خانه

از ویکی‌زندگی

خانه؛ بنایی برای سکونت و زندگی انسان به‌ویژه اعضای یک خانواده.

خانه، منزل، بیت (در زبان عربی) جایی است که آدمی در آن زندگی می‌کند.[۱] برخی خانه را فضای خصوصی زندگی انسان معنا کرده‌اند.[۲] واژه خانه در زبان فارسی پهلوی به‌صورت «خانَک» و در ایرانِ قدیم نیز به «آهَنه»[۳] و «سرا» معروف بوده است.[۴] این واژه، در گذشته، به‌معنای اتاق بوده است.[۵] فرهنگ نفیسی، مترادف‌هایی همچون سرا، اطاق / اتاق، منزل، بیت، مسکن، مقام، عمارت، حولی، مکان، چادر، خیمه، خرگاه، سراپرده و شامیانه را نیز برای خانه معرفی کرده است.[۶]

برخی، واژۀ خانه را به‌صورت پسوند مکان نیز به کار می‌برند. افراد، با استفاده از این پسوند، در کنار اسم اشخاص، اسم مصدر، اسم اشیا و نیز صفت، اسم مکان می‌سازند؛ مانند بُتخانه (بُت + خانه). برخی از زبان‌شناسان، کاربرد واژه خانه در جایگاه پسوند را نادرست دانسته و آن را تنها یک اسم می‌دانند.[۷]

ابعاد فرهنگی خانه

در ساختار فرهنگی مردم ایران، خانه، یک فضای خصوصی است که یک خانواده در آن زندگی می‌کند. در طراحی و ساخت خانه‌ها نیز اصل محرمیت برای افراد خانواده در نظر گرفته می‌شود تا اعضای خانواده از دید نامحرم محفوظ بمانند.[۸] کارشناسان بر این باورند که خانۀ ایرانی، یکی از پیچیده‌ترین پدیده‌های فرهنگی است که با نکات و مسائل بسیاری همچون محیط‌زیست، ساختار زندگی، معیارهای اجتماعی، بنیادهای خانوادگی، سنت‌ها، عقاید، باورها و حیات مذهبی آدمی در ارتباط است. این رابطۀ تنگاتنگ، در طول زمان، شکل گرفته، تکامل یافته و هاله‌ای از قداست نیز بر اطراف آن کشیده شده است.[۹]

ابعاد دینی خانه

گروهی از پژوهشگران، خانه را محل آشنایی بی‌واسطه با جهان؛ مکانی برای صورت گرفتن زندگی روزمره،[۱۰] مرکز دنیای شخصی انسان و مرکز هستی آدمی معرفی کرده‌اند؛ مانند خانۀ کعبه برای مسلمانان در مرکز عالم.[۱۱] بسیاری از فلاسفه و پژوهشگران، شکل خانه را نه‌تنها متأثر از عوامل اقلیمی، بلکه متأثر از عناصری همچون درک انسان از جهان، حیات، فرهنگ، باورهای مذهبی و شیوه‌های ارتباط‌جمعی او می‌دانند.[۱۲] از این منظر، دین و مذهب، همواره یکی از مهم‌ترین عناصر تأثیرگذار بر معماری خانه‌ها بوده است. در ایران باستان، فضای اصلی خانه بر محور شرقی غربی قرار می‌گرفت. دلیل این کار، نمازخواندن زردشتیان به سمت نور خورشید بوده است.[۱۳] از منظر عرفان اسلامی نیز خانه، فضایی کیفی است که گوهر آدمی در آن جای می‌گیرد. این فضا، با عالم کیهانی نیز در پیوند است. بر همین اساس، هر کدام از اجزای خانه، هویتی نمادین دارند. برای مثال، کف خانه‌های اسلامی، همواره به‌صورت برآمده طراحی می‌شد و کفش‌ها همیشه در آستانه، پیش از پای نهادن روی فرش‌ها، درآورده می‌شدند. فضای خانه‌های اسلامی، همواره از اشیا اضافی پاک هستند تا انرژی مثبت موجود در اتاق که متأثر از نقش‌ونگار قالی و مفهوم باغ است، خدشه‌دار نشود. درب به مفهوم گذرگاه و نشانۀ انتقال به فضایی دیگر است. حیاط داخلی در خانه‌های اسلامی، نمادی از بهشت و باطن پوشیده و مستور آن است. به‌همین ترتیب، زندگی خانوادگی از حیات اجتماعی جدا می‌شود.[۱۴] در قرآن نیز به خانه و ویژگی‌های آن اشاره شده است؛ برای مثال، در سوره نحل، خداوند خانه را محل سکون و آرامش معرفی کرده است. برخی از مفسران، این سکونت و آرامش را کانون خانواده تفسیر کرده‌اند.[۱۵]

معماری خانه

ایران باستان

نخستین خانه‌های کشف شده در تحقیقات باستان‌شناختی، در ایران، مربوط به کشفیات محوطۀ باستانی تپه‌های سیَلک کاشان است. این خانه‌ها، کوچک، متراکم و فاقد حیاط بوده‌اند.[۱۶] مورخان، تاریخ ساخت این خانه‌ها را به 4000 سال پیش از میلاد نسبت داده‌اند. آنها بر این باورند که معماری این دوره، تغییرات بسیاری را به خود دیده است؛[۱۷] زیرا، اولین خانه‌ها، کلبه‌هایی ساخته شده از نی و شاخ‌وبرگ درختان بودند که روی آنها را گِل‌اندود می‌کردند.[۱۸] پس از مدتی، چینه‎ها، جایگزین کلبه‌های کهن شدند. این خانه‌ها، دارای دری بودند که بر روی پاشنه می‌چرخید.[۱۹] چینه‌ها نیز پس از مدتی، جای خود را به خشت‌ها دادند.

دورۀ اسلامی

در سده‌های نخست حضور اسلام در ایران، جلال و شکوه خانه‌های سنتی ایرانی و معماری آنها، همواره مورد تحسین بوده است. در آن دوران، مصالح بیشتر خانه‌های شهری، از گِل بوده و بنای ساختمان نیز از سنگ و گچ ساخته می‌شد.[۲۰]

در دورۀ صفویان، بسیاری از خانه‌ها، دارای یک یا دو طبقه بودند که از گل ساخته می‌شدند. نمای بیرونی خانه از کاهگل و نمای داخلی خانه‌ها به وسیلۀ گچ سفیدکاری می‌شد. کف بعضی از خانه‌ها نیز با آجر فرش می‌شد. بیشتر خانه‌ها دارای پنجره‌های کوچک‌، مهتابی و بادگیرهایی برای خنک‌شدن بودند.[۲۱] برخی از خانه‌ها دارای بالاخانه‌ای بودند که از چهار طرف باز بوده و در مواقع نیاز با حصیر پوشانده می‌شدند.[۲۲] همچنین، اتاق‌های بدون سقفی به نام «ایوان»، در خانه‌ها وجود داشت که خوابگاه تابستانی اهالی خانه به‌شمار می‌رفت.[۲۳] بسیاری از خانه‌ها، دارای سردر یا کتیبه‌ای بودند که مزیّن به کلام خدا و اهل بیت بود. مردم، بر این باور بودند که این سردرها، اهالی خانه را از هر نوع شر، حوادث ناگوار و چشم‌زخم دور نگه می‌دارد.[۲۴] پس از مدتی، ساخت حوض آب از جنس سنگ مرمر یا ساروج، در حیاط خانه، متداول شد.[۲۵] از این حوض‌ها و گاهی از حوض‌های درون ساختمانی، برای خنک‌سازی گرمای شدید تابستان استفاده می‌کردند. در خانه‌های کویری نیز از بادگیر برای خنک‌سازی درون خانه استفاده می‌کردند.[۲۶]

در دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، ساختمانِ خانه‌ها شامل درب ورودی، راهرو مشترک میان مهمان‌خانه، حیاط و چند اتاق رو به حیاط بود. خانه‌ها از راهرویی به نام «غلام‌گردش» در اطراف حیاط برخوردار بودند که راه اتصال تمامی اتاق‌ها به یکدیگر بوده است.[۲۷] در آن دوران، دیوار خانه‌ها ضخیم، درها از جنس چوب، شیشه‌های پنجره‌ها کوچک و همۀ اتاق‌ها مشرف به حیاط و نورگیر بودند. همچنین، از آب‌انبار خانه‌ها، برای خنک نگه‌داشتن گوشت و میوه استفاده می‌شد. مستراح، در دورترین نقطه از ساختمان اصلی تعبیه شده و آشپزخانه‌ها را نیز در زیرزمین و نزدیک انبارِ خانه می‌ساختند.[۲۸]

دورۀ مدرن

امروزه، معماری ساختمان و طراحی خانه‌ها، با تفاوت‌هایی بسیار همراه شده است. از جمله اماکن لازم در یک خانۀ مدرن می‌توان به ورودی و راهروها، نشیمن و پذیرایی، آشپزخانه، غذاخوری، رختشوی‌خانه، کتاب‌خانه و اتاق کار، سرویس بهداشتی، پارکینگ و انبار، تأسیسات و موتورخانه اشاره کرد.[۲۹] معماری مدرن خانه‌ها در ایران، تحت تأثیر فرهنگ غربی صورت گرفت و شروع این اثرپذیری از زمان حکومت پهلوی بوده است. با ورود فرهنگ غربی به ایران، نقشۀ خانه‌ها تغییر کرد و استفاده از فضاهای باز مانند آشپزخانه‌های اوپن در ایران متداول شد. از دیگر آثار این دگرگونی می‌توان به باریک شدن دیوارها، تحول مصالح مورد استفاده در ساخت‌وساز (استفادۀ بیشتر از شیشه به‌جای دیوار) و نام‌گذاری برخی فضاها به‌صورت مدرن اشاره کرد. پژوهشگران، مهمترین اثر فرهنگ غربی بر خانه‌های ایرانی را تبدیل فضای درون‌گرای خانه به فضاهای برون‌گرا می‌دانند. آنها، خالی‌شدن خانه‌ها از روح دینی، عدم هویت‌بخشی و انتقال ارزش‌ها، فردی شدن خانه‌ها، کوچک‌شدن خانواده‌ها را از دیگر آثار طراحی‌های مدرن اعلام کرده‌اند.[۳۰]

طبقه‌بندی خانه‌ها

موقعیت جغرافیایی

کارشناسان، خانه‌های سنتی ساخته‌شده در ایران را به سه گروه، شامل خانه‌های شهری، روستایی و عشایری تقسیم کرده‌اند.

  1. خانه‌های شهری: برخی از خانه‌های شهری که مختص دولتمردان و قدرتمندان بود، از معماری عالی و فضاهای متعددی برخوردار بوده‌ است. این خانه‌ها، به‌دلیل داشتن سردرهای مجلل و آجری، به «سردر آجری» معروف بودند. در نقطۀ مقابل، خانه‌های شهری دیگری بودند که خاص اقشار کم‌درآمد بوده و از معماری ساده و مصالح خشت و گلی برخوردار بودند که به «سردر خشتی» معروف شدند.[۳۱]
  2. خانه‌های روستایی: خانه در روستا، ارتباطی تنگاتنگ با نوع معیشت مردم دارد. خانه‌های روستایی، فضاهای متعددی را برای مشاغلِ رایج در روستا مانند کشاورزی، دامداری، باغ‌داری، صنایع‌دستی و تولیدات دیگر دارند. در بسیاری از این خانه‌ها، فضایی مثل ایوان، کارکردهایی متفاوت و چندمنظوره دارد.[۳۲] در برخی از روستاهای ایران، مانند کندوان در آذربایجان، خانه‌ها از جنس صخره و خاک هستند. بسیاری از خانه‌ها نیز در دل کوه‌ها کنده شده‌اند.[۳۳] گاهی، خانه‌های روستاییان، به‌منظور ایمن ماندن از حملۀ مهاجمان، در درون یک قلعه ساخته می‌شدند.[۳۴]
  3. خانه‌های عشایری: در جوامع عشایری، به‌دلیل سبک زندگی آنها که کوچندگی است، خانه‌ها از جنس سیاه‌چادر بوده تا به آسانی و همراه با خانواده منتقل شوند.[۳۵]

مصالح ساختمانی

تعامل پیچیدۀ خانه و محیط‌زیست در نقاط مختلف ایران، منجر به شکل‌گیری تمدن‌های مختلفی شده است. برای مثال، تمدنِ مناطق جنگلی ایران را می‌توان «تمدن چوب» نامید؛ زیرا بنیادِ ساخت خانه‌ها و سایر فناوری‌های سنتی از چوب است. «تمدن سنگ» در مناطق کوهستانی و «تمدن خاک» نیز در مناطق مرکزی ایران به وجود آمد.[۳۶] در برخی از مناطق دیگر مانند بلوچستان، اقلیم، نقش پررنگی در شکل‌گیری خانه‌ها نداشته و خانه‌ها از جنس‌های مختلفی مانند سیاه‌چادر، خشت و گِل، آجر و خانه‌هایی از نی و گل ساخته می‌شوند.[۳۷]

خانه در اسطوره‌های ایرانی

در اساطیر ایرانی، از خانه‌های مختلفی که گاه اغراق‌آمیز هستند، سخن گفته‌اند. برای مثال، خانه‌ای را برای کاووس معرفی کرده‌اند که در آن چشمه‌های آب با مزه‌های متفاوت وجود داشته است. ویژگی این چشمه‌ها، خاصیت جوان‌کنندگی آنها بوده است.[۳۸] برخی، از جمله فردوسی، ساخت خانه از ترکیب آب و خاک را ایدۀ جمشید می‌دانند.[۳۹]

خانه‌سازی، یکی از افتخارات شاهان در ایران باستان، به‌شمار می‌رفته است. برای مثال، داریوش اول در کتیبه‌ای به بازسازی ویرانه‌های شوش اشاره کرده و در ادامه از اهوره‌مزدا تقاضا کرده تا او و خانه‌هایش را حفظ کند.[۴۰] همچنین، در اسطوره‌های ایرانی، برای ایزدان، خانه‌هایی را در نظر می‌گرفتند. برای مثال، خانۀ ایزد مهر بر فراز کوه بلند و درخشان (کوه البرز) است تا بتواند از آن نقطه به سراسر جهان بنگرد.[۴۱] علاوه بر آن، برای حفاظت از خانه‌ها نیز ایزدانی بودند؛ مانند ایزد مهر که نگهبان خانه‌ها بوده و به خانه‌هایی که از آنها خشنود بوده، گله‌ای از گاوها می‌داده و در صورت ناخشنودی نیز آن خانه‌ها را ویران می‌کرده است.[۴۲]

خانه در باورهای ایرانیان

مردم ایران، تلاش برای افزایش توانایی خانه یا روستا را قابل ستایش و پیونددهنده به اهورا‌مزدا می‌دانستند.[۴۳] در اوستا، به سخنان اهورا‌مزدا به زردشت دربارۀ خانه اشاره شده است. اهورا‌مزدا ، خانه‌ای را خوش‌یمن می‌داند که کدبانو در آن کامیاب شده، فرزندان ببالند، آتش فروزان بماند و نیایش‌های نیک زندگی در آن خوانده شود.[۴۴]

در نقاط مختلف ایران، دربارۀ خانه، باورهایی متفاوت در میان مردم وجود دارد. برای مثال، مردم خراسان بر این باورند که دورماندن از خانه و خانواده در شب سال تحویل، او را در تمام سال از خانه دور نگه می‌دارد. باورهایی دیگر همچون خوشبخت‌شدن اهالی خانه‌ای که دربِ آن به سمت قبله است؛[۴۵] به زیارت‌رفتن اهالی خانه‌ای که پرستویی در آن لانه کرده؛ خوش‌یُمن بودن تمیزکاری خانه با جارویی از جنس شهداد و بم (از شاخه‌های درختان خرما) در کرمان؛[۴۶] ثروتمند‌شدن صاحب‌خانه‌ای که مار در آن پیدا شود؛ خوش‌خبر بودن حضور پروانه و قاصدک در خانه؛ افزایش برکت و خیر برای خانه‌ای که درب آن پیش از طلوع آفتاب باز شود و بدیمن بودن تار عنکبوت در خانه نیز در مناطق مختلفی از ایران وجود دارد.[۴۷]

خانه در ادبیات فارسی

واژه خانه، از جمله واژگان کهنی است که از دیرباز در ادبیات شفاهی و مکتوب ایرانیان حضور داشته است. برای مثال، رودکی در شعر خود گفته است:[۴۸]

کنون همانم و خانه همان و شهر همانمرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ


مولانا نیز در اشعار خود، بارها به واژۀ خانه اشاره کرده است:[۴۹]

خانۀ خود را شناسد خود دعاتو بنام هر که خواهی کن ثنا


گاهی نیز نویسندگان از واژه‌های مرکب با خانه استفاده کرده‌اند؛ مانند بتخانه، میخانه، داروخانه، خیل‌خانه، دباغ‌خانه و امثال آن. برای مثال، حافظ از واژۀ خانه و ترکیبات مختلف آن، بسیار بهره گرفته است:[۵۰]

چون طهارت نَبُوَد، کعبه و بتخانه یکی‌ استنبود خیر در آن خانه که عصمت نبود


در ادبیات شفاهی ایرانیان نیز از واژه خانه استفاده شده است. برای مثال، می‌توان به ضرب‌المثل‌های مختلفی اشاره کرد: «به خانه بخت رفتن» (کنایه از ازدواج کردن)؛[۵۱] «خانه برانداز» (کنایه از معشوق)؛ «خانۀ فردا» (آخرت)؛[۵۲] «خانه بدون بزرگتر و مملکت بدون سلطان نمی‌شود»؛ «حساب خانه با حساب بازار جور در نمی‌آید»؛ «در خانه دو زن باشد، خانه جارونشده می‌ماند»؛ «صاحب‌خانه، قبلۀ خانه‌اش را خوب می‌شناسد»؛[۵۳] «در خانه را می‌توان بست، دهان مردم را نمی‌توان».[۵۴]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه خانه، سایت واژه‌یاب.
  2. کریمی، «خانه»، سایت دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
  3. معین، حاشیه بر ج۲ برهان قاطع، 1361ش، ص۷۰۸، حاشیۀ۲.
  4. پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش، ص۱۵۳.
  5. کریمی، «خانه»، سایت دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
  6. نفیسی، فرهنگ، ۱۳۴۳ش، ذیل واژه خانه.
  7. محمودی بختیاری، «تکواژ خانه و عملکرد معنایی آن در ساخت واژۀ زبان فارسی»، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۳-۱۹۰.
  8. کریمی، «خانه»، سایت دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
  9. کریمی، «بررسی اجمالی نظریه‌های گوناگون در مورد شکل کلی مسکن‌های سنتی و بومی»، ۱۳۶۵ش، ص۱۴۳-۱۴۴ و ۱۶۸.
  10. کریستیان نوربرگ ـ شولتس، مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، 1381ش، ص141.
  11. معماریان، «تأثیر فرهنگ دینی بر شکل‌گیری خانه: مقایسۀ تطبیقی خانه در محلۀ مسلمانان، زرتشتیان و یهودیان کرمان»، ۱۳۸۹ش، ص333-334.
  12. ایماس رَپوپورت، «خاستگاه‌های فرهنگی معماری»، 1382ش، ص68-74.
  13. معماریان، «تأثیر فرهنگ دینی بر شکل‌گیری خانه: مقایسۀ تطبیقی خانه در محلۀ مسلمانان، زرتشتیان و یهودیان کرمان»، ۱۳۸۹ش، ص۱۴-۱۵.
  14. بورکهارت، مبانی هنر اسلامی، 1386ش، ص148.
  15. بهشتی، خانواده در قرآن، قم، 1386ش، ص39-40.
  16. مجیدزاده، «تپه‌قبرستان، یک مرکز صنعتی در آغاز شهرنشینی در فلات مرکزی ایران»، ۱۳۶۹ش، ص۴-۵.
  17. گیرشمن، سیلک کاشان، ۱۳۷۹ش، ج1، ص83.
  18. گیرشمن، سیلک کاشان، ۱۳۷۹ش، ج1، ص78.
  19. گیرشمن، سیلک کاشان، ۱۳۷۹ش، ج1، ص79-80.
  20. اصطخری، مسالک الممالک، ۱۹۲۷م، ص123 و 126-127.
  21. سیلوا ای فیگروا، سفرنامه، ۱۳۶۳ش، ص87.
  22. واله، سفرنامه، ۱۳۴۸ش، ص266.
  23. Tavernier, Les Six voyages, 1677, V.I, P387.
  24. اکبری، «فرهنگ و باورها بر سردر ورودی‌های خانه‌ها»، ۱۳۸۵-۱۳۸۶ش، ص۷۰-۷۱.
  25. شاردن، سیاحت‌نامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص325.
  26. Tavernier, Les Six voyages, 1677, V.I, P386-387; شاردن، سیاحت‌نامه، ۱۳۳۶ش، ج4، ص315 و 322.
  27. شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ۱۳۷۸ش، ج1، ص247.
  28. شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ۱۳۷۸ش، ج1، ص246-250.
  29. «معماری ساختمان»، سایت هلیدنگ ساختمانی سپنتا.
  30. «تأثیر فرهنگ غرب بر هویت معماری ایرانی»، سایت راسخون.
  31. شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ۱۳۷۸ش، ج1، ص241.
  32. حاجی‌ابراهیم زرگر، درآمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، ۱۳۷۸ش، ص۱۰۴-۱۰۶.
  33. همایون، «روستای کندوان»، ۱۳۵۶ش، ص۱۵۷-۲۱۶.
  34. صفی‌نژاد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، ۱۳۵۵ش، ص۴۶-۷۲.
  35. کریمی، «خانه»، سایت دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
  36. کریمی، «بررسی اجمالی نظریه‌های گوناگون در مورد شکل کلی مسکن‌های سنتی و بومی»، ۱۳۶۵ش، ص۱60-161.
  37. کریمی، «بررسی اجمالی نظریه‌های گوناگون در مورد شکل کلی مسکن‌های سنتی و بومی»، ۱۳۶۵ش، ص۱59.
  38. بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، ۱۳۶۹ش، ص۱۳۷.
  39. فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج1، ص43.
  40. لوکوک، کتیبه‌های هخامنشی، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۹-۲۸۰.
  41. اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، ۱۳۷۰ش، ج1، ص365.
  42. اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، ۱۳۷۰ش، ج1، ص359-360.
  43. اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، ۱۳۷۰ش، ج1، ص21-22.
  44. اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، ۱۳۷۰ش، ج2، ص675-676.
  45. شکورزاده، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، ۱۳۴۶ش، ص۷۹ و ۸۴ .
  46. همت کرمانی، تاریخ مفصل کرمان، ۱۳۵۰ش، ص۴۷۶.
  47. حکمت یغمایی، بر ساحل کویر نمک، ۱۳۷۰ش، ص۴۲۶-۴۲۷.
  48. رودکی، قصاید و قطعات، شمارۀ 77، سایت گنجور.
  49. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش 96، سایت گنجور.
  50. حافظ، غزلیات، غزل شمارۀ 208، سایت گنجور.
  51. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه خانه، سایت واژه‌یاب.
  52. آنندراج، محمد پادشاه، ۱۳۶۳ش.
  53. مجتهدی، امثال و حکم در لهجۀ محلی آذربایجان، ۱۳۳۴ش، ص۷۹-۸۰.
  54. رحیمیان، فرهنگ زبانزدهای رامسر (سخت‌سر)، ۱۳۸۳ش، ص۵۸ و ۳۳۱-۳۳۲.

منابع

  • آنندراج، محمد پادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۳ش.
  • اکبری، طاهره، «فرهنگ و باورها بر سردر ورودی‌های خانه‌ها»، فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره 7-8، ۱۳۸۵-۱۳۸۶ش.
  • اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به‌تحقیق دخویه، لیدن، بی‌نا، ۱۹۲۷م.
  • اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، مروارید، ۱۳۷۰ش.
  • ایماس رَپوپورت، «خاستگاه‌های فرهنگی معماری»، ترجمه صدف آل‌رسول و افرا بانک، خیال، شماره 8، 1382ش.
  • بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۶۹ش.
  • بورکهارت، مبانی هنر اسلامی، ترجمه و تدوین امیر نصری، تهران، حقیقت، 1386ش.
  • بهشتی، احمد، خانواده در قرآن، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1386ش.
  • پیرنیا، محمدکریم، آشنایی با معماری اسلامی ایران، به‌تحقیق غلامحسین معماریان، تهران، دانشگاه علم و صنعت ایران، ۱۳۷۱ش.
  • «تأثیر فرهنگ غرب بر هویت معماری ایرانی»، سایت راسخون، تاریخ بازدید: 25 مرداد 1401ش.
  • حاجی‌ابراهیم زرگر، اکبر، درآمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، به‌تحقیق اصغر کریمی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۸ش.
  • حافظ، غزلیات، غزل شمارۀ 208، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 23 مرداد 1401ش.
  • حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 24 مرداد 1401ش.
  • رحیمیان، حسن، فرهنگ زبانزدهای رامسر (سخت‌سر)، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
  • رودکی، قصاید و قطعات، شمارۀ 77، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 23 مرداد 1401ش.
  • سیلوا ای فیگروا، گارثیا، سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، توس، ۱۳۶۳ش.
  • شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۴۶ش.
  • شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، رسا، ۱۳۷۸ش.
  • صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۵۵ش.
  • کریمی، اصغر، «بررسی اجمالی نظریه‌های گوناگون در مورد شکل کلی مسکن‌های سنتی و بومی»، تحقیقات جغرافیایی، تهران، س 1، شماره 1، ۱۳۶۵ش.
  • کریمی، اصغر، «خانه»، سایت دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 23 مرداد 1401ش.
  • کریستیان نوربرگ ـ شولتس، مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، ترجمه محمود امیر یاراحمدی، تهران، آگاه، 1381ش.
  • گیرشمن، رمان، سیلک کاشان، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، پژوهشگاه میراث فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • فردوسی، شاهنامه، به‌تحقیق جلال خالقی‌مطلق، تهران، آبان، ۱۳۸۶ش.
  • لوکوک، پیر، کتیبه‌های هخامنشی، ترجمۀ نازیلا خلخالی، تهران، فروزان روز، ۱۳۸۲ش.
  • مجتهدی، علی‌اصغر، امثال و حکم در لهجۀ محلی آذربایجان، تبریز، فردوسی، ۱۳۳۴ش.
  • مجیدزاده، یوسف، «تپه‌قبرستان، یک مرکز صنعتی در آغاز شهرنشینی در فلات مرکزی ایران»، باستان‌شناسی و تاریخ، تهران، س 4، شماره 1، ۱۳۶۹ش.
  • محمودی بختیاری، بهروز، «تکواژ خانه و عملکرد معنایی آن در ساخت واژۀ زبان فارسی»، فصلنامۀ زبان و ادب، تهران، شماره 9-10، ۱۳۷۸ش.
  • معماریان، غلامحسین و دیگران، «تأثیر فرهنگ دینی بر شکل‌گیری خانه: مقایسۀ تطبیقی خانه در محلۀ مسلمانان، زرتشتیان و یهودیان کرمان»، تحقیقات فرهنگی، تهران، س 3، شماره 2، ۱۳۸۹ش.
  • «معماری ساختمان»، سایت سپنتا، تاریخ بازدید: 24 مرداد 1401ش.
  • معین، محمد، حاشیه بر ج۲ برهان قاطع، تهران، معین، 1361ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 24 مرداد 1401ش.
  • مولانا، مثنوی معنوی، دفتر سوم، بخش 96، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 23 مرداد 1401ش.
  • نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۴۳ش.
  • واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ شعاع‌الدین شفا، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۸ش.
  • همایون، غلامعلی، «روستای کندوان»، بررسی‌های تاریخی، تهران، س 12، شماره 1، ۱۳۵۶ش.
  • همت کرمانی، محمود، تاریخ مفصل کرمان، تهران، گلی، ۱۳۵۰ش.
  • Tavernier, J. B., Les Six voyages, Paris, 1677.