خاله رورو

از ویکی‌زندگی

خاله رورو؛ نمایشی عامیانه و غیرحرفه‌ای از آبستنی زن.

خاله رورو، داستان نمایشی دختری است که با یکی از جوانان محل ازدواج کرده و از او آبستن می‌شود. همسرش پس از مدت کوتاهی او را ترک می‌کند. او مهمانی ترتیب داده و راز خود را برملا می‌کند. در این نمایش بدون تعویض صحنه، هر نشست و برخواست بازیگران، نمایانگر گذشت مدت زمان حدود ۱ ماه است.[۱] این نمایش در دوران قاجاریه رواج داشت و در مجالس شادی مانند عروسی و یا در مهمانی‌های زنانه اجرا می‌شد.[۲] نمایش‌نامة خاله رورو برای مردان نیز جذابیت داشته و گاهی بازیگر مردی در نقش شخصیت یک زن این نمایش را در محافل مردانه اجرا می‌کرد که «زن‌پوش» نام داشت. اجرای شکل مردانه این نمایش نسبت به اجرای زنانة آن از ظرافت و جذابیت کمتری برخوردار بود.[۳] خاله رورو در این نمایش به زنی اشاره دارد که چاقی مفرط داشته و در ماه‌های آخر آبستنی به سختی می‌تواند حرکت کند.[۴] در برخی منابع، علت نام‌گذاری این نمایش به خاله رورو را شباهت شخصیت اول نمایش به روروک می‌دانند؛ چون او مانند روروک مدام در رفت‌وآمد بود.[۵] شکل نمایش در همه جای ایران یکسان بود اما به دلیل ادبیات عامیانة این نمایش، در هر خطه‌ای زبان و اصطلاحات آن متأثر از زبان مردم آن منطقه بوده است. معروف‌ترین روایت‌های این نمایش مربوط به حوزه‌های فرهنگی شهرکرد، کرمان، یزد، شیراز، کازرون، زنجان، تهران و شهرری است.[۶]

شخصیت‌های نمایش

اصلی‌ترین شخصیت این داستان خاله رورو نام داشت. او دختری جوان و زیبا بود که در گفتار و رفتار خود بانمک بود. بازیگر مقابل او خاله یا خاله‌خانوم بود که زنی باتجربه، «گیس‌سفید» و محرم اسرار دیگران بوده است. شخصیت‌های دیگر نمایش ماما، کلفت و خر ماما بودند. در تهران، شخصیت‌ها نام خاص داشتند؛ به‌طور مثال، زنی که نقش ماما را داشت «زیورخانوم» و زنی که نقش کلفت در خانه را داشت «آکلثوم» نام داشت.[۷]

گفت‌وگوی شخصیت‌ها

گفت‌وگوی میان شخصیت‌ها منظوم و آهنگین بوده و با هم‌خوانی تماشاگران، تشویق و حضور فعال آن‌ها در نمایش همراه می‌شد.[۸] عنصر تکرار نمایش را طنزآمیز کرده و امکان مشارکت تماشاگران را نیز فراهم می‌کرد. داستان در قالب شعر و همراه با ساز تنبک روایت می‌شد. از ویژگی‌های شعر شفاهی، تغییر وزن آن است که این ویژگی در نمایش خاله رورو نیز وجود داشت. در این نمایش هرگاه فصلی از داستان تمام می‌شد، آهنگ نمایش نیز تغییر می‌کرد.[۹]

طراحی لباس و صحنة نمایش

طراحی لباس و صحنة این نمایش کاملأ ساده بود. بازیگر نقش خاله رورو یک یا دو چادر روی شکم و زیر لباس خود می‌بست تا برای تماشاگران تداعی‌کنندة زن آبستن باشد. خاله رورو، پیراهنی چین‌دار و گشاد نیز بر تن داشت.[۱۰]

روایت نمایش در شهرهای مختلف

در روایت شهرکرد، نمایش این‌گونه آغاز می‌شد که ایفاگر نقش اصلی داستان در اتاقی نشسته و در حال آرایش کردن خود به‌صورت افراطی است.[۱۱] در روایت تهران، صحنه از خانة خاله رورو آغاز می‌شد که در آن مهمانانی نشسته‌ بودند و خاله رورو در حال پذیرایی از آن‌ها بود.[۱۲] سپس صدای تنبک نواخته شده و خاله‌خانوم می‌خواند: خاله‌رورو، روئه‌رو، ماش‌پلو، عدس‌پلو، چن ماهه‌ داری؟ خاله چرا نمی‌زایی؟ خاله رورو درحالی‌که به آرامی در اتاق راه رفته و دست روی شکم خود می‌کشید با آوایی سوزناک می‌گفت: خاله‌جون قربونتم، حیرونتم، صدقه بلاگردونتم، آتیش سر قلیونتم، رفیق راه شمرونتم، مترس راه کرمونتم، همیشه چش به راهتم، ماشاالله بگو، ایشاالله بگو، خاله حالی ندارم، خاله حالا نمی‌زام.[۱۳] در روایت کازرون خاله‌خانوم می‌گوید: خاله‌مو، مو ‌مو ‌مو، رو‌ رو رو، باقله پلو، عدس‌پلو، با نون ‌جو، تو باغ نو، بخور و بدو، چن ماهه داری؟ خاله چرا نمی‌زایی؟[۱۴] در روایت شهرری خاله رورو ویار نیز دارد. خاله‌خانوم از او می‌پرسد: شرینم رُبی رُبی رُب شی‌شی (= چی‌چی) می‌خوای؟ او نیز تقاضای یک دیگ سیرابی، کباب و چغندر می‌کند. خاله‌خانوم می‌پرسد: شرینم ربی‌ ربی شی‌شی ضروره (ضرورت دارد)؟ و او در جواب تقاضای یک توپ پارچة مخمل و یک توپ پارچة اطلس می‌کند.[۱۵] قسمت دوم نمایش این‌گونه آغاز می‌شد که زمان زایمان خاله رورو فرارسیده و او با داد و فغان وانمود می‌کرد که بچه درحال به دنیا آمدن است. در این بخش، تماشاگران با کف‌زدن بازیگران را همراهی کرده و صحنة مهیجی شکل می‌گرفت.[۱۶] خاله رورو خطاب به خاله‌خانوم می‌گفت: خاله خاله جون، این ور دلم، اون ور دلم، آخ کمرم، ماهم سر اومد، باباش نیومد، خاله خاله ‌جون، گوشواره‌هام، نذر سیدا، خاله خاله ‌جون، چارقد سرم، نذر طلابا، دست‌بند طلام، نذر شاچراغ، خاله خاله ‌جون، پیرن تنم، نذر سیدا.[۱۷] در روایت شهرکرد خاله رورو می‌خواند: دایی دایی جون، زن‌دایی جون، ننه‌ما بگین، باباما بگین، خاله‌ما بگین، پاشنۀ پام، شقیقه‌هام، این ور دلم، اون ور دلم، دسته کلیدا، زیر نمدا، بردار و بیا، اوی کرسومی(ای کلثومی)، اوی کورشده، آب گرم‌شده، ماماچۀ پیر، بچه را بگیر، ماماچۀ کور، بچه را بشور، دعا کنین پسر باشه، مثل باباش کچل باشه، کمک حال پدر باشه، آی پیش‌نشین، سفت بنشین، آی پشت‌نشین، پشت بنشین، دستمال سرم، پیرهن تنم، گاب دخترم، اسب شوهرم، میش پسرم، نذر سیدا، نذر آخوندا، نذر ملاها، نذار (نگذار) بمیرم، سرش دراومد، باباش نیومد، عمه‌ش نیومد. تماشاگران نیز در جواب او می‌گفتند: اوفینا.[۱۸] در روایت تهران خاله‌خانوم کلثوم را می‌فرستد تا با ماما برگردد. در این قسمت، آهنگ تغییر کرده و ماما سوار بر خر فرضی (یکی از زنان این نقش را اجرا می‌کرد) وارد صحنه می‌شد. او مرتب از خر افتاده و دوباره سوار بر آن می‌شد که این حرکت موجب خندة تماشاگران می‌گردید. سرانجام زمان به دنیا آمدن بچه فرامی‌رسید و ماما چادرنماز خاله رورو را بیرون آورده و نوزادی را از میان تماشاگران انتخاب کرده و به خاله رورو می‌داد. در این صحنه تماشاگران شروع به شادی می‌کردند.[۱۹]

پانویس

  1. کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۴۸ش، ص۳۶۲.
  2. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۱؛ بیضایی، نمایش در ایران، ۱۳۴۴ش، ص۲۱۶-۲۱۸.
  3. همایونی، زنان و سروده‌هایشان در گسترۀ فرهنگ مردم ایران، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴.
  4. جمال‌زاده، فرهنگ لغات عامیانه، ۱۳۴۱ش، ص۱۰۶.
  5. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۱.
  6. احمدپناهی سمنانی، ترانه‌های دختران حوا، ۱۳۸۰ش، ص۱۳.
  7. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۲؛ بلوکباشی، «خاله‌رورو»، ۱۳۴۶ش، ص۸۲.
  8. بلوکباشی، «خاله‌رورو»، ۱۳۴۶ش، ص۸۲.
  9. احمدپناهی سمنانی، ترانه‌های دختران حوا، ۱۳۸۰ش، ص۱۶-۱۷.
  10. فرهنگ، «تاریخچه نمایش در کاشان، نمایش‌های سنتی خاله رورو»، فرهنگ آفیس.
  11. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۲-۳.
  12. بلوکباشی، «خاله‌رورو»، ۱۳۴۶ش، ص۸۲.
  13. بلوکباشی، «خاله‌رورو»، ۱۳۴۶ش، ص۸۲-۸۳.
  14. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۱۹.
  15. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۱۱.
  16. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۴.
  17. بلوکباشی، «خاله‌رورو»، ۱۳۴۶ش، ص۸۳.
  18. انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۴-۵.
  19. بلوکباشی، «خاله‌رورو»، ۱۳۴۶ش، ص۸۴-۸۶؛ انجوی شیرازی، بازی‌های نمایشی، ۱۳۵۲ش، ص۱۱-۱۳.

منابع

  • احمدپناهی سمنانی، محمد، ترانه‌های دختران حوا، تهران، ترفند، ۱۳۸۰ش.
  • انجوی شیرازی، ابوالقاسم، بازی‌های نمایشی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
  • بلوکباشی، علی، «خاله‌رورو»، پیام نوین، تهران، شماره ۹، ۱۳۴۶ش.
  • بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، کاویان، چ۱، ۱۳۴۴ش.
  • جمال‌زاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۱ش.
  • فرهنگ، احمد، «تاریخچه نمایش در کاشان، نمایش‌های سنتی خاله رورو»، فرهنگ آفیس، تاریخ درج مطلب: ۲۷ تیر ۱۳۹۱ش.
  • کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، چ۱، ۱۳۴۸ش.
  • همایونی، صادق، زنان و سروده‌هایشان در گسترۀ فرهنگ مردم ایران، تهران، گل‌آذین، ۱۳۸۹ش.