شراب
شراب، مایعی مستکننده که از تخمیر برخی ميوهها و غلات بهدست میآيد.
شراب واژهای عربی و دربرگیرندۀ هر نوع نوشیدنی است.[۱] طعام و شراب یکی از ترکیبهای پربسامد زبان فارسی بوده است؛[۲] بااینحال هنگامی که این واژه بهطور عام بهکار میرود، آن نوشیدنی الکلی و مستکننده مدنظر است.
پیشینه
سابقهٔ توجه به شراب در تمدن، فرهنگ و ادب ایرانی به متون کهن اساطیری و افسانهای بازمیگردد که کشف یا اختراع آن را به اساطیری چون جمشید و یا کیقباد نسبت داده[۳] و از آن با عنوان «شاهدارو» یاد کردهاند.[۴] در واژهنامههای انگلیسی لفظ شیراز (Shiraz)، شراب قرمز معنا شده است.[۵] البته برخی گزارشهای تاریخی، منشأ تولید شراب را به دو تمدن بزرگ آن روزگار یعنی روم و هند میرسانند.[۶] پیشینۀ وجود شراب در سرزمین نزول قرآن، به اندازۀ تمدنهایی چون ایران، هند و روم نیست؛ ایشان نیز از قدیم با شراب آشنا بودند ولی بهندرت، بهویژه به مناسبتِ بازارهای فصلی که قبایل گوناگون، گرد هم میآمدند، به میگساری روی میآوردند.[۷]
شراب در ادیان
دین زرتشت
در کهنترین متن دینی ایرانیان یعنی اوستا، اثری از بادۀ انگور و مانند آن نیست و همچنین در هیچیک از کتابهای دینی زرتشتی، از تحریم می سخنی به میان نیامده، بااینحال بادهگساری هم تشویق نشده است[۸] حتى در نکوهش شراب سخن رفته و شراب، پلید و مایۀ جسارت پادشاهان بیدادگر معرفی شده است؛[۹] برخی از وجود سفرۀ هفتشین سخن گفتهاند که این ۷ شین عبارت بوده است از: شیر، شراب، شکر، شهد، شمع، شمشاد و شایه (میوه)؛ اما پس از اسلام، به سبب حرمت مسکرات، هفتسین جای هفتشین را گرفت[۱۰] و سرکه جایگزین شراب شد.[۱۱]
دین یهود
در دین یهود، نوشیدن مشروبات مستیآور و شراب و حتی انگور تازه یا خشک، به علت تأثیرات مخرب و زیانبار نهی شده است.[۱۲] در این دین، مجازات کاهنان شرابخوار، مرگ بوده است.[۱۳] سلیمان اعتقاد داشت که شخص حکیم به شراب نزدیک نمیشود.[۱۴] برای دوری از مصیبت و غم و پیروی از اراده خدا نباید مشتاق شراب بود زیرا سبب فساد و گناه میشود.[۱۵]
دین مسیحیت
در انجیل آمده است که عیسی در شام خداوند، شراب نوشیده است.[۱۶] در نظر مسیحیان، نوشیدن شراب نوعی شکرگزاری به درگاه خداست.[۱۷] بااینحال اعتدال و میانهروی در نوشیدن شراب توصیه شده است.[۱۸]
دیدگاه اسلام درباره شراب
برای بیان نظر دین اسلام در مورد شراب، از زاویۀ قرآن، روایت و فقه بدان نگریسته میشود:
قرآن
شماری از آیات قرآن در مورد شراب موضعگیری کردهاند.[۱۹] نظر به حکم صریح قرآن مبنی بر پرهیز از نوشیدن شراب،[۲۰] حرمت آن به منزلۀ حکمی ضروری درآمده است و مخالفان این حکم در شمار کافراناند.[۲۱] بااینحال میان پژوهشیان و دانشیان علوم مختلف اسلامی، نظر واحدی در مورد زمان تحریم شراب وجود ندارد؛ برای نمونه آیه ۹۰ سوره مائده که آخرین آیه دربارۀ حرمت خمر بهشمار میرود، بنا بر نظر برخی در سال چهارم هجری[۲۲] یا اواخر سال پنجم یا سال فتح مکه بنا بر استنباط یکی از عالمان اهل سنت[۲۳] نازل شده است.
در آیهای گونۀ بهرهگیری مردم از خرما و انگور را به صورت مستکنندگی و رزق نیکو دانسته است.[۲۴] افزون بر پیش گفتهها، آیاتی بر آسیبهای شراب پای فشردهاند که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: پلیدی،[۲۵] شیطانی بودن،[۲۶] ایجاد دشمنی و کینه میان انسانها،[۲۷] بازدارندگی از یاد خدا و جلوگیری از اقامۀ نماز.[۲۸]
بااینحال حرمت شراب از همان آغاز نزول قرآن و بعثت پیامبر به صورت علنی بازگو نشده است و بنا بر روایات،[۲۹] مسلمانان تا زمان نزول آیه ۹۰ سورۀ مائده از نوشیدن شراب بهصورت کامل اجتناب نداشتند و حتی روایاتی به بادهنوشی عدهای از صحابیان پیامبر قبل از جنگ احد اشاره دارند.[۳۰]
روایات
با نگاهی به روایات میبینیم که از زوایای مختلفی به بحث شراب نظر شده است که در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
- حرمت شراب در دین همۀ پیامبران؛[۳۱]
- شیطان از مروجان اصلی شراب شیطان؛[۳۲]
- نبود تفاوت میان شرابخوار، کافر و بتپرست؛[۳۳]
- عدم دستیابی شرابخوار به بهشت و شفاعت در قیامت؛[۳۴]
- سلام نکردن به شرابخوار، نرفتن به عیادت او، عدم حضور در تشییع جنازه، تحریم ازدواج با او، نپذیرفتن شهادت بادهگسار و اعتماد نکردن به او در امور مالی.[۳۵]
فقه
گذشته از تصریح بر حرمت نوشیدن شراب، مباحث دیگری مانند مصادیق و اقسام شراب از نظر احکام شرعی، نوشیدن شراب در ضرورت یا در حالت تشنگی شدید و دسترسی نداشتن به آب، استفاده از آن برای درمان بیماریها، خریدوفروش باده یا مواد اولیه آن برای تهیه باده، همکاری در ساختن باده، حد شرعی بادهگساری و یا بادهنوشی، پاکی و ناپاکی باده و مالیت آن مطرح شده است. هرچند در قرآن فقط بر حرمت شراب انگور تصریح شده است، فقها به دلیل چند روایت[۳۶] و یک قرینه[۳۷] این حکم را به تمام اقسام شراب تعمیم دادهاند. همچنین، بر اساس حدیثی که میگوید که هر چیزی مقدار زیاد آن موجب مستی شود، اندک آن هم حرام است، نوشیدن شراب را حتی اگر به مستی نینجامد، مانند استفاده برای بهبود زخم دهان،[۳۸] حرام دانستهاند. فقیهان برای شراب احکامی را ذکر کردهاند که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میشود:
- اکثر فقیهان بر نجاست شراب فتوا دادهاند و حتی میان حرمت و نجاست آن ملازمه برقرار کردهاند. بااینهمه، برخی چون محقق اردبیلی این ملازمه را نپذیرفتهاند.[۳۹]
- نظر به حرمت خریدوفروش شراب، تلف کردن و از بین بردن شراب متضمن هیچگونه مسئولیتی نیست.[۴۰]
- فروش انگور و خرما و غیر آن به قصد تهیه خمر، حرام و معامله باطل است.[۴۱]
- نوشیدن شراب به شرط وجود اختیار، بلوغ و عقل و چند شرط خاص مستوجب حد میشود.[۴۲]
آسیبهای شرابخواری
آسیبهای فردی
دانشمندانی که پیرامون شراب پژوهیدهاند، بر مضرات و عوارض زیانبخش آن پافشاری کردهاند[۴۳] و آسیبهای آن را بیشتر از سودهای آن دانستهاند؛[۴۴] این آسیبها و زیانها بیشتر ناظر بر زیادهروی در نوشیدن شراب است که از آن جمله میتوان به سکته، خناق، نقرس، سرسام، تباهی جگر، ضعف مزاج، استسقا، سردرد، دنداندرد و مرگ ناگهانی اشاره کرد.[۴۵] همچنین شرابهای کهنه را علیرغم لذیذ بودنشان، مایۀ بههمریختگی اعصاب و حواس دانستهاند. همچنین شراب تازه نیز نفخآور و دیرهضم است و خورنده را بدخواب میکند.[۴۶] افزون بر اینها، زوال عقل، بطلان حواس و بند آمدن زبان از دیگر عوارض این مایع برشمرده شده است[۴۷] و خلاصه اینکه برخی گفتهاند که در شراب هیچ شفایی نیست.[۴۸]
آسیبهای اجتماعی
افزون بر مضرات فردی و جسمی شراب، برخی به آسیبهای اجتماعی آن تأکید داشتهاند، بهگونهای که بیشتر جنایتها در طول تاریخ و کنش و واکنشهای تند و جنگها را در نتیجۀ شرابخواری ذکر کردهاند؛[۴۹] ازاینرو، بسیاری از حکما و عقلا مردم را از خوردن شراب نهی کرده و انواع مسکرات و شراب را امالخبائث نامیدهاند.[۵۰]
برخی شرابخواری را از عیبهای پادشاهان و مردان سیاست دانستهاند؛ زیرا میگساریهای پادشاهان در بسیاری از موارد، بدفرجام بوده است.[۵۱] غزالی مستی با دیوانگی را یکسان گرفته است.[۵۲] برخی بر این باورند که برای آگاهی از طبایع مردم، هیچ محکی بهتر از شراب نیست.[۵۳] در بعد خانوادگی نیز نوشیدن شراب آسیبهای بسیاری در پی دارد که از جملۀ آنها میتوان به افسردگی، اضطراب، زوال عقل، رفتاریهای خود آسیبزا، حسادت بیمارگونه، فراموشی، هذیان، خشونت علیه همسر، تجاوز جنسی، تشویق همسران و فرزندان به رابطۀ جنسی با دیگران، زنای با محارم، دلسردی از نقش همسری، تنزل پایگاه اجتماعی زن، پرورش نسل بیمار، فقدان امنیت اقتصادی خانواده و قتل اشاره کرد.[۵۴]
پانویس
- ↑ قرشی، قاموس قرآن، 1371ش، ج4، ص12.
- ↑ منشی، کلیله و دمنه، باب برزویه الطبیب.
- ↑ معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، 1380ش، ص۲۶۷-۲۷۴.
- ↑ معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، 1380ش، ص۲۶۷-۲۷۴.
- ↑ Longman Dictionary: Shiraz.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۱۸۶۱ـ۱۸۷۷م، ج۲، ص۸۸ـ۹۲.
- ↑ علی، تاریخ العرب قبل الاسلام، ۱۹۵۱ـ۱۹۵۹م، ج۸، ص۱۶۲ـ۱۶۵.
- ↑ معین، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، 1380ش، ص۲۶۶.
- ↑ اوستا، 1374ش، ج1، ص67.
- ↑ شعبانی، آدابورسوم نوروز، 1379ش، ص۷۱.
- ↑ رزمجو، «آغاز سال نو در دورۀ هخامنشی»، 1379ش، ص۱۸۶.
- ↑ اعداد ۶:۳.
- ↑ لاویان ۱۰:۹.
- ↑ امثال ۲۰:۱.
- ↑ امثال ۲۳:۲۹؛ حبقوق ۲:۱۵.
- ↑ متی ۲۶:۲۶؛ مرقس ۱۴:۲۲.
- ↑ کولسیان ۳:۱۷.
- ↑ اول تیموتائوس ۳:۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱۹؛ سوره مائده، آیه ۹۱-۹۰؛ سوره محمد، آیه ۱۵؛ یوسف، آیه ۳۶، ۴۱؛ «سَکَر» در نحل، آیه ۶۷؛ «رَحیق» در مطفّفین، آیه ۲۵؛ «کَأس» در طور، آیه ۲۳، انسان، آیه ۵، ۱۷، سوره نبأ، آیه ۳۴ و «کأسٍ مِنْ معینٍ» در سوره صافّات، آیه ۴۵ و سوره واقعه، آیه ۱۸.
- ↑ سوره مائده، آیه 90.
- ↑ زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۵۷.
- ↑ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، 1378ش، ص۳۴۷.
- ↑ ابنحجر عسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح البخاری ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۲۲۴ـ۲۲۵.
- ↑ سوره نحل، آیه ۶۷.
- ↑ سوره مائده، آیه 90.
- ↑ سوره مائده، آیه 90.
- ↑ سوره مائده، آیه 91.
- ↑ سوره مائده، آیه 91.
- ↑ بخاری، الجامع الصحیح، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۴۱۶.
- ↑ سهیلی، الروض الاُنُف، 1412ق، ج۳، ص۳۷۸ـ۳۸۰.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج6، ص395.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج6، ص393-394.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج6، ص404.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج6، ص400.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج6، ص396-398.
- ↑ کلینی، الکافی، 1407ق، ج۶، ص۴۱۲.
- ↑ ابنحجر، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ۱۴۰۲ق، ج۸، ص۲۲۳.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، 1981م، ج۴۱، ص۴۵۰.
- ↑ مقدس اردبیلی، بیتا، ج۱، ص۳۰۸-۳۱۱.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، 1981م، ج ۲۲، ص۳۰.
- ↑ انصاری، مکاسب المحرمة، 1375ش، ص۱۶–۱۹.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، 1981م، ج ۴۱، ص ۴۴۵-۴۴۹.
- ↑ رازی، طب روحانی، 1381ش، ص۷۷- ۷۹.
- ↑ جرجانی، ذخیرۀ خوارزمشاهی، 1382ش، ج۲، ص۹۵.
- ↑ جرجانی، ذخیرۀ خوارزمشاهی، 1382ش، ج2، ص93-94.
- ↑ رازی، الحاوی، 1384ش، ج21، ص60.
- ↑ ابوزید بلخی، مصالح الابدان و الانفس، ص۴۲۰.
- ↑ قاضی زاهدی، دستورات طبی از نظر اسلام، قم، ۱۳۷۸ش، ۲۰۹.
- ↑ شهری، طهران قدیم، 1383ش، ج۵، ص۳۵۷.
- ↑ «آن تلخوش که صوفی امالخبائثش خواند.»؛ دیوان حافظ، غزل شماره 5.
- ↑ سیفی هروی، تاریخنامۀ هرات، ۱۳۵۲ش، ص453.
- ↑ غزالی، نصیحة الملوک، 1351ش، ص۲۵۰-۲۵۱.
- ↑ عمر خیام، نوروزنامه، 1312ش، ص۶۰.
- ↑ ضمیری، «مشروبخواری مردان، جرمی علیه زن و خانواده»، 1382ش، ص 228- 219.
منابع
- قرآن
- کتاب مقدس
- ابنحجر عسقلانی، ابوالفضل، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۲ق.
- ابوزید بلخی، احمد، مصالح الابدان و الانفس، به کوشش محمود مصری، قاهره، المنظمة العربية للتربية و الثقافة و العلوم، معهد المخطوطات العربية، ۱۴۲۶ق.
- الأردبيلي، أحمد بن محمد، مجمع الفائدة والبرهان في شرح إرشاد الأذهان، محقق: الشيخ مجتبى العراقي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، بیتا.
- انصاری، مرتضی، المکاسب المحرمة، تبریز، بینا، ۱۳۷۵ش.
- اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، مروارید، ۱۳۷4ش.
- آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، 1378ش.
- بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۷ش.
- ثروتیان، بهروز، فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفائس الفنون، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۵۲ش.
- جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کوشش محمدرضا محرری، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ش.
- حافظ شیرازی، شمسالدین محمد، دیوان حافظ، سایت گنجور.
- خیام، عمر، نوروزنامه، تصحیح: مجتبی مینوی، تهران، کاوه، 1312ش.
- رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاریپور، تهران، فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، 1384ش.
- رازی، محمد بن زکریا، طب روحانی، به کوشش پرویز اذکائی، تهران، اهل قلم، ۱۳۸۱ ش.
- رزمجو، شاهرخ، «آغاز سال نو در دورۀ هخامنشی»، مجموعه مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، ۱۳۷۹ش.
- زحیلی، وهبه مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق، دار الفکر، ۱۴۰۴ق.
- سهیلی، عبدالرحمن بن عبدالله، الروض الاُنُف في شرح السيرة النبوية لابن هشام، لبنان، دار إحياء التراث العربي، 1412ش.
- سیفی هروی، سیف، تاریخنامۀ هرات، تهران، بینا، ۱۳۵۲ش.
- شعبانی، رضا، آدابورسوم نوروز، تهران، الهدی، ۱۳۷۹ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- ضمیری، محمدرضا، «مشروبخواری مردان، جرمی علیه زن و خانواده»، مطالعات راهبردی زنان، شماره 20، 1382ش.
- علی، جواد، تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد، بینا، ۱۹۵۱ـ۱۹۵۹م.
- غزالی، محمد، نصیحة الملوک، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، انجمن آثار ملي، ۱۳۵۱ش.
- قاضی زاهدی، احمد، دستورات طبی از نظر اسلام، قم، حاذق، ۱۳۷۸ش.
- قرشى، سید علىاكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1412ق.
- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق.
- مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، پاریس، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل، ۱۸۶۱ـ۱۸۷۷م.
- معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، تهران، دانشگاه تهران، 1380ش.
- منشی، نصرالله، کلیله و دمنه، سایت گنجور.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1981م.