شلهزرد
شلهزرد؛ نوعی دسر سنتی
شلهزرد، نوعی خوراک است که از برنج، آب، شکر، گلاب، و زعفران تهیه شده و بنا بر باورهای مذهبی، بیشتر برای ایام سوگواری و بهعنوان نذری[۱] و در ماه رمضان برای افطار یا سحر استفاده میشود.[۲] شله در لغت بهمعنی شوربا، آش و آش برنج آمده است. به برنج پخته شده در آبگوشت شله یا شلهپلاو میگویند.[۳] شلهزرد بهدلیل شیرین بودن برای جلوگیری از ضعف و بهدلیل وجود زعفران برای ایجاد نشاط، مفید است.[۴] در قزوین به شلهزرد، آش شیرین[۵] و در میبد به آن حلوابرنج میگویند.[۶]
شیوهی پخت شلهزرد
برای تهیه شلهزرد ابتدا برنج را چند ساعت خیس میکنند. سپس آن را در دیگ به همراه آب میجوشانند تا نرم شود.[۷] در مرحلهی بعد به آن شیرهی شکر، قند، شیرهی انگور یا عسل[۸] و زعفران ساییده شده، اضافه میکنند و با حرارت ملایم میپزند تا شلهزرد جا بیفتد. در آخر به آن هل، گلاب و مغز بادام اضافه کرده و با دارچین، خلال بادام، خلال پسته و پودر نارگیل تزیین میکنند.[۹]
شلهزرد در فرهنگ ایرانیان
مردم برای مشارکت در پخت شلهزرد نذری به خانهی صاحب نذر رفته و دور دیگ شلهزرد جمع میشوند. آنها به نوبت به نیت حاجت و نذر خود شلهزرد را هم میزنند. اگر کسی حاجتروا شود، سال بعد او شلهزرد پخته و یا برخی از مواد لازم شلهزرد را به صاحب نذر بعدی اهدا میکند. پس از پخت شلهزرد، کسی که حاجت دارد تا سرد شدن شلهزرد کنار دیگ نشسته و قرآن میخواند. آنها بعد از سرد شدن شلهزرد، درب دیگ را برداشته و خطوط ایجاد شده روی شلهزرد را به نام یکی از پیشوایان مذهب شیعه، تعبیر میکنند و آن را نشانهی قبول شدن دعا و برآورده شدن حاجت میدانند. برخی، خطوط روی شلهزرد را به شکل پنجه، تعبیر کرده و معتقدند که اثر ۵ انگشت پنجتن آل عبا یا حضرت فاطمه روی شلهزرد، نقش بسته است. پس از کشیدن شلهزرد در کاسه، نام پیامبر یا امامان روی شلهزرد با دارچین نوشته میشود.[۱۰]
پخت شلهزرد در ماه محرم و صفر و سوگهای مذهبی نیز رایج است. در قزوین،[۱۱] لرستان، ایلام،[۱۲] تویسرکان،[۱۳] بیرجند[۱۴] و سیرجان نذر شلهزرد برای روز ۲۸ ماه صفر (روز رحلت پیامبر و شهادت امام حسن) مرسوم است.[۱۵] در شاهرود به نذر در این روز، «دیگ حسن بن علی» میگویند.[۱۶] در برخی مناطق، در روز چهلم شهادت امام حسین (اربعین) شلهزرد نذری پخته میشود.[۱۷] در روستای طالبآباد شهرری، از روز اربعین تا ۲۸ صفر شلهزرد میپزند.[۱۸] شلهزرد همچنین از خوراکیهای سفرههای نذری مانند سفرهی حضرت ابوالفضل[۱۹] و سفرهی امام حسن است.[۲۰] زنان خراسانی در مجلس سفره میخوانند: هر کس را که میدهد شلهزرد*در قیامت مکن تو رنگش زرد.[۲۱]
در میبد، در روز سوم درگذشت فرد، شلهزرد پخته و خیرات میکنند.[۲۲]
در برخی مثلهای مردم نیز از شلهزرد استفاده میشود. مثلا وقتی فردی در جمع کاملا برجسته و قابل تشخیص باشد میگویند: نخوده توی شلهزرده.[۲۳]
پانویس
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شلهزرد.
- ↑ شاهحسینی، خوار (گرمسار) و میراث کهن آن، ۱۳۸۵ش، ص۲۰۶.
- ↑ رامپوری، غیاث اللغات، ذیل واژه شلهزرد؛ تبریزی، برهان قاطع، ذیل واژه شلهزرد؛ نفیسی، فرهنگ، ذیل واژه شلهزرد.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۴۰۴؛ نوبان، سیمای میراث فرهنگی قم، ۱۳۸۱ش، ص۷۲.
- ↑ گلریز، مینودر یا بابالجنة قزوین، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۴۰۲.
- ↑ جانباللهی، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، ۱۳۸۵ش، دفتر دوم و سوم، ص۸۵.
- ↑ تهرانی، طباخی عالی، ۱۳۶۲ش، ص۵۶؛ پروانه، آشپزی ایران، ۱۳۶۰ش، ص۱۷۶.
- ↑ آشپزباشی، سفره اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۷۷؛ نادرمیرزا قاجار، خوراکهای ایرانی، ۱۳۸۶ش، ص۵۶.
- ↑ تهرانی، طباخی عالی، ۱۳۶۲ش، ص۵۶؛ پروانه، آشپزی ایران، ۱۳۶۰ش، ص۱۷۶.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۴۰۵؛ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۳۸۹؛ حجازی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۴.
- ↑ گلریز، مینودر یا بابالجنة قزوین، ۱۳۶۸ش، ج۱، ص۴۰۲.
- ↑ اسدیان خرمآبادی، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۲۰۱.
- ↑ مقدم (گلمحمدی)، تویسرکان، ۱۳۷۸ش، ص۵۷۹.
- ↑ رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۳۸۹.
- ↑ مؤید محسنی، فرهنگ عامیانه سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۶.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۳۸۹.
- ↑ حجازی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۴؛ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۴۰۵؛ رضایی، بیرجندنامه، ۱۳۸۱ش، ص۳۸۹.
- ↑ صفینژاد، مونوگرافی ده طالبآباد، ۱۳۴۵ش، ص۴۰۵.
- ↑ دولتی، «سفرهها»، ۱۳۴۴ش، ص۱۹۳-۱۹۴؛ نوبان، «درآمدی بر سفرههای نذری در فرهنگ مردم ایران»، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۶؛ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۴۸؛ جانباللهی، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، ۱۳۸۵ش، دفتر دوم و سوم، ص۸۰.
- ↑ میراث فرهنگی قزوین، سیمای میراث فرهنگی قزوین، ۱۳۸۲ش، ص۶۱.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۳۰۱.
- ↑ جانباللهی، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، ۱۳۸۵ش، دفتر دوم و سوم، ص۸۶.
- ↑ امینی، فرهنگ عوام، ۱۳۵۱ش، ص۶۰۴؛ انوری، فرهنگ امثال سخن، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۰۶۳؛ دهخدا، امثال و حکم، ۱۳۵۲ش، ج۴، ص۱۸۰۴.
منابع
- اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردمشناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
- آشپزباشی، علیاکبر، سفره اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
- امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، اصفهان، دانشگاه اصفهان، ۱۳۵۱ش.
- انوری، حسن، فرهنگ امثال سخن، تهران، سخن، ۱۳۸۴ش.
- پروانه، شهربانو، آشپزی ایران، تهران، خشایار، ۱۳۶۰ش.
- تبریزی، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، امبرکبیر، ۱۳۳۵ش.
- تهرانی، منصوره، طباخی عالی، تهران، حسینی، ۱۳۶۲ش.
- جانباللهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، تهران، روشنان، ۱۳۸۵ش.
- حجازی، شبنم و یاراحمدی، علیرضا، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۲ش.
- دولتی، فرخنده، «سفرهها»، سخن، تهران، س۱۶، شماره ۲، ۱۳۴۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- رامپوری، غیاثالدین محمد، غیاث اللغات، بهتحقیق منصور ثروت، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۵ش.
- رضایی، جمال، بیرجندنامه، بهتحقیق محمود رفیعی، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
- شاهحسینی، علیرضا، خوار (گرمسار) و میراث کهن آن، سمنان، بوستان اندیشه، ۱۳۸۵ش.
- شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مولف، ۱۳۷۱ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- صفینژاد، جواد، مونوگرافی ده طالبآباد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۵ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب الجنه قزوین، تهران، طه، ۱۳۶۸ش.
- مقدم (گلمحمدی)، محمد، تویسرکان، تهران، اقبال، ۱۳۷۸ش.
- مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانه سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۱ش.
- میراث فرهنگی قزوین، سیمای میراث فرهنگی قزوین، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۲ش.
- نادرمیرزا قاجار، خوراکهای ایرانی، بهتحقیق احمد مجاهد، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۶ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۴۷ش.
- نوبان، مهرالزمان، سیمای میراث فرهنگی قم، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۱ش.
- نوبان، مهرالزمان، «درآمدی بر سفرههای نذری در فرهنگ مردم ایران»، فرهنگ مردم ایران، تهران، شماره ۱۴، ۱۳۸۷ش.