شیربها
شیربها؛ پول یا هرچیزی که خانواده عروس به عنوان بهای شیر از داماد میگیرند.
شیربها در لغت بهمعنی بها و قیمت شیر است. شیربها پول یا هرچیز قیمتی است که خانوادة عروس از داماد میگیرند.[۱] در برخی فرهنگ لغات، شیربها بهعنوان انعامی است که پس از گرفتن کودک از شیر به دایة وی میدهند.[۲] در خراسان به شیربها باشلُق میگویند.[۳]
پیشینه
پرداخت شیربها از دورة ساسانیان (۲۲۶-۶۵۲ میلادی) مرسوم بوده است. در آن دوره، دختران در طفولیت به نامزدی فردی در میآمدند و در جوانی با او ازدواج میکردند.[۴] در آن دوره، جهت ازدواج (که به آن پادخشاییها زنیه میگفتند)، پدرِ پسر نزد پدرِ دختر رفته و با دادن هدیة درخوری، رضایت او را جهت عقد دختر دریافت میکرد.[۵]
جایگاه حقوقی شیربها
در اصطلاحات حقوقی، شیربها مالی است که شوهر پیش یا در حین ازدواج بهطور بلاعوض به خانوادة عروس میدهد.[۶] مستند قانونی برای شیربها در حقوق مدنی وجود ندارد. اگر شیربها جزئی از مهریه باشد، دختر مستحق دریافت آن است. گرفتن و پرداختن شیربها اگر با رضایت طرفین و برای قدردانی از زحمات خانوادة عروس باشد ایرادی ندارد. پرداخت شیربها میتواند در شروط ضمن عقد ( با عنوان شرط به نفع ثالث وفق قسمت اخیر مادة ۱۹۶ق. م) درج شود و در این صورت پرداخت آن بر زوج (داماد) واجب میشود.[۷]
شیربها در فرهنگ مردم
در بیشتر مناطق ایران مانند اهالی ایل ممسنی (در استان فارس)[۸] یا روستاییان ده کُهنَک (از توابع دزفول) پرداخت شیربها مسئله اساسی در امر ازدواج است.[۹] آنها گاهی مراسم خواستگاری، نامزدی و بلهبرون را «باشلُقبرون» یا «شیروابرون» بهمعنی شیربهابران مینامند. مردم مشکینشهر (در استان اردبیل)، شیربها را از مسائل مهم ازدواج دانسته که جهت حفظ آبروی دو خانواده، رکن مهمی است.[۱۰] مردمان تهرانی اصیل از پرداختن و گرفتن شیربها امتناع میکردند. اما در میان خانوادههای متوسط و ضعیف، پرداخت شیربها مرسوم بود.[۱۱] در برخی خانوادهها بحث و چانهزنی دربارة پرداخت شیربها معمول بود.[۱۲] امروزه خانوادهها کمتر به شیربها اهمیت داده و به وضع اجتماعی و نجابت دختر و پسر توجه بیشتری دارند.[۱۳]
در گذشته در مراسمی با نام بَلهبُری یا خرجبُری، شیربها تعیین میشد؛ به این صورت که یکی از ریشسفیدان خانوادة داماد، پس از رضایت خانوادة دختر با یک کلهقند به خانة آنها میرفت و مبلغ شیربها تعیین میشد. در آن زمان شیربها معمولأ بین ۵۰ تا ۲۰۰ گوسفند و چند رأس گاو بود.[۱۴] مبلغ شیربها معمولأ صرف تهیة جهیزیه برای عروس میشد؛ بنابراین میزان جهیزیه به وضعیت مالی خانواده و مقدار شیربها بستگی داشت.[۱۵] در سیرجان (در استان کرمان) پس از تعیین شیربها، داماد گوسفند پرواری را رنگ کرده و مقداری زیورآلات به آن آویزان میکرد. خانوادة داماد با برنج، روغن، قند، شکر، چای، شیرینی، میوه و مبلغ شیربها به خانة عروس میرفتند. مادر داماد، انگشتری را به عروس داده و او را نامزد پسر خود معرفی میکرد. آنها شیربها را پرداخت کرده که نصف آن به مادر و نصف دیگر به پدر دختر تعلق داشت.[۱۶]
در قزوین پس از تعیین مبلغ شیربها، پدر داماد چند تن از اقوام خود را برای ناهار دعوت میکرد. او از آنها نظر میخواست تا چه کسانی در مراسم «باشلوقبری» حضور یابند. فردی با نام «سرپایی» مأمور میشد تا افراد مورد نظر را دعوت کند. آنها با نوای زُرناچی و نقارهزن، شیربها و اقلامی دیگر را در سینی روی سر گذاشته و به خانة عروس میرفتند. پس از پرداخت شیربها از خانوادة عروس، کاغذ مکتوبی جهت تحویل شیربها میگرفتند.[۱۷] در تهران، یک روز پیش از عقد، وسایل عقد و شیربها در خنچههای زیبا قرار داده و به خانة دختر فرستاده میشد. شیربها معمولأ مقداری طلا یا نقره بود که در کیسههای تافتة سرخ، کنار خنچهها قرار میگرفت.[۱۸]
مردمان بختیاری روستای پاگچ (در استان خوزستان) از مهمانان در قسمت شاهنشین اتاق در مراسمی با عنوان «قنداشکنان» پذیرایی میکردند. دو نفر از بزرگان هر خانواده پس از صرف ناهار به بیرون از مجلس رفته و مقدار شیربها را تعیین میکردند. آنها پس از توافق، پدر دختر و پدر پسر را به بیرون برده تا رضایت خود را اعلام کنند. در صورت رضایت طرفین، میزان شیربها به اطلاع مهمانان نیز میرسید.[۱۹]
در میان زردشتیان ایران رسم بوده است که پس از عروسی، داماد به خانة پدر عروس رفته و از زحمات آنها برای همسر خود تشکر میکرد و از آنها هدیهای دریافت میکرد. هنگام بازگشت داماد، عروس کاسهای نقل روی سر او ریخته و داماد اناری که به آن ۳۳ یا ۱۰۱ سکه آویزان بود (زردشتیان عدد ۳۳ را بهعنوان تعداد فرشتگان و عدد ۱۰۱ را به خاطر شمار نامهای خداوند، مقدس میشمارند) با یک جفت کفش به مادرزن و یک جفت کفش به خواهرزن هدیه میداد.[۲۰]
شیربها در فقه اسلامی
در عقد نکاح مهریه به زن تعلق میگیرد اما نمیتوان مهری برای پدر و مادر او (شیربها) قرار داد.[۲۱] شیربها فقط تحت یکی از عناوین زیر قابل پرداخت است:
جعاله؛ زمانی که داماد در ازای انجام عملی مباح از سمت خانوادة عروس (مانند راضیکردن دختر به ازدواج با وی) مالی را بهعنوان جعاله به آنها میدهد، همة احکام جعاله بر آن مترتب میشود. در این صورت داماد این مال را نمیتواند از خانوادة عروس پس بگیرد.
هبه؛ زمانیکه داماد مالی را با رضایت با هر قصدی (مثلأ جلب رضایت خانوادة عروس) به خانوادة عروس هبه میکند، گرفتن مال از داماد برای خانوادة عروس جایز است. داماد نیز میتواند هبه یا مال خود را پس بگیرد.
اضطرار؛ اگر داماد راضی به پرداخت شیربها نباشد و عروس پس از تعیین مهریه راضی به ازدواج با او باشد اما خانوادة عروس راضی به این وصلت نباشند و داماد ناگزیر به پرداخت شیربها شود، در این صورت شیربها برای خانوادة عروس حرام بوده و داماد میتواند آن را پس بگیرد.[۲۲]
سایر احکام؛ اگر برای عقد دختر، مبلغی برای او و مبلغی برای پدر او نوشته شود، پرداخت مال به دختر واجب است اما پرداخت به پدر واجب نیست. اگر دختر در ضمن عقد، مبلغی را برای پدر خود شرط کند، پرداخت آن بر داماد واجب است.[۲۳]
شیربها در ادبیات فارسی
ردپای شیربها در اشعار فارسی نیز دیده میشود. خاقانی در بیتی بیان کرده است:[۲۴]
عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا | که عمر بیشبها دادمش به شیربها |
نظامی نیز در بیتی اشاره کرده است:[۲۵]
دختری این مرغ بدان مرغ داد | شیربها خواهد از او بامداد |
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شیربها.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه شیربها؛ نفیسی، فرهنگ، ذیل واژه شیربها.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲.
- ↑ کریستنسن، ایران در زمان ساسانیان، ۱۳۴۵ش، ص۳۵۲.
- ↑ مظاهری، خانوادۀ ایرانی در روزگار پیش از اسلام، ۱۳۷۳ش، ص۷۳.
- ↑ جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۲۳۲۵.
- ↑ دیانی، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ مجیدی کرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۰۸.
- ↑ کریمی، «کهنک»، ۱۳۴۸ش، ص۴۳.
- ↑ ساعدی، خیاو یا مشکینشهر، ۱۳۴۴ش، ص۱۵۳.
- ↑ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۱-۱۵۲.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۶۵.
- ↑ میرنیا، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، ۱۳۶۹ش، ص۲۱۲؛ خلعتبری لیماکی، فرهنگ مردم تنکابن، ۱۳۸۷ش، ص۱۴۸-۱۴۹.
- ↑ راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ۱۳۴۲ش، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ شریعتزاده، آداب و رسوم مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۶۳؛ ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۹۱۲-۹۱۳؛ پاینده لنگرودی، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۳.
- ↑ بختیاری، سیرجان در آیینۀ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۲۵۹-۲۶۰.
- ↑ ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۹۱۳.
- ↑ نجمی، دارالخلافۀ تهران، ۱۳۵۰ش، ص۲۸۹.
- ↑ کلکی، «عروسی بختیاریهای روستای پاگچ»، ۱۳۵۲ش، ص۳۶.
- ↑ بهآذین، «مراسـم ازدواج زرتشتیـان»، ۱۳۴۸ش، ص۶۰.
- ↑ «در ازدواج در باب مهریه و مسائلی از این قبیل طبیعیترین حق زن چیست؟ و جایگاه شیربها و نفقه در اسلام چیست»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ فاضل موحدی لنکرانی، الاحکام الواضحه، ۱۳۸۰ش، ص۳۹۰؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۲۹۸-۲۹۹؛ گلپایگانی، هدایة العباد، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۱؛ یزدی، مهذب الاحکام، ۱۴۱۳ق، ج۲۵، ص۱۵۵-۱۵۸.
- ↑ گیلانی، رسالة فی حکم شیربها، ص۵۰۵.
- ↑ خاقانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره ۳، بیت ۱، سایت گنجور.
- ↑ نظامی، خمسه، مخزنالاسرار، بخش ۲۳، بیت ۸، سایت گنجور.
منابع
- امام خمینی، تحریر الوسیله، قم، نشر اسلامی، ۱۳۷۹ش.
- بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۸ش.
- بهآذین، داریـوش، «مراسـم ازدواج زرتشتیـان»، هنـر و مـردم، تهـران، شماره ۸۵، ۱۳۴۸ش.
- پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵ش.
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، ۱۳۷۸ش.
- خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، پازینه، ۱۳۸۷ش.
- «در ازدواج در باب مهریه و مسائلی از این قبیل طبیعیترین حق زن چیست؟ و جایگاه شیربها و نفقه در اسلام چیست»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ درج مطلب: ۲۶ دی ۱۳۹۸ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ش.
- دیانی، عبدالرسول، حقوق خانواده: ازدواج و انحلال آن، تهران، امید دانش، ۱۳۸۷ش.
- راسخ، شاپور، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ش.
- ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکینشهر، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴ش.
- شریعتزاده، علیاصغر، آداب و رسوم مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، چ۲، ۱۳۶۳ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۴ش.
- فاضل موحدی لنکرانی، محمد، الاحکام الواضحه، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار، ۱۳۸۰ش.
- کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، ۱۳۷۸ش.
- کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، بهترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۴۵ش.
- کریمی، اصغر، «کهنک»، هنر و مردم، تهران، شماره ۸۵، ۱۳۴۸ش.
- کلکی، بیژن، «عروسی بختیاریهای روستای پاگچ»، هنر و مردم، س۱۲، شماره ۱۳۳، ۱۳۵۲ش.
- گلپایگانی، محمدرضا، هدایه العباد، قم، دارالقرآن الکریم، ۱۳۷۱ش.
- گیلانی، ابوالقاسم بن حسن، رساله فی حکم شیربها، [بیجا]، [بینا]، [بیتا].
- مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
- مظاهری، علیاکبر، خانوادۀ ایرانی در روزگار پیش از اسلام، بهترجمۀ عبدالله توکل، تهران، قطره، ۱۳۷۳ش.
- میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، پارسا، ۱۳۶۹ش.
- نجمی، ناصر، دارالخلافۀ تهران، تهران، [بینا]، ۱۳۵۰ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، خیام، ۱۳۱۹-۱۳۲۰ش.
- ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، نی، ۱۳۷۷ش.
- یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم و موسوی سبزواری، عبدالعلی، مهذب الاحکام، قم، مؤلف، ۱۴۱۳ق.
- خاقانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ش.
- نظامی، مخزنالاسرار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ش.