تنبور
تنبور؛ سازی زهی ـ زخمهای با دستهای بلند.
تنبور، دنبره یا طنبور،[۱] سازی شبیه به سهتار با کاسهای کوچک و دستهای دراز است.[۲] کاسه طنین تنبور، به شکل نیمکره یا گلابی است. در فرهنگ ایران، انواع تنبور را با توجه به تعداد وترهای آن از یکدیگر متمایز میکنند. این تمایز، در نامگذاری تنبورها نیز تأثیر گذاشته است؛ برای مثال، از تنبورهای مرسوم در ایران میتوان به تنبور دوتار، سهتار، چهارتار و ششتار اشاره کرد.[۳]
تاریخچه
استفاده از سازهای زهی، قدمتی دیرینه داشته و به 2300 سال پیش از میلاد برمیگردد. مورخان بر این باورند که این نوع از سازها، هزار سال پیش از خانواده «چنگها» در بینالنهرین استفاده میشدهاند.[۴] در آثار هنری پیش از میلاد مسیح، تصویر سازهای زهی از خانواده تنبور، کمتر به چشم میخورد؛ اما در دوران هزاره اول پس از میلاد، این نوع از تصاویر افزایش یافتهاند.[۵]
واژه «تمبور» یا «تنبور» نیز برای نخستینبار در متون پهلوی، از جمله بندهش،[۶] درخت آسوریگ[۷] و کارنامه اردشیر بابکان[۸] آمده است. این اسامی، در کنار سایر سازهای زهی مانند چنگ، وَن، بربط و کُنار بهکار رفتهاند.
درباره ماهیت و چگونگی کار با تنبور، در آثار باقیمانده از دوره ساسانی، در سدههای 3-7م، اشاراتی صورت گرفته است. هرچند، تنبور در آن روزگار با امروزه متفاوت بوده، اما در آن دوران نیز تنبور به ساز زهی دستهبلند اطلاق میشده است.[۹]
برخی از مورخان، در نوشتههای خود، به علاقهمندی ایرانیان به ساز تنبور اشاره کرده و آن را از جمله سازهای همراه با آوازخوانی مردم در نقاط مختلف ایران، مانند طبرستان و دیلم، میدانند.[۱۰]
ابونصر فارابی، در سده 4ق، از دو سنت تنبورنوازی با نامهای «بغدادی» و «خراسانی» یاد کرده است.[۱۱] در سده 7ق، ساز زهی دسته کوتاه عود، رواج بیشتری نسبت به ساز دسته بلند تنبور داشته است.[۱۲] در آثار مربوط به سدۀ 9ق به «تنبور شروانیان»،[۱۳] «تنبوره ترکی» و «تنبوره روحافزا» اشاره شده است.[۱۴] در دوران صفوی نیز تنبور چهارتار و معمولی رایج بوده است.[۱۵] متخصصان بر این باورند که ساز «سه تار» که از اوایل دوره قاجار در ایران مرسوم شد، تحولیافتۀ ساز تنبور است.[۱۶]
ساختمان ساز
تنبور، در نقاط مختلف ایران، بهصورتهای متفاوتی ساخته میشود. در سمت غربی ایران، تنبور دارای کاسه، دسته، صفحه، سیمگیر، خرک دسته، خرک صفحه، دو یا سه گوشی، دو یا سه سیم و 13 یا 14 پرده است.[۱۷]
کاسههای مورد استفاده از تنبورها را از چوب درختان، بیشتر از جنس درخت توت، میسازند که به دو صورت یکپارچه و ترکهای (چند تکه) استفاده میشوند.[۱۸] سازندگان تنبور، ساخت این ساز را از چوب درختانی پیشنهاد میدهند که میوه ارغوانیرنگ داشته باشند؛ زیرا معتقدند که صدای ساز بهتر خواهد شد.[۱۹] تنبور با کاسه یکپارچه «کشکولی» یا «کاسهای» خوانده میشود. به کاسه ترکهای نیز «چمنی» میگویند.[۲۰]
دسته این ساز را بیشتر از چوب درخت گردو، چنار و زردآلو تهیه میکنند[۲۱] که بر روی آن نیز پردههایی از جنس زِه (روده تابیده شده گوسفند) میبندند.[۲۲]
تنبور در سایر ملل
تنبور، در میان اقوام و ملل مختلف به نامهای مختلفی خوانده میشود. از آن جمله میتوان به «دوتا»، «دوتار»، «اکتا»، «یکتار»، «چهارتار»، «سهتا»، «ششتا»، «طنبور»، «غندور»، «دومره»، «طنبار»، «پاندور»، «فاندور»، «تنپولا» و «فاندورا» اشاره کرد.[۲۳]
در میان مردم عرب نیز از همان سده نخست اسلامی، افرادی به نواختن این ساز شهرت داشتند.[۲۴] با شروع حکومت عباسیان، تنبور نوازان برجستهای در دیار عربزبانان به شهرت رسیدند.[۲۵] نوازندگی تنبور توسط زنان نیز در همان دوران، رایج شد.[۲۶]
در دربار عثمانیان، ساز زهی دستهبلندی بهنام تنبور، از جایگاهی ویژه برخوردار بود. مورخان، اهمیت این ساز در دربار عثمانی را بسیار بیشتر از سازهای دیگری همچون عود، قانون و نی دانستهاند. تنبور عثمانی، دارای کاسهای گرد و دستهای بلند بود که به ساز «روحافزا» بسیار شبیه بوده است.[۲۷] در مناطق شمالی افغانستان نیز سه نوع ساز زهی با دستههای بلند وجود دارد که بهنام «دوتار»، «دمبورا» و «تنبور» معروف هستند. دسته تنبورهای افغانی نسبت به دو ساز دوتار و دمبورا کلفتتر و کاسهی آن نیز کوچکتر است.[۲۸] تنبورهایی که امروزه در ولایتهای مزارشریف و کابل در افغانستان، ساخته میشود به ساز «سیتار» یا «سهتار» هندیها بسیار شبیه است. این ساز در منطقه «بدخشان» نیز به سهتار معروف است.[۲۹] در شمال آفریقا نیز نوعی از تنبور ابتدایی که تنها دو سیم دارد، نواخته میشود.[۳۰]
تنبور در ادبیات فارسی
در ادبیات کهن، استفاده از واژه طنبور بهجای تنبور، رایجتر بوده است. در آثار شاعران و نویسندگان بسیاری این واژه بارها استفاده شده است. برای مثال، فخرالدین اسعد گرگانی در شعری میگوید:[۳۱]
به گنجش در چه دارد مرد گنجور | بجز رود و سرود و چنگ و طنبور |
منوچهری نیز در بیتی گفته است:[۳۲]
به یاد شهریارم نوش گردان | به بانگ چنگ و موسیقار و طنبور |
اما، فردوسی از واژه «تنبور» در اشعار خود بهره گرفته است:
یکی ساخته نیز تنبور خواست | همی رزم پیش آمدش سور خواست |
علاوهبر ادبیات رسمی فارسیزبانان، واژه تنبور در ادبیات شفاهی آنها نیز حضور یافته است؛ برای مثال، در امثال و حکم ایرانیان معروف است که «در چهل سالگی طنبور میآموزد، در گور استاد خواهد شد».
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبور، سایت واژهیاب.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبور، سایت واژهیاب.
- ↑ Sachs, The History of Musical Instruments, 2006, P255-257;
Feldman, Music of the Ottoman Court, 1996, P143. - ↑ Lawergren, «Iran, I. Pre-Islamic», 2008, P28.
- ↑ Lawergren, «Iran, I. Pre-Islamic», 2008, P28.
- ↑ بهار، واژهنامۀ بندهش، ۱۳۴۵ش، ص۱۵۹.
- ↑ درخت آسوریک، بهتحقیق یحیى ماهیار نوابی، تهران، ۱۳۶۳ش، ص77.
- ↑ کارنامۀ اردشیر بابکان، ۱۳۲۹ش، ص8.
- ↑ پورجوادی، «تنبور»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ ابن خردادبه، مختارٌ من کتاب اللهو و الملاهی، ۱۹۶۹م، ص16-17.
- ↑ فارابی، الموسیقی الکبیر، ۱۹۶۷م، ص۶۶۲-۶۷۲.
- ↑ پورجوادی، «تنبور»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مراغی، شرح ادوار، ۱۳۷۰ش، ص۳۵۲-۳۵۳.
- ↑ مراغی، جامع الالحان، ۱۳۶۶ش، ص201؛
مراغی، مقاصد الالحان، ۱۳۴۴ش، ص128. - ↑ اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ۱۳۵۰ش، ج1، ص191.
- ↑ پورجوادی، «تنبور»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ عالینژاد، تنبور از دیرباز تا کنون، ۱۳۷۶ش، ص۲۴۱.
- ↑ درویشی، دائرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۰ش، ج1، ص311.
- ↑ عالینژاد، تنبور از دیرباز تا کنون، ۱۳۷۶ش، ص۲۴۱.
- ↑ عالینژاد، تنبور از دیرباز تا کنون، ۱۳۷۶ش، ص۲51.
- ↑ درویشی، دائرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۰ش، ج1، ص337.
- ↑ عالینژاد، تنبور از دیرباز تا کنون، ۱۳۷۶ش، ص۲56.
- ↑ عالینژاد، تنبور از دیرباز تا کنون، ۱۳۷۶ش، ص۵۹ و ۶۲-۶۳.
- ↑ Farmer, A History of Arabian Music, 1967, P56-57.
- ↑ الفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۹۵۶-۱۹۶۰م، ج22، ص506-507؛
دانشپـژوه، نمونـهای از فهرست آثار دانشمنـدان ایرانی و اسلامی در غناء و موسیقی، ۱۳۵۵ش، ص47؛ Farmer, A History of Arabian Music, 1967, P158. - ↑ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۱۹۵۶-۱۹۶۰م، ج22، ص207؛ Farmer, A History of Arabian Music, 1967, P133.
- ↑ Feldman, Music of the Ottoman Court, 1996, P144.
- ↑ Slobin, Music in the Culture of Northern Afghanistan, 1976, P235-240.
- ↑ Sakata, Music in the Mind, 2002, P196.
- ↑ نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۴.
- ↑ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، بخش 31، سایت گنجور.
- ↑ منوچهری، دیوان اشعار، قصاید و قطعات، شماره 31، سایت گنجور.
منابع
- ابنخردادبه، عبیدالله، مختارٌ من کتاب اللهو و الملاهی، بیروت، بینا، ۱۹۶۹م.
- ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بهتحقیق عبدالستار احمد فراج، بیروت، بینا، ۱۹۵۶-۱۹۶۰م.
- اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۰ش.
- بهار، مهرداد، واژهنامۀ بندهش، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۵ش.
- پورجوادی، امیرحسین، «تنبور»، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 27 خرداد 1401ش.
- دانشپـژوه، محمدتقی، نمونـهای از فهرست آثار دانشمنـدان ایرانی و اسلامی در غناء و موسیقی، تهران، بینا، ۱۳۵۵ش.
- درخت آسوریک، بهتحقیق یحیى ماهیار نوابی، تهران، فروهر، ۱۳۶۳ش.
- درویشی، محمدرضا، دائرةالمعارف سازهای ایران، تهران، ماهور، ۱۳۸۰ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 28 خرداد 1401ش.
- عالینژاد، خلیل، تنبور از دیرباز تا کنون، تهران، دانش و فن، ۱۳۷۶ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 28 خرداد 1401ش.
- کارنامۀ اردشیر بابکان، بهتحقیق محمدجواد مشکور، تهران، کتابفروشی دانش، ۱۳۲۹ش.
- فارابی، الموسیقی الکبیر، قاهره، بینا، ۱۹۶۷م.
- فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 خرداد 1401ش.
- فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 خرداد 1401ش.
- مراغی، عبدالقادر، جامع الالحان، بهتحقیق تقی بینش، تهران، فرهنگستان هنر، ۱۳۶۶ش.
- مراغی، عبدالقادر، شرح ادوار، بهتحقیق تقی بینش، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۰ش.
- مراغی، عبدالقادر، مقاصد الالحان، بهتحقیق تقی بینش، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۴ش.
- منوچهری، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 خرداد 1401ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 28 خرداد 1401ش.
- نقیب سردشت، بهزاد، سازشناسی موسیقی کردی، تهران، توکلی، ۱۳۸۵ش.
- Farmer, H. G., A History of Arabian Music, London, 1967.
- Feldman, W., Music of the Ottoman Court, Berlin, 1996.
- Lawergren, B., «Iran, I. Pre-Islamic», Grove Music Online, 2008.
- Sachs, C., The History of Musical Instruments, New York, 2006.
- Sakata, H. L., Music in the Mind, Washington/ London, 2002.
- Slobin, M., Music in the Culture of Northern Afghanistan, Tucson, 1976.