تگرگ
تگرگ؛ قطرههای یخبسته باران.
تگرگ، ژاله، یخچه،[۱] سنگچخ، شخکاسه، شهنگانه، پسکک، پسنگک و سنگرک،[۲] نامهای گوناگون قطرههای یخبسته باران است.[۳] تگرگ بر اثر سرد شدن ناگهانی هوا در ارتفاع کم، ایجاد میشود و بهصورت دانههای یخزده و کوچک میبارد.[۴]
واژهشناسی
مورخان بر این باورند که تلفظ امروزی واژه تگرگ با تلفظ دیرینهی آن کاملا هماهنگی دارد. در زبان پهلوی، این واژه بهصورت تگرگ یا تکرک و در فارسی میانه نیز بهصورت تگرگ تلفظ میشده است.[۵] برخی، ریشه این واژه را tak/ tank بهمعنای فشردهشدن دانستهاند.[۶]
واژههای ژاله و یخچه نیز در ادبیات فارسی، بسیار بهکار رفته است.[۷] امروزه، واژههای «بَرد»، «بَرده»، «جَله» (خراسانی)، «تِگِر» (کردی ایلامی)، «ترونگل» (بلوچی)، «دولی« (ترکی آذربایجانی)، «حالوب» (عرب خوزستان)، «سنگ تیره» (گیلکی)، «تغرسه» (یزدی) و «تترک» در نقاط مختلف ایران بهجای تگرگ استفاده میشوند.[۸]
چگونگی تشکیل دانههای تگرگ
پژوهشگران، علت ایجاد تگرگ را برخورد سریع هوای نمناک با لایههای بالاتر و سردتر جو زمین و یخزدن ذرات بخار آب میدانند. تگرگ، از هسته مرکزی سفیدرنگی تشکیل شده که رشتههای سفید بسیاری دور آن را احاطه کردهاند. این رشتهها توسط پوستههای نازکی از جنس یخ احاطه شدهاند. قطر تگرگ، در حدود 5-50 میلیمتر است.[۹] فصل بارش تگرگ بیشتر در فصول انتقالی سال بهويژه بهار است؛ زیرا در این فصول، اغتشاشات شدید جوی، بیشتر رخ میدهند.[۱۰]
تگرگ در متون دینی
در مزدیسنا، شدت تگرگ بهعنوان عذابی برای گناهکاران معرفی شده است. در قرآن نیز، از تگرگ با واژه «بَرد»، و بهعنوان یکی از عوامل مجازات گناهکاران یاد شده است.[۱۱]
تگرگ و کشاورزی
باریدن تگرگ در بهار موجب خراب شدن محصولات کشاورزی میشود. شدت خرابی محصول، گاهی چنان بوده که مردم آن سال را بهنام «سال تگرگ» نامگذاری کردهاند.[۱۲] اثرگذاری بارش تگرگ بر محصولات کشاورزی موجب شده است که کشاورزان، به روشهایی برای پیشبینی بارش تگرگ روی آورند؛ در روستاهای استان فارس، اگر ابرها سیاه و فشرده باشند و از سمت قبله، شروع به بارش کنند، مردم احتمال بارش تگرگ را جدی میگیرند.[۱۳] همچنین هاله پهن و زردرنگ در فصل بهار، از نظر مردم خراسان، به بارش تگرگ ختم خواهد شد.[۱۴]
برخی از روستاییان، باور دارند که اگر لاکپشتی در یک منطقه، به پشت بخوابد و پاهای خود را بهسمت آسمان بگیرد، دیگر بارش تگرگ و سوز سرما، محصولات آنها را خراب نخواهد کرد. پوست کفتار، پلنگ و خرگوش نیز، از نظر عدهای، دفعکننده ضررهای ناشی از این پدیده آسمانی محسوب میشود. در الموت، گاهی از پسر بزرگ خانواده درخواست میکنند تا دانه تگرگی را با دندان دو نیم کرده و بر زمین اندازد.[۱۵] برخی معتقد بودند که اگر دانه تگرگی را به کودکی که تازه دندان درآورده بدهند، تگرگ بند خواهد آمد.[۱۶]
باورهای مردمی
باورهای مردمی درباره تگرگ، بیشتر رنگ و بوی افسانهای دارد و چگونگی شکلگیری این پدیده طبیعی، بهصورت قصههای عامیانهی توجیه شده است. در بسیاری از نقاط ایران، مردم، 7 روز آخر اسفند را «سیاهبهار»، «سرماپیرزن» یا «مادر نوروز» نامیدهاند. در روایتهای عامیانه، ننه سرما (پیرزن) عاشق عمو نوروز است و پیش از فرارسیدن نوروز، خود را برای دیدار آن مهیا میکند، اما هنگام رسیدن نوروز، خواب مانده و زمانی بیدار میشود که نوروز رفته است. پیرزن عاشق، از ناراحتیِ بسیار گریه میکند، خاک بر سر میریزد و دستبند و گردنبند خود را پاره میکند. زمانیکه پیرزن گریه میکند، باران میبارد؛ زمانیکه پیرزن خاک بر سر میریزد، گرد و خاک میشود؛ زمانیکه دستبند و جواهرات خود را پاره میکند، تگرگ میبارد.[۱۷]
تگرگ در اساطیر ایرانی
تگرگ، در اساطیر ایرانی، دارای دو وجه متفاوت است. از یک نظر، تگرگ را بهعنوان یکی از 4 اسب گردونهی آناهیتا در نظر میگیرند که به فرمان او میبارد[۱۸] و برکت و فراوانی را به ارمغان میآورد (از عناصر نیک اهورایی محسوب میشود)؛[۱۹] و از نظر دیگر، گاهی آلت دست دیوان و اهریمنان بوده و بهمنظور نابودی و تخریب هستی بهکار میرود.[۲۰]
تگرگ در داستانهای ایرانی
در داستانها و افسانههای ایرانی مانند «دارابنامه»، تگرگ بهعنوان عاملی الهی برای یاری قهرمان داستان بهکار رفته است. در عجایب المخلوقات، به باریدن تگرگهایی با وزن نیم مَن یا یک مَن،[۲۱] یک رطل و نیم[۲۲] و به اندازه تخم شترمرغ،[۲۳] اشاره شده است.
تگرگ در ادبیات فارسی
تگرگ، همچون سایر واژگان کهن، از دیرباز از جمله واژگان بهکار برده شده در ادبیات رسمی و شفاهی فارسیزبانان بوده است. برای مثال، سعید در شعری میگوید:[۲۴]
چو باریدن تیر همچو تگرگ | به هر گوشه برخاست طوفان مرگ |
رودکی، در شعر خود از واژه «یخچه» استفاده کرده و میگوید:[۲۵]
یخچه میبارید از ابر سیاه | چون ستاره بر زمین از آسمان |
منجیک ترمذی نیز از واژه «ژاله» در شعر خود بهره گرفته است:[۲۶]
چون ژاله به سردی اندرون موصوف | چون غوره به خامی اندرون محکم |
آسیبهای ناشی از بارش پدیده تگرگ، بنمایه برخی از امثال و حِکم ایرانیان شده است، مانند «ملخ زد کشت دهقان را که میترسید از ژاله»؛[۲۷] «هر که از باران گریزد، گیر تگرگ میافتد»؛ «اول سال که تگرگ باشد، آخر سال چه فکری است؟!»؛ «باریدن به باغ ما تگرگی / وز گلبن ما نماند برگی»؛ «تگرگ همیشه در مزرعه آدم فقیر میبارد»؛ «تگرگ ریزه شد و بر سر گردنه فرو بارید»؛ «دیوانه نیست تگرگ است» و «زیر تگرگ خیس شدهایم، از باران باکی نداریم».[۲۸]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تگرگ، سایت واژهیاب.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تگرگ، سایت واژهیاب.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تگرگ، سایت واژهیاب.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تگرگ، سایت واژهیاب.
- ↑ MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971, P81; آساتوریان، هومبابا، ۱۳۹۰ش، ص۳۸۳؛ فرهوشی، فرهنگ زبان پهلوی، ۱۳۵۸ش، ص۵۴۱.
- ↑ Bailey, Dictionary of Khotan Saka, 1979, P25, 282.
- ↑ لغت فرس، اسدی طوسی، ۱۳۳۶ش، ص17 و 118.
- ↑ آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، بلخ، ۱۳۸۷ش، ص45-46 و 102.
- ↑ جعفری، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (اصطلاحات جغرافیائی)، 1366ش.
- ↑ کاویانی، مبانی آب و هواشناسی، ج1، 1391ش، ص253-254.
- ↑ سوره نور، آیه 43.
- ↑ طاهری بویر احمدی، عطا، کوچ، کوچ، ۱۳۸۸ش، ص119.
- ↑ ثواقب، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، ۱۳۸۶ش، ص351.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص339.
- ↑ حمیدی، مردمنگاری الموت، ۱۳۸۴ش، ص322.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ۱۳۷۹ش، ص441.
- ↑ کراسنوولسکا، چند چهرۀ کلیدی در اساطیر گاهشماری ایرانی، ۱۳۸۲ش، ص273؛
انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش، ج1، ص6 و ج2، ص145؛
اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص211-213؛
فرهادی، «فرهنگ آب و هوایی در میان ایلات و عشایر و روستاییان سیرجان و بافت و میمند شهربابک»، ۱۳۶۹ش، ص103-104؛
فقیری، ترانههای محلی، ۱۳۴۲ش، ص138. - ↑ پورداود، تعلیقات بـر یشتها، ۱۹۲۸م، ص167؛
آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، ۱۳۷۶ش، ص18. - ↑ آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، ۱۳۷۶ش، ص22؛
کریستنسن، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ۱۳۵۵ش، ص18. - ↑ بندهش، ۱۳۸۵ش، ص95؛
مزداپور، «تحلیلی بر اسطورۀ بارانکرداری»، ۱۳۶۶ش، ص584-585. - ↑ تحفة الغـرائب، ۱۳۷۱ش، ص162.
- ↑ طوسی، عجایب المخلوقات، ۱۳۴۵ش، ص303.
- ↑ فزونی استرابادی، بحیره، ۱۳۲۸ق، ص472-473.
- ↑ سعدی، بوستان، بابا پنجم در رضا، بخش 2، حکایت، سایت گنجور.
- ↑ رودکی، قصاید و قطعات، شماره 93، سایت گنجور.
- ↑ لغت فرس، اسدی طوسی، ۱۳۳۶ش، ص17 و 118.
- ↑ دهخدا، امثال و حکم، ۱۳۳۸ش، ج4، ص1731.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص418 و 462 و 704 و 1067 و 1150، ج2، ص1894.
منابع
- قرآن کریم.
- آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، بلخ، ۱۳۸۷ش.
- آساتوریان، گارنیک، هومبابا، تهران، بینا، ۱۳۹۰ش.
- آموزگار، ژاله، تاریخ اساطیری ایران، تهران، سمت، ۱۳۷۶ش.
- اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردمشناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ش.
- بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۸۵ش.
- پورداود، ابـراهیم، تعلیقات بـر یشتها، بمبئـی، بینا، ۱۹۲۸م.
- تحفة الغـرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، بهتحقیق جلال متینی، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
- ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۶ش.
- جعفری، عباس، فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (اصطلاحات جغرافیائی)، تهران، گیتاشناسی، چ1، 1366ش.
- حمیدی، علیاکبر و دیگران، مردمنگاری الموت، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، معین، ۱۳۳۸ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 31 اردیبهشت 1401ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رودکی، قصاید و قطعات، شماره 93، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 31 اردیبهشت 1401ش.
- سعدی، بوستان، بابا پنجم در رضا، بخش 2، حکایت، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 31 اردیبهشت 1401ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، حرف «ت»، دفتر اول، ۱۳۷۹ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- طاهری بویر احمدی، عطا، کوچ، کوچ، تهران، سخن، ۱۳۸۸ش.
- طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، بهتحقیق منوچهر ستوده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۵ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 31 اردیبهشت 1401ش.
- فرهادی، مرتضى، «فرهنگ آب و هوایی در میان ایلات و عشایر و روستاییان سیرجان و بافت و میمند شهربابک»، ذخایر انقلاب، تهران، شماره 11، ۱۳۶۹ش.
- فرهوشی، بهرام، فرهنگ زبان پهلوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۸ش.
- فزونی استرابادی، محمود، بحیره، چ سنگی، تهران، بینا، ۱۳۲۸ق.
- فقیری، ابوالقاسم، ترانههای محلی، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۴۲ش.
- کاویانی، محمدرضا و علیجانی، بهلول، مبانی آب و هواشناسی، تهران، سمت، 1391ش.
- کراسنوولسکا، آنا، چند چهرۀ کلیدی در اساطیر گاهشماری ایرانی، ترجمۀ ژاله متحدین، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۲ش.
- کریستنسن، آرتور، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی، ترجمۀ احمد طباطبایی، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۵۵ش.
- لغت فرس، اسدی طوسی، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، طهوری، ۱۳۳۶ش.
- مزداپور، کتایون، «تحلیلی بر اسطورۀ بارانکرداری»، چیستا، تهران، س 4، شماره 8، ۱۳۶۶ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 31 اردیبهشت 1401ش.
- Bailey, H. W., Dictionary of Khotan Saka, Cambridge etc., 1979.
- MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.