زاج؛ نوعی مادة معدنی به شکل بلور با مصارف خوراکی و دارویی.

زاج، ماده‌ای معدنی و بلوری‌شکل به رنگ‌های سفید، کبود، سبز و سیاه است که طعم شیرینی داشته و در آب حل می‌شود.[۱] واژه زاج از واژه فارسی زاگ یا زاک برگرفته شده که پس از اسلام به شکل زاج تغییر شکل یافته است.[۲] این ماده بر اثر تغییر مواد خاک در برابر حرارت آفتاب و مجاورت با آب به‌وجود می‌آید. این ماده سمی و کشنده بوده اما مصارف خوراکی و درمانی نیز دارد.[۳] برخی به آن زاغ یا زاق می‌گویند.[۴] مردم تات‌زبان به آن زا،[۵] مردم کردستان زاخ،[۶] ترک‌زبانان ایل شاهسون زِی می‌گویند.[۷] زاج در نقاط مختلف ایران مانند دماوند، فارس، کاشان، اردبیل، خراسان و بلوچستان یافت می‌شود.[۸] بهترین نوع زاج آن است که در آتش سوخته و تغییر شکل دهد.[۹]

استفاده از زاج در صنعت

زاج از مواد لازم جهت آب‌دادن تیغ است.[۱۰] ترکیب زاج و آب «زاقاب» نام داشته و در تمیزکاری و پرداخت ظروف نقره‌ای استفاده می‌شود.[۱۱] گیوه‌سازان از محلول نمک، آب و زاج برای آماده‌سازی چرم گیوه استفاده می‌کنند.[۱۲] از زاج در صنعت رنگ‌رزی، چرم‌سازی،[۱۳] شمع‌سازی،[۱۴] و کاغذسازی استفاده می‌شود.[۱۵] زاج در زرگری نیز استفاده می‌شود.[۱۶]

استفاده از زاج در غذا

برخی هنگام جوشیدن برنج به آن زاج سفید جهت سفید کردن برنج اضافه می‌کنند.[۱۷] زاج سفید جهت خوش‌بو و مطبوع ساختن کله‌پاچه نیز استفاده می‌شود.[۱۸]

خواص زاج

زاج، طبیعت گرم و خشکی دارد.[۱۹] زاج سبز جهت درمان گوش‌درد و کرم معده،[۲۰] زاج سفید جهت بندآوردن خون،[۲۱] زاج سیاه جهت درد دندان و سیاه‌ شدن مو[۲۲] و زاج زرد جهت درمان بواسیر[۲۳] و از بین بردن گوشت زائد زخم نافع است.[۲۴]

زاج در طب مردمی

شکسته‌بندها در شاهرود جهت درمان کوفتگی‌ها از مرهمی با زاج استفاده می‌کنند.[۲۵] در خراسان از ترکیب زاج، شاه‌دانه، پر سیاوشان و مروارید جهت معالجه چشم‌درد استفاده می‌شود.[۲۶] مردم در نواحی دیوان‌دره (در استان کردستان) و مهرنجان (در استان فارس)[۲۷] از زاج جهت درد دندان استفاده می‌کنند.[۲۸]

زاج در فرهنگ مردم

برخی جهت دفع چشم‌زخم، مقداری زاج سفید را همزمان با نام‌بردن افراد شورچشم، در آتش می‌اندازند تا چشم‌زخم برطرف شود.[۲۹] مردم بوشهر اعتقاد دارند که زاج پس از سوختن به شکل فردی که شورچشم بوده است در می‌آید.[۳۰] برخی زاج را سوزانده و باقی آن را با آب ترکیب می‌کنند. آن‌ها این ترکیب را به پیشانی، کف دست و کف پای فرد بیمار می‌زنند. سپس مواد را برداشته و در کاسه‌ای ریخته و آن را در جایی دور از بیمار می‌ریزند تا بیماری فرد برطرف شود.[۳۱] برخی جهت برطرف‌کردن قضا و بلا از مادر و فرزندی که تازه متولد شده است، زاج و اسفند را سوزانده و مقداری از آن را برمی‌دارند. سپس پولی را روی سر مادر و فرزندش گذرانده و با باقی مواد روی خشتی قرار می‌دهند. خشت را بر سر ۴ کوچه قرار داده تا قضا و بلا رفع شده و فقرا نیز از این پول استفاده کنند.[۳۲]

پانویس

  1. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه زاج.
  2. تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه زاگ.
  3. طوسی، عجایب المخلوقات، ۱۳۴۵ش، ص۱۴۷.
  4. کریمان، قصران (کوهسران)، ۱۳۵۶ش، ص۹۰۱.
  5. آل‌احمد، تات‌نشینهای بلوک زهرا، ۱۳۵۲ش، ص۱۵۱.
  6. رهو، «دیوان‌دره»، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۶.
  7. حسنی، تاریخ فرهنگی ایل شاهسون بغدادی، ۱۳۸۱ش، ص۳۶۳.
  8. محمد پادشاه، آنندراج، ذیل واژه زاج.
  9. نصیرالدین، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۵.
  10. تحفة ‌الغرائب، ۱۳۷۱ش، ص۲۰۹.
  11. ثابت، «واژگان و اصطلاحات نقره‌کاران شیرازی»، ۱۳۸۸ش، ص۳۴.
  12. افشار قوچانی، «گیوه‌سازی»، ۱۳۸۸ش، ص۵۸.
  13. اولیویه، سفرنامـه، ۱۳۷۱ش، ص۱۷۳-۱۷۴.
  14. شکوهی، حرف و مشاغل قدیم مردم سمنان و کشور، ۱۳۹۰ش، ص۱۴۶.
  15. برند، «هنر تذهیب و جلدهای اسلامی در ایران»، ۱۳۷۳ش، ص۹۸.
  16. آملی، نفائس الفنون، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص۱۷۴-۱۷۷.
  17. آشپزباشی، سفره اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۸.
  18. ابن‌اخوه، آیین شهرداری، ۱۳۶۷ش، ص۱۲۶.
  19. نصیرالدین طوسی، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، ۱۳۶۳ش، ص۱۸۵.
  20. حکیم مؤمن، تحفة المؤمنین، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۳.
  21. عقیلی علوی شیرازی، «مخزن الادویه»، ۱۳۷۱ش، ص۴۶۰.
  22. عقیلی علوی شیرازی، «مخزن الادویه»، ۱۳۷۱ش، ص۴۶۱.
  23. عقیلی علوی شیرازی، «مخزن الادویه»، ۱۳۷۱ش، ص۴۶۱.
  24. حکیم مؤمن، تحفة المؤمنین، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۲.
  25. حسنی، «بندر گز»، ۱۳۹۰ش، ص۹۹.
  26. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۴۷.
  27. رهو، «دیوان‌دره»، ۱۳۹۰ش، ص۱۸۶.
  28. حمیدی، «کازرون»، ۱۳۹۰ش، ص۳۶۶.
  29. بهمن‌بیگی، عرف و عادت در عشایر فارس، ۱۳۲۴ش، ص۷۸.
  30. احمدی، سنگستان، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۱۴۰.
  31. هدایت، نیرنگستان، ۱۳۳۴ش، ص۱۹۵.
  32. زیانی، دل‌نوشته‌هایی از فرهنگ آداب رسوم و باورهای مردم شیراز، ۱۳۸۸ش، ص۳۲.

منابع

  • آشپزباشی، علی‌اکبر، سفره اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
  • آل ‌احمد، جلال، تات‌نشینهای بلوک زهرا، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
  • آملی، محمد، نفائس الفنون، به‌تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌اخـوه، محمد، آیین شهرداری، به‌ترجمه جعفر شعار، تهـران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷ش.
  • ابوالفضلی، محمد و دیگران، «پاکدشت و ورامین»، پیام بهارستان، تهران، س۳، شماره ۱۳، ۱۳۹۰ش.
  • احمدی ری‌شهری، عبدالحسین، سنگستان، شیراز، [بی‌نا]، ۱۳۸۲ش.
  • افشار قوچانی، دارا و زهرا نیکویی، «گیوه‌سازی»، رشد آموزش هنر، تهران، شماره ۱۸، ۱۳۸۸ش.
  • اولیویه، گیوم آنتوان، سفرنامـه، به‌ترجمه محمدطاهر میرزا، به‌تحقیق غلام‌رضا ورهرام، تهران، اطلاعات، چ۱، ۱۳۷۱ش.
  • برند، باربارا، «هنر تذهیب و جلدهای اسلامی در ایران»، هنر، تهران، شماره ۲۶، ۱۳۷۳ش.
  • بهمن‌بیگی، محمد، عرف و عادت در عشایر فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۲۴ش.
  • تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
  • تحفه ‌الغرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، به‌تحقیق جلال متینی، تهران، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۱ش.
  • ثابت، عبدالرحیم، «واژگان و اصطلاحات نقره‌کاران شیرازی»، فرهنگ مردم، تهران، شماره ۳۱، ۱۳۸۸ش.
  • حسنی، حمیدرضا، «بندر گز»، پیام بهارستان، تهران، س۳، ۱۳۹۰ش.
  • حسنی، عطاءالله، تاریخ فرهنگی ایل شاهسون بغدادی، تهران، ایل شاهسون بغدادی، چ۱، ۱۳۸۱ش.
  • حکیم ‌مؤمن، محمد، تحفه المؤمنین، به‌تحقیق روجا رحیمی و دیگران، تهران، شهر، ۱۳۸۶ش.
  • حمیدی، علی‌اکبر، «کازرون»، پیام بهارستان، تهران، س۳، ۱۳۹۰ش.
  • رهو، روشنک و دیگران، «دیوان‌دره»، پیام بهارستان، تهران، س۳، ۱۳۹۰ش.
  • زیانی، جمال، دل‌نوشته‌هایی از فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای مردم شیراز، شیراز، آوند اندیشه، ۱۳۸۸ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، ۱۳۶۳ ش.
  • شکوهی، فرهنگ، حرف و مشاغل قدیم مردم سمنان و کشور، سمنان، حبله رود، ۱۳۹۰ش.
  • طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵ش.
  • عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، «مخزن الادویه»، همراه اختیارات بدیعی، تهران، ۱۳۷۱ش.
  • کریمان، حسین، قصران (کوهسران)، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۵۶ش.
  • محمد پادشاه، آنندراج، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، طبع و نشر، ۱۳۶۳ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • نصیر‌الدین طوسی، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، به‌تحقیق محمدتقی مدرس رضوی، تهران، اطلاعات، ۱۳۶۳ش.
  • هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، جاویدان، ۱۳۳۴ش.