خوارزمشاهیان
خوارزمشاهیان، سلسلهای از شاهان مسلمان حاکم بر آسیای میانه و ایران در اواخر قرن پنجم تا اوائل قرن هفتم.
خوارَزْمْشاهیان، حاکمان ترکتبار از فرمانروایان مسلمان خوارزم هستند که بیش از یک سده بر بخش وسیعی از ایران و آسیایمیانه حکومت کردند. آنها در ابتدا تحت حمایت سلجوقیان قرار داشتند و سپس استقلال پیدا کردند اما با هجوم مغولان به ایران، منقرض شدند. در زمان خوارزمشاهیان نویسندگان، ادیبان و دانشمندان مورد حمایت قرار میگرفتند و فرهنگ، هنر و معماری اسلامی رونق پیدا کرد.
معرفی
در قدیم، منطقۀ وسیعی در جنوب «دریاچۀ آرال» در دو سوی رود جیحون «خوارزم» خوانده میشد که شهرهای مهم آن، «کاث» در شرق و «گرگانج» در کرانۀ غربی رود جیحون بود. بخش شرقی جیحون اکنون جزء جمهوری ازبکستان و قسمت غربی آن جزء جمهوری ترکمنستان است.[۱] بر اساس سنت قدیمی، فرمانروایان و خاندانهایی مانند «آلافریغ»، «آلعراق» و «آلمأمون» که بر این منطقه حکومت کردهاند، لقب «خوارزمشاه» داشتند؛ اما بهطور کلی، مراد از خوارزمشاهیان، خاندان و سلسلۀ ترکتبار از فرزندان «انوشتگین غرجهای» است. خوارزمشاهیان در طول بیش از یک قرن حکومت، با از بینبردن سلجوقیان، غوریان، ایلک خانیان، قراختاییان و باوندیان و مغلوبکردن اتابکان آذربایجان و فارس، دامنۀ قلمرو خود را از خوارزم به سایر مناطق ایران گسترش دادند و مناطق میان رود سیحون تا خلیجفارس را در اختیار گرفتند. خوارزمشاهیان یکی از وسیعترین حکومتهای جهان اسلام را تشکیل دادند، اما به علت کوتاهی عمر حکومت آنها، تأثیر پایداری برجای نگذاشتند. [۲]
خاندان
اَنوشتَگین غرجهای، بزرگ خاندان خوارزمشاهیان، غلامی ترک بود که «بِلْکاتِگین» از سرداران سلجوقی او را در «غرجستان» واقع در مرکز افغانستان، خرید و بههمین دلیل، به غرجهای شهرت یافت. وی در دربار سلجوقیان پرورش یافت و بهدلیل هوش و لیاقتهای شخصی، به سرعت پلههای ترقی را پیمود و به سِمَتهای مهمی در حکومت سلجوقی رسید.[۳]
پادشاهان و مدت حکومت
- انوشتگین غرجه (مؤسس خوارزمشاهیان) سالهای حکومت از 470ق تا 490ق؛
- قطبالدین محمد بن انوشتگین، از 490ق تا 521ق؛
- علاءالدیـن ابوالمظفر اَتسِز، از 521ق تا 551ق؛
- اِیلارسلان بن اتسز، از 551ق تا 568ق؛
- محمود بن ایلارسلان، از 568ق تا 589ق؛
- تکش بن ایل ارسلان، از 589ق تا 596ق؛
- علاءالدین محمد بن تکش، از 596ق تا 617ق؛
- جلالالدین مِنکُبِرنی بن محمد، از 617ق تا 628ق. [۴]
فراز و فرودها
1. وابستگی به سلجوقیان
این دوره، از زمان پیوستن انوشتکین غرجه به دربار سلجوقی در 470ق تا اوایل حکومت ایلارسلان در 551ق را دربرمیگیرد. در این دوره، خوارزمشاهیان بهعنوان حکمرانان تحت فرمان سلجوقیان، در خوارزم حکومت میکردند. گاهی مناسبات آنها با سلجوقیان تیره میشد و این وضع تا مرگ «سلطان سنجر» ادامه داشت. بعد از مرگ ملکشاه، اوضاع خراسان و خوارزم آشفته شد. جانشین ملکشاه، «سلطان برکیارق»، «قطبالدین محمد» (فرزند انوشتکین) را به حکومت خوارزم منصوب کرد. وی بیش از سیسال بر خوارزم حکومت کرد و مرزهای شرقی سلجوقی را در برابر حملات نیروهای مهاجم حفظ کرد و از ارکان اساسی حکومت سلجوقی شد. بعد از درگذشت قطبالدین محمد، «اتسِز» پسر او به حکومت خوارزم رسید. او برای گسترش قلمرو حاکمیت و استقلال خورزمشاهیان تلاش کرد اما موفق نشد. اتسز 551ق درگذشت و فرزند وی «ایلارسلان»، پس از سرکوب رقیبان، به سلطنت رسید. او نیز با اطاعت از سلطان سنجر، منشور حکومت خوارزم را گرفت و پایههای سلطنت خود را تحکیم کرد.[۵]
2. تلاش برای استقلال
این دوره 50 سال بعد از مرگ سلطان سنجر را دربر میگیرد. در این دوره، هدف اصلی خوارزمشاهیان، توسعۀ قدرت در خراسان و مقابله با قراخَتاییان در ماوراءالنهر و ترکستان بود. از اینرو، بعد از مرگ سلطان سنجر، ایلارسلان برای دستیابی به استقلال و اقتدار وارد عمل شد و موفقیتهای جزئی و موقت کسب کرد؛ اما سپاهیان قراختایی ایلارسلان را شکست دادند و او بدون دستیابی به اهداف خود در 567 درگذشت.[۶]
3. استقلال
بعد از درگذشت ایلارسلان، پسر وی بهنام « علاءالدین تَکَش» با غلبه بر رقیبان خانوادگی و کمک قراختاییان بر تخت نشست و سلطانشاه به نیشابور گریخت. تکش در 590ق با غلبه بر طغرل سوم در ری، سلسلۀ سلجوقیان را از بین برد و سلسلۀ خوارزمشاهیان را به استقلال رساند. [۷]
4. زوال و نابودی
با مرگ تکش در 596ق، «علاءالدین محمد» خوارزمشاه به قدرت رسید و زمینۀ زوال فرمانروایی خوارزمشاهیان فراهم شد. وی ابتدا رقیبان و دشمنان خود را مغلوب کرد و قلمرو حکومت خود را تا غور، خراسان، هرات و بلخ توسعه داد اما بیتدبیری او در ادارۀ امور، قتل تاجران مغولی و سفیر چنگیز، سبب حملۀ مکرر مغولان به قلمرو وی شد.[۸] جلالالدین آخرین پادشاه خوارزمشاه است. وی چندبار با مغولان جنگید و بر آنها پیروز شد؛ اما از چنگیزخان شکست خورد و به هندوستان گریخت، سپس به بغداد، تبریز، گرجستان و آناتولی رفت. سرانجام در ۶۲۸ق درگذشت و با مرگ او دولت خوارزمشاهیان نابود شد.[۹]
سازمان حکومتی
سازمان حکومتی خورزمشاهیان مبتنی بر سازمان اداری سلجوقیان بود که پادشاه در رأس هرم حکومت قرار داشت و تمام امور مهم کشورداری و عزل و نصبها با فرمان او رسمیت مییافت. حکمرانان محلی و استانها، بیشتر از اعضای خاندان حاکم بودند و حکمرانی مهمترین ایالت با ولیعهد بود. وزیر، شخص دوم مملکت بود که «قائممقام سریر» و به تقلید از سلجوقیان، با القاب «خواجه»، «نظامالملک»، و «شرفالملک» خوانده میشد.[۱۰]
امور حقوقی
امور حقوقی مردم در محاکم شرعی و با موازین شرع حلوفصل میشد. تمامی این امور را دیوان قضا اداره میکرد و در رأس آن، قاضیالقضات قرار داشت که با فرمان سلطـان، انجام وظیفـه میکرد. عزلونصب سایر قضات از وظایف قاضیالقضات بود.[۱۱]
مناسبات مذهبی
از نظر مذهبی، اکثریت ساکنان خوارزم در روزگار خوارزمشاهیان حنفیمذهب بودند. پیروان مذهب شافعی نیز در برخی از شهرها میزیستند. مکتب کلامی معتزله نیز در خوارزم رواج داشت که با حضور زمخشری، دانشمند برجستۀ معتزلی، روزبهروز بر رونق این مکتب افزوده میشد. نفوذ مذهب شیعه نیز در خوارزم زیاد بود.[۱۲]
سازمان نظامی
نیروی نظامی، نزد خوارزمشاهیان از اهمیت زیادی برخوردار بود و بازوی قدرت دولت محسوب میشد که از دو نیروی سواره و پیاده تشکیل شده بود.[۱۳]
سازمان مالی
امور مالی دولت خوارزمشاهیان مانند سلجوقیان، برعهدۀ «دیوان استیفاء» (سازمان امور مالی) بود. درآمد دولت از انواع مالیاتها، واگذری زمینها، مصادرۀ اموال مغلوبان و غنایم جنگی تأمین میشد.[۱۴]
مناسبات فرهنگی و تمدنی
1. شکوفایی فرهنگی
خوارزم، در زمان خوارزمشاهیان، بهتدریج به یکی از مراکز فرهنگی تبدیل شد. این منطقه از نظر فرهنگی و قومی، سرزمینی ایرانی محسوب میشد و در محدودۀ قلمرو فرهنگ و تمدن ایران بزرگ قرار داشت. وجود تعداد زیادی مسجد، کتابخانه و موقوفات آنها در سراسر ایران، دلیل بر رونق فرهنگی آن دوره است. برای مثال «شهابالدین خیوقی»، کتابخانهای بزرگ در خوارزم ایجاد کرده بود که به گفتۀ برخی از محققان مانند آن دیده نشده و نمیشود.[۱۵]
2. رسمیت زبان و ادبیات فارسی
در زمان خوارزمشاهیان، زبان و ادبیات فارسی رواج و رسمیت داشت. فرمانها و منشور پادشاهان به زبان فارسی نوشته و صادر میشد. در این دوران اقتدار و اهمیت زبان و ادبیات فارسی بهحدی بود که حتی بعضی از مؤلفان عربی، تألیفات خود را به فارسی نیز ترجمه میکردند.[۱۶]
3. رونق فرهنگ ایرانی و اسلامی
پادشاهان خوارزمشاهی بهرغم داشتن نسب و زبان ترکی، فرهنگ ایرانی و اسلامی را بهصورت کامل پذیرفته بودند و علاوه بر مهارت در علوم، حتی به زبان فارسی شعر میسرودند و برخی از آنها دیوان اشعار داشتند.[۱۷]
4. حمایت از نویسندگان و ادیبان
دربار خوارزمشاهیان در قرن ششم و اوایل قرن هفتم، محل گردهمایی بزرگان و سرایندگان فارسیگوی بود. آنها شعرا، ادبا، دانشمندان و هنرمندان را مورد حمایت قرار میدادند. از اندیشمندان و ادیبان دوران خوارزمشاهیان، میتوان به «رشیدالدین وطواط»، «زمخشری»، «فخرالدین رازی»، «نجمالدین کبرى» و «شهرستانی» اشاره کرد. [۱۸]
5. شکوفایی دانش پزشکی
در دورۀ خوارزمشاهیان، علوم تجربی بهویژه دانش پزشکی، جلوگیری از بروز انواع بیماریها و ساخت بیمارستان مورد توجه قرار گرفت. برای مثال، بزرگترین پزشک قرن ششم هجری، پایهگذار مکتب ایرانی در طب اسلامی، بنیانگذار علوم آزمایشگاهی و نخستین پزشکی که علائم بیماری تومور غشای نازک و سخت مغزی را توصیف کرد، «سیداسماعیل جرجانی» پزشک گلستانی در دورۀ خوارزمشاهیان بود. [۱۹]
پانویس
- ↑ زرشناس، «خوارزم»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رحمتی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ رحمتی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ جعفریان، «دولت خوارزمشاهیان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ رحمتی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ رحمتی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ رحمتی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ رحمتی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ دیانت و میرانصاری، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ «حکیم جرجانی گنجینه فاخر گلستان در پزشکی، فلسفه و ادبیات»، خبرگزاری ایرنا.
منابع
- جعفریان، رسول، «دولت خوارزمشاهیان»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: 3 مرداد 1385ش.
- «حکیم جرجانی گنجینه فاخر گلستان در پزشکی، فلسفه و ادبیات»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: ۳ شهریور ۱۴۰۰ش.
- دیانت، علیاکبر و میرانصاری، علی، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 7 دی 1398ش.
- رحمتی، محسن، «خوارزمشاهیان»، وبسایت دانشنامه جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
- زرشناس، زهره، «خوارزم»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.