوانی در قسمت مرکزی مازندران، استان‌های البرز، سمنان و تهران بسیار رایج بوده است.[۸] کار تعزیه‌خوانی، در بسیاری از خانواده‌های ایرانی، به‌صورت موروثی منتقل شده است. برخی از مردم، از لباس‌ها و ابزارآلات تعزیه‌خوانان، تبرک جسته و حتی مقداری آب می‌آوردند تا شبیه حضرت عباس در آن دست زده و متبرک شود.

واژه تعزیه در ادبیات عامه، پرکاربرد بوده است. برای مثال، «نعش تعزیه» (کنایه از بیکاره‌ای که ادعای دخالت در امری مهم دارد)؛ «فرنگی توی تعزیه» (کنایه از بیگانه‌ای در جمع)؛ «تعزیه گرفتن» (عده‌ای را دور خود جمع کردن)؛ «تعزیه گردان» (کنایه از میان‌داری)؛ «مثل ذوالجناح تعزیه» (کنایه از افراط در استفاده از اشیای زینتی) و «تعزیه تمام شد / تعزیه شکست» (برای پراکنده کردن افرادی که حول یک مرافعه جمع شده‌اند).[۹]

پانویس

  1. المنجد، لویس معلوف، 1380ش، ذیل عزی.
  2. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه تعزیه، سایت واژه‌یاب؛
    بلوکباشی، «نخل‌گردانی: نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان»، ۱۳۸۰ش، ص23.
  3. ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران، پانویس 1، 1363ش، ج1، ص105.
  4. شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، 1367-1368ش، ج5، ص532-535.
  5. مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، 1360ش، ج1، ص289.
  6. درویش، «موسیقی آیینی و مذهبی ایران»، 1376ش، ج1.
  7. مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، 1360ش، ج1، ص289-290.
  8. نصری اشرفی، «خدمات متقابل تعزیه و هنر بومی مازندران»، 1374ش، ج1، ص106-107.
  9. دهخدا، امثال و حکم، 1357ش، ج4، ص1816؛ شاملو، کتاب کوچه، 1379ش، ص1676.

منابع

  • المنجد، لویس معلوف، قم، ذوی القربی، 1380ش.
  • بلوکباشی، علی، «نخل‌گردانی: نمایش تمثیلی از جاودانگی حیات شهیدان»، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
  • درویش، رضا، «موسیقی آیینی و مذهبی ایران»، فصلنامه هنر، دوره جدید، شماره 34، 1376ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، معین، 1357ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 4 اردیبهشت 1401ش.
  • ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران، پانویس 1، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، تهران، نوین، 1363ش.
  • شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، حرف ت، دفتر اول، 1379ش.
  • شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، رسا، 1367-1368ش.
  • مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، زوار، 1360ش.
  • نصری اشرفی، جهانگیر، «خدمات متقابل تعزیه و هنر بومی مازندران»، در در قلمرو مازندران، به‌تحقیق حسین صمدی، ج3، قائم‌شهر، حاجی طلایی، 1374ش.