تیر و کمان

از ویکی‌زندگی

تیر و کمان؛ ابزاری به‌شکل چوب خمیده و دارای زِه برای پرتاب تیر.

تیر و کمان یا تیرکمان، ابزاری جنگی است که در گذشته رواج داشته است. امروزه، تیر و کمان، بازیچه‌ای برای کودکان، به‌صورت قطعه کوچک چرمی یا لاستیکی است که دو طرف آن را با کِش به دو شاخه کوچکی می‌بندند و با آن، سنگریزه پرتاب می‌کنند.[۱]

واژه‌شناسی

واژه تیر برگرفته از واژه «تیگره» در فارسی باستان است.[۲] از جمله نام‌های دیگر تیر می‌توان به «تخش»، «گرزین» و «ناوک» اشاره کرد.[۳] واژه کمان، ریشه در زبان اوستایی داشته و از واژه‌های «کنوان» یا «کنوار» گرفته شده است. آنندراج نیز واژه کمان را برگرفته از واژه «خمان» دانسته که ترکیبی از «خم» و «ان» بوده و به‌معنای کشیده و خمیده است.[۴]

پیشینه

در کاوش‌های صورت‌گرفته در منطقه لرستان، نقش کمان بر روی یکی از کمربندهای کشف شده از دوره اشکانیان، دیده می‌شود. در ایران باستان، انواع متفاوتی از کمان‌ها مانند کمان چهارخم، کمان‌های مستقیم و کمان گروهه وجود داشته[۵] و هنر تیراندازی با کمان در دوره مادها و پارس‌ها، در ایران، به کمال رسیده است.[۶] کمان‌داران ایرانی در آن دوران، کمانی را طراحی کرده بودند که برای کشیدن زه آن، از حلقه مخصوصی استفاده می‌شد. کشیدن این زه، به مهارت و نیرویی خاص نیاز داشت که قدرت بسیار بیش‌تری را به تیر می‌بخشید.[۷] تیرکمانی دیگر نیز به «تیر تخش» معروف بود که امکان پرتاب چند تیر به‌صورت پیاپی را داشت.[۸]

از تیر و کمان، در منابع کهن مانند وندیداد و داستان «خسرو و ریدک» یاد شده است.[۹] مُهر برجای ‌مانده از دوران هخامنشیان نیز حاوی تصویری از داریوش با کمان و دو تیر در چشمان شیری ایستاده در روبه‌روی پادشاه است.[۱۰] دیوارنگاره‌های دوره ساسانیان نیز حاکی از رواج کمان در آن دوران است.[۱۱]

در دوره حکومتی عباسیان، انواع مختلفی از تیر و کمان وجود داشته و اعراب و ترک‌ها، از بهترین تیراندازان و کمان‌داران محسوب می‌شدند.[۱۲] پس از آن و در دوره صفویان، یکی از سرگرمی‌های رایج زنان، تیراندازی با تیر و کمان و تفنگ و نیز اسب‌سواری بوده است.[۱۳] بازی با تیر و کمان نیز از جمله بازی‌های متداول در دربار صفویان بوده است.[۱۴]

امروزه از تیراندازی با کمان به‌عنوان فعالیتی برای ورزش، شکار یا جنگ استفاده می‌شود.

ورزش تیراندازی با کمان

مسابقات ورزشی تیراندازی با کمان یا همان تیر و کمان، امروزه در 3 رشته برگزار می‌شود: 1. کامپوند؛ 2. ریکرو؛ 3. سنتی.

کمان ریکرو، شامل قبضه، بازو، سایت، پین سایت، استاب لایزر و زه است. این کمان، مشابه کمان‌های کهن بوده و تنها در دقت و قدرت آن تغییراتی ایجاد شده است. مسابقات تیراندازی با کمان ریکرو، در مسافت‌های 18، 30 و 70 متری (در المپیک)، توسط مردان و زنان، برگزار می‌شود.

کمان سنتی، بسیار ساده بوده و مشابه با کمان‌های اولیه است. در مسابقات ورزشی تیراندازی با کمان ساده، هر شرکت‌کننده با لباس‌های محلی خود حاضر می‌شود.

کمان کامپوند نیز شامل بازو، قبضه قرقره، سایت، پیپ سایت، استاب لایزر، شوکر و سایر اجزا است. این کمان، نسبت به سایر کمان‌ها، پیشرفته‌تر بوده و از دقت و قدرت بسیار بالاتری برخوردار است. مسابقات این تیراندازی با کمان نیز در مسافت‌های 18، 30 و 50 متری برگزار می‌شود. این رشته، از جمله رشته‌های رایج در المپیک نیست.

تیر و کمان در اساطیر ایرانیان

پرتاب تیری از مرز ایران به‌سمت توران، توسط آرش کمانگیر از شناخته‌شده‌ترین داستان‌های اساطیری در ایران است.[۱۵] به تیر و کمان، به‌عنوان یک جنگ‌افزار و همچنین به تیراندازی رستم با کمان، بارها در شاهنامه اشاره گردیده است.[۱۶] در آثار نویسندگانی همچون اسدی طوسی و نظامی نیز به تیر و کمان، اشاره شده است.[۱۷]

ساخت کمان در گذشته

در گذشته، مردم ایران، برای ساخت کمان از شاخ گاومیش، قوچ و یا از شاخ حیوانات وحشی که شاخ‌دار بودند، استفاده می‌کردند. زِه کمان نیز از جنس ریسمان یا ترکیب رگ حیوانات با ابریشم ساخته می‌شد.[۱۸] در منابع کهن، تیرهای ساخته‌شده از درخت گز را به‌عنوان یکی از مرغوب‌ترین انواع تیر معرفی کرده‌اند. از میان کمان‌های رایج در ایران، کمانی خوب‌تر بود که به سختی کشیده شده، بُن تیر در زه فرورفته و تیر تا نیمه روی آن قرار بگیرد.[۱۹] از آن‌جایی که کمان‌های ایرانی بسیار محکم بودند، برای کشیدن زه آن، حلقه‌ای تعبیه می‌شد که از جنس شاخ، عاج یا پشم بوده و ضمن قرار دادن انگشت در آن، زه کمان را به آن تکیه می‌دادند تا کشیدن زه، آسان شود.[۲۰] برخی از کمان‌های ایرانی، نقاشی و رنگ‌آمیزی می‌شدند.[۲۱]

تیر و کمان در باور ایرانیان

در نقاط مختلف ایران، از تیر و کمان برای موارد متنوعی استفاده می‌کردند. در لرستان، روش «تیر و کمونی» برای تعیین جنسیت نوزاد به‌کار می‌رفت. براساس این روش، در مسیر رفت و آمد زن حامله، تعدادی اسباب‌بازی قرار می‌دهند که یکی از آن‌ها تیر و کمان است. اگر زن باردار، در بین اسباب‌بازی‌ها، اول تیر و کمان را ببیند، فرزند او پسر و در غیر این صورت، نوزاد دختر خواهد بود.[۲۲] رنگین‌کمان، در بسیاری از شهرهای ایران به کمان رستم یا کمان امام علی معروف است.[۲۳] طرح فرورفتن تیر بر شیئی کروی مانند نارنج یا قلب و عبور از آن، نزد ایرانیان، نشانه‌ای از عشق و دلباختگی است.[۲۴]

تیر و کمان در ادبیات فارسی

تیر و کمان، یکی از کهن‌ترین ابزارآلات جنگی در ایران بوده و این حضور دیرینه، در ادبیات فارسی‌زبانان نیز وارد شده است. برای مثال، فردوسی بارها از این ترکیب استفاده کرده است:[۲۵]

کمان‌ها گرفتند و تیر خدنگنشانه نهادند چون روز جنگ


حافظ نیز از تیر و کمان در اشعار خود بهره برده است:[۲۶]

ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینمکمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد


تیر و کمان، در ادبیات شفاهی ایرانیان نیز حضور دارد. برای مثال، ضرب‌المثل «سخت کمان است» یا «کمان او را نمی‌توان کشید» نیز اشاره به افرادی دارد که سخت معامله می‌کنند.[۲۷]

پانویس

  1. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تیرکمان، سایت واژه‌یاب.
  2. پورداود، «زین‌ابزار، کمان و تیـر»، ۱۳۴۶ش، ص۳۲.
  3. حسن‌دوست، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو، ۱۳۸۹ش، ج2، ص655.
  4. آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۶۳ش، ذیل واژه خمان.
  5. خوش‌پسند، فرهنگ جنگ‌افزار در شاهنامۀ فردوسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۵.
  6. گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ۱۳۴۶ش، ص۳۱۸.
  7. گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ۱۳۴۶ش، ص۳۱9.
  8. نیرنوری، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، ۱۳۷۵ش، ج1، ص762.
  9. وندیداد، ۱۳۸۵ش، ص792؛ «خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص72.
  10. خسروی، «شکـار در شعر پـارسی» پژوهش‌های ایران‌شناسی، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۹.
  11. فقیری، گوشه‌هایی از فرهنگ مردم فارس، ۱۳۵۷ش، ص۱۳۳.
  12. احسن، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ۱۳۶۹ش، ص۲۶۸-۲۶۹.
  13. غفاری فرد، زن در تاریخ‌نگاری صفویه، ۱۳۸۴ش، ص۵۲.
  14. شاردن، سیاحت‌نامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص179-181.
  15. خوش‌پسند، فرهنگ جنگ‌افزار در شاهنامۀ فردوسی، ۱۳۸۹ش، ص140.
  16. فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج3، ص291.
  17. اسدی طوسی، گرشاسب‌نامه، ۱۳۵۴ش، ص75؛
    نظامی گنجوی، شرف‌نامه، ۱۳۶۸ش، ص467.
  18. دوپنجا، «تاریخچۀ اسلحۀ سرد در ایران»، ۱۳۴۶ش، ص۱۰۲.
  19. شاردن، سیاحت‌نامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص340.
  20. شاردن، سیاحت‌نامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص179-180.
  21. Allemagne, René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, 1911, P100.
  22. عسکری‌ عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ۱۳۸۸ش، ج4، ص40.
  23. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۳۴۳؛
    راعی، اسک در گذر تاریخ، ۱۳۸۷ش، ص۱۹۷.
  24. عمادی، آسمانکت (چند رسم مردمی)، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۲-۱۵۳.
  25. فردوسی، شاهنامه، منوچهر، بخش 21، سایت گنجور.
  26. حافظ، غزلیات، غزل شماره 120، سایت گنجور.
  27. جنتی عطایی، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، ۱۳۵۰ش، ص۲۵۹.

منابع

  • آنندراج، محمدپادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش.
  • احسن، محمدمناظر، زندگی اجتماعی در حکومت عباسیان، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹ش.
  • اسدی طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به‌تحقیق حبیب یغمایی، تهران، طهوری، ۱۳۵۴ش.
  • پورداود، ابراهیم، «زین‌ابزار، کمان و تیـر»، بررسی‌های تاریخی، تهران، شماره 7، ۱۳۴۶ش.
  • جنتی عطایی، ابوالقاسم، «کمانداری و تیراندازی در ادب فارسی»، بررسی‌های تاریخی، تهران، ص6، شماره 2، ۱۳۵۰ش.
  • حافظ، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1401ش.
  • حسن‌دوست، محمد، فرهنگ تطبیقی ـ موضوعی زبان‌ها و گویش‌های ایرانی نو، تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۹ش.
  • «خسرو قبادان و ریدکی»، متون پهلوی، به‌تحقیق جـاماسب ـ آسانـا، تهـران، ۱۳۷۱ش.
  • خسروی، زهـرا، «شکـار در شعر پـارسی» پژوهش‌های ایران‌شناسی، به‌تحقیق ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۱ش.
  • خوش‌پسند، دنیا، فرهنگ جنگ‌افزار در شاهنامۀ فردوسی، به‌تحقیق عطاءالله کوپال، تهران، داستان، ۱۳۸۹ش.
  • دوپنجا، رومانوسکی، «تاریخچۀ اسلحۀ سرد در ایران»، بررسی‌های تاریخی، تهران، شماره 9-10، ۱۳۴۶ش.
  • راعی، مصطفى، اسک در گذر تاریخ، تهران، انتخاب، ۱۳۸۷ش.
  • شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
  • عسکری ‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۸ش.
  • عمادی، عبدالرحمان، آسمانکت (چند رسم مردمی)، تهران، آموت، ۱۳۸۸ش.
  • غفاری فرد، عباسقلی، زن در تاریخ‌نگاری صفویه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ش.
  • گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۶ش.
  • فردوسی، شاهنامه، به‌تحقیق جلال خالقی مطلق، تهران، آبان، ۱۳۸۶ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1401ش.
  • فقیری، ابوالقاسم، گوشه‌هایی از فرهنگ مردم فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۵۷ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1401ش.
  • نظامی گنجوی، شرف‌نامه، به‌تحقیق بهروز ثروتیان، تهران، ۱۳۶۸ش.
  • نیرنوری، عبدالحمید، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
  • وندیداد، ترجمۀ هاشم رضی، تهران، بهجت، ۱۳۸۵ش.
  • Allemagne, H. René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911