شگون

از ویکی‌زندگی

شگون؛ خجستگی و خوش‌یُمن بودن کاری یا چیزی

شگون، به‌معنی فال نیک، برکت، میمنت، بخت خوش و خجستگی است.[۱] زمانی‌که گفته می‌شود، کاری شگون دارد به‌معنی آن است که از انجام آن کار، خوبی به‌دست خواهد آمد. در باور بسیاری از مردم جهان، انواع وقایع، اعمال انسان‌ها، حرکات حیوانات و حتی نحوه قرار گرفتن اشیاء می‌تواند دارای شگون باشد.

واژه‌شناسی شگون

واژه شگون در برهان قاطع، به‌صورت «شُگُن» و به‌معنی فال نیک برداشتن، آمده است، مانند تعبیر مثبت تمام حرکات و سکنات آدمیان و حیوانات.[۲] مردم بختیاری نیز شگون را به‌معنای خجستگی و فال خوبِ می‌دانند و می‌گویند «شب بی‌شگون از سرِ شبی پیدا است».[۳] محمد معین با اشاره به واژه «شکونا» در زبان سنسکریت، شگون را دارای دو معنای مثبت و منفی می‌داند.[۴] در زبان عربی نیز، واژه «تفأل» به‌معنی فال نیک و واژه «تَطَیّر» به‌معنی فال بد زدن، است.[۵] پژوهشگران بسیاری معتقدند که واژه شگون در زبان پارسی معادل واژه فال در زبان عربی است که هر دو، بار معنایی خوب و بد را شامل می‌شوند.[۶]

در نقاط مختلف ایران، واژگان متفاوتی برای فال بد استفاده می‌شود. برای مثال، در منطقه بردسیر کرمان، به فال بد «مُروه»، در اراک به آن «آتَر» و در ساوه به آن «اَتِر» می‌گویند.[۷]

پیشینه شگون

باور به شگون، قدمتی دیرینه در میان ایرانیان دارد. بلعمی (سده چهارم هجری)، این پیشینه را به دوران اساطیری ایران، نسبت می‌دهد.[۸] در متون مذهبی زردشتیان نیز درباره شگون و بدشگونی، بسیار آمده است. برای مثال، آن‌ها، عطسه را به دلیل بیرون کردن بیماری از تن، دارای شگونی خوش می‌دانستند.[۹] تفأل، در دوران ساسانی، یکی از هنرنمایی‌های مغان بود که با نگاه کردن به آتش مقدس، از آینده خبر می‌دادند.[۱۰] در دوران ساسانی، مردم معتقد بودند که خوردن عسل، در روز اول نوروز، پیش از سخن گفتن، بسیار خوش‌یمن بوده و فرد را از ناخوشی‌ها در طول سال پیش‌رو، مصون می‌دارد.[۱۱] شکستن ظروف حاوی گلاب، در شب عروسی نیز، به فال نیک گرفته می‌شد.[۱۲] در متون پهلوی، 29 روز از سال را روزهای خوش‌یمن در نظر گرفته بودند که انجام برخی از کارها، در این 29 روز، سفارش می‌شد.[۱۳] باران نوروزی، توسط مولوی، مبارک و خوش‌شگون دانسته شده است.[۱۴] تار عنکبوت در خانه، موجب فقر و بدشگون دانسته می‌شد.[۱۵] رفتن به مهمانی و عیادت از بیمار در روز و شب چهارشنبه نیز بدشگون بود.[۱۶] مردم برای تعیین روزهای باشگون سال با منجمان مشورت می‌کردند تا کارهای مهم خود را در آن روز آغاز کنند.[۱۷]

مهمان در باور ایرانیان، خوش‌قدم است، زیرا حبیب خدا شمرده شده و روزی خود را (به‌صورت معنوی)، با خود به خانه میزبان می‌آورد. گاهی افراد، پشت سر مهمان خود، آب می‌ریزند تا به زودی برگردد. خیره شدن چشم (یا در اصطلاح عامه، راه باز کردن آن)، به‌معنی آمدن مهمان است. پذیرایی از افراد خوش‌قدم، در طالقان، در روز اول اسفند یک رسم دیرینه است که به فال نیک گرفته شده و معتقدند که منجر به برکت، سلامت و خوشی آن خانواده، در سال آینده خواهد شد.[۱۸]

شگون در ادبیات فارسی

با استفاده از واژه شگون، ترکیبات مختلفی در زبان فارسی شکل گرفته که کاربردهای گوناگونی دارند. مانند «شگون بد»، «شگون بد/خوب زدن»، «شگون زدن» (فال زدن)، «شگون کردن»، «شگون گرفتن» (فال گرفتن)، «شگون‌گیر» (کسی که به شگون کار کند)، «شگون نهادن» و «بد شگونی کردن» (فال بد زدن).[۱۹]

واژه شگون، در ابیات مختلفی از شاعران ادبیات رسمی و شفاهی نیز به‌کار رفته است. برای مثال، بیدل دهلوی در شعر خود می‌گوید:[۲۰]

دل به سعی اشک در راه تو گامی می‌زندآتشی دارم که از بهر شگون می‌گردد آب


صائب تبریزی نیز در بیتی می‌گوید:[۲۱]

حسن چون آرد به جنگ دل سپاه خویش رابشکند بهر شگون اول کلاه خویش را


پانویس

  1. عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه شگون، سایت واژه‌یاب.
  2. برهان قاطع، 1380ش، ذیل واژه شگن.
  3. فروتن، گنجینۀ مثل‌های بختیاری، ۱۳۷۵ش، ص۸۹.
  4. معین، حاشیه بـر برهان قاطع، ج3، 1380ش، ص1287، حاشیه6.
  5. لسان، «تفأل و تطیر»، ج1، ۱۳۵۷ش، ص۴۴۸.
  6. زرین‌کوب، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، ۱۳۵۱ش، ص۲۵۶.
  7. آذرلی، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، ۱۳۸۷ش، ص۳۶۰ و 1 و 11.
  8. بلعمی، تاریخ بلعمی، 1353ش، ص117-118.
  9. صد در نثر و صد در بندهش، ۱۹۰۹م، ص7.
  10. Christensen, L’Iran sous les Sassanides, 1944, P178;
    زرین‌کوب، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، ۱۳۵۱ش، ص۲63.
  11. بیرونی، آثار الباقیه، ۱۳۵۲ش، ص۲۸۲.
  12. بیرونی، آثار الباقیه، ۱۳۵۲ش، ص135.
  13. متـون پهلـوی، ۱۳۷۱ش، ص107-109.
  14. مولوی، کلیات شمس، ج2، ۱۳۶۳ش، ص40.
  15. عطار نیشابوری، پندنامه، ۱۳۷۳ش، ص103.
  16. آقاجمال خوانساری، «عقائد النساء»، ۱۳۴9ش، ص32-33.
  17. Rice, Persian Women and Their Ways, 1923, P247.
  18. انجوی شیرازی، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، ج1، ۱۳۵۲ش، ص48.
  19. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شگون، سایت واژه‌یاب.
  20. بیدل دهلوی، غزلیات، غزل شماره 360، سایت گنجور.
  21. صائب تبریزی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره 88، بیت 1، سایت گنجور.

منابع

  • آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویش‌های ایران، تهران، بلخ، ۱۳۸۷ش.
  • آقاجمال خوانساری، محمد، «عقائد النساء»، عقائد النساء و مرآت البلهاء، به‌تحقیق محمود کتیرایی، تهران، طهوری، ۱۳۴9ش.
  • انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
  • برهان، محمدحسین بن خلف، برهان قاطع، تهران، نیما، 1380ش.
  • بلعمی، ابوعلی، تاریخ بلعمی، به‌تصحیح محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، زوار، 1353ش.
  • بیدل دهلوی، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 اسفند 1400ش.
  • بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، فروس، ۱۳۵۲ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 1 فروردین 1401ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، به‌تحقیق عنایت‌الله مجیدی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۱ش.
  • صائب تبریزی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 27 اسفند 1400ش.
  • صد در نثر و صد در بندهش، به‌تحقیق دابار، بمبئی، اوقاف پارسی، ۱۹۰۹م.
  • عطار نیشابوری، فریدالدین، پندنامه، به‌تحقیق سیلوستر دو ساسی، ترجم و چاپ ع. روح‌بخشان، تهران، ۱۳۷۳ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 1 فروردین 1401ش.
  • فروتن، فریبرز، گنجینۀ مثل‌های بختیاری، اهواز، خوزستان، ۱۳۷۵ش.
  • لسان، حسین، «تفأل و تطیر»، هشتمین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به‌تحقیق محمد روشن، تهران، ۱۳۵۷ش.
  • متـون پهلـوی، گـردآوری جـاماسب_آسانـا، تـرجمۀ سعید عریـان، تهـران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی، ۱۳۷۱ش.
  • معین، محمد، حاشیه بـر برهان قاطع، تهران، نیما، 1380ش.
  • مولوی، کلیات شمس، به‌تحقیق بدیع‌الزمان فـروزانفر، تهـران، طلوع، ۱۳۶۳ش.
  • Christensen, A., L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944.
  • Rice, C. C., Persian Women and Their Ways, London, 1923.