جایگاه زن در قرآن

از ویکی‌زندگی

جایگاه زن در قرآن؛ نقش و موقعیت زن از منظر قرآن.

زن در امت‌های متمدن و غیر متمدن قبل اسلام، همواره تحت قیومیت و سرپرستی و ولایت بود و هیچ‌گونه استقلال و حریت و آزادی نداشت، نه در اراده و نه در اعمال. با ورود اسلام به سرزمین حجاز و نزول آیات روح‌بخش قرآن و گسترش آن به اقصی نقاط، این دین الهی با رسوم و نگرش‌ها و رفتارهای نابخردانه و جاهلانه در مورد زنان به مبارزه برخاست و موفق به کنار زدن پرده‌های زشتی و پلشتی شد و نمونه‌هایی از زنان فداکار، بامعرفت، بیدار، شجاع و میدان‌دار عرصۀ کمال و معنویت را پرورش داد.

مفهوم‌شناسی

جایگاه زن در قرآن به‌معنای شناخت مقام و منزلت حقوق زن در اسلام با استناد به قرآن کریم است.[۱] قرآن کریم مقام و منزلت زن را تا به آنجا بالا برده که از او به‌عنوان الگو برای زنان و مردان مؤمن یاد می‌کند.[۲]

جایگاه زن پیش از نزول قرآن

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بر اساس وضعیت زنان و ستم‌هایی که در اقوام و امت‌های پیش از اسلام بر آنها گذشته است، اقوام و ملت‌ها را به دو دسته متمدن و غیرمتمدن تقسیم می‌کند؛ زندگی زن در قبایل و امت‌های غیرمتمدن، مانند زندگی حیوانات اهلی بوده است. در این دسته از اقوام، باور عمومی آن بود که زنان به‌خاطر مردان خلق شده‌اند و هستی و وجودشان تابع هستی و وجود مرد است، مانند حیوانات هیچ استقلال و حقی ندارند و تا زمانی که ازدواج نکرده‌اند، تحت ولایت پدر و بعد از ازدواج تحت ولایت کامل شوهر هستند. در این امت‌ها، مرد می‌توانست زن خود را به هر کسی که بخواهد بفروشد یا ببخشد یا او را مانند کالا قرض بدهد تا از او کام بگیرد، بچه‌دار شود یا به خدمت بگیرد، تنبیه و مجازات کند، کتک بزند، زندانی کند و حتی به قتل برساند.[۳] زن در میان اعراب جاهلی جزء لوازم و اثاث زندگی بود و مانند کالایی خرید و فروش می‌شد. اعراب جاهلی زن را در شمار حیوانات قرار داده و غالباً از ترس قحطی و یا آلودگی، دختران خود را در بدو تولد سر می‌بریدند و یا از بالای کوه به درۀ عمیقی پرتاب و یا در میان آب غرق می‌کردند.[۴]

زندگی زن در امت‌های متمدن و پیشرفتۀ آن روز این‌گونه ترسیم شده است: در چین ازدواج، نوعی خودفروشی و مملوکیت بود و زن در این معامله یک‌باره خود را می‌فروخت. زن چینی از ارث محروم بود و نمی‌توانست با مردان، حتی پسران خود سر یک سفره بنشیند. مردان می‌توانستند دو نفری یا چند نفری یک زن بگیرند و در بهره‌گیری از او شریک باشند. اگر زن بچه‌دار می‌شد غالباً متعلق به مردی بود که به او شباهت داشت.[۵] در هند مردان معتقد بودند، زن پیرو مرد و مانند یکی از اعضای بدن او است و بعد از مرگ شوهر، ازدواج برای او حلال و مشروع نیست؛ بلکه باید تا ابد بدون شوهر باشد و اصلاً نباید زنده بماند و طبق رسوم خود که مردگان را می‌سوزاندند، زن را به همراه شوهرش زنده‌زنده می‌سوزاندند و اگر زنده می‌ماند، در کمال خفت و خواری زندگی می‌کرد. زنان قدیم هند در ایام حیض، نجس تلقی می‌شدند و دوری از آنها لازم بود. در این حالت لباس‌ها و هر چیزی که با دست یا قسمتی از بدن‌شان تماس می‌گرفت، به اعتقاد آنها نجس بود.[۶] در روم مرد، اختیاردار مرگ و زندگی زن بود. اگر کودکی متولد می‌شد که دارای اندام ناهنجار یا از جنس دختر بود، پدر می‌توانست او را بکشد. در روم زن حق حضور در محاکم قضایی را حتی به‌عنوان شاهد نداشت. بعد از فوت شوهر حق ادعا بر اموال شوهرش را نداشت و شوهر می‌توانست هیچ چیزی برای او نگذارد.[۷] زن یونانی فاقد شخصیت اجتماعی بود و با ذلت در خانه پنهان نگه ‌داشته می‌شد و در مقطعی، به‌صورت عشرتکده‌ای سیار به عفت‌فروشی می‌پرداخت و مانند برده خرید و فروش می‌شد، در برابر پدر و شوهر حق مالکیت و حیات نداشت. مرد می‌توانست زن و دختر خود را بفروشد، قرض یا اجاره بدهد و یا او را بکشد.[۸] در ایران باستان طبق آیین زرتشت، خیانت زن مستوجب اعدام بود. در سلسله مراتب خانوادگی، زن تحت سرپرستی رئیس خانواده به‌نام «کدخدا» بود، این کدخدا می‌توانست پدر یا شوهر و در صورت مرگ، جانشین او باشد.[۹] از آداب و رسوم آشوریان این بود که اگر جرم زن از نظر اسراف و تبذیر از اموال شوهر در دادگاه ثابت می‌شد، شوهر حق داشت او را در آب غرق کند.[۱۰]

جایگاه زن نزد پیروان ادیان گذشته

در دین تحریف‌شدۀ یهود، پدر می‌توانست دختر را بفروشد. در مسیحیت تحریف‌شده، کشیشان، زن را عامل و مظهر شیطان و فساد و فحشا می‌دانستند و با رواج این فرهنگ مردان به عزوبت تشویق می‌شدند. آنها معتقد بودند ازدواج، دامی از دام‌های شیطان برای سقوط در جهنم است. به نظر کلیسا، محبت به زن از جمله مفاسد اخلاقی بزرگ بود.[۱۱]

جایگاه زن در مغرب زمین

در فرهنگ غرب تا مدت‌ها در انسان بودن یا نبودن زن تردید بود. اندیشمندان در بررسی مبانی فرهنگ غرب نسبت به زن نکات ذیل را ذکر کرده‌اند:

1. تنزل دادن شخصیت انسانی و مستقل زن به موجودی بی‌هویت و بی ‌قیدوبند، زن غربی را به واکنش احساسی و انفعالی فمینیسم واداشته است.

2. تغییر و تحول در گرایش‌های فمینیستی، گواهی روشن بر ناکارآمدی در تأمین حقوق از دست‌رفتۀ زنان است.

3. در فرهنگ غرب، فردمحوری و نیاز به شاد زندگی‌کردن، به‌عنوان یک اصل، سبب شده زن در جایگاه همسری و مادری ارزشی نداشته باشد. بدین ترتیب معاشقه‌های آزاد، مادر میانجی و ازدواج سهامی از آسان‌ترین راه‌ها برای رهایی از ازدواج به‌شمار می‌روند.

4. فمینیسم با قطع ارتباط انسان با خدا، بر حاکمیت انسان تأکید می‌کند و به ارزش‌های الهی یا قراردادهای انسانی اعتنایی نمی‌کند. بدین ترتیب، اخلاق ارزش و موضوعیت خود را از دست می‌دهد.

5. اگر در جاهلیت قدیم زن را زنده به گور می‌کردند، در جاهلیت مدرن زن را در قبرستان شهوات و تمایلات نفسانی مدفون کرده‌اند و با تشابه حقوق زن و مرد، او را به تمامی عرصه‌ها-حتی میدان سربازی و نبرد نظامی کشانده‌اند؛ به‌طوری که در زن بودن او تردید و انکار وجود دارد.[۱۲]

ویژگی رویکرد اسلام به زن

زمانی که در غالب جوامع ابتدایی یا پیشرفتۀ قبل از اسلام، زن به‌عنوان انسان یا هم‌پایۀ مرد به‌حساب نمی‌آمد، اسلام، عادت‌ها و سنت‌های جاهلی و رفتارهای غیر انسانی با زنان را قبیح شمرد و معیارهای ارزشی را در جوامع بشری تغییر داد.[۱۳] قرآن زن را انسانی همسان و هم‌نوع مرد معرفی کرد که از نفس واحده آفریده شده[۱۴] ودارای سرشت و فطرت مشترک،[۱۵] تکریم الهی،[۱۶] حق انتخاب و تعیین سرنوشت،[۱۷] استعداد کسب کمالات و فضایل انسانی،[۱۸] خلافت الهی،[۱۹] هدف غایی آفرینش،[۲۰] ظرفیت انحطاط و سقوط[۲۱] و رشد علمی و فرهنگی است.[۲۲] از نظر اسلام زن و مرد در اصل هویت انسانی و برخورداری از ابعاد وجودی و محدود نبودن حیات انسانی به حیات مادی و دنیوی مشترک بوده و تفاوتی از نظر ارزش انسانی و پیمودن راه کمال و رسیدن به قرب الهی ندارند. بر اساس آیات الهی تنها معیار برتری نزد خداوند پرهیزکاری است.[۲۳] البته این اشتراک به‌معنای یکسانی و تساوی آنها در همۀ جهات نیست.

آفرینش زن در اسلام

اندیشمندان مسلمان دربارۀ دیدگاه اسلام پیرامون آفرینش زن به نکات زیر توجه کرده‌اند:

1. از دیدگاه قرآن، هدف از خلقت زن و مرد، عبودیت خداوند و تقرب به او است. زن و مرد نقش مؤثری در رسیدن به کمال یکدیگر دارند و در واقع مکمل یکدیگرند.

2. بر اساس آیات قرآن، خلقت حوا پس از خلقت آدم بوده، ولی این امر گویای برتری آدم بر حوا و تقدم خلقت مردان بر زنان نیست.

3. اینکه زن از دندۀ چپ مرد خلق شده باشد، دلیل بر جنس دوم بودن زن نیست؛ بلکه لازمۀ این سخن آن است که زن از لحاظ جسمی فرع بر مرد است، نه از لحاظ حقیقت وجودی.[۲۴]

اصول شخصیت زن از نگاه اسلام

اصول شخصیت زن در نگاه اسلام به قرار زیر است:

1. اشتراک زن و مرد در انسانیت؛ در دیدگاه مترقی و متعادل اسلام، زن مانند مرد از امکانات رشد و کامیابی،[۲۵] اختیار، مسئولیت‌‌پذیری و کمال‌‌جویی برخوردار است.[۲۶]

2. گوناگونی راه‌های کمال؛ خداوند هم از جنبۀ تکوینی و هم از جنبۀ تشریعی، شرایط به سعادت رسیدن را برای زن مانند مرد و متناسب با ظرفیتش فراهم آورده است.[۲۷]

3. تفاوت‌های تکوینی زن و مرد؛ برخی از فیمینیست‌ها و گروهی از جامعه‌شناسان بر این باورند که هیچ تفاوتی میان زن و مرد به جز تفاوت‌های بیولوژیک وجود ندارد و اختلاف در ذهنیت و رفتارها همگی ناشی از تأثیرات محیطی و فرهنگی است و ریشه در تکوین ندارد.[۲۸] در مقابل بسیاری از روان‌شناسان بر تفاوت‌های ساختاری بین زن و مرد تأکید کرده‌اند.[۲۹] بر اساس مبانی اسلام، زن و مرد دو صنف مختلف با ویژگی‌های متمایز طبیعی هستند و نه تنها در بُعد جسمی، بلکه در ابعاد احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به‌گونه‌‌ای از یکدیگر متمایزند.[۳۰] قبول این تمایزها منافاتی با تأثیر وضعیت اجتماعی و فرهنگی در ایجاد یا پرورش ذهنیت و رفتارها ندارد، بلکه درک متقابل، تمایل دو سویه و زمینۀ هماهنگی و همکاری جدّی این دو جنس را فراهم می‌سازد.[۳۱]

4. زن و مرد دو موجود مکمل؛ اسلام برای ایجاد جامعۀ پویا و انسان‌هایی متکامل، بر لزوم هماهنگی و مودت متقابل به‌ویژه در روابط زن و مرد تأکید کرده است.[۳۲]

5. محوریت اخلاق؛ بر اساس آموزه‌های دینی، توصیه‌های اخلاقی به زن مانند خانه‌داری، کمک به شوهر و آراستگی در مقابل همسر، هماهنگی و همکاری با او است.[۳۳]

6. تشکیل خانواده به‌عنوان راه رسیدن به کمال؛ برخلاف مسیحیت تحریف شده که مجرد بودن را مقدم بر ازدواج دانسته، اسلام ازدواج را تنها راه نجات از بدکاری می‌داند. در فرهنگ اسلام، خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد و زمینه‌ساز کمال آن دو است.[۳۴]

حقوق زن در قرآن

قرآن کریم، به دو دسته از حقوق اساسی زنان توجه کرده است:

الف) حقوق عام؛ این حقوق بین زن و مرد مشترک بوده و عبارت‌اند از حق حیات، حق تعلیم و تعلم،[۳۵] حق دستیابی به مقام‌های معنوی،[۳۶] حق ارث،[۳۷] حق تملک،[۳۸] حق ازدواج،[۳۹] حق دیه[۴۰] و حق اشتغال.[۴۱]

ب) حقوق خاص؛ از دیدگاه قرآن کریم برخی حقوق به‌دلیل آفرینش قوای جسمانی و جایگاه اجتماعی متفاوت زنان، مختص به آنها بوده و عبارت است از: حق نفقه،[۴۲] حق مهریه[۴۳] و حق دریافت اجر جهت رضاع.[۴۴]

الگوهای قرآنی در سبک زندگی اسلامی

قرآن کریم به گروهی از زنان به‌عنوان الگو برای همۀ مردان و زنان، اشاره کرده است:

1. حضرت مریم، الگوی ایمان راسخ، توکل و مقاومت،[۴۵] عفاف و پاکدامنی،[۴۶] اهتمام به اعتکاف و عبادت؛[۴۷]

2. مادر حضرت موسی، الگوی عطوفت، ایمان راسخ، توکل و مقاومت،[۴۸] مبارزه با کفر و طاغوت؛[۴۹]

3. همسر فرعون، الگوی ایمان راسخ، توکل و مقاومت، امر به معروف و نهی از منکر،[۵۰] مبارزه با کفر و طاغوت؛[۵۱]

4. دختران حضرت شعیب، الگوی عفاف و پاکدامنی،[۵۲] معاشرت سنجیده با نامحرم، کنشگری اجتماعی و تلاش برای تأمین مخارج زندگی؛[۵۳]

5. حضرت زهرا و حضرت خدیجه، الگوی ایثار، زهد و اخلاص؛[۵۴]

6. ملکۀ سبا، الگوی حق‌پذیری،[۵۵] مشورت با بزرگان،[۵۶] توبه و حق‌پذیری؛[۵۷]

7. مادر حضرت مریم، الگوی تقوا و اخلاص.[۵۸]

پانویس

  1. کمالی، قرآن و مقام زن، 1371ش، ص25.
  2. افشار و رستمی، «ویژگی‌های زن شایسته از دیدگاه قرآن»، 1390ش، ص10.
  3. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1374ش، ج2، ص395-396.
  4. سبحانی، فروغ ابدیت، 1377ش، ج1، ص48.
  5. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1374ش، ج2، ص395-396.
  6. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1374ش، ج2، ص395-396.
  7. ژول ایزاک، تاریخ رم، 1332ش، ص103.
  8. خامنه‌ای، حقوق زن، 1368ش، ص23.
  9. بارتله، زن در حقوق ساسانی، 1337ش، ص40.
  10. طباطبایی، تفسیر المیزان، 1374ش، ج2، ص395-396.
  11. خامنه‌ای، حقوق زن، 1368ش، ص23 و 38.
  12. فتاحی‌زاده، زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، 1393ش، ص99-100.
  13. فتاحی‌زاده، زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، 1393ش، ص101.
  14. سورۀ نساء، آیۀ 1.
  15. سورۀ اعراف، آیۀ 172.
  16. سورۀ اسرا، آیۀ 70.
  17. سورۀ انسان، آیۀ 3.
  18. سورۀ احزاب، آیۀ 35.
  19. سورۀ بقره، آیۀ 30.
  20. سورۀ کهف، آیۀ 7.
  21. سورۀ مائده، آیۀ 60.
  22. سورۀ زمر، آیۀ 9.
  23. سورۀ حجرات، آیۀ 13.
  24. زیبایی‌نژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، 1379ش، ص56-57.
  25. سورۀ احزاب، آیۀ 35.
  26. زیبایی‌نژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، 1379ش، ص54.
  27. زیبایی‌نژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، 1379ش، ص60.
  28. ریتزر، نظریه‌های جامعه‌شناسی در دوران معاصر، 1374ش، ص496-517.
  29. زیبایی‌نژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، 1379ش، ص63-64.
  30. سورۀ نساء، آیه 34.
  31. زیبایی‌نژاد و سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، 1379ش، ص63-64.
  32. سورۀ روم، آیۀ 21.
  33. حر العاملی، وسائل الشیعة، 1374ش، ج20، ص79-94.
  34. مجلسی، بحارالأنوار، بی‌تا، ج103، ص222.
  35. سورۀ قلم، آیۀ 1.
  36. فتاحی‌زاده، زن در تاریخ و اندیشۀ اسلامی، 1386ش، ص190.
  37. سورۀ نساء، آیۀ 7.
  38. سورۀ نساء، آیۀ 4.
  39. سورۀ نور، آیۀ 23.
  40. سورۀ بقره، آیۀ 178.
  41. سورۀ قصص، آیۀ 23.
  42. سورۀ قصص، آیۀ 23.
  43. سورۀ نساء، آیۀ 4.
  44. سورۀ بقره، آیۀ 233.
  45. سورۀ تحریم، آیۀ 9.
  46. سورۀ تحریم، آیۀ 12.
  47. سورۀ مریم، آیۀ 17.
  48. سورۀ تحریم، آیۀ 9.
  49. سورۀ تحریم، آیۀ 19.
  50. سورۀ قصص، آیۀ 9.
  51. سورۀ تحریم، آیۀ 19.
  52. سورۀ قصص، آیۀ 23، سورۀ الضحی، آیۀ 8.
  53. سورۀ قصص، آیۀ 23.
  54. سورۀ الضحی، آیۀ 8.
  55. سورۀ نمل، آیۀ 23.
  56. سورۀ نمل، آیۀ 29.
  57. سورۀ نمل، آیۀ 44.
  58. سورۀ آل‌عمران، آیۀ 35.

منابع

قرآن کریم.

  • افشار، لیلا و زهره رستمی، زهره، «ویژگی‌های زن شایسته از دیدگاه قرآن»، فصلنامه مطالعات قرآنی، شمارۀ 5، بهار 1390ش.
  • بارتله، کریستیا، زن در حقوق ساسانی، ترجمۀ ناصرالدین صاحب الزمانی، تهران، عطایی، 1337ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، 1374ش.
  • خامنه‌ای، محمد، حقوق زن، تهران، تک، 1368ش.
  • ریتزر، آنتونی، نظریه‌های جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمۀ محسن ثلاثی، بی‌جا، علمی، 1374ش.
  • زیبایی‌نژاد، محمدرضا و سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم، نصایح، 1382ش.
  • ژول ایزاک، آلبرماله، تاریخ رم، مترجم غلامحسین زیرک‌زاده، تهران، سینا، 1332ش.
  • سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، 1377ش.
  • طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، اسلامی، 1374ش.
  • فتاحی‌زاده، فتحیه، زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1393ش.
  • کمالی، علی، قرآن و مقام زن، قم، اسوه، 1371ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بی‌جا، مکتبة الإسلامیة، بی‌تا.

علی بیرانوند