شاهنامهخوانی
شاهنامهخوانی؛ خواندن اشعار شاهنامه با آواز و حالت مخصوص.
شاهنامهخوانی، شغل و عمل شاهنامهخوان[۱] و نیز بهمعنای خواندن شاهنامه، به آواز بلند، لحنی گیرا و آهنگی خوش در میان جمع است.[۲] شاهنامهخوانی، همواره بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم با دو نوع ادبی دیگر یعنی نقالی و قصهخوانی در ارتباط بوده است. خواندن داستانهای پهلوانی و اخلاقی، بهمنظور سرگرمی شنوندگان و گاهی برای تعلیم و تنبیه آنها، از دوران صدر اسلام در ایران، رایج بوده است.[۳]
پیشینه
شاهنامهخوانی، در طول تاریخ، به یک سنت ایرانی تبدیل شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
شاهنامهخوانی پیش از اسلام
کارشناسان بر این باورند که آشنا بودن برخی از اعراب در دوران پیش از اسلام با اسامی و داستانهای حماسی ایرانی، پادشاهان و پهلوانان و نیز فرهنگ ایرانی، نشان از مرسوم بودن روایت این نوع از داستانهای حماسی، از روی متن، در دوران پیش از اسلام دارد.[۴] گروهی دیگر از پژوهشگران معتقدند که اگر شاهنامه را بهمعنیِ مطلق کتابهایی بدانیم که در آن به ذکر داستانهای پهلوانی و حماسیِ باستان پرداخته شده، شاهنامهخوانی در ایران، قدمتی بسیار دارد. به این موضوع، در شاهنامۀ فردوسی نیز اشاره شده[۵] و او، دو مرتبه به داستانخوانی پادشاهان از روی کتابهای حماسی اشاره کرده است؛ مانند:[۶]
نبشته یکی دفتر آرد مرا | بدان، درد و سختی سرآرد مرا |
شاهنامهخوانی پس از اسلام
برخی از روایات، از خواندن داستانهای رستم و اسفندیار، توسط نضر بن حارث از اشراف قریش، در دوران صدر اسلام خبر دادهاند. او که از پیامبر اسلام، کینه به دل داشت، در پی موقعیتی بود تا در نزدیکی مجلس سخنرانی پیامبر، افرادی را به خود جذب کرده و از داستانهای پهلوانی و حماسی برای آنها بخواند.[۷] نضر، این شیوۀ قصهگویی را از قصهگوهای سرزمین حیره یاد گرفته و در مکه روایت میکرد.[۸] نضر، به روایت بسیاری، داستانهای پهلوانی خود را از روی منابع مکتوب میخواند.[۹] این داستانهای حماسی، بعدها در شاهنامههای مختلفی مدون شدند. منابع بسیاری به رایج شدن داستانهای مدونِ پهلوانی در ایران و سایر کشورهای همسایه، در سالهای نخست اسلام، خبر دادهاند.[۱۰]
کارکردها
از آنجایی که بسیاری از داستانهای شاهنامه، دارای مفاهیمی همچون پیروزی نیکی بر بدی و استیلای نیروی خیر بر نیروی شر است، از اصلیترین انگیزههای شاهنامهخوانی توسط پادشاهان و درباریان و گوش فرادادن به داستانهای شاهان پیشین، پیبردن سلاطین به کارهای نیک و بد گذشتگان، پیروی از اعمال و رفتار نیک آنها و نیز دوری از اعمال بدِ آنها بوده است.[۱۱]
این سنت، به پادشاهان و دربار خلفای پس از اسلام نیز نفوذ کرده بود. از آن جمله میتوان به سلطان محمود غزنوی اشاره کرد که بسیار در پی تقلید از کردار و اعمال شاهان گذشته بود[۱۲] و علاقۀ بسیار به گوشدادن به شاهنامهخوانان و سایر دفترخوانان داشته است.[۱۳]
مردمِ عادی نیز از شنیدن شاهنامهخوانی لذت برده و بهمنظور سرگرمی گوش میدادند. پژوهشگران بر این باورند که روایت این داستانها، خصلتهای پاکدامنی، سلحشوری و پهلوانی را در میان مردم زنده نگه داشته و همچون پندِ پیران عمل میکرده است. شاهنامهپژوهان، از جمله انگیزههای امروزی برای شاهنامهخوانی را آشنایی شنوندگان با آثار حماسی و پهلوانی و نیز آشنایی نسل جدید با ارزشهای والای جوانمردی میدانند.[۱۴]
شیوه و آداب شاهنامهخوانی
- مکان اجرا: در بسیاری از منابع، به خواندن شاهنامه در میان جمعهای کوچک و بزرگ اشاره شده است. برای مثال، در دارابنامه، عبارت «خواندیم در حضور دوستان»، به شاهنامهخوانی در میان جمع اشاره دارد.[۱۵] گاهی، خواندن شاهنامه در کوچه و بازار نیز صورت میگرفته که هدف از آن، بیشتر استفادههای تبلیغاتی بوده است.[۱۶] از جمله اماکن مشهور برای شاهنامهخوانی، از دورۀ صفویان به بعد نیز قهوهخانهها بوده است.[۱۷]
- شیوه مجلسآرایی: برخی از شاهنامهخوانان، بهصورت نشسته و برخی دیگر نیز بهصورت ایستاده به شاهنامهخوانی میپرداختند.[۱۸]
- زمان اجرا: پادشاهان، از دیرباز، پیش از خواب شبانۀ خود، به شاهنامهخوان گوش میدادند. در میان عشایر و سایر اقوام نیز شاهنامهخوانی پیش از شروع جنگ، بهمنظور تهییج افراد، رواج داشت.[۱۹]
طبقهبندی شاهنامهخوانی
شاهنامهخوانی، از جمله آیینهای سنتی ایرانیان است که از دیرباز به سه صورت در فرهنگ ایران رایج بوده است:
- شاهنامهخوانی زورخانهای؛ در این نوع شاهنامهخوانی، مرشد همراه با تمبک و زنگ زورخانه، در زمان اجرای ورزش باستانی در زورخانهها، به خوانش شاهنامه میپردازد.
- شاهنامهخوانی قهوهخانهای؛ در این نوع شاهنامهخوانی، نقالان در قهوهخانه و محلهای اجتماع مردم جمع شده و شاهنامه میخواندند.
- شاهنامهخوانی مجلسی؛ بیشتر در روستاها، ایلات و شهرهای کوچک رایج بوده و در مراسمهایی همچون شبنشینیها اجرا میشود. در شاهنامهخوانی مجلسی، برخلاف دو نوع دیگر آن، خواندن شاهنامه، بهعنوان شغل تلقی نمیشود.[۲۰]
همچنین، شاهنامه و دفاتر و اشعار مشابه با آن، در مناطق مختلف ایران، با آهنگهای محلی و متفاوتی خوانده میشود. این کار، در برخی از مناطق مانند کهگیلویه و بویراحمد با نواختن نی و در برخی نقاط دیگر بدون همراهی ادوات موسیقی انجام میشود.[۲۱]
شاهنامهخوانان مشهور
از معروفترین شاهنامهخوانان سدۀ 5ق «کاراسی شاهنامهخوان» بوده که در آثار تاریخی و ادبی بسیاری به نام او اشاره شده است.[۲۲] در دورۀ صفویان نیز افرادی همچون «یکهسوار» شاهنامهخوان معروف صفوی،[۲۳] نجاتی بافقی و ملا بیخود جنابدی شاهنامهخوانی میکردند.[۲۴] امروزه نیز شاهنامهخوانی دارای مشاهیری همچون ساقی عقیلی (نخستین زن شاهنامهخوان ایرانی) معروف به ندا آفرید[۲۵] و مرشد عباس زریری اصفهانی[۲۶] است.
شاهنامهخوانی در میان اقوام ایرانی
عشایر، از دیرباز، به شاهنامهخوانی اهمیت داده و به آن علاقه داشتند. شاهنامه در میان مردم بختیاری و بویراحمدی به «کتاب هفت لشکر» و «شهنومه» معروف است. تا مدتی پیش شاهنامهخوانی، در میان زنان، خوانین و کلانتران بسیار رایج بوده است.[۲۷] شاهنامهخوانی در میان عشایر، برای رواندرمانی، تسکین درد خود، در زمان جنگ و زخمی شدن افراد[۲۸] و نیز در مراسم سوگواری رواج داشته است.[۲۹]
وضعیت کنونی
شاهنامهخوانی که تا پیش از رواج وسایل ارتباطجمعی در ایران، مانند تلویزیون، از سرگرمیهای شبانه و شبنشینیهای زمستانی مردم ایران بهشمار میرفت، هنوز هم در بسیاری از نقاط ایران، از جمله شهرهای کوچک، روستاها و نیز در میان عشایر مرسوم است.[۳۰]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شاهنامهخوانی، سایت واژهیاب.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شاهنامهخوانی، سایت واژهیاب.
- ↑ امیدسالار، «شاهنامهخوانی»، سایت دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی (پیش از اسلام)، ۱۳۵۴ش، ص۲۳۹-۲۴۰.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج8، ص243.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج8، ص5-6.
- ↑ ابناسحاق، سیرة سیدنا محمد رسولالله (ص)، ۱۸۵۸م، ص۱۹۱.
- ↑ تقیزاده، فردوسی و شاهنامۀ او، ۱۳۴۹ش، ص۷۲؛
صفا، حماسهسرایی در ایران، ۱۳۸۴ش، ص45؛
مینوی، نقد حال، ۱۳۵۸ش، ص۱۱۵؛ فردوسی، شاهنامه، ۱۳۸۶ش، ج8، ص50. - ↑ امیدسالار، «علامۀ قزوینی، شاهنامه و اشاعۀ داستانهای حماسی ایران در میان اعراب جاهلی»، ۱۳۷۸ش، ص۹۳.
- ↑ بیهقی، المحاسن و المساوی، ۱۳۸۰ق، ج1، ص448-450 و ج2، ص203؛
جاحظ، الحیوان، ج1، ص95 و ج7، ص53 و 179؛
حسن بن حسین، البیزرة، ۱۴۰۹ق، ص۲۹-۳۰؛
تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ۱۳۷۶ش، ص۲۶۷-۲۷۸؛
محمدی، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، ۱۳۷۴ش، ص۱۴۹-۱۷۷ و ۱۷۹-۲۰۲؛
نولدکه، حماسۀ ملی ایـران، ۱۳۶۹ش، ص۱۵-۲۰. - ↑ اسدی طوسی، گرشاسبنامه، ۱۳۵۴ش، ص۲۶۴.
- ↑ بیهقی، تاریخ، ۱۳۵۶ش، ص660.
- ↑ ریاحی، سرچشمههای فردوسیشناسی، ۱۳۷۲ش، ص194-195.
- ↑ «شاهنامهخوانی چیست؟»، وبلاگ آگهی مارکت، تاریخ بارگذاری: 25 آبان 1400ش.
- ↑ بیغمی، دارابنامه، ۱۳۳۹ش، ج1، ص271.
- ↑ قزوینی رازی، نقض، ۱۳۵۸ش، ص67.
- ↑ نصرآبادی، تذکره، ۱۳۷۸ش، ج1، ص207.
- ↑ امیدسالار، «شاهنامهخوانی»، سایت دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ لایارد، سفرنامه، ۱۳۶۷ش، ص۱۶۱-۱۶۲؛
صفینژاد، عشایر مرکزی ایران، ۱۳۶۸ش، ص۵۷۹. - ↑ «شاهنامهخوانی در مناطق مختلف ایران (موسیقی نواحی ایران 46)»، سایت ماهور.
- ↑ طاهری بویراحمدی، کوچ، کوچ (تجربۀ نیم قرن زنـدگی در کهگیلویه و بویـراحمد)، ۱۳۸۸ش، ص113؛
کریمی، سفر به دیار بختیاری، ۱۳۶۸ش، ص۱۱۹. - ↑ اقبال آشتیانی، مجموعهمقالات، ۱۳۸۲ش، ج3، ص253-256.
- ↑ نصرآبادی، تذکره، ۱۳۷۸ش، ج1، ص207.
- ↑ نصرآبادی، تذکره، ۱۳۷۸ش، ج1، ص435.
- ↑ «نخستین زن نقال، شاهنامهخوان ایرانی»، سایت پارسیان دژ.
- ↑ «مرشد عباس بن حسین بن زریری اصفهانی»، ویکی فقه.
- ↑ طاهری بویراحمدی، کوچ، کوچ (تجربۀ نیم قرن زنـدگی در کهگیلویه و بویـراحمد)، ۱۳۸۸ش، ص105 و 113.
- ↑ موسوینژاد، «شاهنامه و شاهنامهخوانی در عشایر لر»، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۹.
- ↑ امیدسالار، «شاهنامهخوانی»، سایت دایرهالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ رحیمی، جام ارسنجاننما، ۱۳۸۸ش، ج1، ص759؛
شایستهرخ، جلوههای آیینی شب یلدا، ۱۳۹۱ش، ص۷۸-۸۰؛
انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۸۹ش، ج2، ص230؛
جعفری (قنواتی)، «کتاب و کتابخوانی در فرهنگ عامۀ ایرانیان»، ۱۳۸۸ش، ص۱۵۲.
منابع
- آذرنوش، آذرتاش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان تازی (پیش از اسلام)، تهران، ۱۳۵۴ش.
- ابناسحاق، محمد، سیرة سیدنا محمد رسولالله (ص)، بهتحقیق وستنفلد، گوتینگن، ۱۸۵۸م.
- اسدی طوسی، علی، گرشاسبنامه، بهتحقیق حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۵۴ش.
- اقبال آشتیانی، عباس، مجموعهمقالات، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۸۲ش.
- امیدسالار، محمد، «شاهنامهخوانی»، سایت دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: 22 مرداد 1401ش.
- امیدسالار، محمود، «علامۀ قزوینی، شاهنامه و اشاعۀ داستانهای حماسی ایران در میان اعراب جاهلی»، فصلنامۀ گلستان، تهران، س 3، شماره 3 و 4، ۱۳۷۸ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، ۱۳۸۹ش.
- بیغمی، محمد، دارابنامه، بهتحقیق ذبیحالله صفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
- بیهقی، ابراهیم، المحاسن و المساوی، بهتحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۰ق.
- بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، بهتحقیق علیاکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
- تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، بهتحقیق ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش.
- تقیزاده، حسن، فردوسی و شاهنامۀ او، بهتحقیق حبیب یغمایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
- جاحظ، عمرو، الحیوان، بهتحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، مکتبة مصطفى البابی الحلبی، بیتا.
- جعفری (قنواتی)، محمد، «کتاب و کتابخوانی در فرهنگ عامۀ ایرانیان»، مجلۀ پل فیروزه، تهران، س 6، شماره 18، ۱۳۸۸ش.
- حسن بن حسین، البیزرة، بهتحقیق محمد کردعلی، دمشق، ۱۴۰۹ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، ذیل واژه شاهنامهخوانی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 22 مرداد 1401ش.
- ریاحی، محمدامین، سرچشمههای فردوسیشناسی، تهران، ۱۳۷۲ش.
- رحیمی، حبیب، جام ارسنجاننما، قم، ۱۳۸۸ش.
- «شاهنامهخوانی در مناطق مختلف ایران (موسیقی نواحی ایران 46)»، سایت ماهور، تاریخ بازدید: 22 مرداد 1401ش.
- «شاهنامهخوانی چیست؟»، وبلاگ آگهی مارکت، تاریخ بارگذاری: 25 آبان 1400ش.
- شایستهرخ، الهه، جلوههای آیینی شب یلدا، تهران، ۱۳۹۱ش.
- صفا، ذبیحالله، حماسهسرایی در ایران، تهران، ۱۳۸۴ش.
- صفینژاد، جواد، عشایر مرکزی ایران، تهران، ۱۳۶۸ش.
- طاهری بویراحمدی، عطا، کوچ، کوچ (تجربۀ نیم قرن زنـدگی در کهگیلویه و بویـراحمد)، تهران، ۱۳۸۸.
- کریمی، اصغر، سفر به دیار بختیاری، تهران، ۱۳۶۸ش.
- فردوسی، شاهنامه، بهتحقیق جلال خالقی مطلق، تهران، ۱۳۸۶ش.
- قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، بهتحقیق جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش.
- لایارد، ا. ه .، سفرنامه، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، ۱۳۶۷ش.
- محمدی، محمد، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران، ۱۳۷۴ش.
- «مرشد عباس بن حسین بن زریری اصفهانی»، ویکی فقه، تاریخ بازدید: 22 مرداد 1401ش.
- موسوینژاد، ابراهیم، «شاهنامه و شاهنامهخوانی در عشایر لر»، فصلنامۀ مطالعات ملی، تهران، س 5، شماره 1، ۱۳۸۳ش.
- مینوی، مجتبى، نقد حال، تهران، ۱۳۵۸ش.
- «نخستین زن نقال، شاهنامهخوان ایرانی»، سایت پارسیان دژ، تاریخ بازدید: 22 مرداد 1401ش.
- نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، بهتحقیق محسن ناجی نصرآبادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
- نولدکه، تئودر، حماسۀ ملی ایـران، ترجمۀ بـزرگ علوی، تهران، ۱۳۶۹ش.