دهل

از ویکی‌زندگی

دهل؛ یکی از انواع سازهای کوبه‌ای

دهل نوعی ساز معروف است که در هندی به آن دهول می‌گویند.[۱] برخی فرهنگ‌ها آن را طبل بزرگ[۲] و برخی نوعی نقاره دانسته‌اند.[۳] برخی دهل‌ها یک رویه و برخی دورویه دارند که به آن‌ها تک‌دهل و جفت‌دهل گفته می‌شود. از نام‌های دیگر این ساز می‌توان به داول، طاول، داوول،[۴] دَبُل، دَبال و دُل اشاره کرد.[۵] مردم کردستان به دهل ده‌هول، ده‌ول، دول، دیول،[۶] مردم سیستان و بلوچستان دروکل،[۷] و لرهای بختیاری دُوُل می‌گویند.[۸] نوازندة دهل به سبب بزرگی، آن را به حالت ایستاده می‌زند.[۹] در بیش‌تر مراسم‌ها این ساز را با سرنا می‌نوازند.[۱۰]

واژه‌شناسی

برخی واژه‌ی دهل را برگرفته از واژه سنسکریت دهولاکا می‌دانند.[۱۱] برخی محققان این واژه را برگرفته از واژة کردی ده‌‌هل می‌دانند که به‌معنی دره است.[۱۲]

پیشینه

نقش دهل در حجاری‌های طاق‌بستان (سدهة ۶ میلادی) دیده می‌شود. نوعی تُنُگ نقره مربوط به سدة ۸ و ۹ میلادی ( که در موزة هنرهای زیبای شهر لیون فرانسه نگهداری می‌شود) گروهی از نوازندگان را در حال نواختن نوعی طبل دوسویه نشان می‌دهد.[۱۳] در تاریخ بیهقی نیز به دهل اشاره شده است.[۱۴] در زمان قاجار استفاده از ساز و دهل در مراسم‌های عروسی متداول بوده است.[۱۵]

ساختار دهل

این ساز از استوانه‌ای چوبی یا فلزی[۱۶] به قطر حدود ۱۰۰ سانتی‌متر و ارتفاع ۲۵ الی ۳۵ سانتی‌متر تشکیل شده است[۱۷] که در دو طرف آن پوست قرار دارد. جهت ساخت دهل معمولا از چوب‌های توت، صنوبر، بید، بلوط، چنار و گردو استفاده می‌شود.[۱۸] در کردستان برای انحنادادن به چوب آن را به‌وسیلة دستگاه چرخ انحنا می‌دهند.[۱۹] در لرستان، چالة گردی در زمین حفر می‌کنند و چوب را در آن قرار می‌دهند تا قالب‌گیری شود.[۲۰] در سیستان و بلوچستان، شکل طبل شبیه به استوانة ناقص بوده[۲۱] و از چوب درخت پَدِه یا پَدَه تهیه می‌شود.[۲۲] پوست به‌کار رفته در دهل معمولا پوست گاو یا گاومیش است.[۲۳] گاهی از پوست گوسفند یا آهو نیز در دهل استفاده می‌شود.[۲۴] اهالی لرستان به طرف راست دهل خود پوست بز و به طرف چپ آن پوست آهو یا پوست بز کوهی می‌کشند.[۲۵] پوست یک‌طرف باید نازک‌تر از طرف دیگر باشد. پوست به مدت چند ساعت باید در ترکیب آب، آرد و ماست قرار گیرد تا محکم شود. پوست با استفاده از ریسمان‌هایی به چوب دهل بسته می‌شود.[۲۶] این ریسمان‌ها با انعطاف پوست‌ها، زیر و بمی صدای پوست را تنظیم می‌کنند.[۲۷] گاهی به‌جای ریسمان از میلة آهنی یا چوبی استفاده می‌شود.[۲۸] در سنندج، چوب استوانه را با پارچه‌ای راه‌راه می‌پوشانند.[۲۹] اهالی لرستان در پوست سمت راست دهل نقش خورشید می‌کشند.[۳۰] اگر دهل از پوست گرگ تهیه شود صدای بسیار بلندی خواهد داشت،[۳۱] اما به دلیل نامبارک بودن از آن استفاده نمی‌شود.[۳۲] تسمه‌ای چرمی به دهل بسته می‌شود که نوازنده، آن را بر شانه‌های خود می‌اندازد[۳۳] تا ساز در جلوی سینه و شکم او قرار گیرد.[۳۴] نوازنده این ساز را با دو چوب ترکة نازک و عصا مانند می‌نوازد.[۳۵] به چوب عصاشکل «کجک» یا «چنگال» و به چوب نازک «ترکه» می‌گویند.[۳۶] در سیستان و بلوچستان از دو ترکة چوبی کوچک با نام‌های «نلوک» و «پنجولک» استفاده می‌کنند که به انگشتان دست چپ بسته می‌شوند.[۳۷] نوازندگان بیرجندی، سمت چپ دهل را با چوب کوچکی با نام «انگشتانه» می‌نوازند.[۳۸] چوب عصامانند در ایل بختیاری «چوچایقون» نامیده می‌شود.[۳۹]

دهل در بلوچستان

در سیستان و بلوچستان، دهل را با یک چوب و چند استخوان می‌نوازند. برخی با کف دست دهل می‌نوازند.[۴۰] دهل سرحدی نوعی دهل بلوچی است که نسبت به انواع دیگر آن بزرگ‌تر است.[۴۱] نوع دیگر دهل، دهلک است که کوچک و بلند بوده و نوازنده آن را در حالت نشسته می‌نوازد. تیمبودک، دهل کوچک‌تری است که وظیفة آن شکستن ضرب اصلی ضرب‌آهنگ است.[۴۲] دهل‌نواز در این منطقه هنگام نواختن دهل، حرکات نمایشی مانند چرخش به دور خود، چرخاندن دهل بالای سر و عبور دهل از زیر پا اجرا می‌کند، که موجب تشویق تماشاگران می‌شود.[۴۳] در گذشته در این منطقه جوانی در حال نواختن دهل آواز «الله رمضو» می‌خواند تا مردم برای سحرگاه بیدار شوند.[۴۴]

دهل در خراسان

مردم این خطه همراه با نواختن دهل به رقص‌های محلی از جمله چکه، چوب‌بازی و گندم‌درو می‌پردازند.[۴۵] در شهرستان فردوس در روز عاشورا نوازندگان هنگام بلند کردن نخل عزا، دهل می‌نوازند.[۴۶] نمایش‌های طنز توره و کشتی محلی چوخه نیز با همراهی ساز دهل اجرا می‌شوند.[۴۷]

دهل در آذربایجان شرقی

مردم، دهل و سرنا را در هنگام اجرای رقص‌های محلی از جمله لزگی، یاللی، قایتاغی و کوراوغلی می‌نوازند که از جمله رقص‌های پهلوانی هستند. آن‌ها هنگام برگزاری کشتی محلی زورلاما نیز دهل می‌نوازند.[۴۸]

دهل در جزیره قشم

در این منطقه در مراسم جشن عروسی مراسمی با نام «دس بالا» اجرا می‌شود که در آن دهل و نی‌جفتی نواخته می‌شوند. گروهی از مردم، دور نوازندگان را گرفته و به دست و هلهله می‌پردازند. پس از شروع مراسم سرعت ضرب‌آهنگ تند می‌شود که در اصطلاح می‌گویند دهل داغ شده و آتش می‌کند.[۴۹]

دهل در هرمزگان

در هرمزگان به دهل بزرگ «گپ دهل» می‌گویند.[۵۰] در مراسم‌های محلی زار، لیوا و عروسی در این منطقه دهل نواخته می‌شود.[۵۱]

دهل در یزد

در یزد نوعی دهل با بدنة فلزی موجود دارد که «دهل عزا» نام دارد. برای کشیدن پوسته روی بدنة دهل از طوقة چوبی با نام «عام» استفاده می‌شود. ابتدا پوست بر عام کشیده می‌شود. سپس آن را با پیچ‌هایی فلزی به دو طرف دهل متصل می‌کنند. دهل عزا را با چوبی گرزمانند می‌نوازند. در مراسم‌های عزاداری نوازندة دهل وظیفة اعلام شروع تعزیه و نواختن حین اجرای آن را برعهده دارد.[۵۲]

دهل در ادبیات فارسی

کلیدواژه دهل در اشعار فارسی نیز دیده می‌شود. سعدی در بیتی بیان کرده است:[۵۳]

آواز دهل نهان نماند در زیر گلیم و عشق پنهان

مولانا در بیتی اشاره کرده است:[۵۴]

به غیر عشق آواز دهل بود هر آوازی که در عالم شنیدم

همچنین در مثل‌های فارسی نیز ردپای دهل دیده می‌شود. «صدای دهل از خالی بودن شکم است»[۵۵] مثل بعدی «دهلش صدا نمی‌دهد» است که کنایه از این است که فرد اعتبار خود را از دست داده است.[۵۶] مردم در کردستان می‌گویند: «دهل مرا مکوب، دهلت را می‌کوبم» کنایه از این‌که رسوایم کنی رسوایت می‌کنم.[۵۷] «باید برایش دهل و سرنا بزنی» کنایه از فردی که دیر متوجه مطالب می‌شود.[۵۸] «دهل زیر گلیم کردن» کنایه از کوشش بیهوده برای مخفی ساختن امری آشکار است.[۵۹] «آواز دهل شنیدن از دور خوش است»کنایه از این است که شنیدن وصف خوش از فردی چندان واقعیت ندارد.[۶۰]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه دهل.
  2. حدادی، فرهنگ‌نامۀ موسیقی ایران، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۳.
  3. نفیسی، فرهنگ، ذیل واژه دهل.
  4. فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران»، ۱۳۳۶ش، ص۳۹.
  5. ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۳۳۵.
  6. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۶.
  7. احمدیان، «موسیقی در بلوچستان»، ۱۳۵۶ش، ص۵۹.
  8. خسروی، فرهنگ بختیاری، ۱۳۸۶ش، ص۳۵۷.
  9. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۲۱.
  10. بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۶.
  11. پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۸۰.
  12. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۶؛ شرفکندی، فـرهنگ کـردی ـ فارسی، ۱۳۶۹ش، ص۳۳۰.
  13. ایازی، نگرشی بر پیشینۀ موسیقی در ایران به روایت آثار پیش از اسلام، ۱۳۸۳ش، ص۸۵-۸۶.
  14. بیهقی، تاریخ، ۱۳۷۷ش، ص۹۶.
  15. مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۲۴ش، ج۱، ص۴۵۷.
  16. فرخ‌کیش، ارغنون‌ساز فلک، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۸.
  17. بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۶؛ پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۸۰.
  18. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۷.
  19. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۹.
  20. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۲۳.
  21. ملاح، تاریخ موسیقی نظامی ایران، ۱۳۴۵ش، ص۵۸.
  22. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۹.
  23. بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۶؛ ملاح، تاریخ موسیقی نظامی ایران، ۱۳۴۵ش، ص۵۸.
  24. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۷.
  25. مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷.
  26. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۲۰.
  27. مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۳.
  28. مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷.
  29. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۲۰-۳۲۱.
  30. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۲۱.
  31. برخوردار، «پژوهشی در موسیقی محلی کردستان»، ۱۳۵۱ش، ص۴۲.
  32. نقیب، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۲۰.
  33. نفری، اطلاعات جامع موسیقی، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۱.
  34. فرخ‌کیش، ارغنون‌ساز فلک، ۱۳۷۶ش، ص۱۴۸.
  35. منصوری، سازشناسی، ۱۳۵۵ش، ص۶۹.
  36. بلوکباشی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی، ۱۳۸۱ش، ص۱۵۶.
  37. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۸و۴۱.
  38. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۵۴.
  39. مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۳ش، ص۱۷۳.
  40. پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۸۰.
  41. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۸-۳۹.
  42. بوستان، «موسیقی مقامی ایران»، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۵.
  43. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۳۸و۵۵.
  44. جاوید، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، ۱۳۸۶ش، ص۳۱.
  45. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۵۶.
  46. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۵۷.
  47. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۶۰.
  48. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۹۰.
  49. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۶۱.
  50. پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۸۶-۸۷؛ درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۷و۱۶۰.
  51. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۷و۱۶۰.
  52. درویشی، دایرةالمعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۹۸-۹۹.
  53. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۴۴۷، بیت ۶، سایت گنجور.
  54. مولانا، دیوان شمس، غزلیات، غزل شماره ۱۵۰۹، بیت ۵، سایت گنجور.
  55. دهخدا، امثال و حکم، ۱۳۳۸ش، ج۲، ص۱۰۵۳.
  56. فتاحی، امثال و حکم کردی، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۵و۲۰۹.
  57. حیرت سجادی، پنـد پیشینیان در کردی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۲۷۶.
  58. فتاحی، امثال و حکم کردی، ۱۳۶۴ش، ص۱۷۵و۲۰۹.
  59. نفیسی، فرهنگ، ذیل واژه دهل؛ محمد پادشاه، آنندراج ذیل واژه دهل.
  60. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه دهل.

منابع

  • احمدیان، محمدعلی، «موسیقی در بلوچستان»، هنر و مردم، تهران، س۱۶، شماره ۱۸۲، ۱۳۵۶ش.
  • ایازی، سوری و دیگران، نگرشی بر پیشینۀ موسیقی در ایران به روایت آثار پیش از اسلام، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳ش.
  • برخوردار، ایرج، «پژوهشی در موسیقی محلی کردستان»، مجلۀ موسیقی، تهران، شماره ۱۳۵، ۱۳۵۱ش.
  • بلوکباشی، علی و شهیدی، یحیى، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی، تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
  • بوستان، بهمن و درویشی، محمدرضا، «موسیقی مقامی ایران»، ادبستان، تهران، شماره ۳۶، ۱۳۷۱ش.
  • بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به‌تحقیق جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز، ۱۳۷۷ش.
  • پورمندان، مهران، دایره‌المعارف موسیقی کهن ایران، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹ش.
  • جاوید، هوشنگ، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۶ش.
  • حدادی، نصرت‌الله، فرهنگ‌نامۀ موسیقی ایران، تهران، توتیا، ۱۳۷۶ش.
  • حیـرت سجادی، عبدالحمید، پنـد پیشینیان در کردی، ارومیـه، صلاح‌الدین ایوبی، ۱۳۶۹ش.
  • خسروی، عبدالعلی، فرهنگ بختیاری، تهران، فرهنگ‌سرا، ۱۳۶۸ش.
  • درویشی، محمدرضا، دایره‌المعارف سازهای ایران، تهران، ماهور، ۱۳۸۴ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۸ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۱۲ تیر ۱۴۰۱ش.
  • سعدی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۲ تیر ۱۴۰۱ش.
  • شرفکنـدی، عبدالرحمـان، فـرهنگ کـردی ـ فارسی، تهران، سروش، ۱۳۶۹ش.
  • فتاحی قاضی، قادر، امثال و حکم کردی، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۶۴ش.
  • فرخ‌کیش، شهزاد، ارغنون‌ساز فلک، اصفهان، موعود، ۱۳۷۶ش.
  • فروغ، مهدی، «آلات موسیقی قدیم ایران»، مجلۀ موسیقی، تهران، س۳، شماره ۱۶، ۱۳۳۶ش.
  • محمدپادشاه، آنندراج، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، طبع و نشر، ۱۳۶۳ش.
  • مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، [بی‌نا] ۱۳۲۴ش.
  • مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، زرین، ۱۳۸۳ش.
  • ملاح، حسین‌علی، تاریخ موسیقی نظامی ایران، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۴۵ش.
  • ملاح، حسین‌علی، فرهنگ سازها، تهران، کتاب‌سرا، چ۱، ۱۳۷۶ش.
  • منصوری، پرویز، سازشناسی، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵ش.
  • مولانا، دیوان شمس، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۲ تیر ۱۴۰۱ش.
  • نفری، بهرام، اطلاعات جامع موسیقی، تهران، مارلیک، ۱۳۷۷ش.
  • نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۴۳ش.
  • نقیب سردشت، بهزاد، سازشناسی موسیقی کردی، تهران، توکلی، ۱۳۸۵ش.