حاجی

از ویکی‌زندگی

حاجی؛ پیشوند وصفی برای فردی که حج به جا آورده است.

حاجی، برترین منزلت و مقام دینی در جامعۀ مسلمانان بوده و به افرادی اطلاق می‌شود که به سفر حج مشرف شده باشند. حاجی شدن به‌معنای متّصف شدن به تمامی فضائل اخلاقی و نیز ارزش‌های انسانی بوده که مصونیت از تمامی رذایل اخلاقی و رهایی از اسارت‌های نفسانی را به دنبال دارد. در فرهنگ مسلمانان از کسی که حج به جا آورده انتظار می‌رود که مظهر مقاومت در برابر طوفان سرکش نفس، تفسیر درستی و صداقت، تجسم گذشت و ایثار، محبت، منطق و تجلی صفا و مروت باشد.

مفهوم‌شناسی

حاجی، در لغت به فردی اشاره دارد که در مکه حضور یافته و مراسم حج را به جا آورده باشد. همچنین، به زنانی که مراسم حج را انجام داده‌اند «حاجیه» می‌گویند.[۱] از گذشته، حاجی شدن، نیازمند تحمل زحمت‌ها و رنج‌های جسمانی بسیار و آمادگی‌های روحانی بوده است. در فرهنگ مسلمانان، حاجی شدن مشروط به از خود به درآمدن و یکی شدن با خدا است.[۲]

ویژگی‌ها

در فرهنگ اسلامی به کسی که قصد سفر حج دارد توصیه می‌شود که ناخالصی‌های وجود را در آتش عشق الهی سوزانده و دل خود را از غیر خداوند، خالی کند. او، همچنین باید جسم و جان خود را در دریای رحمت خداوندی تغسیل و تطهیر کرده[۳] و در برابر تمامی تمایلات درونی، کشش‌های نفسانی و راحت‌طلبی‌ها ایستادگی کند. حاجی، باید به ایمانی استوار، توکلی راسخ، نیتی خالص و انگیزه‌ای مقدس دست یافته[۴] و از ایثار و مروت بهره‌مند باشد.[۵] صاحب‌نظران در بررسی ویژگی‌های حاجی به موارد زیر اشاره کرده‌اند:

  1. پرهیز از خودبینی و خودآرایی؛
  2. دوری جستن از راحت‌طلبی و عافیت‌جویی؛
  3. اجتناب از خودآزاری و دیگرآزاری؛
  4. رهایی از اندیشۀ تخریب، تهاجم و پرخاشگری؛
  5. کنترل امیال و جلویگری از غلیان هوس‌ها؛
  6. دوری جستن از تفاخر و برتری‌طلبی؛
  7. پرهیز از تظاهر، تزویر، تحقیر و توهین.[۶]

حکم استفاده از صفت حاجی

حاجی، امروزه، از جمله عبارات رایج در گفتار عامۀ مردم ایران است. بسیاری از افراد، این صفت را برای صدا کردن افرادی که به حج نرفته‌اند نیز استفاده می‌کنند؛ برای مثال، اغلب برای مخاطب قرار دادن روحانیون از عبارت «حاج آقا» استفاده می‌شود. به‌همین دلیل، امروزه، واژۀ حاجی از نظر عرفی معنای دیگری نیز یافته و فرد بزرگوار، محترم یا شخص روحانی معنا می‌شود. از آن‌جایی که این عبارت، معنای عرفی جدیدی یافته است. آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است حاجی کسی است که حج تمتع انجام داده، اما استفادۀ آن برای افرادی که عمره به جا آورده باشند نیز صحیح است. همچنین، عباراتی همچون «حاج آقا» که بیشتر برای روحانیون استفاده می‌شود نیز اصطلاحاتی عرفی بوده و استفاده از آنها اشکالی ندارد.[۷]

حاجی در جوامع امروزی

از منظر جامعه‌شناختی، امروزه بین انجام اعمال حج و درک حقیقی از مفاهیمی همچون حج و حاجی شکافی عمیق به وجود آمده است و این گونه نیست که حاجی لزوماً سوژۀ فعال اجتماعی بوده و به نقش‌آفرینی و اصلاح در جامعه بپردازد. در گذشته، حاجیان از جایگاه والایی در جامعه برخودار بوده و افرادی مورد اعتماد، شناخته می‌شدند. آنها در بسیاری از موارد، در رأس اموری همچون مدیریت جوامع کوچک (محله‌ها، گذرها و برخی مناطق بزرگ‌تر) قرار داشته و به رفع و فتق امور و مشکلات جاری در این جوامع می‌پرداختند. امروزه، سالانه در حدود 85 هزار زائر ایرانی به سفر حج مشرف شده و نیز بیش از دو میلیون زائر از سراسر جهان در مناسک حج شرکت می‌کنند. آنها، با حضور در مراسم حج، عنوان حاجی را کسب می‌کنند. حاجیان در سفر حج به انجام اعمالی مقدس مشغول شده و اعتقادات و آموخته‌های دینی خود را ارتقا می‌دهند و می‌توانند به ارتقای فهم دینی جوامع خود نیز یاری برسانند. بر اساس فرهنگ اسلامی، حاجی باید در مناسک حج بیاموزد که عاملی به‌نام دین، از تمامی عوامل دیگر همچون قوم، نژاد، رنگ، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و جنسیت مهم‌تر بوده، بصیرتی فراملی را دریافت کرده و پس از بازگشت به جامعۀ خود، اهمیت عنصر دین را در رفتار و کردار خود به دیگران نشان دهد. در نتیجه، حاجی می‌تواند با درک بی‌اهمیت بودن قشربندی‌های صورت گرفته در جهان و تمایزات دیگر، این باور را در باقی انسان‌ها نیز ایجاد کند که انسان بودن و مؤمن بودن اهمیت بیشتری از سایر مؤلفه‌ها دارد. فردی که حاجی شده باید این نکته را دریافت کرده باشد که مسئولیت و رسالت جدیدی پیدا کرده و ملزم است تا در هر حوزه‌ای که حضور دارد، مناسبات ناسالم حاکم بر جامعه را شناسایی کرده و در راستای زدودن آنها اهتمام ورزد.[۸]

حاجی در ادبیات فارسی

واژۀ حاجی در میان فارسی‌زبانان، از دیرباز مورد استفاده بوده و در نظم، نثر و ضرب‌المثل‌های آنها نیز حضور یافته است. از جمله ضرب‌المثل‌های مورد نظر می‌توان به «حاجی، حاجی را به مکه بیند» یا «حاجی حاجی مکه» اشاره کرد. این ضرب‌المثل در مواردی به کار می‌رود که دوست و آشنایی پس از مدت زمان زیادی به سراغ دوستان و بستگان خود رفته باشد.[۹] از دیگر ضرب‌المثل‌های مشهور در این زمینه نیز می‌توان به «شتر مُرد، حاجی خلاص» (اشاره به سامان یافتن اوضاع آشفته)[۱۰] و «حاجی، ما هم شریکیم» (اشاره به افرادی که بدون زحمت و با استفاده از حیله‌گری تلاش می‌کنند به خواسته‌های خود دست یابند)،[۱۱] اشاره کرد. همچنین، واژۀ حاجی، در اشعار و نوشته‌های بزرگان ادبیات پارسی نیز بارها مورد استفاده بوده است؛ برای مثال، ناصر خسرو در شعر خود می‌گوید:[۱۲]

تا نرفتی به حج نه‌ای حاجیگرچه کردی سلب کبود به نیل


پانویس

منابع

  • قرآن کریم.
  • افروز، غلامعلی، «حج چیست؟ حاجی کیست؟»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ بازدید: 23 دی 1402ش.
  • «حاجی باید تبدیل به سوژۀ فعال اجتماعی شود»، خبرگزاری اصفهان امروز، تاریخ بارگذاری: 19 تیر 1402ش.
  • «حکم استفاده از کلمات حاجی و کربلایی برای افرادی که به حج یا کربلا نرفته‌اند چیست؟»، خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ بارگذاری: 3 تیر 1402ش.
  • «داستان ضرب‌المثل حاجی حاجی مکه»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 23 دی 1402ش.
  • «ضرب‌المثل حاجی ما هم شریکیم»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 23 دی 1402ش.
  • «معنی ضرب‌المثل شتر مرد و حاجی خلاص کنایه از چیست؟»، وب‌سایت دانشچی، تاریخ بازدید: 23 دی 1402ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، وب‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 23 دی 1402ش، ذیل واژۀ «حاجی».
  • ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، وب‌سایت گنجور، تاریخ بازدید: 23 دی 1402ش.