سیر
سیر؛ نوعی گیاه پیازدار خوراکی با بوی بد و خواص بسیار.
سیر، نوعی گیاه علفی و پیازدار است که برگهای باریک و بلند، گلهای بهرنگ سفید و غدهی زیرزمینی دارد. سیر به دلیل داشتن مادهی گوگرددار دارای بوی بد و آزاردهنده است.[۱] سیر واژهای پهلوی بوده و اسامی دیگری مانند ثوم، صارمساق و فوم دارد.[۲]
سیر در طب قدیم
سیر از لحاظ طبع، از جمله ادویههای گرم و خشک است.[۳] ابنسینا به خاصیت ضدعفونی کننده و پادزهر بودن سیر اشاره کرده و آن را برای جوش، زخم، قرحه، درد مفاصل، چشم و سینه مفید دانسته است.[۴] همچنین، سیر برطرفکنندهی گرفتگیهای بدن، دانسته شده است.[۵] از دیگر خواص سیر میتوان به گرم کردن اخلاط سرد، روانکردن ادرار، کاهش فراموشی، رفع تنگی نفس، سرفه، مفید برای طحال و پهلو، شقاق پا، دردهای کهنه، ضد سم مار، صافکننده حلق، ضد شپش، ملین، بازکننده دملهای نهفته، درمان درد دندان، سل، زخمهای ریه، درد معده، شکستن سنگهای کلیه و رقیق کردن خون، اشاره کرد.[۶] سیر برای گرفتگی صدا و نقرس نیز مفید است.[۷] سوزاندهی سیر و عسل، موجب از بین رفتن میخچه کف پا میشود.[۸] برای جلوگیری از وارد شدن سموم به بدن، میتوان دستمال آغشته به سیر و سرکه را به دهان بست.[۹]
سیر در فرهنگ مردم
مردم از سیر بهعنوان چاشنی در غذا استفاده میکنند. سیر بهعنوان یکی از خوراکیهای سفرهی هفتسین نیز بهکار میرود. برخی، برای حفاظت خود از شیاطین، سیر را در خانه آویزان میکنند. بعضی، سیر را جهت جلوگیری از چشمزخم زیر بالش نوزاد قرار میدهند.[۱۰] در مناطق شمال ایران، سیر را با شوید، اسفناج، نعنا، تره و گزنه سرخ کرده و در شب چهارشنبه سوری میخورند.[۱۱] در ایل بهمئی فارس، اگر زنی پس از نوزاد دختر، نوزاد پسری را به دنیا آورد به او سیر کوبیده با روغن میدهند تا درد و رنج زایمان کم شود.[۱۲] مردم سیرجان معتقدند که اگر مخلوط پوست سیر و دانهی سیاهدانه در معابر عمومی ریخته شود موجب دعوا میشود.[۱۳] برخی سیر را نماد مناعت طبع، قناعت، نگهداشتن حدود خود و رعایت حقوق دیگران میدانند.[۱۴] نزد زردشتیان، سیر نماد پاکیزگی محیط زیست و سلامت بدن است. آنها معتقدند بوی سیر، موجب فرار دیوها میشود. زردشتیان در صبح روز پنجشنبه پوست سیر را با پیاز، گلپر و اسپند در خانه میسوزانند تا موجب پاکسازی خانه شود.[۱۵]
سیر در احکام اسلامی
اثرگذاری بوی بد دهان بر روابط اجتماعی موجب شده است که در فقه اسلامی، حضور اجتماعی کسی که سیر یا پیاز خورده و دهانش بوی بد میدهد، محدود گردد و بهويژه حضور او در مسجد، مکروه دانسته شده، [۱۶]تا جایی که به او سفارش شده نماز را دوباره بخواند.[۱۷] همچنین برای تحکیم روابط زوجین، از آنها خواسته شده که هرگاه یکی از بوی سیر بیزار است، دیگری از خوردن سیر پرهیز کند.[۱۸]
سیر در ادبیات فارسی
واژه سیر در برخی مَثلهای فارسی، بهکار رفته است؛ مانند سیر در لوزینه خورانیدن (کنایه از فریفتن)، سیر را باش که طعنه به پیاز میزند (کنایه از فردی که عیبهای خود را نادیده گرفته و از دیگران عیبجویی میکند).[۱۹] در برخی اصطلاحات نیز از سیر یاد شده است مانند: از سیر تا پیاز (تمام مطلب با جزئیات).[۲۰]
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه سیر.
- ↑ ابوالنصر، تاریخ النبات، ۱۹۶۲م، ص۱۴۵-۱۴۷؛ عیسی بک، معجم اسماء النبات، ۱۹۸۱م، ص۹.
- ↑ ثابت بن قره، الذخیره فی علم الطب، ۱۹۲۸م، ص۷۳؛ ابنربن، فردوس الحکمة، ۱۹۲۸م، ص۳۷۹و۵۸۳.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۲۹-۳۳۰.
- ↑ ابومنصور موفق هروی، الابینة عن حقایق الادویة، ۱۳۴۶ش، ص۸۵.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۱۹-۳۳۰؛ رازی، الحاوی، ۱۳۸۴ش، ج۲۰، ص۱۳۴-۱۳۷.
- ↑ ابنسینا، قانون، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۳۳۰.
- ↑ زرگری، گیاهان دارویی، ۱۳۵۲ش، ج۳، ص۲۱۱.
- ↑ شریف، زادالمسافرین، ۱۲۶۸ق، ص۱۴-۱۷.
- ↑ Simoons, Plants Of Life Plants Of Death, 1998, P45 And 48.
- ↑ شهاب کوملهای، فرهنگ عامه کومله، ۱۳۸۶ش، ص۲۴.
- ↑ رسترپو، زنان ایل بهمئی، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۱.
- ↑ مؤید محسنی، فرهنگ عامیانه سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۳.
- ↑ دادخواه، نوروز و فلسفه هفتسین، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ رمضانخوانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۱۱۷.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۴، ص۱۲۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۱۴، ص۱۲۷.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۱۴۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۱، ص۳۳۵.
- ↑ انوری، فرهنگ امثال سخن، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۶۸۵.
- ↑ بهروزی، واژهها و مثلهای شیرازی و کازرونی، ۱۳۴۸ش، ص۳۶۰؛ علمداری، فرهنگ عامیانه دماوند، ۱۳۷۹ش، ص۲۲۹.
منابع
- ابنربن، علی، فردوس الحکمه، بهتحقیق محمد زبیر صدیقی، برلین، موسسه اوقاف گیب، ۱۹۲۸م.
- ابنسینا، قانون، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش.
- ابوالنصر، عادل، تاریخ النبات، بیروت، دار الرائد العربی، ۱۹۶۲م.
- ابومنصور موفق هروی، الابنیه عن حقایق الادویه، بهتحقیق احمد بهمنیار، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۶ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار الحیاء التراث العربی، ۱۳۶۲ش.
- انوری، حسن، فرهنگ امثال سخن، تهران، سخن، ۱۳۸۴ش.
- بهروزی، علینقی، واژهها و مثلهای شیرازی و کازرونی، شیراز، اداره کل فرهنگ و هنر فارس، ۱۳۴۸ش.
- ثابت بن قره، الذخیره فی علم الطب، بهتحقیق جرجی صبحی، قاهره، دانشگاه قاهره، ۱۹۲۸م.
- دادخواه، محمدعلی، نوروز و فلسفه هفتسین، تهران، قلم، ۱۳۷۹ش.
- داراب هزمردیار، روایات، بهتحقیق رستم اونوالا، بمبئی، مولف، ۱۹۲۲م.
- رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، بهترجمه سلیمان افشاریپور، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۴ش.
- رسترپو، الیویا، زنان ایل بهمئی، بهترجمه جلالالدین رفیعفر، تهران، خجسته، ۱۳۸۷ش.
- رمضانخوانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، سبحان نور، ۱۳۸۷ش.
- زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۲ش.
- شریف، محمدمهدی، زادالمسافرین، چ سنگی، ۱۲۶۸ق.
- شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامه کومله، رشت، گیلکان، ۱۳۸۶ش.
- علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانه دماوند، بهتحقیق فرهاد فیاض، تهران، فیض کاشانی، ۱۳۷۹ش.
- عیسی بک، احمد، معجم اسماء النبات، بیروت، دار الرائد العربی، ۱۹۸۱م.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانه سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش.
- Simoons, F. J., Plants Of Life Plants Of Death, Madison, 1998.