عاطفه مثبت

از ویکی‌زندگی

عاطفه مثبت؛ گرایش به تجربۀ احساسات خوشایند.

عاطفۀ مثبت، از فاکتورهای مهم در مطالعات مربوط به بهزیستی و حفظ سلامتی است. اشخاصی که سطوح بالایی از این نوع عاطفه را تجربه می‌کنند، تعاملات اجتماعی بیشتری داشته و کمتر دچار بیماری‌های جسمی می‌شوند.

مفهوم‌شناسی

مطالعۀ عواطف، از موضوعات مورد توجه روان‌شناسان امروزی است؛ زیرا عاطفه یا تجربیات هیجانی، به‌عنوان یک نشانگر عملکرد روانشناختی محسوب می‌شود. آنها، دو بعد مستقل را برای عاطفه در نظر می‌گیرند: 1. عاطفۀ مثبت؛[۱] 2.عاطفۀ منفی.[۲]

عاطفۀ مثبت، گرایش به احساسات خوب، نشان‌دهندۀ فعالیت‌ها و دل‌مشغولی‌های لذت‌بخش با محیط است. بالا بودن این نوع از عاطفه در فرد، نمایانگر مصمم بودن، علاقمندی و هشیاری، شاد و مشتاق بودن است. این در حالی است که پایین بودن آن، از غمگینی، خستگی و بی‌قراری حکایت می‌کند.[۳]

تاریخچه

اهمیت مطالعۀ عواطف مثبت، از سال 1973م، با ورود واژۀ «خوشحالی» در ادبیات پژوهشی روان‌شناسی شروع و در اوایل قرن 21 میلادی با جنبش روان‌شناسی مثبت‌نگر به اوج خود رسید.[۴]

ویژگی‌ها

  1. کارشناسان بر این باورند که عاطفۀ مثبت پراکندگی بسیاری دارد در حالی‌که عاطفۀ منفی، به‌جز موقعیت‌های فشارآور، تا حدود زیادی ثابت بوده و پس از اتمام استرس به وضعیت قبلی خود برمی‌گردد.
  2. عاطفۀ مثبت، با اتفاق‌های روزمره نوسان دارد؛ در حالی‌که عاطفۀ منفی، در شرایط سخت خود را به‌صورت ناگهانی نشان داده و پس از حل مشکل، به ناگاه ناپدید می‌شود.
  3. عاطفۀ مثبت، نقش سازگارانه‌ای در احساسات و هیجانات فرد ایجاد می‌کند؛ برای مثال، در هنگام استرس مزمن، این نوع از عاطفه می‌تواند از فرد در مقابل آثار منفی فشار بر سلامت جسم و روح محافظت کرده و برای وقایع معمول، معنایی مثبت پدید آورد.
  4. عاطفۀ مثبت، ارتباطی معنادار با فعالیت‌های اجتماعی دارد. تعاملات اجتماعی و ورزش، به افزایش این عاطفه در فرد منجر می‌شوند.
  5. عاطفۀ مثبت با تجارب تقویت‌کننده (مانند فعالیت‌های اجتماعی و در تعطیلات بودن) و عاطفۀ منفی با تنبیه (مانند مشکلات سلامتی و مصیبت) در ارتباط هستند.[۵]

فواید و آثار مثبت

عاطفۀ مثبت از طریق تقویت سیستم ایمنی، در بهبود سلامت جسمانی بدن نقش بسزایی دارد. مطالعات نشان داده‌اند که این نوع از عاطفه، ابطال‌کنندۀ عواطف منفی و خنثی‌کنندۀ اثرات مخرب آنها است. پژوهشگران بر این باورند که عاطفۀ مثبت، خلاقیت، انعطاف‌پذیری شناختی، کارآیی در تصمیم‌گیری، حل مسئله و دیگر شاخص‌های تفکر مفید را در فرد افزایش می‌دهد.[۶] تجربۀ عاطفۀ مثبت به فرد این امکان را می‌دهد تا افکار و اعمال مختلفی داشته، توجه خود را تعمیق بخشیده و خلاقیت خود را افزایش دهد. در حقیقت، بر اثر عاطفۀ مثبت، فرد می‌تواند بین ایده‌های مجزا ارتباط برقرار کرده و در نتیجه به گونه‌ای خلاقانه و منعطف عمل کند. علاوه بر آن، افرادی که احساس شادی دارند، توانایی بیشتری در ایجاد تداعی بین افکار خود داشته و روابط متفاوت و متعددی میان محرک‌ها می‌بینند. به‌همین دلیل است که عاطفۀ مثبت منجر به خلاقیت، آزادی اندیشه، تنوع در اندیشه و تلاش برای یافتن موضوعات جدید می‌شود.[۷]

رویکردها

کارشناسان معتقدند که دو رویکرد، آثار عاطفۀ مثبت را بر شناخت توجیه می‌کند:

  1. رویکرد اول بر نقش کیفی و اطلاع‌رسانی عاطفه در بازنمایی‌های شناختی تأکید دارد؛ این رویکرد، اثر پردازش اطلاعات هماهنگ با خُلق بوده و موجب افزایش موضوعات خوشایند و ایده‌های مثبت در محتوای پردازش اطلاعات فرد می‌شود؛ برای مثال، فرد در ارزیابی خود دربارۀ یک پدیده، بیشتر به جنبه‌های مثبت آن اشاره می‌کند.
  2. رویکرد دوم، اثر عاطفه بر فرآیند شناخت و سبک پردازش اطلاعاتِ حائز اهمیت است. در این رویکرد، عاطفۀ مثبت موجب می‌شود تا فرد در پردازش شناختی به استفاده از سبک پردازش بالا- پایین، اکتشافی و کل‌گرا- شهودی تمایل پیدا کند. این سبک از پردازش اطلاعات می‌تواند انعطاف‌پذیری شناختی و حل مسئلۀ خلاق را برای فرد تسهیل کند.

کارشناسان، همچنین به رویکردی دیگر تحت عنوان «عصب- زیستی» اشاره دارند که بر نقش انتقال‌دهندۀ عصبی دوپامین به‌عنوان واسطۀ تأثیرات عاطفۀ مثبت بر کارکردهای شناختی تأکید می‌کند. این رویکرد، بر این باور است که یکی از روش‌های عمدۀ ایجاد عاطفۀ مثبت، دادن پاداش پیش‌بینی نشده است. در حقیقت، فرض اصلی این نظریه این است که در شرایط ایجاد عاطفۀ مثبت، میزان دوپامین مغز افزایش یافته و در نتیجه، بعضی تغییرات در پردازش شناختی ناشی از افزایش دوپامین در مسیرهای خاص مغز رخ داده که عملکردهای شناختی مسئول آن هستند.[۸]

مقیاس اندازه‌گیری

کارشناسان، برای بررسی و مطالعۀ عواطف مثبت و منفی در افراد، ابزارهای مختلفی را معرفی کرده‌اند. از آن جمله می‌توان به مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی (-PANAS) اشاره کرد که مخصوص بزرگسالان است. گروهی دیگر از پژوهشگران نیز مقیاس PANAS-C را برای کودکان در نظر گرفته‌اند. این مقیاس، در سال 1998م طراحی و در کشورهای مختلف، از جمله ایران هنجاریابی شده است.[۹]

پانویس

  1. PA (Positive affection)
  2. NA (negative affection)
  3. شریفی، «بررسی ویژگی‌های روان سنجی مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی»، 1391ش، ص17-27.
  4. Seligman, Positive psychology: An introduction, 2000, 55, 5-14.
  5. شریفی، «بررسی ویژگی‌های روان سنجی مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی»، 1391ش، ص17-27.
  6. مدرس غروی، ««تأثیر القای عاطفۀ مثبت بر میزان عاطفۀ مثبت و کارکردهای شناختی»، 1383ش، ص9-16.
  7. کاظمی‌زاده، «بررسی رابطۀ عاطفۀ مثبت، عاطفۀ منفی و انگیزش درونی با خلاقیت»، 1394ش، ص49-63.
  8. مدرس غروی، ««تأثیر القای عاطفۀ مثبت بر میزان عاطفۀ مثبت و کارکردهای شناختی»، 1383ش، ص9-16.
  9. لطفی، «اعتباریابی مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی برای کودکان»، 1398ش، ص440-453.

منابع

  • شریفی، حسن پاشا و دیگران، «بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی»، نشریۀ تحقیقات روان‌شناختی، دوره 4، شماره 13، 1391ش.
  • کاظمی‌زاده، هاجر و نوری قاسم‌آبادی، ربابه، «بررسی رابطۀ عاطفۀ مثبت، عاطفۀ منفی و انگیزش درونی با خلاقیت»، نشریۀ ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی، دوره 5، شماره1، 1394ش.
  • لطفی، مژگان و دیگران، «اعتباریابی مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی برای کودکان»، مجلۀ روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی در ایران، دوره 25، شماره 4، 1398ش.
  • مدرس غروی، مرتضی و دیگران، ««تأثیر القای عاطفۀ مثبت بر میزان عاطفۀ مثبت و کارکردهای شناختی»، تازه‌های علوم شناختی، سال6، شماره 3 و 4، 1383ش.
  • Seligman, M. E. P., & Ciskszentmihalyi, M, Positive psychology: An introduction, American Psychologist, 2000, 55, 5-14.